استدلال «افول جهانی مخاطبان تلویزیون» چقدر درست است؟
درمورد کاهش مخاطبان تلویزیون توضیحات گوناگونی مطرح میشود؛ از مقایسه با دیگر کشورها تا اشاره به «کاهش جهانی مخاطبان تلویزیون». اما آمارها نشان میدهد در بسیاری از کشورها هنوز تلویزیون پرمخاطب و پرطرفدار است.
نسیمآنلاین: معمولا وقتی سخن از یک رسانهی جدید به میان میآید، ذهنها به سمت حذف شکلهای پیشین آن رسانه و «جایگزینی» و یا «ادغام» آنها میرود.
این جایگزینی یا ادغام میتواند درمورد فناوری رسانه یا درمورد سازمانهای رسانهای و حتی درمورد مخاطبان باشد.
وقتی تلویزیون پا به خانههای مردم گذاشت، کمکم سخن از مرگ سینما به میان آمد. نظرات بسیاری مبنی بر اینکه تلویزیون سینما را خواهد بلعید مطرح شد و شواهد نیز اتفاقا چنین نشان میداد.
اما این خیال هرگز به حقیقت نپیوست. سینما توانست با حفظ ویژگیهای منحصر به فرد، بقای خود را تضمین کند.
این امر در مورد «کتاب» عجیبتر بود. با اختراع تلویزیون، تیراژ کتابها نه تنها کاهش نیافت بلکه افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرد. کتاب توانسته بود با حفظ ویژگیهای خاص خود در زیستبوم رسانهها ادامه حیات دهد.
در اولین نگاه معمولا اینطور برداشت میشود که دورهی تلویزیونهای سنتی دیگر به پایان رسیده است اما شواهد نشان میدهد هنوز برای قضاوت در این مورد زود است.
آمارها نشان میدهد امروزه تقریباً 5.4 میلیارد نفر در سراسر جهان در خانه خود تلویزیون دارند. در بسیاری از کشورها نیز تلویزیونهای سنتی و خدمت عمومی همچنان برنامههای پرمخاطب خود را دارند. گاهی نیز برنامههای پخش شده آنها رکورد میزان مخاطبان را میشکند.
روند جهانی
برای بررسی عملکرد تلویزیون در کشورهای مختلف باید عملکرد جهانی آن را نیز در نظر داشت. این درست است که کاهش مخاطبان تلویزیون لزوما از عملکرد آن نشات نمیگیرد بلکه ممکن است این یک روند جهانی باشد.
آمارهای کلی جهانی، کاهش مخاطبان تلویزیون سنتی را تایید میکند. به گفته سازمان دیدهبان، نسبت افرادی که هر هفته یک برنامه را در تلویزیون میبینند از 83 درصد در سال 2021 به 79 درصد در سال 2022 کاهش یافته است.
گزارش آفکام در انگلستان در سال 2023 نشان داد میانگین زمان صرف شده برای تماشای پخش تلویزیونی به ازای هر نفر در روز از دو ساعت و 59 دقیقه در سال 2021 به دو ساعت و 38 دقیقه در سال 2022 کاهش یافته است.
همچنین تعداد برنامههای تلویزیونی که بیش از 4 میلیون بیننده دارند از سال 2014 به نصف کاهش یافته است.[لینک]
جالب اینکه برای اولین بار، شواهدی مبنی بر کاهش چشمگیر میانگین تماشای تلویزیون پخش روزانه تلویزیون در میان مخاطبان مسنتر (بالای 65 سال) وجود دارد: کاهش 8 درصدی سال به سال، و کاهش 6 درصدی نسبت به پیش از همهگیری کرونا.[لینک]
اما تحقیقات نشان میدهد که تلویزیونهای خدمت عمومی هنوز هم به لطف رویدادهای مهم، مانند مسابقات جام جهانی و جشن و مراسم تدفین ملکه، در صدر فهرست پربینندههای انگلیس قرار دارند.[لینک]
مقایسه با صداوسیما
البته در این مقایسه نیز نباید دچار سادهانگاری شد. گرچه مخاطبان دستگاههای تلویزیون سنتی در جهان به طور کلی کاهش یافته اما این کاهش در همه جای دنیا به شکل یکسان اتفاق نیفتاده است.
در سال 2021 در کشورهای «رومانی» و «یونان» مردم بیش از پنج ساعت در روز به تماشای تلویزیون نشستهاند. در هفت کشور اروپایی دیگر این میزان بیش از چهار ساعت در روز بوده است[لینک]. در همان سالها میزان تماشای تلویزیون ایران، عدد 2.97 ساعت (حدود 179 دقیقه) را نشان میدهد.[ایسنا]
دادهها نشان میدهد شاید تماشای تلویزیون در ایران و انگلیس به یک میزان باشد اما این امر در مورد بسیاری دیگر از کشورها صدق نمیکند.
