گفتگوی تفصیلی «نسیم آنلاین» با موسی نجفی:
امام(ره) به دنبال مجلسی مدرس گونه بود
این استاد تاریخ معاصر در گفتگوی تفصیلی با «نسیم» گفت: "مدرس" چشم بینای ملت و انقلاب بود که نمیگذاشت مجلس فاسد شود، همین مدرس باید در قوه مجریه هم باشد/ رجالی مثل مدرس نمیگذارند دستگاههایی که باید به تثبیت نظام کمک کنند، به ضد نظام تبدیل شوند
در ادامه مشروح گفتگوی «نسیم»، با دکتر موسی نجفی از نظر می گذرد.
نسیم: مرحوم مدرس را بیشتر از جایگاه و فعالیت های سیاسی می شناسیم. اما اینکه جایگاه اجتماعی آیت الله مدرس چگونه بوده است نیز بی شک خالی از لطف نیست.
نجفی: فعالیت سیاسی وی دو دوره است، حتی می توان گفت سه دوره است؛ یکی دورهای است که در اصفهان هستند و قبل از اینکه در دوره دوم مجلس شورای ملی به عنوان یکی از پنج نفر مجتهد، که همان شورای نگهبان امروز است، وارد مجلس شود؛ وی از طرف علمای اصفهان به عنوان یکی از پنج نفر مجتهد کاندید شده بود که در مجلس رأی گیری شد و وی رأی آورد.
نسیم: ساز و کار این گونه بوده است که علما معرفی می کردند؟
نجفی: این متمم دوم قانون اساسی است که علما بیست نفر را انتخاب می کردند، همانند امروز نبود که پنج نفر را ولی فقیه معرفی کند؛ پیشنهاد متمم قانون اساسی را شیخ فضل الله نوری داد؛ پنج مجتهد باشند و در مجلس وارد شوند که همانند شورای نگهبان امروز است؛ اینها در قانون اساسی دست بردند و گفتند مجتهدین بیست نفر را معرفی میکنند و مجلس از این بیست نفر به قید رأیگیری پنج نفر را انتخاب میکند. این امر هر زمان که علما قدرت داشتند به طور محدود اجرا می شد ولی بعدها در دورههای بعدی این اصل فراموش شد؛ به طور مثال در دوره رضاخان و دوره قاجار در برخی از مقاطع اجرا شد؛ در دوره دوم چون آخوند خراسانی رهبری مشروطه زنده بود این مسئله اجرا شد. اینها از طرف آخوند خراسانی و علمای نجف بیست نفر را معرفی کردند و اسم آنها در تاریخ موجود است؛ از اصفهان دو نفر هستند که یکی مرحوم حاج آقا ملا، رهبر مشروطه اصفهان، و دیگری آقای مدرس است؛ حاج آقا ملا میگفت من نمیروم؛ رأی گیری شد و در رأیگیریهای بعدی مدرس رأی آورد. حاج آقا ملا گفت من نمیروم؛ در مجلس دوم همان دوره بعد از اعدام شیخ فضل الله نوری است؛ وضعیت مجلس دوم همانند مجلس اول نیست و خارجیها دخالت میکردند؛ حاج آقا چون خودش جزء رهبران مشروطه بود در اندازه و قواره خودش نمیدید که به مجلس برود؛ مجلس و وضعیت نظام را پایینتر میدید؛ به طور مثال کسانی که کاندیدای ریاست جمهوری هستند حاضرند وزیر بشوند؟ نمیشوند.
نسیم: منظور کودتای سال 1292 است؟
مدرس رئیس مشروطهخواهان، مجتهد، شجاع، باهوش و سیاس بود
نجفی: نه؛ در یک کودتا که مجلس به توپ بسته شد، یک کودتا توسط انگلیس ها انجام شد که تهران را فتح کردند، شیخ فضل الله نوری را به شهادت رسانند و در نهایت در مشروطه نفوذ کردند؛ وضعیت مدرس با حاج آقا ملا فرق میکرد، چرا که مدرس یک روحانی جوانتر، رئیس مشروطهخواهان، مجتهد، شجاع، باهوش و سیاس بود؛ وقتی که انتخاب شد، گفت نمیشود مجلس را خالی گذاشت، اگر ما نرویم یکی دیگر میرود و یکی باید مراقب امور باشد.
