پشت پردههای فیلم سینمایی «رستاخیز»
چگونه توقع داریم دولت یا حسن روحانی مقابل مراجع تقلید بایستند و این فیلم را اکران کنند؟! آیا درخواست چنین اقدام انتحاری از سوی نظام یا دولت منطقی است؟ وقتی آقای درویش جرات ندارد به صراحت این درخواست را مطرح کند و بگوید: «نظر مراجع اهمیتی ندارد و باید فیلم اکران شود؟!»، چرا توقع دارد دولت جرات عملی کردن چنین اقدامی را داشته باشد؟!
احمدرضا درویش پس از یک دوره سکوت همزمان با پرداخت رقمهای نجومی از سوی سازمان سینمایی به مالکین این فیلم در قالب خرید مالکیت این فیلم و انتشار نسخهای از این فیلم در یوتیوب پس از پرداخت این رقم سنگین، در برنامه هفت حضور یافت و به همراه برخی دیگر ادعاهایی مطرح کرد که قابلیت نقد جدی دارد؛ ادعاهایی که میتوانست با حضور یک منتقد مسلط به موضوع به چالش کشیده شود اما در تریبون یک طرفه بیان شد و به نوعی جای طلبکار و بدهکار عوض شد.
فیلم سینمایی «رستاخیز» آخرین ساخته احمدرضا درویش ـ که از مقطع تاریخی مرگ معاویه تا شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را روایت میکند ـ پس از یک دوره طولانی توقیف، از یک هفته پیش در یک کانال عربی یوتیوب منتشر شد و بلافاصله در کانالهای تلگرامی و دیگر بسترهای مجازی، این نسخه بارگذاری و دسترسی عمومیتر برای آن فراهم شده است. نسخه قاچاق منتشر شده از کیفیت بالایی برخوردار است و به زبان عربی دوبله شده و درباره منشاء انتشار آن گمانههای متفاوتی مطرح میشود.
انتشار این نسخه با پیگیری حقوقی بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مالک 60 درصد آن همراه شد و سکوت احمدرضا درویش که پس از شروع پرداخت رقم کلان از سوی دولت با مالکان این فیلم شروع شده بود نیز شکسته شد و او با صدور بیانیهای در مقام طلبکار ظاهر شد. اتفاق عجیب اما حضور این کارگردان در برنامه «هفت» و ارائه تریبون یک طرفه به او بود که با طرحهای ادعاهایی پیش رفت.
ماجرا از کجا شروع شد؟ / ماجرای تماسهای مکرر
سالن اصلی برج میلاد، از ساعت 10:05 روز 16 بهمن 1392 فیلم رستاخیز میزان نمایش فیلم سینمایی رستاخیز بود؛ نخستین اکران برای اهالی رسانه و منتقدین در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر. پس از نمایش چهره حضرت عباس در فیلم، تماسها با حجت الله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی شروع شد و همانگونه که انتظار میرفت با مسئولین ارشد کشور نیز تماس گرفتند و به شدت نسبت به این اتفاق انتقاد کردند و با لحن قاطع با اکران این فیلم مخالفت کردند. واکنش دولت چه میتوانست باشد؟
رد انتصاب به آیت الله سیستانی / مخالفت آیات وحید، صافی و مکارم / عدم تایید صریح توسط رهبری / فشار به نظام برای ایستادن مقابل نظر مراجع شیعه؟!
چالش اصلی برای اکران فیلم رستاخیز، به تصویر کشیدن چهره حضرت عباس (ع) در دقایق فراوانی از این فیلم است. پرسش اساسی این است که چرا امام حسین (ع) به تصویر کشیده نشده است؟! آیا برای اولی مجوزی از سوی مراجع صادر شده بود و برای دومی مجوز وجود نداشت؟ پاسخ منفی است. اساساً مشخص بود که نمایش چهره حضرت عباس (ع) با مخالف مراجع همراه است و این امر بدیهی میتوانست در زمان ساخت فیلم رعایت شود. البته درویش به گونهای مبهم در این زمینه سخن گفت و پاشنه آشیل عدم نمایش فیلمش را پوشش داد.
