لوازم حکم سنگین تر از محارب برای حاضران در اغتشاشات
حجت الاسلام قنبریان دو پرسش از آیت الله اراکی در خصوص لوازم در نظر گرفتن مجازاتی بالاتر از محارب برای حاضران در اغتشاشات طرح کرد
نسیم آنلاین: آیت الله محسن اراکی در صحبتهایی از قوه قضاییه درخواست کرد که نسبت به اجرای عدل و اجرای قوانین اسلامی و اجرای حد شرعی بر کسانی که عنوان «باغی» و «محارب» و «مفسد فیالارض» بر آنها منطبق است هیچگونه کوتاهی نکند. حجت الاسلام قنبریان با انتشار متنی با عنوان «صمیمانه با آیت الله محسن اراکی» به این اظهارات واکنش نشان داد. متن منتشر شده در صفحهی حجت الاسلام قنبریان به شرح زیر است.
این طلبه کوچک هفتههای قبل در بحث نقد و ابرامها بر حکم محاربه و اعدام محسن شکاری و موج سواری بیگانه بر آن، ساکت بودم.
بیش از یک ماه پیشتر و در اول شروع دادگاهها یادداشت کوتاهی درباره مجازاتهای محارب و فحّاش با دو واسطه برای رئیس قوه قضائیه فرستادم -که نمیدانم به دستش رسید یا نه؟- و دیگر ساکت ماندم.
سخن اخیر استاد معظم آیت الله اراکی - که از حکم محارب و مفسدفیالارض به بغی هم ارتقاء دادند و تقریبا همه حاضران در اغتشاشات را شامل کردند - ناگزیرم کرد فقط دو پرسش از لوازم نظرشان بپرسم؛ که بعید میدانم دو لازمه را بپذیرند.
لازمه اول: جواز کشتار خیابانی
به پایان خطبه۱۷۲ نهج البلاغه درباره باغیان جمل استناد کردهاند که حضرت فرمود:
« به خدا سوگند، حتی اگر به یک نفر از مسلمانان دست مییافتند و او را به عمد و بیهیچ گناهی میکشتند، کشتن همه آن لشکر (ذلک الجیش) بر من حلال بود. زیرا همه آنان در کشتن آن مرد حضور داشتند و این جنایت را منکَر نشمردند و به زبان و دست از او دفاع نکردند.»
نتیجه گرفتهاند:
« طبق این فرمایش امیرالمؤمنین، جمعی که برای براندازی قیام میکنند و اقدام به قتل مسلمان مظلومی میکنند، همۀ کسانی که در آن جمع حاضرند و بر این کار اعتراض نمیکنند شریک جرم و باغی به شمار میآیند و قتل آنان به جرم «بغی»، شرعا جائز است.»
بر قتل، جرائم دیگر مثل سوزاندن و ناامن شدن خیابان برای مغازهداران و تردد خانمهای چادری افزوده و برعنوان افساد فی الارض و محارب هم عنوان بغی را افزودهاند و نتیجه گرفتهاند:
« باغی کسی است که برای براندازی حکومت اسلامی اقدام میکند هرچند موفق نشود، حتی اگر کسی را هم نکشد. همین اقدام عملی برای براندازی حکومت اسلامی ولو در زمان غیبت معصوم(ع) بغی است و حکم باغی، قتل است حتی اگر کسی را نکشد، حتی اگر مستقیماً مرتکب جرمی نشود. همین که اقدام عملی برای براندازی بکند، حکم بغی را دارد.»