مدرس در انجمن مقدس ملی اصفهان عضو نماینده طلاب بود
مدرس در انجمن مقدس ملی اصفهان عضو نماینده طلاب هم بود؛در آن زمان انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی نبوده است و شهر در آن زمان به دست انجمن ها بوده است؛ امور حکومتی در دست انجمن ها بوده است؛ در آن زمان انجمنها خیلی قدرت داشتند و بین همه انجمنها، دو انجمن بسیار قوی بود؛ یکی انجمن اصفهان و دیگری انجمن آذربایجان بود که به خاطر شخصیتهایی که داشت این اندازه قدرت داشتند؛ هر دو شهر دست شخصیت ها بود؛ در باقی شهرها حکامی که از تهران میرفتند، قدرت داشتند.
دو مشروطه در ایران قدرتمند بود یکی اصفهان و دیگری مشروطه تبریز
مشروطه شهرهایی امثال مشهد ضعیف بود؛ دو مشروطه در ایران قدرتمند بود که یکی اصفهان به دلیل موقعیت علما و جایگاه صفویه و دیگری مشروطه تبریز بوده است؛ یزد، کاشان، شیراز، شهرهای مرکزی و جنوبی ایران وابسته به اصفهان بود و شهرهای شمال وابسته به تبریز بود؛ یعنی در آنجا متمرکز هستند و خط میدهند؛ منتهی مشروطه تبریز بیشتر جنبه سکولار پیدا میکند و مجاهدین آن مجاهدین تند میشوند؛ مشروطه اصفهان بیشتر دینی و روحانی باقی میماند؛ مدرس ثمره این انجمن است.
نسیم: نزدیک به شیخ فضل الله هستند؟ نجفی: نه؛ خود شان هستند و همانند کسی نیستند؛ خود آن ها یک جریان هستند؛ اصفهان در آن زمان قلدر بوده است چرا که یک حوزه مثل قم فعلی داشت؛ لذا انجمن مقدس ملی و مشروطه با هم در ارتباط بوده است؛ مدرس عضو انجمن مقدس ملی بر اساس رأی صنوف بودند؛ به طور مثال نماینده صنف تجار و نماینده صنف روحانیت بوده است؛ روحانیت دو نماینده داشته است که یکی آقای کلباسی و دیگری آقای مدرس بود؛ اینها نماینده طلاب روحانیون بودند؛ رئیس انجمن هم حاج آقا ملا بود. مدرس به این دلیل که مجتهد و ملا بوده است در دور دوم مجلس به آن رأی میدهد و به تهران میآید؛ یک دوره هم در مجلس بود و در دورههای بعدی دیگر به عنوان طراز اول نمی آید؛ انتخابات میشود و مدرس از طریق نمایندگی تهران وارد مجلس می شود؛ یا طراز اول را موقوف میکنند یا اینکه خود دید خاصیت و قدرتی ندارد لذا وکیل میشود و مجلس هم ایشان را میشناخته است؛ تا دوره ششم ایشان در مجلس میماند.
نسیم: حکومت پهلوی هم در آن زمان تشکیل شده بود؟ نجفی: پهلوی چهار است؛ دور دوم مبارزات مدرس همان دوره وکالت وی است و حدودا همزمان با جنگ جهانی اول تا قرارداد وثوق الدوله است؛ به طور طبیعی جناح مخالف یعنی جناح انگلیسی مشروطه است؛ دور سوم دوره رضاخان است که با سلطنت و قلدری رضاخان مقابله میکند؛ مجلس ششم که تمام میشود، دیگر نمیگذارند رأی بیاورد و ده سال به خارک تبعید میشود.
