برهان، نوشت: «غربیها با سابقهی تاریخی از پیشرفت اسلام، به خوبی دریافتهاند که نفوذ اسلام بر اساس مبانی اندیشهای، اخلاقی و حقوقی آن بوده است. انتشار فتوای مقام معظم رهبری در مورد حرمت استفاده از سلاح اتمی و کشتار جمعی و با شعار انرژی اتمی برای همه، سلاح اتمی برای هیچکس؛ مدعیان دروغگو را که تا کنون با نشر دروغ و القائات اسلامهراسانه، اهداف نامشروع خود را پیش میبردند، به بنبست کشاند و ریلگذاری دیگری را که برای تبیین حقایق و حقانیت جمهوری اسلامی تدارک دیده شده بود را با شکست مواجه ساخت. این فتوا در خلال مذاکرههای سیاسی مطرح نشده بود تا شائبهی سیاسی داشته باشد بلکه به کرّات و به شکلهای مختلف اعلام شده بود، اما این بار از سانسور غرب عبور کرد و با الحاق به سابقهی درخشان اسلام در مراعات ابعاد انسانی و حقوق بشر دوستانه، دروغگویی تبلیغات غرب را برملا نمود. به نظر میرسد القائات ناصواب غربیها و رسانههای صهیونیستی برای جلوگیری از تأثیر این حکم، بر افکار عمومی است. چرا که افکار عمومی از خود خواهد پرسید، کسانی که آشکارا و بر مبنای اعتقادات خود- که همهی دشمنی استکبار با آنان به خاطر همین اعتقادات دینی
آنهاست- حرمت استفاده از سلاح هستهای و تمامی سلاحهای کشتار جمعی را اعلام میکنند و سابقهی تاریخی آنها نیز مؤید این موضوع است که پایبند به قواعد انسانی و دینی هستند؛ چگونه است که باید از آنها هراس داشت و از هر نوع حرکت علمی آنان پیشگیری کرد ولی از کسانی که امروز سلاح اتمی در اختیار دارند و آمار کلاهکهای هستهای آنها معلوم و بدون انکار است و در گذشتهی نه چندان دور از این سلاحها استفاده کردهاند و هنوز قربانیان این جنایت به عنوان شاهدان زنده حضور دارند، نباید هراسی داشت؟ چرا خطرات بالفعل و وجود عناصری که در استفاده از هر نوع خشونت و قانون شکنی ابا نداشتهاند، تهدید محسوب نمیشود اما یک جامعه با فرهنگ و سابقهی اسلامی و ایرانی، تهدید محسوب میشود؟ حقیقت این است که غرب نگران بمب اتم ایران نیست، نگرانی غرب از قدرت معنوی - فرهنگی است که برای عبور از سلطهی زورگویان و جنایتکاران جنگی، از قدرت نظامی و هستهای نفوذ بیشتری دارد و آن توانمندی حرکت یک نظام اسلامی است که برخوردار از رشد علمی و تکنولوژیکی شده است و رشد علمی را در بستر دین، اخلاق و معنویت قرار داده است و این توانمندی بدون اتکای به آنان بلکه
علیرغم تهدیدها و تحریمها صورت پذیرفته است. کشوری که هم علم را در خدمت گرفته است و هم استفادهی غیراخلاقی و ارزشی از علم و تکنولوژی را نفی و تحریم کرده است. اگر سلطهگران جلوی چنین «اعمال هستهای» را نگیرند، سلطهی یک درصدی آنان که انسانها را قربانی مطامع شیطانی نظام سرمایهداری با برجسب دموکراسی نموده، فرو خواهد شکست چنان که صدای شکستن بنیانهای ناکارآمد نظری آنها به گوش میرسد. آنان نمیتوانند پیشینهی انسان دوستانه، صلحخواه و اخلاقی نظام اسلامی را انکار کنند. اگر سلطهگران جلوی چنین «اعمال هستهای» را نگیرند، سلطهی یک درصدی آنان که انسانها را قربانی مطامع شیطانی نظام سرمایهداری با برجسب دموکراسی نموده، فرو خواهد شکست چنان که صدای شکستن بنیانهای ناکارآمد نظری آنها به گوش میرسد. آنان نمیتوانند پیشینهی انسان دوستانه، صلحخواه و اخلاقی نظام اسلامی را انکار کنند. نظام اخلاقیای که حتی «ویل دورانت» ناگزیر به تکریم رفتار بشردوستانهی مسلمانان در جنگهای صلیبی، شده است. ادبیات امام راحل(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سرشار از توجه به کرامت انسان، محبت، صلح و انسان دوستی است. رفتار جمهوری
اسلامی طی 8 سال جنگ نابرابر که توأم با استفاده از انواع سلاحهای ممنوعهی شیمایی، بمباران شهرها و کشتار غیرنظامیان بیگناه و بیپناه و زیرپا گذاشتن قواعد بینالمللی از سوی دشمن و همراه با پشتیبانی مادی و حمایت سیاسی و حقوقی رژیم ضد بشری صدام از سوی همین گروه (1+5) بود، خویشتنداری جمهوری اسلامی را در اوج جنگ و توجه نظام اسلامی را به اصول و مبانی مسلم دینی خود، اثبات کرده است. این دو تابلو در طی کمتر از نیم قرن، پیش روی جهانیان قرار دارد. جهان، پیروزی این گفتمان را در دنیا شاهد بوده است. مخالفان تا کنون نتوانستهاند با تبلیغات دروغین خود به افکار عمومی بباورانند که، اسلام با شمشیر پیش رفته است. این تئوری شکست خوردهی دیروز و امروز، در قالب تهدید دانستن نظام اسلامی به ویژه با تأیید بر بهرهمندی از فنآوری هستهای، به خوش رقصی تبلیغاتی و تکراری دیروز پرداخته است. فتوای رهبر انقلاب، تیر خلاصی به این تبلیغات است. به همین خاطر و به دلیل نگرانیهای ناشی از تمکین افکار عمومی غرب به حقانیت و باور صداقت نظام اسلامی، این فتوا را با دو تقلب تحریم کردند، یکم اینکه آن را تقیه توصیف نمودند، دوم اینکه تقیه را دروغ معنی
