تشدید شرایط نامناسب برای طبقه کارگر
دکتر سرآبادانی در یادداشتی به بررسی پیدا و پنهان شاخصهای بازار کار در دهه نود پرداخته است.
نسیمآنلاین؛ حسین سرآبادانی تفرشی*: ۱۳۵ سال از اول ماه مه ۱۸۸۶ که گروهی از کارگران که به شرایط دستمزدی و کاری خود اعتراض داشتند، میگذرد و همچنان مطالبه طبقه کارگر، حول سه ضلع دستمزد و شرایط کاری مناسب، امنیت شغلی و امکان تشکیل سندیکای مستقل و قدرتمند قرار دارد. البته این اضلاع سهگانه در طول زمان، به شکل و شیوههای مختلف و در قامت چهرههای متنوع در سرتاسر جهان ظهور و بروز یافته است؛ اما همواره ارکان اصلی مطالبات قشر کارگری علیه سرمایهداری صنعتی و پسازآن سرمایهداری مالی-خدماتی بوده است.
تحولات بازار کار ایران در دهه نود شمسی در تنگنای بیشتر تحقق این مطالبات محوری ایفای نقش کرده است. از تحولات اقتصادی مانند میانگین نرخ رشد اقتصادی صفر درصد در دهه نود، تداوم نرخ منفی سرمایهگذاری و اجرای گستردهتر سیاستهای معطوف به خصوصیسازی و واگذاریهای بیضابطه تا تحولات اجتماعی و سیاسی مانند ورود موج جمعیت دهه ۶۰ و ۷۰ به بازار کار ایران بعد از اتخاذ سیاست ضربهگیر توسعه آموزشهای عالی در دهه ۸۰، تغییرات تکنولوژی و ساختاری بازار کار و عدم فهم رابطه درست میان امر صنفی با امر سیاسی، همه و همه منجر به تشدید شرایط نامناسب برای طبقه کارگر شد که خود را در قالب دستمزدهای پایین، شرایط نامناسب و غیرایمن کاری، تأخیر و تعویق دستمزدها، تعدیلهای گسترده نیروی انسانی، بسط قراردادهای سفیدامضاء، ۸۹ روزه و کوتاهمدت و تداوم تشکلهای کارگری عمدتاً سیاستزده و بیارتباط با منافع کارگران نشان داده است.
امر اساسی در تحلیل شاخصهای بازار کار، اتخاذ نگرش ترکیبی و چندبُعدی به شاخصهای بازار کار و تحلیل شاخصهای بازار کار حسب مجموعه آنها با یکدیگر است که در جدول فوق بخشی از مهمترین این شاخصها آورده شده است. حسب این مبنا نکات زیر بهاجمال در تقریر تحولات بازار کار ایران در دهه نود حائز اهمیت است:
1- مهمترین تحول ساختاری بازار کار در دهه نود، از پاییز ۱۳۹۳ در دادههای نیروی کار انعکاس یافته است و آن تصمیم به ورود به بازار کار از سوی جمعیتی است که عمدتاً آنها را زنان، فارغالتحصیلان دانشگاهی و متولدین دهه ۶۰ و ۷۰ تشکیل میدادند. این موج منجر به افزایش جمعیت فعال و بهتبع نرخ مشارکت اقتصادی در بازار کار ایران در بازه زمانی ۱۳۹۳ تا اواخر سال ۱۳۹۸ شد.