نسیم: در خصوص اساتید آیت الله مدرس بفرمایید. این درست است که مدرس شاگرد میرزای شیرازی بوده؟ نجفی: مدرس شاگرد میرزای شیرازی نمیتواند باشد چون از نظر سنی به میرزای شیرازی نمیخورد و آن جملهای هم که میگویید به نظر من ساختگی است؛ چرا که این جمله میگوید در فقه و اصول و منطق سرآمد شاگردان من است؛ میرزای شیرازی منطق و فلسفه درس نمیداده است؛ این همانند این است که بگوئید آیت الله وحید خراسانی در خصوص فلسفه صحبت کند. اصلاً این جمله هیچ سندی ندارد و از غلوهایی است که در اوایل انقلاب ایجاد شد و همه نقل کردند تا به دوران حاضر رسیده است در حالی که هیچ ماخذی ندارد. آقای مرحوم آقا بزرگ تهرانی کتابی در خصوص میرزای شیرازی دارد، سه نسل شاگرد میرزای شیرازی بوده است؛ مدرس جزء شاگردان میرزای شیرازی نیست؛ البته مدرس میرزا را دیده است چرا که مدرس میگوید من بعد از قضیه تنباکو به سامرا رفتم؛ پس مدرس نجف بوده است و سامرا نبوده است و میرزای شیرازی در سامرا بوده است به عبارت دیگر نمی تواند میرزا را درک کرده باشد؛ مدرس میگوید من رفتم میرزا را دیدم.
مدرس: وقتی میرزای شیرازی را ملاقات کردم در او عظمتی فوق تصور دیدم
این امر همانند این است که طلبهای نزد مرجع رفته باشد؛ مدرس میگوید آنجا میرزا را ملاقات کردم و ایشان عظمتی فوق تصور داشت؛ این تعبیر مدرس بود پس نتیجه میگیریم که میرزا را اصلاً ندیده بود؛ بعد مدرس میگوید وقتی به او گفتم که انگلیس ها حالا فهمیدند که از کجا خوردند و این ضربه از روحانیت بود، میگفت به روی دست خود زد و به گریه افتاد و گفت از این به بعد برای ما نقشه میکشند.
وی در حمایت از سلطنت و مخالفت با جمهوری شدن حکومت از نظر منطق استراتژیک اشتباه کرده است
نسیم: ما از دوران فعالیت آیت الله مدرس تنها دوره سوم را شنیدیم؛ دو دوره قبل چگونه بوده است؟ در خصوص دوره سوم نیز سوالاتی وجود دارد از جمله این که چرا وی با جمهوری مخالفت کرد و گفت حکومت باید سلطنت باشد. نجفی: اشتباه کرده است و حضرت امام (ره) نیز به این امر اذعان دارند؛ مگر هر کاری که یک شخصیتی میکند درست است؟ حضرت امام (ره) میگوید اگر این عمل را انجام نمی داد بهتر بود؛ تاکتیک حرکت مدرس درست بود اما از نظر منطق استراتژیک اشتباه کرده است چرا که در قضیه جمهوری اختلاف بحث این بود که احمدشاه پادشاه و نخست وزیر رضا خان بود و این میخواست همه قدرت را بگیرد. قهر کرد و بحث جمهوری که میخواست سلطنت قاجار را حذف کند و خود هم رئیس جمهور شود؛ مدرس بین رضاخان و احمد شاه طرف احمد شاه را گرفت و منطقی بود چرا که احمدشاه برای مشروطه خطری نداشت و رضا خان خطرداشت؛ جمهوری قلابی را مطرح کرد و شکست خورد؛ رضاخان را زمین زد و جمهوری قلابی منتفی شد؛ نتیجه این شد که رضاخان چند سال بعد پادشاه شد. پس نتیجه میگیریم که محاسبه مدرس اشتباه بود؛ حالا حضرت امام (ره) هم این را میگوید که درست است جمهوری قلابی بود اما اگر مخالفت نمیکرد بهتر بود چرا که آن تیز است؛ فرض میگیریم اتفاقی که افتاد، نمیافتاد؛ مدرس مخالفت نمیکرد، رضاشاه رئیس جمهور میشود، احمدشاه حذف میشود و نظام ایران جمهوری میشد؛ نظام جمهوری با دیکتاتوری و قلدری جور نیست.
