یادداشت/ حسین محمدی
جوانگرایی شرط تداوم حیات سیاسی و توفیق اصولگرایی
بسیاری معتقدند که عدم جوانگرایی لازم در جریان اصولگرایی سبب شده تا انتخابات مجلس دهم برای این جریان نتایج مورد نظر را در پی نداشته باشد؛ و از سوی دیگر بیم کندی و انفعال در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ نیز برای این جریان پدید آید.
به گزارش گروه سیاسی « نسیم آنلاین » حسین محمدی فعال سابق دانشجویی و عضو اسبق شورای مرکزی جامعه اسلامی داتشجویان طی یادداشتی در « نسیم آنلاین » نوشت:: جمعه گذشته چهارمین دوره مجمع عمومی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با برگزاری انتخابات شورای مرکزی این تشکل و معرفی اعضای جدید این شورا به کار خود پایان داد؛ این دومین تشکل سیاسی اصولگراست که طی دو ماه اخیر انتخابات خود را برگزار کرده و با میدان دادن به جوانان افقهای جدیدی را در مقابل جریان اصولگرایی باز کرده است.
بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند جریان اصولگرایی با نتیجهای که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 رقم خورد و همچنین با عدم توفیقی که این جناح در انتخابات اسفند 94 در تهران روبرو شد نیاز به بازنگری در سیاستها و رویکردهای خود دارد.
در این بین بسیاری معتقدند که عدم جوانگرایی لازم در جریان اصولگرایی سبب شده تا انتخابات مجلس دهم برای این جریان نتایج مورد نظر را در پی نداشته باشد؛ و از سوی دیگر بیم کندی و انفعال در انتخابات ریاست جمهوری 96 نیز برای این جریان پدید آید. چنانکه حتی برخی پا فراتر نهاده و عدم ترمیم جایگاه ها با پرورش نیرو و گردش نخبگانی را در بلندمدت سبب شکافهای جدی در میان نسلهای مختلف این جریان تصویر می کنند.
جریان اصولگرایی اما در حال حاضر و در آستانه ظهور و بروز نسل جدیدش با چالشی دیگری نیز مواجه است و آن تعیین نسبت خود با جریانهای سیاسی دیگر کشور منجمله معتدلینی که پس از خرداد 92 در عرصه سیاسی قد علم کردهاند و روزبهروز نقشی پررنگتر در عرصه سیاسی از خود نشان میدهند؛ جریانی که مشخصه بارز آن بی جریانی و بیخطی است.
فعالین این جریان سیاسی معتقدند که اگر اصولگرایان میخواهد آینده سیاسی خود را بیمه کند باید با میدان دادن به جوانان مؤمن و انقلابی که هنوز با مصلحتاندیشی و زد و بند غریبه هستند، قدرت ریسک کردن را به جریان خود تزریق کند و عرصه را بر ابنالوقتها تنگ کنند وگرنه انتخابات 96 نیز بهمثابه دو انتخاب قبلی خواهد گذشت و شاتوفیقی شامل حال آنها نخواهد شد.
رهپویان البته در این میان پیش قدم شده و به عبارتی موتور جوانگرایی را روشن کرده است و لذا بد نیست دیگر گروههای منتسب به اصولگرایی نیز مانند رهپویان تا دیر نشده میدان را باز کنند برای جوانان؛ البته جوانانی که قابلیت تغییر وضعیت موجود را داشته باشند نه کسانی که بیکموکاست راه علمداران امروز جریان اصولگرایی را طی کنند.آنها نیز راه مدارا و انفعال را طی کنند.
هرچند تقلید از گروههای رقیب شاید کار ناصوابی باشد، اما در روایات دینی ما نیز تأکید شده است که حکمت را دریابید ولو آنکه در نزد منافق باشد؛ پس بد نیست در میدان دادن حقیقی به جوانان کمی از رقبا درس بگیریم، البته فراموش نمیکنیم که جریان مقابل از روی ناچاری تغییر تاکتیک داد و پسازآن که اکثریت پرچمداران آنها در فتنه ۸۸ چنگ بر روی نظام جمهوری اسلامی کشیدند و در دادگاه محکوم شدند نیاز به یک تغییر داشتند که بالاجبار روی به جوانان آورند، اما داستان در اردوگاه اصولگرایان متفاوت است و اصولگرایان نیاز به تحول راهبردی دارند و باید تکلیف خود را با برخی یکسره کنند وگرنه شکستهای قبلی تکرار خواهد شد.
حال باید منتظر ماند و اقدامات بزرگان اصولگرایی را نظاره کرد و دید که آیا حاضر هستند از خود بگذرند و به جریان خویش کمک کنند یا خیر! کمکی گه میتواند منجر به بیمه شدن جریان تا سالهای زیادی باشد و استنکاف از آن نیز همانگونه که در بالا بدان اشاره شد، هزینههای زیادی بر جریان اصولگرایی تحمیل خواهد کرد و یا شاید منجر به حذف این جریان از عرصه سیاسی کشور شود.
شایان ذکر است که این اقدام یکی از چند اقدامی است که نیاز است در آینده جریان اصولگرایی رخ دهد تا با اقبال عمومی مواجه شوند وگرنه با تکرار آنچه درگذشته بوده است نمیتوان نسل جدید را با خویش همراه کرد یا اینکه منتظر باشند تا رقیب پاس گلی به آنها بدهد و داستان انتخابات 84 تکرار شود که این احتمال بسیار دور از ذهن است چون آنها نیز بازی را بهخوبی یاد گرفتهاند و به این سادگیها حاضر به ترک قدرت نیستند و شواهد آن را میتوان در تحرکات چند ماه گذشته آنها و دست و پایی که میزنند و حواشیای که برای جریان اصولگرایی ایجاد کردهاند را بهخوبی مشاهده کرد.