سلمنا که بغی اعم از خروج بر معصوم و شامل دوره غیبت هم بشود۱؛ لازمه عنوان بغی را پرسش دارم:
اگر جمعهای اغتشاشگران (حاضر و مجرم) صدق عنوان «جیش» در این خطبه و "فئه" در کلمات فقها میکند، لازمهاش در چنین ارتکاب مشهودی چرا مثل همان جمل نباشد؟ چرا محاکمه و دادگاه؟ در همان معرکه (خیابان) چرا به جرم بغی کشته نشوند؟
مگر حضرت امیر(ع) اهل جمل را شناسایی و شبانه دستگیر و بعدا برایشان دادگاه تشکیل داد؟
اگر شرکت در چنین تجمعاتی که افرادی در آن محاربه میکنند در حکم بغی و آن اجتماع بمثابه جیش و لشکر باغیان جمل است، پس آیت الله بپذیرد نیروی نظامی - انتظامیِ نظام پس از یکی دو بار هشدار و ابلاغ با بلندگو، دستور آتش دهد و مثل جمل در همان معرکه آنها را بکشند.
از اجرای حکم خدا هم به اتهام ژاله سازی و برچسب ۱۷شهریور پهلوی شدن نترسد چون حتما ایشان جواب دارد که آن خروج بلکه اعتراض علیه جائر بود و این خروج علیه عادل.
این را طلبهای در فیضیه میتواند پلاکارد کند اما آیا آیت الله چنین لازمهای را میپذیرد؟
رهبران انقلاب البته در چهار دهه گذشته قطعا خوانشی که چنین لازمهای داشته باشد نداشتهاند.
اگر در رصد اطلاعاتی بودن و به تعبیر فقها «در قبضهی امام بودن» بینیاز از اقدام در صحنه دارد که باید گفت با این فرض (در قبضه بودن و جدا نشدن از مردم با رفتن به بیابان یا گرفتن یک شهر) اصلا حکم بغی دربارهشان منتفی است: «و حکی عن الشیخ ایضاً و ابنی حمزه و ادریس، اشتراط الخروج عن قبضه الامام منفردین عنه فی بلد او بادیه فی جریان حکم البغاه اما لو کانوا معه و فی قبضته فلیسوا اهل بغی»۲
لازمه دوم: پذیرش حکمیت بیطرفان، بین ولایت و اغتشاشگران
اگر حضور در بین اغتشاشگرانِ خیابان، بغی مثل جمل است و از نهج البلاغه میتوان برای حکم بغی همه استفاده کرد، دعوت به حکمیت بین حکومت و باغیان را هم باید بر همان اساس پذیرفت.
حضرت امیر(ع) به همین باغیان جمل در نامه ۵۴ فرمود: «وَقَد زَعَمتُما اَنِّی قَتَلتُ عُثمانَ، فَبَینِی و بَینَکُما مَن تَخَلَّفَ عَنِّی وَ عَنکُمَا مِن اَهلِ المَدینَهِ ثُمَّ یُلزَمُ کُلُّ امرِئً بِقَدرِ مَا احتَمَلَ: پنداشتید که من عثمان را کشتم، میان من و شما از مردم مدینه کسانی هستند که با من بیعت نکرده و به شما نیز یاری نرساندهاند، اینان داوری کنند تا هرکس به هر اندازه دخالت داشته، گناه را بر گردن گیرد»
یعنی بین آن امام معصوم و باغیان جمل مثل اسامة بن زید و عبدالله بن عمر و سعد ابی وقاص - که نه علی(ع) را پذیرفتهاند و نه الان با باغیاناند- حَکَم شوند و هرچه حُکم کردند طرفین بپذیرند.۳
فقهای بزرگ شیعه هم در احکام بغات از حکمیت فرد یا جمعی بین آنها و امام سخن گفتهاند.۴
(یجوز ان یستند الحکم الی الاثنین او اکثر مع ملاحظه الاجتماع بلاخلاف اجده فیه بل فی المنتهی الاجماع علیه)
آیا آیت الله این قسمت از احکام مواجهه با باغیان را هم می پذیرد؟ یا فقط کشتن همه، عمل به سیره علی(ع) است؟
آیا اگر معترضان در بدو امر پیشنهاد حکمیت کردند و حکمیت غیر شخص حاکم و نهادهای حکومتی (مثلا نهادهای بین المللی اسلامی یا حتی مرجعیت نجف) را بیان کردند، خود این پیشنهاد متهم به براندازی نمیشود؟
بسیار بعید می دانم آیت الله اصل چنین پیشنهادی را مسموع و براندازانه نداند.