رضاخان باید هر چند سال یک بار ولو تقلبی انتخابات میگذاشت و خود این برای مردم یک رشد داشت؛ نکته دیگر اینکه حضرت امام (ره) زحمت نمیکشید سلطنت را نابود کند چرا که رضاخان نابود کرده بود و این یک حسن دیگر بود؛ بعد از همه اینها کل حکومت رضا خان 16 سال طول کشید و بعد پسر او تا 37 سال بعد پادشاه بود؛ اگر جمهوری می شد محال بود مردم به پسر رضاخان رأی دهند کما این که از نهادهای انتخاباتی مشروطه همانند مجلس نخست وزیری مثل مصدق در آمد. به عبارت دیگر نمایندگان خوبی هم در آن درآمدند یعنی جاهایی که انتخاباتی بود انتخابات خوبی شد؛ پس تاکتیک مدرس درست بود اما استراتژیک او غلط بود؛ زمانی که جمهوری اسلامی شد، جمهوری اسلامی باید دو تلاشی را صورت می داد؛ هم باید نظام سلطنتی را سرنگون میکرد و به جای آن جمهوری میآورد و هم باید نظام دینی برقرار میکرد و هر دو تلاش را با یکدیگر کرد. زمانی که انتخابات شورای شهر میشد باید کل علما، مردم، مراجع، مصلحین و بزرگان در ارکان انتخابات می آمدند یعنی دوتای آن ها یکی شد؛ بعد هم که اگر شرکت کننده اندک باشد رسانههای خارجی میگویند که جمهوری اسلامی فلان است؛ در صورتی که جمهوری آن جا میافتاد؛ وقتی مردم شورای شهر انتخاب میکردند دیگر کار به نظام دینی و عقیدتی ندارد. تاکتیک این کار مدرس درست بود اما عمل تاریخ ایران نشان داد اشتباه کرد یعنی رضا شاه پادشاه قلدری بدتر از قاجار شد که اگر رئیس جمهور قلدر میشد بهتر بود.
نسیم: تاثیر مدرس به چه میزان بوده است؟ نجفی: بسیار زیاد؛ مخالفت اصلی توسط وی انجام شد.
نسیم: مدرس توانست جریان قوی ایجاد کند؟ نجفی: بله؛ مدرس توانست یک جریان قوی به وجود آورد چرا که از مشروطه دفاع میکردند و مشروطه یک رکن آن سلطنت بود؛ نمیتوانستند به حکم سلطنتی آن دست ببرد و رضا خان از همان استفاده کرد و وقتی مدرس از قانون اساسی مشروطه دم زد گفت باشد من پادشاه ایران میشوم و مقدمات پادشاهی او فراهم شد. اینها شخصیت معصومی نیستند؛ در برهه زمانی خود یک فکری میکنند و از ما به صحنه نزدیک تر هستند؛ مدرس گمان نمیکرد که این چنین شود و رضا خان پادشاه شود و پدر مردم را در بیاورد؛ آن زمان مدرس دید که احمد شاه بهتر از رضا خان بود؛ فکر مدرس درست بود اما دو سه سال بعد رضا خان پادشاه ایران شد و پدر مردم را در آورد؛ اگر رئیس جمهور میشد میزان خطر او کمتر بود.
