اعتیاد
  • |

    داستان دوم اعتیادش کم است! عشقی زودهنگام و شکستی بزرگ باعث شد زندگی یک دختر از مسیری که به آن فکر می‌کرد به چیزی تبدیل شود که هز ثانیه‌ی آن هم بدیهی و هم غیرقابل پیشبینی باشد.

  • |

    داستان اول به زنی اختصاص دارد که تلاش‌هایش برای رسیدن به یک زندگی خو با یک اتفاق از بین رفت. خانمی که سعی داشت مادری شاداب برای کودکانش باشد ولی در مسیری حرکت کرد که حتی از دیدار آن‌ها نیز محروم ماند.

  • |

    در انتهای رود کن، از کنار شهر معمولی تهران، از کنار خیابان‌های پر دست‌انداز پایتخت ایران، از کنار ادارات دولتی و نهادهای رسمی رد می‌شویم. از شهر تهران خارج می‌شویم و به جزیره وارد می‌شویم. به جزیره‌ای با ساکنانی مطرود. جزیره شلوغ است ولی اینجا جای ماندن نیست.

  • |

    ورزش که یکی از ابزارهای کنترل اجتماعی است در محله هرندی نقش پررنگی دارد. باشگاه کشتی محله پناهگاهی است که کودکان را از مبتلا شدن به بیماری آسیب‌های اجتماعی محل دور نگه می‌دارد. باشگاهی که با همت دونفر از اهالی قدیمی محله سعی در بهبود اوضاع مردم هرندی دارد.

  • |

    میدان امام حسین تهران سال‌هاست شاهد حضور مشکلات اجتماعی متعدد است. منطقه‌ای که با اینکه در مرکز شهر قرار دارد مسائل و آسیب‌های بسیار زیادی را در خود جا می‌دهد. این دسته از مسائل در میانه شهر پررنگ شدند و انگار قرار نیست حل بشوند.

  • |

    معتادشدن یک فرایند طولانی است. در این فرایند شما از خانواده طرد می‌شوید. معتاد همه زندگی خود را برای موادمخدر می‌فروشد. در صورتی که مواد بر شما سوار شود دیگر نمی‌توانید کاری برای زندگی خود بکنید و همیشه فقط دنبال مصرف هستید.

  • |

    در یکی از قدیمی‌ترین محله‌های تهران مسائلی قدیمی وجود دارند که انگار قرار نیست حل شوند. هرندی یکی از این محلات در شهر تهران است که موقعیت جغرافیایی خاصی دارد. مسائل اجتماعی موجود در این محله هم قدیمی و خاص هستند