تقابل هشتادیا با دهه هشتادیا
حسین شکیبراد گفت: «اگر در این تصویر قرار بود نسبت نسل نو با مفهوم امام حسین (ع) و دهه محرم را ببینیم، این اتفاق نیوفتاد. ما فقط شوق و ذوق آنها برای دیده شدن و ارتباط با یک چهره سلبریتی را دیدم. این اثر در واقع این پیام را منتقل میکند که هدف دیده شدن است، ولی بهتر است که یک وسیله سالمتر را انتخاب کنید.»
«دهه هشتادیا». نماهنگی که پس از منتشر شدنش در روزهای اخیز واکنشهای زیادی را در فضای مجازی و بین فعالین رسانهای داشته است. نماهنگی که در آن چند نوجوان دهه هشتادی در گیمنت، شروع به خواندن آهنگی با مضمون امام حسین (ع) میکنند. سازندگان معتقدند که در این اثر تلاش کردهاند با استفاده از ادبیات این نسل ارتباطی با مفاهیم دینی و دهه محرم برقرار کنند و در واقع راهی برای جذب مخاطب نوجوان به این موضوع باز کنند. مخالفان، اما استدلالهای مختلفی دارند. از شعر سخیف تنزل دادن ادبیات دینی، تا ریتم و موسیقی نامناسب ایام محرم تا اصالت بخشیدن به ادبیات انیستاگرامی و در نهایت توجه نکردن مخاطب هدف به اثر به دلیل سادهانگاری سازندگان. به همین بهانه با حسین شکیبراد که سابقه فعالیت و برنامهسازی برای مخاطب نوجوان را دارد و برنامه «هشتادیا» را نیز برای شبکه سه سیما تهیه کرده گفتگو کردیم.
شکیبراد درباره اینکه آیا تغییر ادبیات در مواجهه با مفاهیم دینی در نماهنگ «دهه هشتادیا» به بهانه ارتباط نزدیکتر و جذب نوجوانها موثر است، گفت: «وقعیت این است که نسل نوجوان قطعا تغییر کرده و زبان متفاوتی نسبت به گذشته دارد. با این وجود هر فرد نسبت به چیزی که تاریخی از آن میگذرد و سابقه طولانی دارد، از کودکی زمینه و بکگراندی پیدا میکند و معمولا ما بکگراند نسبت به موضوعات مختلف را نسل به نسل انتقال میدهیم. این گونه نیست که یک نوجوان یک باره با مفهومی مثل امام حسین (ع) روبرو شود. انگار از کودکی در رسانه، در تجربههای شخصی، خانواده و... با چنین موضوعی مواجه نشده و حالا ما مجبوریم برای اینکه او را با یک مفهوم دینی، تاریخی، ارزشی، انقلابی یا هر موضوع دیگری مواجه کنیم، تصویر جدیدی ارائه کنیم. نکتهای که من درباره نماهنگ مجموعه ماوا دارم این است که انگار میخواهد یک تصویر جدید و ملموس و فانتزی و مخاطبفهمتر از امام حسین (ع) ارائه کند. کلیپ «دهه هشتادیا» به دنبال یک تعریف جدید از مفهوم محرم است، اما واقعیت این است که بعضی از مفاهیم اتفاقا نیاز به تعریف جدید ندارند.»
او ادامه داد: «با تعبیر به روزرسانی از این اتفاق صحبت میکنند، اما به روزرسانی این نیست که صرفا دایره واژگان مخاطب را در نظر بگیرید و بخواهید با او صحبت کنید. ما امام حسینی در کار نمیبینیم. یعنی تا انتهای کار و حضور دو مداح و اشعاری که میخوانند، که آن هم نوستالژی نمیآفریند و هردو جزو سبکهای امروزی هستند، ما با مفهومی از امام حسین (ع) روبرو نیستیم. اگر به سراغ سبکهای سنتیتر میرفتیم، میشد گفت تلاش شده پیوند و تناسبی بین نگاه امروزی نوجوانها با سنت عزاداری برقرار شود. در صورتی که این اتفاق هم نمیافتند و نواهای امروزی که همین نسل دهه هشتاد با آن مواجه است و ارتباط دارد توسط دو مداح خوانده میشود. من یاد تصویری از قدیم میافتم که بازیکنان تیم ملی فوتبال برای مسابقه با تیم ملی عراق به آنجا رفته بودند. در همین سفر حرم امام حسین (ع) را هم زیارت کردند. بعضی از ایرانیها آنجا حرم را رها کردند و بازیکنها را بغل میکردند. ما آنجا امام حسینی ندیدیم. مردم را دیدیم و هواداری آنها و علی دایی را.»