2- موج گسترده ورود به بازار کار، منجر به افزایش جمعیت شاغلین در بازار کار گردید که در تصویر دوم روند آن ذکرشده است. البته افزایش جمعیت شاغلین در بُعد کمی، بهتنهایی خبر خوبی برای بازار کار ایران یا نمره قبولی برای کارنامه دولت دوازدهم و سیزدهم نیست؛ آنچه باعث نگرانی است؛ کیفیت شغلهای جدید در بازار کار ایران است. این افزایش موج جمعیت شاغلین اولاً ناپایدار است که خود را از اواخر ۹۸ با کاهش جمعیت شاغلین نشان داده است (گرچه پاندمی کرونا با بیکار کردن ۱.۳ میلیون نفر نیروی اصلی این کاهش بوده است) ثانیاً عمده شاغلین جدید در وضع شغلی کارکنان مستقل، در بخش خدماتی و بنگاههای کمتر از ۴ نفر مشغول به کار شدند؛ ضمن آنکه سهم اشتغال ناقص از این شاغلین نیز افزایشیافته است. دلالت این ترکیب آن است که عمده شاغلین جدید فاقد پوششهای حمایتی مانند بیمه یا قراردادهای کاری مستمر هستند و بهشدت آسیبپذیر و در معرض انواع تکانههای بیرونی قرار دارند.
3- نرخ بیکاری در دهه نود، در حولوحوش بازه نزدیک به ۱۰ تا ۱۲.۵ نوسان داشته است. بااینحال باید بر دو مقوله در تحلیل نرخ بیکاری دهه ۹۰ توجه داشت: اول توجه به شاخصهای حاشیهای نرخ بیکاری در ایران: بیکاری در دهه ۹۰ جنسیتی (بیشتر در زنان)، منطقهای (بیشتر در استانهای مرزی و محروم)، مهارتی (سهم بیشتر دانشگاهیان)، سنی (بیشتر در میان گروه جوانان) بوده است و ضرب این عوامل حاشیهای، نرخ بیکاری را برای برخی از این گروههای به اعدادی بالای ۸۰ درصد میرساند. دوم اینکه کاهش نرخ بیکاری در شرایط ثبات جمعیت فعال، از محل افزایش جمعیت شاغلین نشانه مثبت در بازار کار است؛ در غیر این صورت مانند آنچه در سال ۱۳۹۹ رقم خورد، اگر کاهش نرخ بیکاری ناشی از کاهش جمعیت فعال (کاهش نرخ مشارکت اقتصادی) باشد، نگرانکننده است؛ زیرا فعال کردن جمعیتی که تصمیم به خروج از بازار کار گرفته است، گاه از شاغل کردن بیکار دشوارتر است. حل معمای کاهش نرخ بیکاری در سال ۹۹ و همزمان از دست رفتن شغل ۱.۳ میلیون نفر از افراد در اثر پاندمی کرونا درگرو توجه به این ملاحظه است که ضرورت اتخاذ نگرش ترکیبی به شاخصهای بازار کار را بیشتر میکند.
4- ماتریس جریانات انتقال نیروی کار در فصول مختلف نشان میدهد متأسفانه بیکاری در ایران با طول مدت بالا همراه بوده و بهطور متوسط همیشه بیش از یکسوم بیکاران در دهه ۹۰ بیکاری بیش از یک و نیم ساله داشتهاند. بهعنوانمثال مقایسه جریانات نیروی کار در پاییز ۹۸ با پاییز ۹۹ نشان میدهد که ۴۱ درصد بیکاران در پاییز ۹۸، در پاییز ۹۹ همچنان بیکار بودهاند. از سوی دیگر، افزایش بیکاران قبلاً شاغل در بازار کار ایران حاکی از ابعاد نگرانکننده بیثباتی شغلی در بازار کار ایران است که با سیستم با پوشش پایین و ضعیف بیمه بیکاری، دارای ابعاد گوناگون اجتماعی برای بخش گستردهای از جامعه ایران است.
انتظار در مورد تحولات آینده بازار کار آن است که با توجه به خصلت v شکل تکانه پاندمی کرونا (به معنای اثرگذاری سریع و در عین حال تخلیه سریع آثار آن) به تدریج با کاهش پاندمی، روند کاهش جمعیت فعال که معلول خصلت ساختاری بازار کار ایران در مواجه با بحران است، متوقف شود اما افزایش جمعیت شاغلین با شغلهای با کیفیت نیازمند تغییرات سیاستها در عرصه اقتصاد ملی و نظامهای مرتبط اجتماعی با بازار کار است.
*پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)