این در حالی است که بر اساس گزارش سایت خبری تحلیلی عصرایران در سال 1386 ایرانیان روزانه چهار ساعت و ده دقیقه تلویزیون میدیدهاند؛ یعنی به اندازه مردم ایتالیا و بلژیک در سال 1400.
به این ترتیب نمیتوان از عبارت «روند جهانی» بطور کلی استفاده کرد و این موضوع در کشورهای مختلف متفاوت است و به عوامل مختلفی بستگی دارد.
در جنبهی دیگر مقایسه علاوه بر «ساعات تماشای تلویزیون»، تعداد مخاطبان آن را نیز باید در نظر داشت.
هفتهنامه «اروپای جدید» در سال 2023 نوشته 88 درصد مردم ایتالیا هرروز تلویزیون میبینند که بیشترین میزان در میان کشورهای اروپایی است. در کنار ایتالیا «پرتغال» قرار دارد که آن هم با 88 درصد بیننده در صدر بیشترین مخاطبان تلویزیون در اروپا قرار دارد.(لینک)
بنابراین از این نظر نیز در جهان شاهد تفاوت هستیم و عبارت «روند جهانی» کاهش مخاطبان تلویزیون نباید ما را از این حقیقت غافل سازد.
در کنار این موارد، تنوع سبد تلویزیون در کشورهای مختلف تفاوت دارد. برای مثال تلویزیون کابلی در ایالات متحده رواج بسیاری دارد در حالی که مثلا در ایران این نوع از تلویزیون وجود ندارد.
در آمریکا تقریبا نیمی از مردم اشتراک کابلی دارند که برای استفاده از آن باید هزینه بپردازند. با این حال یک فرد بزرگسال آمریکایی به طور متوسط دو ساعت و 33 دقیقه در روز را صرف تماشای تلویوزیون میکند. گرچه 57 درصد از آمریکاییها می گویند که به رسانه های جریان اصلی برای گفتن حقیقت اعتماد ندارند[تیوی ساینتیفیک].
ضمنا این موضوع را باید در نظر داشت که این تلویزیونها به صورت رایگان خدمت ارائه نمیدهند. در ایران برای مشاهده تلویزیون نیازی به پرداخت هزینه ندارید (هزینه آن از طریق بودجه عمومی تامین میشود) اما مثلا در انگلستان برای استفاده از تلویزیون BBC باید سالانه مبلغی را (159 پوند در سال) پرداخت کنید.
این قضیه در کنار انحصار صداوسیما در پخش رادیوتلویزیونی در سراسر ایران قرار میگیرد. اما در بسیاری کشورها این انحصار وجود ندارد و تلویزیونهای مختلفی برای جذب مخاطب رقابت میکنند.
بطور کلی البته کاهش مخاطبان تلویزیون در جهان واقعیتی غیرقابل انکار است. روندها و آمارها این موضوع را تایید میکنند که مردم کمتر از قبل به تماشای تلویزیون مینشینند.
این امر خود را در بازار جهانی تبلیغات تلویزیونی نیز نشان داده است. وبسایت «تکریپورتز» گزارش داده که در سال 2023، درآمد تبلیغاتی تلویزیونها در جهان، 1.5 درصد افت داشته است.
بر اساس این گزارش، پیشبینیها نشان میدهد که این میزان به منفی 3.4 درصد در سال 2025 و منفی 3.7 درصد در سال 2027 برسد.
همانطور که نشان داده شد، آمارها کاهش مخاطبان تلویزیون در جهان را تایید میکند اما این کاهش در همهی جهان به شکل یکسان اتفاق نیفتاده است.
مقایسه این کاهش با کاهش مخاطبان تلویزیون در یک کشور خاص از جمله ایران، باید با دقت صورت گیرد. زیرا در این میان تفاوتهای کلیدی وجود دارد.
درمورد ایران، انحصار سازمان صداوسیما و همچنین عدم پرداخت مستقیم هزینه توسط مخاطبان، نمونهای از این تفاوتهاست.
در کنار این تفاوتها باید در نظر داشت که در بسیاری از کشورها تلویزیون همچنان برتری خود را از نظر میزان مخاطبان حفظ کرده و حتی از آمارهای مخاطبان ایرانی نیز پیشی میگیرد. بنابراین اصطلاح «روند جهانی کاهش مخاطبان» در مورد بسیاری از کشورها صدق نمیکند.
با در نظر گرفتن این تفاوتهاست که میتوان درمورد موضوع کاهش مخاطبان صداوسیما یا هر سازمان رسانهای دیگر قضاوت دقیقتر و نزدیکتری به حقیقت داشت.