تهیه کننده «هشتادیا» گفت: «اگر در این تصویر قرار بود نسبت نسل نو با مفهوم امام حسین (ع) و دهه محرم را ببینیم، این اتفاق نیوفتاد. ما فقط شوق و ذوق آنها برای دیده شدن و ارتباط با یک چهره سلبریتی را دیدم. خیلی هم روشن بود. لحظهای که علیرام نورایی وارد میشود همه به شدت مشتاقانه به او نگاه میکنند و حتی یاحسین میگویند! تصویر این است که ما میخواهیم این افراد را ببینیم؛ و حتی گفتن این جمله به شدت سنگین که آیا ما دیده میشویم؟ هم گویای همین موضوع است. در واقع در این نماهنگ اصلا مهم نیست که امام حسین (ع) آنها را میبیند یا نه. مهم دیده شدن توسط چهرهها و سلبریتیهاست؛ و آیا باید به نسل جدید تاکید شود که اگر شما علاقهمند به دیده شدن هستید، مهم نیست به چه وسیلهای دیده شوید؛ میتوانید با دابسمش و آهنگهای ساسی مانکن دیده شوید، میتوانید هم با خواندن برای امام حسین (ع) دیده شوید؟ این اثر در واقع این پیام را منتقل میکند که هدف دیده شدن است، ولی بهتر است که یک وسیله سالمتر را انتخاب کنید. این در دیالوگهای ابتدای کار هم بسیار روشن است. هدف این نبود که امام حسین (ع) راضی باشند.»
او درباره اینکه آیا استفاده از اینستاگرام و فضای مجازی در این نماهنگ اصالت دادن به این فضا برای مخاطب نوجوان است گفت: «ما نباید از طرف دیگر پشتبام بیفتیم. نوجوان امروزی یک دنیا در فضای مجازی دارد. اگر گروهی بخواهند این دنیا را کتمان کنند و فکر کنند که فضای مجازی هم یکی از ابزارهای شناختی نوجوانهاست اشتباه کردهاند. نوجوانهای نسل جدید دو زندگی دارند که هر دو هم برایشان اصالت دارد؛ زندگی در دنیای حقیقی و زندگی در دنیای مجازی. اینکه ما به یکی از این فضاها برای اصالت نبخشیدن به آن نپردازیم غلط است. اتفاقا با وجود خیلی از نقدهایی که وارد است شاید با یک تغییر سناریو میشد خروجی بهتری از همین کلیپ «دهه هشتادیا» گرفت. این که از فضای مجازی استفاده شده اتفاقا نقطه مثبت کلیپ است. یعنی تلاش میکند به نوجوانها بگوید که شما ابزاری دارید که میتواند در مسیر درستی استفاده شود و نباید منتظر اینکه دیگران برای شما کاری کنند بمانید. شما با این ابزار از این فرصت استفاده کنید.
او ادامه داد: «البته نمیتوانیم بگوییم کامل و درستترین روش را استفاده کردند. یک نمونه از نکات خیلی ملموسی که به آن وارد است این است که ورود علیرام نورایی از اتاق گریم به گیمنت خیلی غیر منطقی است و نشان دهنده این است که فکر درستی برای این کار نداشتهاند. همه بچهها امروز گوشی به دست هستند و پیج دارند و اصلا نیازی به اینکه اثرشان را کس دیگری منتشر کند ندارند. میتوانستند خودشان وارد انتشار بشوند و آن وقت اثر وضعی کار خودشان را ببینند. این پاک کردن صورت مسئله است که بگوییم نباید به فضای مجازی بپردازیم. ولی به معنای اصالت دادن نیست. این بچهها یک زندگی در فضای مجازی دارند. این روزها که درس خواندن هم به گوشی وابسته شده، ما راهی برای گرفتن فضای مجازی از بچهها نداریم. پس باید آن را جدی گرفت و خوشبختانه در این اثر این فضا جدی گرفته شده است.»