نهج البلاغه علی(ع) هم مثل ذوالفقارش دو لب است. تیز کردن یک لبه آن و کُند کردن لبه دیگرش، انتسابش به علی(ع) را مخدوش میکند.
رهبران انقلاب اسلامی اگر در اعتراضات، حکمیت کسانی غیر از نهادهای قانونی را نپذیرفتهاند، در مقابل معترضان خیابان را - ولو چیزی هم آتش زده و ناامنی موجب شده اند - باغی ندانستهاند.
موخره
این قیل و قالها سر اعدام، در جمهوری اسلامی حکایت غریبی دارد. در جو انقلابی روزهای اجرا، سینه سپر دارد ولی یکی دو دهه بعد در انتخاباتها و طلب رای از مردم هرکس گردن دیگری میاندازد و «آیت الله اعدام» میشود یک فحش و کلی مربی بصیرتی برای اثبات نبودن در کمیتههای سه نفره درست میشود.
نه در جو دادنهای حزب اللهی بیشتر از حکم خدا گفتن انقلابیگری است و نه در میتینگ و ستادهای انتخاباتی انفعال از حکم خدا و صرفاً تبرئه کاندیدای خود جوانمردانه است.
بهتر نیست همان قدر که حکم قطعی خداوند است اجرا و در جوانب یا تطبیقات مشکوک یا اختلافی در دماء(کشتن) احتیاط کنیم و بعد همه محکم از کار دفاع کنیم؟
خدا را شکر امام بزرگوار و رهبر انقلاب بسیار حساب شدهتر در این موارد حکم کردهاند.
- سال۶۷ امام خمینی در تطبیق حکم بغی بر زندانیان منافقین باوجودی که بخاطر حملات گسترده منافقین به شهرهای مرزی «شرایط رجوع به فئه» و تشکیلات کاملا سازمان یافته تا درون زندان داشت جدی میشد، به کمیته سه نفره توصیه احتیاط کرد. در تطبیق حکم فقط هرکس بر همراهی با منافقین مصرّ بود و دو نفر یا سه نفر از کمیته به این تشخیص میرسیدند حکم اعدام دربارهاش جاری میشد.
- رهبر انقلاب نیز حاضران در اغتشاشات اخیر را چند بار دستهبندی کردهاند و به همه حاضران حُکم -چه رسد به حکم باغی - ندادند: «کسانی که در خیابان فساد و تخریب میکنند و کردند اینها همه یک حکم ندارند» بعد برای جوانان هیجانی که جوانان و بچههای خودمان میخوانند، به تنبیهی بسنده و بازماندههای عناصر ضربت خورده چهل سال گذشته را هم به میزان مشارکتشان در تخریب و ضربه به امنیت مطالبه مجازات میکند.۵
...................................
۱. بسیاری از فقها بغی را منحصر در خروج بر امام معصوم می دانند ر.ک: ریاض المسائل ج۸ص۲۴/ لمعه ص۸۳/جواهر الکلام ج۲۱ص۴۶/و...
۲. جواهر الکلام ج۲۱ ص۳۳۲
۳. https://b2n.ir/a36018
۴. فقها حکمیت خواهی یا پناه بردن به قرآن را فقط پس از جنگ و کثرت کشته و مجروح آنها، آن هم وقتی اول کار به آن دعوت شده و نپذیرفتهاند، رد میکنند (تحریر الاحکام ج۲ص۲۳۵/ جواهر الکلام ج۲۱ص۳۲۶و۳۲۷)
۵. رک: سخنان ایشان در ۱۴۰۱/۷/۱۱و۱۴۰۱/۸/۱۱
اینهمه مردم بی گناه میمیره فقط ب دلیل اینکه اعتراض ب گرونی و نا امنی کردن پس چرا هیچکدوم دفاع نکردید چرا علی علی میکنی و و از ظالم دفاع میکنید چرا راه دین را برعکس میرید حق را ب خودتون میدید