قلمروی فقر و اعتیاد
در یکی از قدیمیترین محلههای تهران مسائلی قدیمی وجود دارند که انگار قرار نیست حل شوند. هرندی یکی از این محلات در شهر تهران است که موقعیت جغرافیایی خاصی دارد. مسائل اجتماعی موجود در این محله هم قدیمی و خاص هستند
نسیمآنلاین؛ محمد غفاری: از شبی که بطور تصادفی و برای کار دیگری به هرندی رفتم ذهنم درگیر مشکلات این محله شد. مشکلاتی که دیدم خیلی زیاد بودند و در مدت زمان کوتاه حضورم در آنجا قابل شناسایی و دستهبندی نبود. نمیفهمیدم چرا این مسائل وجود دارند؟ چرا خیابانهای این شمایل را دارند؟ چرا مردم اینگونه زندگی میکنند؟ چرا بیشتر معتادان شهر اینجا جمعشدهاند؟ خلاصه که نگاه باران، دختر 7 سالهی پدری معتاد که در خانهای 12 متری با 8 نفر شامل 7 برادر و خواهر و پدر و مادرش زندگی میکرد باعث شد باز به هرندی بروم. این بار با یکی از افراد ساکن و آشنا با محل و مسائل مردم محله همراه شدم تا بتوانم مسائل را بهتر و عمیقتر بفهمم. این گزارش نتیجه یک هفته مطالعه و درگیری و رفت و آمد به محله هرندی است.
فرزندی را در نظر بگیرید، کودکی بسیار سرکش و ناآرام که مشکلات زیادی ایجاد میکند و هر روز باید پاسخگوی رفتارهای مسئلهسازش باشیم. فرزندی که میرود دزدی، قاچاق میکند، دعوا راه میاندازد، خفت میگیرد. فرزندی مواد فروش، معتاد و خلافکار. خلاصه این فرزند خیلی شخصیت بدی است و هرچه بدان عالم دارند را یکجا دارد. البته این کودک بازیگوش از ابتدا بدجنس نبود. از قضا فرزند مذکور ثروت هنگفتی از پدر به ارث برده است. این کودک ما در دورانی که دوران اوجش بود نامی پرآوازه داشت و شایسته احترام بود. محله هرندی شبیه همین فرزند است. محلهای که مدتهاست با وجود همه مشکلات و مسائلی که دارد، وارث ثروت زیادی از این کشور شدهاست. نزدیکی به خیابان مولوی و بازار تهران این محله را به نوعی بغل گوش یکی از مراکز مهم تجاری ایران قرار میدهد. در قرابتی بسیار زیاد به جاهایی که مبادلات مالی بسیار گزافی در آنها اتفاق میافتد. مولوی، خیام، محمدیه، شوش و باقی خیابانهای نزدیک بسیاری از مبادلات بازار کشور را در اختیار دارند. از این دریا اما قطرهای هم به ساحل محلهی هرندی نمیرسد. اصلا انگار وضع محله باید خراب باشد و این خرابی عامل بقای بازار تهران است. هرندی در زمانی از نظر فرهنگی یکی از محلههای بااصالت تهران بود. در این محله مکانهای قدیمی و تاریخی زیادی وجود دارند و برخی از اماکن عمومی مثل زورخانه و قهوهخانهها و مساجد این محل بخشی از هویت فرهنگی تهران را در خود جای میدهند.
پیش از رفتن به هرندی گزارشات متعددی که برای هرندی نوشتهشده بود را نگاه کردم، حتی به آرشیوهایی که از این محل وجود داشت سر زدم. در همهی گزارشها و آرشیوها به یکسری مسائل مشخص اشاره شدهاست. مسائلی سالهاست به صورت عیان در این محله وجود دارد و از جایشان تکان هم نمیخورد. مسائلی مانند اعتیاد، فقر، دزدی، فروش مواد، شرایط سخت زندگی. آرشیوهای سال 1342 هرندی بسیار شبیه به آرشیوهای سال 1402 است. البته ابن شباهت از نظر اقتصادی و فقیرنشین بودن محله است.
برای اینکه باز از شرایط کنونی محله مطلع شوم به محله رفتم. با یکی از افراد آشنا به محله ساعت چهار عصر جلوی مسجد حضرت زهرا(س) حرکت را شروع کردیم.