احمدرضا درویش در «هفت» گفت: «فیلم با سرمایه گذاری سرمایه گذارانی از دو کشور ساخته شد. ما برای اینکه فیلم را بر مبانی تاریخی و فقهی صریح حرکت کنیم، زمینه اعتماد یکی از مراجع بزرگ جهان شیعه را جلب کردیم. آن تشکیلات آکوا فالز که شرکت هستند در فیلم، بخش بین الملل یکی از مراجع بزرگ جهان است، در سرمایه گذاری فیلم مشارکت کردند و در واقع فیلم متبرک به وجوهاتی شد که مردم به مراجع محترم میپردازند. از این نظر که هم فیلم بتواند متبرک شود و هم در حوزه تاریخی و مشورتی بتواند تضمین بدهد و درست حرکت کند.» این مرجع تقلید که درویش از او نام نمیبرد کیست و چرا به صراحت نامش برده نمیشود؟
اگر منظور از ان مرجع تقلید بزرگ جهان شیعه، آیت الله سیستانی است که ایشان در استفتایی صراحتاً تاکید کردهاند در جریان ساخت این فیلم نبوده و فیلمنامه را تایید نکردهاند. اگر منظور شخص دیگری است و حتی یکی از مراجع شیعه مطرح از این فیلم حمایت کرده، بهتر است درویش این موضوع را بیان کند.
درویش در بخشی دیگر از اظهارات خود در هفت گفت: «آن چیزی که باعث شده من صبر پیشه کنم، یک نصیحت است. یک توصیه است و یک امر بزرگ است که برای من احترامش از اوجب واجبات است. یک کسی در ملاقات حضوری. بنده را احضار کرده در همان یک هفته اول که فیلم از اکران پایین کشیده است. حرفهای به من زده ایشان و به من یک جمله فرمودند: شما به خداوند توکل کن و بر باور خودت ایستادگی کن. ایشان مقام معظم رهبری بودند. من خدمت ایشان رسیدم. موضوع را مطرح کردم. ما بر اساس فتوای رهبری عمل کردیم. ما بر اساس فتوای ولی فقیه عمل کردیم... در این چهار سال برای من عجیب است مسئولین فرهنگی کشور که از استفتای رهبری و از ملاقات من خبر داشتند. من امروز دارم این را رسانهای میکنم... من این را هیچجا رسانهای نکردم، برای اینکه نمیخواستم از رهبری خرج شود... ولی من را به جایی رساندند که...»
درویش از فتوای رهبر انقلاب سخن میگوید، در حالی که رهبری یک فتوای کلی صادر کردند و در آن تایید بر نمایش چهره حضرت معصومین در «فیلم» یا نمایش چهره حضرت عباس نکردهاند. این واضح است که اگر چنین امری ممکن بود میرباقری چهره حضرت علی (ع) و چهره حضرت عباس (ع) را در سریالهایش به نمایش میگذاشت اما چنین اتفاقی رخ نداد و اگر کسی بگوید موضع تشیع را در این زمینه نمیداند، باید نسبت به صداقت در اظهاراتش شک کرد.
از سوی دیگر علاوه بر آنکه ولی فقیه هیچ حکم صریحی در مشروعیت نمایش صادر نکردهاند -که اگر صادر شده بود، فیلم علیرغم مخالف سایر علما اکران میشد- دیگر مراجع با این فیلم مخالف هستند. آیت الله وحید خراسانی، آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله مکارم شیرازی تاکید کردهاند حتی تماشای این فیلم نیز جایز نیست! آیت الله سیستانی نیز حاضر به تایید این فیلم نشدهاند.
منوچهر محمدی در این برنامه هفت تعبیر عجیبی به کار برد و گفت: «ناهیان رستاخیز. کسانی که نمایش رستاخیز را نهی کردند، قطعاً باید در روز محشر در محضر باری تعالی جواب دهند.» این ناهیان چه کسانی هستند؟ مراجع تقلید! نه در نظامی که مشروعیت آن برآمده از دین است، بلکه اگر در نظام پهلوی نیز روحانیت چنین گاردی نسبت به یک فیلم سینمایی میشد، نظام شاهنشاهی اجازه اکران آن فیلم را میداد یا جرات اکرانش را داشت؟! آقای درویش در ایران زندگی نمیکند و از بدیهیات بی اطلاع است؟
از دیدار مسئولان سینمایی برای متقاعد کردن مراجع تقلید تا بحث در جلسه هیات دولت
احمدرضا درویش در این برنامه میگوید علی جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکارانش را در وزارت فرهنگ و ارشاد به دست بریده حضرت عباس حواله که جواب آنها را میدهد و آنها جواب نیز گرفتهاند اما آیا واقعاً جنتی و وزرای بعدی فرهنگ و ارشاد اسلامی دست روی دست گذاشتند و درویش را با فیلمش تنها گذاشتند؟ قطعاً چنین نیست و روایتی که این کارگردان بیان میکند غیرمنصفانه است.
