خاورمیانه، غرب آسیا یا سرزمین میانه؟
اروپاییها عادت دارند خودشان را مرکز و معیار در نظر بیاورند و دیگران را با دوری و نزدیکی نسبت به خودشان بسنجند. از این رو بهتر است ترکیب خاورمیانه را به کار نبریم.
نسیم آنلاین؛ مجتبی دانشطلب: خاورمیانه اصطلاحی استعماری است و بیش از هر چیز اروپامحوری را در اذهان تثبیت کرده است. اروپاییها عادت دارند خودشان را مرکز و معیار در نظر بیاورند و دیگران را با دوری و نزدیکی نسبت به خودشان بسنجند. از این رو بهتر است ترکیب خاورمیانه را به کار نبریم.
«غرب آسیا» نمیتواند جایگزینی کاملا منطبق بر خاورمیانه باشد چون عضو بسیار مهمی مثل مصر را در خود جا نمیدهد. بنابراین در بعضی موارد «غرب آسیا و شمال آفریقا» را به کار بردهاند که آن هم بیش از حد بلند است و برای تکرار در گفتار و نوشتار نامناسب.
آسیا واژهای انگلیسی است که ریشه یونانی دارد. یونانیها سرزمینهای شرقی خودشان (آناتولی و ایران) را با واژهای توصیف میکردند که با تغییر به زبان لاتین راه یافت و در زبانهای اروپایی به شکل کنونی درآمد. در واژه آسیا هم درک غربی از شرق نهفته است.
همچنین در ترکیب «غرب آسیا» باز جغرافیای دیگری اصل شده و خودمان را در غربش تعریف کردهایم. چین و هند دو قطب مهم در آسیا هستند و فرهنگ و زبانهای منطقه ما طبیعتا جدا از آنها در نظر گرفته میشوند. به این حساب هم بهتر است دنبال جایگزینی دیگرگون باشیم.
احتمالا میتوانیم «سرزمین میانه» را پیشنهاد بدهیم چون این منطقه مجموعهای از تمدنهای نزدیک به هم و گاهی در هم تنیده بوده که از دوران باستان بین تمدنهای شرقی و غربی قرار گرفته؛ از شرق با چین و هند در ارتباط بودهاند و از غرب با یونان و روم.
منطقه ما که مهدِ تمدن و محل برآمدن ادیان ابراهیمی است نه کاملا با ویژگیهای شرقی شناخته میشود نه با خصوصیات غربی. همه تمدنها رگههایی از آمیختگی دارند اما سرزمین میانه به معنای واقعی محل تلاقی شرق و غرب از نظر فکری و فرهنگی هم بوده است.
مهمترین مولفه در سرزمین میانه، اسلام است و بعد، قرار گرفتن در شعاع تحولاتی که در فلسطین رخ میدهد. اهمیت جغرافیایی آن نیازی به توضیح ندارد چه اینکه در اتصال سه قاره آسیا و اروپا و آفریقا قرار گرفته است. نفت نیز برترین شاخص اقتصادیاش شده است.
سرزمین میانه میتوانست بستر ائتلافی قدرتمند باشد تا با حفاظت از مولفههای یاد شده منافع مسلمین را به حداکثر برساند اما امواج پیاپیِ استعمار و دخالتهای نظامی آن را به سرزمینی مملو از اختلاف، آکنده از آشوب و مبتلا به ویرانی و خونریزی تبدیل کرد.
همانطور که رهبران جمهوری اسلامی دائما متذکر شدند، پایان این تخریب دامنهدار جز با خوداتکایی و اخراج بیگانگان امکانپذیر نیست. اگر دستورات اسلام هم نبود هویت این منطقه با «نه شرقی نه غربی» گره خورده و منافع ملتهایش در ائتلاف درونی است.