نسیم: نسبت مدرس با مشروطه چه بود؟ نجفی: اینها بازماندههای مشروطه هستند؛ مشروطه انقلاب بزرگی و پر از دستاورد است؛ آزادیخواهان، علماء و مردم، جنبه ضد اجنبی، جنبه ملی و مردمی و... از جمله دستاوردهای مشروطه بود؛ مدرس بر روی موج اصیل مشروطه سوار بود؛ روی موجی که مراجع و علما و مردم برای آن زحمت کشیدند و وی سوار این موج بود و آن است که نمیگذارد رضاخان بیاید.
نسیم: تاثیری بر روی بعد از سلطنت رضا خان داشته است؟ نجفی: تأثیر اشخاص حتماً نباید تأثیر آنی و انتخاباتی باشد؛ طبیعتاً تأثیر داشته است؛ همین که انسان ها مبارزه میکنند یک خطی از خود به جا میگذارند و خود آن خط ارزش دارد؛ حتماً لازم نیست که کار مشخصی انجام دهند؛ برای خود یک جلوهای در تاریخ ایجاد میکنند و بعدها تأثیر نشان داده میشود؛ بعد از رئیسعلی هر کسی در جنوب اسلحه به دست گرفت گفت من رئیسعلی هستم، این امر تاثیر حرکت رئیسعلی دلواری بوده است. این نیست که تأثیر حرکت برای خود آن ها باشد؛ تأثیر شهدای بزرگ و قهرمانان تأثیری است که بعدها در تاریکی های زمان چراغ میشود که ما راه را گم نکنیم و این چراغ را هر ملت میخواهد؛ چراغ بزرگتر که نور افکن است، امام علی (ع) و امام حسین (ع) و... هستند. اینها چراغهایی هستند تا ما تاریخ و حق را گم نکنیم؛ ما خیلی مواقع در تاریخ اسلام میبینیم نمی فهمیم جریان چیست اما وقتی حضرت علی (ع) را در جایی از تاریخ می بینیم می گوییم این حق است؛ واقعه را خیلی نمیبینیم فقط حضرت علی (ع) و حق را میبینیم وبا اینها حق را میبینیم. در درجات پائین تر وقتی میبینید با وثوق الدوله مخالفت میکند پس حق است؛ ممکن است شکست هم خورده و تبعید شده و از بین رفته است اما در دورههای بعد نشانه است و دیده میشود؛ ملتهایی که این نشانهها را از دست میدهند گم میشوند؛ شما وهابیت را میبینید؛ چرا اینطور به وحشیگری و آدمکشی افتاده است؟ چون نشانه ندارد؛ به عبارت دیگر امثال علی (ع)، حسین (ع)، امام رضا (ع) و... ندارد پس راه را گم میکند.
همواره شرک شرک شرک میگویند، یک آدم زنگی مست که هیچ چیزی هم از دین نمیدانند یک چیز مذهبی دست گرفته است، بعضی از اینها احکام شرعی را هم شاید بلد نیستند؛ سپاه چچنی که در داعش است مزدوری هستند که از عربستان پول میگیرند و اینها میخواهند بگویند که چه کسی مشرک است و چه کسی نیست، اصلاً این حرفها اندازه قواره آن ها نیست؛ اینها چون نشانه ای ندارند این گونه رفتار میکنند آخر شما چه کسی را قبول دارید؟ در هیچ یک از این حرکات افراطی شیعیان نیستند چون شیعیان علی (ع)، حسین(ع) و... دارند، یعنی نشانه دارند؛ عمل گروه های تفکیری با کدام یک از بزرگان همسو است؟ کدام یک از این بزرگان حکم میکنند که یک بیگناه ولو دشمن ما باشد، را سر ببرید؟ در دین ما چنین چیزی نداریم که به طور مثال یک خبرنگاری را به جرم آمریکایی بودن سر ببریم. سرباز دشمن در جنگ باشد را می توان کشت ولی رفتارهایی که از داعش مشاهده می شود منطقی در آن وجود ندارد و خوی درندگی و وحشیگری در این رفتارها وجود دارد؛ تاریخ نیز همینطور است؛ تاریخ نشانه میخواهد و اثر شخصیتها قرار نیست که در لحظه باشد؛ برای اینکه وقتی بعدها ما نگاه میکنیم چراغها را ببینیم.