با وجود آنکه مشخص بود نمیتوان چهره حضرت عباس را نشان داد و وزارت فرهنگ و ارشاد میتوانست این فیلم را مثل دیگر آثار توقیف کند و به اعتراضات کارگردانش نیز وقعی ننهد، پس از مشخص شدن مخالفت صریح مراجع با اکران این فیلم، حجت الله ایوبی، علیرضا رضاداد (دبیر وقت جشنواره فیلم فجر) و برخی دیگر از مسئولان ارشاد به ملاقات مراجع رفتند و سعی کردند مراجع تقلیدی که ایشان را پذیرا شدند قانع کنند اما این مراجع از جمله آیت الله مکارم در نهایت با نمایش چهره حضرت عباس (ع) چه در آن جلسات خصوصی و چه به صورت عمومی موافقت نکردند.
این موضوع به جلسه هیات دولت نیز کشید و دقایق طولانی از نشست هیات دولت با حضور شخص رئیس جمهور به بحث درباره این فیلم پرداخته شد اما وقتی مراجع تقلید به صراحت مخالف نمایش چهره حضرت عباس هستند و فتوایی به صراحت مبنی بر نمایش چهره حضرت عباس در فیلم و سریال از سوی مراجع بالادستی نیز صادر نمیشود، چگونه توقع داریم دولت یا حسن روحانی مقابل مراجع تقلید بایستند و این فیلم را اکران کنند؟! آیا درخواست چنین اقدام انتحاری از سوی نظام یا دولت منطقی است؟ وقتی آقای درویش جرات ندارد به صراحت این درخواست را مطرح کند و بگوید: «نظر مراجع اهمیتی ندارد و باید فیلم اکران شود؟!»، چرا توقع دارد دولت جرات عملی کردن چنین اقدامی را داشته باشد؟!
اکران فیلم، قمه کشی و توقف اکران
با وجود آن، به واسطه برخی توصیهها، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به اکران این فیلم کردند اما این اکران بی حاشیه نبود. همزمان با نخستین اکران این فیلم در 24 تیر 1394 گروهی مقابل سینما شکوفه اعتراض کردند و یکی از زنان معترض اقدام به قمه زنی در این جمع کرد. مسئولان و سازندگان این فیلم سینمایی نیز مورد تهدید قرار گرفتند. جو به حدی ملتهب شد که مسئولان سازمان سینمایی تا تصمیم گیری درباره این فیلم با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی، دستور توقف اکران این فیلم را دادند و در نهایت اساساً اکران فیلم ناممکن شد.
دولت به واسطه صدور پروانه نمایش یک فیلم سینمایی با موضوع قیام عاشورا از سوی گروههای مذهبی در معرض اتهام اقدام علیه تشیع قرار گرفت! علاوه بر مراجع تقلید شماری از مداحان دارای پایگاه مردمی در هیاتهای مذهبی و یا در قالب نگارش نامههایی با لحن تند نسبت به اکران این فیلم اعتراض کردند. شماری از روحانیون در یادداشتهایی، اشکالات اساسی به محتوای فیلم وارد کردند و گفتند این فیلم تطابق با حادثه عاشورا ندارد و بحث را فراتر از نمایش چهره حضرت عباس بردند.
در این شرایط دولت باید مجدداً دستور نمایش فیلمی را درباره امام حسین (ع) میداد که اگر اکران میشد، متهم به حمله به ارزشهای شیعی میشد و اگر اکران نمیشد از سوی کارگردانش به دست بریده حضرت عباس حواله داده میشد! البته فقط این مسئله نبود و نگرانیهایی درباره رفتارهایی از جنس همان قمه زنی نسبت به سازندگان یا مسئولان سینمایی وجود داشت و بعید نبود برخی متعصبین دست به اقداماتی بزنند که اصل اکران این فیلم را یک بحث حاشیهای نماید!
