نمایشگاهی به نام زنان سرپرست خانوار
نهمین نمایشگاه زنان و تولید ملی در حالی به کار خود پایان داد که همانند سال گذشته با استقبال خریداران مواجه شد و بر اساس اعلام نظر غرفه داران فروش خوبی نیز داشته است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی «نسیمآنلاین»، نهمین نمایشگاه زنان و تولید ملی همانند سنوات گذشته در بوستان گفتوگو برگزار شد تا زنان بدسرپرست و بیسرپرست تحت حمایت شهرداری تهران بتوانند تولیدات پوشاکشان را به مردم عرضه کنند. خوشبختانه غرفههای نمایشگاه بهخوبی طراحیشده بود و رغبت حاضران را برای خرید بیشتر میکرد.
آوازه این نمایشگاه به گوش زنان مجلس شورای اسلامی رسیده بود و برای بازدید به نمایشگاه آمده بودند.حضور این نمایندگان پیامی خوبی برای حمایت از زنان بیسرپرست و بدسرپرست خانوار دارد.
پروانه سلحشور درباره علت حضورش در این نمایشگاه به « نسیم آنلاین » گفت: شنیده بودم که این نمایشگاه در حال برگزاری است به همین دلیل با توجه به دعوت صورت گرفته به نمایشگاه آمدیم اما باورم نمیشود که این نمایشگاه با این سطح کیفیت توسط زنان بدسرپرست و بیسرپرست برگزارشده است.
وی با بیان اینکه جای تأسف دارد که تعداد این زنان روزبهروز در حال افزایش است، میگوید: این مسئله تنها مختص ایران و تهران نیست در تمامی دنیا آمار این زنان رو به افزایش است امیدوارم مجلس با حمایتهای خود در بخش بیمه از این زنان حمایت ویژهای داشته باشد.
غرفه داران بعد از متوجه شدن حضور نمایندگان مجلس، به خبرنگار ما میگویند، امیدواریم این حضور برای جامعه زنان بیسرپرست و بدسرپرست مفید باشد و مشکلات این قشر این جامعه حل شود.
از چند نفر از غرفه داران میپرسم منظورتان چیست؟ یکی از این بانوان میگوید: من برای فروشندگی به این نمایشگاه آمدهام و هنوز ازدواج نکردم. این غرفه برای یک زن بیسرپرست یا بدسرپرست نیست. از وی میخواهیم توضیح بیشتری بدهد، اما امتناع میکند. از غرفه کناری که انواع لباسهای خانگی بانوان را عرضه میکند، میپرسم، منظور این خانم چه بود؟ وی نیز پاسخ نمیدهد و میگوید: خانم اجازه بدید کارمان را بکنیم.
ناچار میشوم به سالن مجاور بروم. غرفه عرضه لباسهای کودکان. غرفه زیبایی است که قیمتهای هم بالا است. از وی میپرسم این غرفه برای زن بدسرپرست یا بیسرپرست است، میگوید: نه خانم من فروشنده عادی هستم. درخواست دادم و شهرداری نیز غرفه داد و از ارائه توضیحات بیشتر و اینکه غرفه را با چه قیمتی کرایه کرده است،نیز امتناع میکند.
به غرفه مقابل میروم که فروشنده لباسهای زمستانه زنانه است. قیمتها مناسب است بهطوریکه با 45 هزار تومان میتوانی مانتوی پاییزی خرید. از آقایی که پشت صندوق نشسته است درباره این غرفه توضیح میخواهم. باکمال میل میپذیرد و میگوید: این غرفه برای یک تولیدی لباس است که چند نفر از زنان بدسرپرست و بی پرسرست را آموزش میدهد و به خاطر ارائه این آموزشها و پذیرفتن این زنان، شهرداری این غرفه را به ما میدهد تا بتوانیم در این نمایشگاه حضور یابیم.
سالن کناری بیشتر برندهای معروف و شناختهشدهاند اما چند غرفه وجود دارد که انواع مانتوهای مختلف در آنجا به فروش میرسد. از وی میپرسم، شما سرپرست خانوار هستید، میگوید: نه خانم. مغازهدارم. از غرفه کناری نیز این سؤال را میپرسم که انواع لباسهای مهمانی و شب زنانه میفروشد، میگوید: اینجا را کرایه کردم.از غرفههایی که فروشنده لباس مردانه است و حتی فروشندگان مرد دارد، دیگر سؤال نمیپرسم. میدانم قطعاً زن سرپرست خانوار نیست.