نسیم: محورهای مخالف مدرس با رضاخان چه بوده است؟ نجفی: مدرس روی موج اصیل مشروطه است.
نسیم: مخالفت به دلیل مشروطه خواهی بوده است؟ نجفی: خیر، مشکل امام با نهضت آزادی چیست؟ مشکل امام با انجمن حجتیه چیست؟ آیا شخصی است؟ برای اینکه این جریانات وقتی به وجود میآیند و راه آن ها ادامه پیدا کند، بسیار خطرناک است؛ چیزی در فضای جامعه پررنگ میشود که آن خط اصیل و زحمات از بین برود. شاید در حد محدود نباشد؛ همان طور که مدرس، رضا خان را در حد محدود قبول داشت و میگفت مثلاً در حد سردار سپه باشد و در این زمینه آدم لایقی است؛ به قول امروزیها به درد رئیس ارتش میخورد اما به درد حکومت نمیخورد؛ چون نظامیها و ارتشیها رضا خان را دوست داشتند، میتوانست ایران را امن کند و این گفته درست بود. گاهی به بهانه بی نظمی افراد را در هر قشر و صنفی می کشید، مدرس می دید رضا خان این چنین درنده خو است؛ رضاخان سمبل نابودی حرکت مردم به وسیله استعمار بود؛ رضا خان پدیده پیچیدهای بود.
نسیم: آن زمان رابطه رضا خان با انگلیس مشخص بود؟ نجفی: سید ضیاء و... افراد مشخصی بودند؛ ما یک حلقه برلین داریم که قبل از رضاخان به این نتیجه رسیدند که ایران را فقط یک دیکتاتور منور نجات میدهد؛ یعنی باید ایران به یک قلدر از جنس منور یعنی غرب زده برسد؛ در مورد رضاخان گفتند که رضاخان با آنها همفکر نیست اما قلدر است؛ اعتقاد داشتند قلدری با رضا خان و منور بودن با افرادی هم چون تقی زاده و...باشد. لذا تا اواسط حکومت رضا خانی در دستگاه رضاخانی افرادی هم چون فروغی، تقیزاده، مخبر السلطه و...هستند؛ بعد از محکم شدن جایگاه رضا خان، قلدر شد و حساب همه این افراد را رسید و گفت منور هم نمیخواهم و خودم هستم.
نسیم: کشف حجاب در دوره دوم بوده است؟ نجفی: بله؛ قدرت به سمت تمرکز میرود و سهیم بردار نیست؛ خاندان آل سعود یک گروه هستند و آخوندای مدینه و جریان فقهاء مدینه یک گروه دیگری هستند؛ این دستگاه حکومتی فاسد و شراب خوار است اما آنها اهل شراب و فسق نیستند ولی با هم زندگی میکنند و در کار همدیگر هم دخالت نمیکنند؛ حکام سعودی میدانند به این آخوندها احتیاج دارند؛ این گونه نیست یک گروه از دیگری بترسد. یکی کار دینی در جهت انگلیس انجام می دهد و آل سعود کار سیاسی به نفع انگلیس انجام می دهد؛ هر دو گروه یک مجموعه می شوند، خنجر یک دست میشوند و از پشت به قلب اسلام میخورند؛ رضا خان نیز همینطور است؛ فکر نکنید تقیزاده نوکر رضاخان است و بالعکس هم نیست؛ آن زمان برنامه دیکتاتوری منور میطلبیده است؛ ممکن کسی دیگر کارگردان بوده باشد ولیکن به هر کسی سهم خود را داد.
نسیم: در خصوص گروه هایی که مدرس با آن ها در ارتباط بوده است توضیح بفرمائید. نجفی: وی روی موج مشروطه سوار بود لذا با آزادیخواهان مشروطه و کسانی که احساس میکنند یک جنبه ضد اجنبی، مردمی و ملی دارند، کلاً کار میکنند ولو مذهبی نباشند؛ در دوره مدرس محور مذهب نبود بلکه محور آزادی خواهی است.