هفده میلیارد تومان برای 60 درصد فیلم سینمایی!
در اواخر دوران حضور حجت الله ایوبی رئیس پیشین سازمان سینمایی، ابتدا شایعه پرداخت 13 میلیارد تومان به سازندگان این فیلم مطرح شد. تهیه کننده این فیلم چنین پرداختی را تکذیب کرد. رئیس وقت سازمان سینمایی در نشست های خصوصیاین رقم را تایید کرد اما گفت زیر بار پرداخت چنین رقمی نمیرود که چرا رقم منطقی نیست. مگر «رستاخیز» -با تجربه فیلمهای پیشین از جمله موفقیتترینشان در اکران یعنی فیلم «محمد»- چقدر ظرفیت فروش در اکران عمومی داشت که 13 میلیارد تومان بابت 45 درصد آن توسط سازمان سینمایی پرداخت شود و مشکل سازندگان فیلم رفع شود؟!
در دوره محمدمهدی حیدریان این قرارداد عجیب امضاء شد و بر این اساس سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون بابت 60 درصد این فیلم هفده میلیارد تومان وجه نقد رایج مملکت را پرداخت کرده است! آیا ارزش این فیلم 44 میلیارد تومان در نظر گرفته شده که 45 درصد آن، معادل 20 میلیارد تصور شده است؟ مگر تصور میشد این فیلم در اکران عمومی چند میلیارد تومان بفروشد که برای 45 درصد رایت این فیلم 20 میلیارد تومان پرداخت شد؟ چرا سازمان بازرسی سراغ حیدریان رئیس پیشین سازمان سینمایی نرفته تا بپرسد با چه استدلالی با چنین درخواستی که سلفش به رضایت نداده بودند، موافقت کرده است؟!
برای بازگشت همین هفده میلیارد تومان با در نظر گرفتن سهم 60 درصد سازمان سینمایی از فروش (متناسب با سهمش از فیلم) رستاخیز باید بیش از 84 میلیارد تومان میفروخت تا در حدود 28 میلیارد تومان آن به عنوان درآمد فیلم به سازندگان میرسید (حدود 33 تا 35 درصد قیمت بلیت به مالکین فیلم میرسد و مابقی سهم سالن سینما، پخش و... است) و در نهایت از این حدود 51 میلیارد حدود 17 میلیارد به عنوان سهم دولت به بیت المال بازمیگشت. آیا این فیلم ظرفیت 84 میلیارد تومان فروش را داشت؟! واضح است که نداشت. پس چرا از منابع دولت 17 میلیارد تومان منابع مملکت به سازندگان رستاخیز رسید؟!
با این بودجه سازمان سینمایی که دقیقاً از محل «منابع تولید» در چند سال اخیر بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانههای تصویری تامین شد، چند فیلم سینمایی در ایران قابل تولید بود؟! یکی از دلایلی که دست سازمان سینمایی در تامین بودجه برای سایر پروژههای سینمایی طی چند سال اخیر بسته بود، چاه ویل «رستاخیز» بود که به 17 میلیارد رسیده و امیدواریم در واکنش به اظهارات درویش به 20 یا 30 میلیارد تومان نرسد! وقتی آقای درویش از راهزنی فرهنگی سخن میگوید، دقیقاً از چه سخن میگوید؟!
چرا فیلم اکران بین المللی نشد؟ / چرا سازمان سینمایی از سازندگان رستاخیز شکایت نکرد؟
«تدارک بسیار وسیعی در عرصه بین المللی دیده شده بود تا فیلم به دست مظلومین شیعه در آفریقا و چین برسد، در پاکستان، هندوستان و جاهای مختلف دنیا. فیلم به سه زبان عربی، فرانسوی، آذری دوبله شد و زیرنویس. انواع و اقسام ابتکارات، قراردادها، توافق نامههای داخلی و خارجی... حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی توزیع ملی این فیلم را در سطح کشور برعهده گرفت. اشاره به اینها به این دلیل است که این فیلم زیرزمینی ساخته نشد...» این بخشی از اشاره درویش به تدارک برای اکران بین المللی رستاخیز بود که در ادامه با گلایه نسبت به توقیف فیلم در داخل ایران بدون اطلاع او، همراه شد.
