اخبار آرشیوی
مهدی محمدی در سرمقاله امروز روزنامه "وطن امروز": پروژه جریان اصلاحطلب پیدا کردن روشی برای بازگشت به درون نظام بدون جبران خیانتهای سال ۸۸ و ایجاد بسیج عمومی علیه گفتمان اصولگرایی به منظور خالی کردن صحنه سیاسی از قدرتمندترین رقیب موجود است
متن یادداشت این کارشناس مسائل سیاسی در روزنامه "وطن امروز" بدین شرح است: تلاش برای تحقق این هدف که فردای انتخابات ریاست جمهوری 1392 مفهومی به نام اصولگرایی در محیط سیاست داخلی ایران به انتهای کار خود رسیده باشد، هدف مشترک همه کسانی است که تداوم حیات این «برند» را یکی از مهمترین موانع بر سر راه تحقق اهداف خود میدانند. طیفی تقریبا وسیع از بازیگران که در جبهههایی به ظاهر متقابل قرار دارند، درباره این هدف که سال 92 باید سال پایان اصولگرایی در ایران باشد به اجماع رسیدهاند و در جلسات داخلی خود که این روزها رونقی قابل توجه پیدا کرده، برنامهریزی برای این موضوع را که چگونه میتوان از شر این موضوع خلاص شد، جزو اولویتهای خود میدانند. سال 88 نیزکم و بیش همینطور بود. آن زمان یکی از چهرههای سرشناس فتنه 88 -که اکنون تصور میکند میتواند از طریق باز کردن جای پایی در تیتر روزنامهها مجددا به صحنه سیاسی کشور بازگردد- گفته بود اگر پروژه درست پیش برود علاوه بر اینکه دولت را تصاحب خواهیم کرد دیگر نشانی از اصولگرایی هم باقی نخواهد ماند. اکنون این ادبیات قویتر هم شده است. گمان جریان فتنه از یک سو، جریانی درون دستگاه
اجرایی از سوی دیگر، همچنین برخی از آنها که زمانی زیر پرچم اصولگرایی بودند و از آن ارتزاق میکردند و اکنون نان اصولگرایی را در سفره دیگران گذاشتهاند و میخورند از سوی سوم، این است که با تجمیع فشار خارجی و ناکارآمدی داخلی وضعیتی به وجود خواهد آمد که اصولگرایی به عنوان نماد و پرچمی که شاخصی برای تشخیص خودی از غیرخودی ایجاد میکرد، هم دچار «بحران کارنامه» باشد و هم «بحران برنامه»؛ بحران کارنامه ناظر به گذشته است و بحران برنامه ناظر به آینده. کسانی در دولت از مدتها پیش میگفتند این دولت نه از میان اصولگرایان برخاسته، نه خود اصولگراست و نه دغدغه اصولگرایی دارد. راس دولت هنوز تکلیف خود را به صراحت با این موضوع روشن نکرده اما به نظر نمیرسد درون آن ارادهای برای به سینه زدن سنگ اصولگرایی وجود داشته باشد ولو اینکه صریح بودن درباره این موضوع مسالهای است که فعلا درباره آن تصمیم نهایی اتخاذ نشده است. میان اصلاحطلبان بحث اکنون بر سر این است که اصولگرایی به مثابه یک برند، در وضعیتی بحرانی است. پیامهای واصل شده از جانب طرف خارجی به داخل کشور هم حاکی از آن است که اصلاحطلبان مامورند ولو توان بالا کشیدن خود را نداشته
باشند در تلاش برای پایین کشیدن پرچم اصولگرایی هیچ کم نگذارند. بنابراین پروژه جریان اصلاحطلب- به کلیترین معنای آن- نه پیروزی در انتخابات که میدانند نمیشود و نمیتوانند، بلکه 2 کار مهمتر است: 1-پیدا کردن روشی برای بازگشت به درون نظام بدون جبران خیانتها و جنایتهای سال 88 2-ایجاد بسیج عمومی علیه گفتمان اصولگرایی به منظور خالی کردن صحنه سیاسی از قدرتمندترین رقیب موجود. سوال مهم در اینجا این است که این پروژه به چه روشی عملی خواهد شد؟ ظاهرا 2 روش عمده وجود دارد: نخست، روشی که میتوان آن را ایجاد فروپاشی سازمانی یا به تعبیر دیگر انهدام از پایین نامید. در این روش، ایده طراحان این است که کوتاهترین مسیر برای از بین بردن برند اصولگرایی این است که در بدنه اجتماعی این جریان شکافها و کینههایی ایجاد شود که دیگر امکان گرد آوردن همه این ظرفیتهای اجتماعی حول یک گفتمان واحد به نام اصولگرایی وجود نداشته باشد. نمونه بسیط این تاکتیک همان بود که در آستانه انتخابات مجلس دیدیم و نشانههایی هست که جریان سازش برای سال 92 برنامهریزیهای پیچیدهتری از این نوع انجام داده است. روش دوم اغتشاش گفتمانی یا انهدام از بالاست. در این
روش بناست بدون توجه به اینکه چه بلایی بر سر بدنه اجتماعی میآید سران جریان اصولگرا روبهروی هم بایستند و برخی از آنها با اعلام اینکه این مفهوم دیگر کشش مدیریت فضای سیاسی کشور را ندارد، تابلوهای دیگری بلند کنند و به تدریج فضایی ایجاد شود که از حیث گفتمانی، اصولگرایی اعتبار و انسجام درونی خود را از دست بدهد. این پروژهها را باید جدی گرفت. خدماتی که برند اصولگرایی به کشور کرده بسیار بیش از آن است که بتوان به آسانی اجازه معامله بر سر آن را داد. با وضعیتی که اکنون در انتظار کشور است نیاز ما از هر زمان دیگری به حفظ این نماد و پرچم قدرتمند بیشتر است. دشمن در خراب کردن این حصن جدی است، باید دید آیا اصولگرایان هم نسبت به آن غیرتی که شایسته است خواهند ورزید.