نسیم: کل جریان مشروطه منظور است؟ نجفی: نه؛ در دوره مدرس منظور است؛ در آن دوره می گفتند نماز می خواند، دیگر چه باید کرد؟ در آن زمان میگفتند میرزاده عشقی نماز میخوانده است؛ ما در زمانی هستیم که امام خمینی است و یک انقلاب بزرگ اسلامی و احکام اسلامی در همه ابعاد خود را نشان داده است ولی در آن زمان اینطور نبود؛ همین که نماز میخوانده و تارک الصلاه نبود برای آن ها کافی بود. آزادیخواهانی بودند که ضد اجنبی و مخالف حکام زورگو بودند؛ دوره ما همه این اتفاقها با هم افتاد و حکام زورگو کنار رفتند و بعد روشنفکرها آمدند و یکی از بحث ها نیز در این خصوص بود.
نسیم: در رابطه مدرس و مجلس صحبت بفرمائید. مدرس تا چه حد با قانون و قانون گذاری آشنایی داشت و قانون می دانست؟ نجفی: یک سر قانون و قانون گذاری در فقه است؛ آیت الله مدرس فقیه است و این مسائل را می داند؛ از نظر علمای آن زمان مجتهد بوده است؛ وی به عنوان یک فقیه طراز اول بود که به مجلس رفت؛ فرد تیز، نخبه و برجسته ایی بوده است؛ با قوانین، مجلس و...به دلیل سفرهای عثمانی و خواندن روزنامه و داشتن اطلاعات حوزه اروپا و... آشنا بوده است.
نسیم: یادگاری از وی در مجلس باقی مانده است؟ نجفی: بله؛ در قوانین تاثیرگذار بوده است؛ باید متن مذاکرات را بخوانید؛ در بسیاری از مصوبات مجلس وی حرف اول را زده است؛ در تاریخ همه اینها ثبت شده است؛ از نظر فنی نایب رئیس مجلس شده و قوانین را بلد است؛ مدتها در گروههای مختلف مجلس بود؛ به ایشان گفته شده بود که مجلس میآید و میرود و شما همچنان در این مجلس ماندید و وی پاسخ داد که من اوستا عباس هستم؛ در اصفهان یک حمامی بود که مالکهای آن عوض میشد ولی دلاکی به نام اوستا عباس داشت که همیشه بود؛منظور مدرس این بود که من همیشه در مجلس هستم.
نسیم: زمانی که رضاخان، مدرس را کنار می زند، واکنشی از سوی علما صورت می گیرد؟ نجفی: برداشتن مدرس چند ماه بعد از قیام حاج آقا ملا است؛ این آخرین قیام علما بود که سرکوب میشود و بزرگترین قیام بود؛ در سال 1306 این قیام سرکوب می شود؛ ایشان را اول دی میکشند و چند ماه بعد مدرس از مجلس اخراج و تبعید میشود؛ دیگر از علماء چیزی نمانده بود؛ حرکتهای بعدی هم حرکتهایی قیامی نبود؛ بعدها در سال 1314 حرکت حاج آقا حسین قمی را داریم که در این زمان مدرس در تبعید بود، که آن حرکت هم به قیام مسجد گوهرشاد منجر میشود و در نهایت آن هم سرکوب میشود.
نسیم: این امر به سبب دیدگاه های علمای آن دوره بوده است؟ نجفی: آن زمان یک گروه از علماء در عراق بودند؛ عراق هم تحولات خود را داشت؛ تحولات و مبارزات با انگلیس و حکومت جدید فیصل در عراق بود؛ درگیری هایی که بین علما بود باعث می شود یک سری از علماء عراق قهر میکنند و به ایران میآیند؛ حوزه قم هم که در سال 1300 تأسیس شد و حوزه ایی بسیار جوان بود؛ لذا علماء به دنبال یک مرکز دینی بزرگی هستند و از اول دوباره شروع کنند.