اکنون باید این پرسش را مطرح کرد که چرا این فیلم از 16 بهمن 1396 که در جشنواره فجر رونمایی شد، تاکنون اکران بین المللی نشده است؟! چه چیزی مانع شده که این فیلم در سطح بین المللی اکران شود و مردم به تماشای این اثر بنشینند؟! خیلی واضح است که این اقدام مانعی نداشته و اگر واقعاً سازندگان این فیلم به دنبال اکران این فیلم بودند، میتوانستند اکران بین المللی را بدون توجه به اکران داخلی پیش ببرند. اصغر فرهادی شماری از فیلمهایش را ابتدا در خارج از ایران و سپس با فراهم شدن شرایط در ایران اکران کرده و مجید مجیدی نیز آخرین ساختهاش را ابتدا در هند و سپس در ایران اکران کرد.
آیا اساساً زمینه فروش گسترده بین المللی برای این فیلم وجود داشت؟ اگر چنین است که چرا این اتفاق رخ نداد و فیلم نگه داشته شد و در نهایت به شکلی مشکوک پس از دریافت رقمی نجومی از سازمان سینمایی، به زبان عربی منتشر شد؟ اکنون مقصر اینکه این فیلم در سطح بین المللی اکران نشده نیز متولیان داخلی هستند یا درویش و مالکان که چند سال فیلم را نگه داشتند و چانه زنی برای دریافت رقمی نجومی از دولت را در قالب فروش رایت فیلم به دولت پیش بردند؟! آیا اگر این فیلم اکران میشد و در دنیا فروش اندکی داشت یا اساساً استقبال بین المللی موفقی نمیشد، باز هم میشد رایت داخلی فیلم را به این قیمت به سازمان سینمایی فروخت؟!
نسخه فیلم رستاخیز توسط هر شخصی منتشر شده باشد، مسئولیت آن بر عهده سازندگان فیلم است، چرا که مسئولیت حفظ امنیت این نسخه بر عهده آنها بوده است. درویش و همکارانش که امروز باید پاسخگو باشند که چرا مراقبت نکردهاند تا فیلمی که بابت 60 درصدش، 17 میلیارد تومان از بودجه این مملکت را دریافت کردهاند، سر از یوتیوب در نیاورد و چرا امروز به جای آنکه بابت مسئولیت حقوقی این موضوع تحت تعقیب قرار بگیرند، در مقام طلبکار و مدعی ظاهر شدهاند؟ چرا سازمان سینمایی از سازندگان این فیلم بابت انتشار این فیلم و عدم حفافظت از امانتی که در اختیار داشتهاند و منجر به تضییع 17 میلیارد تومان از بیت المال شده، شکایت نکردهاند؟!
چرا بلافاصله پس از انتشار این فیلم در یوتیوب، عوامل آن دست به کار نشدند و در چند دقیقه زمینه حذف آن را فراهم نکردند؟! مگر با توجه به زمینه سازی برای اکران بین المللی این فیلم، این اثر در سطح بین الملل ثبت نشده بود و کپی رایت نداشت؟! منوچهر محمدی در بخشی از این برنامه تاکید کرد که با 10 تا 15 هزار دلار امکان ثبت بین المللی فیلم برای عدم امکان چنین اتفاقی وجود داشت اما احمدرضا از این موضوع گذشت و پاسخ نداد چرا کپی رایت چنین فیلم ثبت نشده بود و پس از عرضه در یوتیوب نیز اقدام سریعی برای حذف در ساعت اولیه رخ نداد؟
یا این تعلل اتفاقی بود یا دوستان با توجه به هفده میلیاردی که گرفته بودند، برای پیگیری کم انگیزه بودند؟! مزرعهای که امروز میسوزد برخلاف گفته درویش، رستاخیز نیست که این فیلم امروز در فضای مجازی به لطف دستهای پنهان منتشر شده و عجیب اینکه زبان فارسی نیز منتشر نشده است! مزرعهای که امروز در حال سوختن است، منابع عمومی بودجه است که این طور دود میشود و هوا میرود!
تابناک