نمودند.در حالی که نه این فتوا، «تقیه» است و نه «تقیه»، دروغ است. اگر آنها به واقعیت تسلیم شوند، آن روز جمهوری اسلامی الگوی حرکتهای پرشتاب کشورهای اسلامی خواهد شد و دیگر نمیتوان با ادبیات استعماری دیروز بشریت را درجهبندی نمود و مسلمانان را از حقوق مسلم علمی خود محروم ساخت و همه فریاد خواهند زد: «انرژی هستهای حق مسلم ماست» و سلاح اتمی هم حق هیچکس نیست چه غربی، چه شرقی، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی. باید به استانداردهای دوگانه پایان داد. اگرچه انقلاب اسلامی آغازی بر پایان نظام ظالمانهی حقوقی حاکم بر عالم بود، ولی مجدد این حرکت علمی، اخلاقی و معنوی آغازی برای یک پایان دیگر خواهد شد. در نقد شبهات پیرامون فتوای تحریم سلاح هستهای ذکر چند نکته ضروری است: 1. «تقیه» خود یک نهاد حقوقی است. احکامی که بر اساس «تقیه» باشد، مثل سایر احکام، اجرا میشوند و معتبر هستند. چنان که حکمی در مقام اضطرار صادر میشود برخوردار از اعتبار و ارزش حقوقی است؛ یعنی قاعدهای است که باید اجرا شود و نه اینکه حکمی برای اجرا نشدن باشد!! در حالی که دروغ یک عمل ضداخلاق و ضدارزش و فعل حرام است؛ حکم «تقیه» برای حفظ
ارزشهای والاتر و یا رفع خطرات و تهدیداتی انجام میشود که متوجه اصول و آرمانهایی همچون حیات و دین... است و غالباً گفته میشود که «تقیه» به خاطر حفظ حیات انسانها وضع شده، تا خون بیگناهی ریخته نشود. 2. آنچه که رهبر انقلاب فرمودهاند نه یک حکم ثانوی که حکم اولیه است و آن جلوگیری از قتل و کشتار بیگناهان است؛ یعنی حرمت سلاح اتمی و بلکه سلاحهای کشتار جمعی. 3. در مواقعی که حکمی بر مبنای «تقیه» صادر شده باشد باید حکم پیشینی دیگر وجود داشته باشد تا «تقیه» آن حکم را به طور موقت بردارد و رفع کند. حال در موضوع هستهای چه حکم اولیه و فتوایی وجود داشته است تا فتوای ثانوی آن را منتفی کند؟ رهبر انقلاب در این خصوص، حکم اولیهی سلاحهای کشتار جمعی و اتمی را بیان فرمودهاند. حکم اولیه، حرمت استفاده از آن است. اگر کسی به منابع فقهی در مباحث راجع به جهاد رجوع کند، این امر بر او واضح میشود که حرمت استفاده از این سلاحها حکم اولیه و در شرایط عادی است و نه بر اساس «تقیه». در جنگ و جهاد طبق قواعد اسلامی، کشتار کودکان، زنان، افراد غیردخیل در جنگ، از بین بردن درختان، مسموم ساختن آبها... ممنوع است. از این رو فتوای رهبری در حقیقت
یک نظر کلی و اولی است. 4. غالباً «تقیه» در قالب رفتار فردی و با تشخیص مکلف در مقام اجرا صورت میگیرد و نه به صورت فتوا که بیانی کلی است. فقها، معمولاً در مورد «تقیه» حکم کلی و اولی را بیان میکنند و ناظر به جواز رفتار خلاف مذهب در صورت «تقیه» است و تبیین حکم «تقیه» و موارد اعمال آن و آثار آن، فتوایی اولیه است. از این رو فقیه معمولاً فتوای تقیهای را مثل سایر قوانین عام و کلی صادر میکند و اگر در مقام اجرا باشد «حکم» است و نه فتوا. آنچه که از نظر رهبر انقلاب استنتاج میشود، فتواست و نه حکم حکومتی. 5. فقیهان معزّز اسلامی نقض عهد را در جنگ و جهاد نیز حرام شمردهاند؛ یعنی هر تعهدی که مورد پذیرش حاکم اسلامی قرار گرفته باشد، متعهد به آن است. چنان که از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نقل شده که فرمودند: «اگر حرمت نقض عهد نبود من باهوشترین افراد بودم.» و این نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط (جنگ) نظام اسلامی به تعهدات خود، پایبند است. از این رو، غدر و نیرنگ با تکیه بر قواعد اسلامی از ساحت نظام اسلامی به دور است؛ و چنین اتهامی به نظام حقوقی اسلامی برچسب نادرست و ناصواب است.