نسیم: در خصوص تاثیر مدرس بر حضرت امام (ره) صحبت بفرمائید. نجفی: به نظر من حضرت امام (ره) در میان شخصیتهای تاریخی مدرس و آقای کاشانی را دیده بودند؛ مثلاً میرزای شیرازی و شیخ فضل و... را ندیده بود؛ آنهایی را که دیدند خیلی خوب و عمیق تحلیل کرده است؛ از مدرس چیزهایی زیادی یاد گرفتند چون حضرت امام (ره) هم طلبه تیزی بود و هم در مذاکرات مجلس شرکت میکرد.
مدرس به وسیله مجلس در مقابل دیکتاتوری رضاخان قرار گرفت
در مشروطه رأس قوا مجلس است؛ مدرس به وسیله مجلس در مقابل دیکتاتوری رضاخان قرار گرفت و به عبارتی میخواهد حقوق ملت را بگیرد؛ لذا مدرس در مجلس و مجلسی که مدرسگونه است برای حضرت امام (ره) خیلی جذاب بود؛ قصد دارند چنین مجلسی در انقلاب اسلامی درست کند . میگویند که مجلس رأس امور است و دیدیم که در انقلاب نقش مجلس بسیار مهم بود ولو این که قوه مجریه همه کاره است؛ یک مجلس قدرتمند مجلسی است که بتواند حقوق ملت را بگیرد و اندیشه انقلاب و نظام را در کل کشور سرایت بدهد؛ لذا حضرت امام (ره) به نظر من مجلسی را تصویر کرده که مدرس معنی بدهد و این برای امام خیلی جذاب بود.
مدرس سمبل آن دسته از رجالی است که نمیگذارند نظام سیاسی فرمایشی شود
به طور مثال حکومت مشروطه از مجلس فرمایشی ضربه خورد؛ در حقیقت میتوان گفت که مدرس سمبل آن دسته از رجالی است که نمیگذارند نظام سیاسی فرمایشی شود و سعی میکنند نهادهای نظام سر جای خود باشد؛ به نظر من این سمبل مهم تر از این است که ما یک سید یا یک شخص یا روحانی را قهرمان و تقدیس کنیم و بعد هم هیچی از او در نیاید؛ این قهرمانسازی میشود؛ البته قهرمانان به درد میخورند ولی هدف حضرت امام (ره) بالاتر از اینها بود. ضربهای که مشروطه خورد این است که شما یک انقلاب و وضعیتی داشته باشید که ظاهر آن انقلاب و مردمی است اما باطن آن بدتر از سابق است؛ این خطر است؛ نهادهای حکومتی مثل مجلس، نخست وزیری، دولت و... باعث این میشوند؛ مدرس آن چشم بینای ملت و انقلاب است که نمیگذارد این مجلس در آن دوره فاسد شود؛ همین مدرس هم باید در قوه مجریه باشد؛ در حقیقت مدرسی که در نظام است، نمیگذارد دستگاههایی که باید در تثبیت نظام کمک کنند، به ضد نظام تبدیل شوند.
نسیم: به اندازه کافی به شخصیت مدرس پرداخته شده است؟ نجفی: بله؛ گاهی در همایش ها صحبت ها و کارها به حرکات بی خاصیت تبدیل می شود؛ آیا با تجلیل از آن شخصیت ها حرفی برای امروز خود داریم؟ مسلما شخصیت هایی از حدود 100 سال پیش خود را به این دوره رسانند میتوانند کشش داشته باشند؛ باید علت و رمز این کشش را دریافت؛ شاید سبب شود در بررسی ها بر روی بسیاری از مشکلاتی که برای ما اتفاق نیفتاده است، فکر شود.
تهیه و تنظیم گفتگو: فاطمه مقدمی- علیرضا ملوندی