کاری خیر و مردم دوستانه برای معتاد کردن کودکان
در خیابان رئیس عبداللهی به سمت مولوی حرکت کردیم و از جلوی موسسه پزشکان بدونمرز رد شدیم. موسسه پزشکان بدونمرز یک سازمان بینالمللی مردمنهاد است. این نهاد بدون تعلق به گروهی سیاسی یا اقتصادی و بدون سوگیری خاصی برای رسیدگی به حال نیازمندان به درمان تأسیس شدهاست. اتفاقاتی که در این سازمان میافتد از بحث ما خارج است ولی نکته قابل توجه حضور ساختمان این سازمان در خیابانی پر از مدرسه است. معتادان زیادی هر روز به این سازمان برای کمک گرفتن و دریافت خدمات درمانی به این ساختمان مراجعه میکنند. در خیابانی که این ساختمان وجود دارد هر روز شاهد تعداد زیادی از معتاد در کنار خیابان هستیم. مدرسههای متعددی در این خیابان حضور دارند. شما تصور کنید که مدرسه ابتدایی دختر یا پسر شما در مکانی واقع شدهاست که هر روز جمعی معتاد دم در مدرسه مواد میکشند. شرایط کودک شما هرگز شرایط خوبی نخواهد بود. این گروه پزشک داوطلب بخاطر نقصهای زیادی که دارند صرفا به معتادها امکانات رفاهی و درمانی ارائه میدهند و کاری برای اینکه معتاد از این وضع دربیاید نمیکنند. در ادامه این حضور عیان و کثیر معتادها وسط محله و جلوی چشم کودکان قطعا تاثیر خوبی روی بچهها و همه مردم ندارد. چهرهی محله بسیار کریه و فضا و شرایط بسیار آلوده و ترسناک است.
پارکی برای بازی با آینده محله
از مولوی به ری و از ری به سمت شوش رفتیم. ایستگاه دوم پارک شوش بود. به جایی رسیدیم که نوشته بود ورودی بانوان. اول متوجه نشدم قرار است چه چیزی ببینم. پارک شوش دو خوابگاه دارد، یعنی دو گرمخانه. یکی زنانه و دیگری مردانه. از ورودی زنان وارد شدیم. تعدادی معتاد زن ساعت 5 عصر در این پارک حضور داشتند، در یک قدمی میدان شوش و در وسط محله. در قسمت مردان هم تعداد زیادی معتاد حضور داشتند. همان شرایط جلوی مدرسه اینجا هم وجود داشت، هر چقدر بیشتر در محل چرخ میزدیم معتاد بیشتری میدیدیم، انگار با مواد و معتاد محاصره شدهبودیم.
سال 1400 جناب رییسی هم به این محل سری زدند. به نقل از سایت ریاست جمهوری، سید ابراهیم رییسی:«در این بازدید شماری از ساکنین محله هرندی از نزدیک دغدغهها و پیشنهادات خود را در زمینه رسیدگی و تکمیل زیرساختهای شهری، جمعآوری معتادان متجاهر و برخورد با توزیعکنندگان مواد مخدر مطرح کردند». این جملات یعنی در این مدت هنوز وضعیت بهتر نشدهاست.
امکاناتی در حد جای خواب و سرویس بهداشتی برای این افراد وجود داشت اما کمتر میشود چیزی را دید که به عنوان کمک واقعی از آن نام برد. معتاد در این محله معتاد میماند. به معتاد معمولا متجاهر با غذا و جای خواب کمک میشد که زنده بماند ولی کسی زیر پر و بال معتاد را نمیگرفت که از این وضع خارج شود. جدای از اعتیاد، فقر ناشی از اعتیاد باعث میشود چهره محل زشتتر بشود و در آینده نیز زشت بماند. کودکانی که میخواهند به پارک بروند یا در کوچه بازی کنند یا حتی به خرید بروند و یک بستنی بخورند با این صحنهها روبرو میشوند و قطعا آیندهی متفاوتی از کودکان شما در محلههای بالای میدان قزوین دارند.
زیر دیوار سپاه محمد رسول الله تهران
بعد از گشتن و چرخیدن در محل، دیدن مساجد قدیمی، مواجهه با یک دعوای خونین، رد شدن از جایی که روزی حداقل 500 میلیون تومان مواد خرید و فروش میشد برگشتیم سمت مسجد. پشت همان مسجد، همانجایی که مسیر شروع شدهبود، یک گروه 50 نفره معتاد نشسته بودند. زن و مرد، پیر و جوان داشتند مصرف میکردند، وسط محله، جلوی خانه مردم، روبری چشم کلی مادر و فرزند. کمی آنطرفتر دیواری بود رویش نوشته شده بود: «سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ». سال 1400 خبرگزاری فارس از یک عمیات برای محله هرندی با مشارکت قرارگاه شهید اسدالهی سپاه حضرت محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ و امور مساجد ناحیه امام خمینی (ره) محله شهید هرندی خبر داد. در این گزارش به نکاتی در مورد اینکه برخی محلات مثل هرندی در تراز محلات اسلامی پایتخت نیستند اشاره شد. حسنزاده، شهردار منطقه 12 تهران در نشستی که برای این عملیات برگزار شده بود، گفت:«در همین محله شهید هرندی هم به یاری خیرین، گروههای جهادی و مردم اتفاقات خوبی رخ داده، اما در تراز محلات اسلامی و در پایتخت نظام اسلامی انتظارات ما هنوز برآورده نشده و به همین دلیل به انجام اقدامات جهادی در این محله نیازمندیم». سپاهی که طبق اخبار رفته بود محله را درست کند تنها رنگی به دیواری زده بود و سایهی نشستن معتادها را فراهم ساختهبود. کمی دورتر هم قرار است باشگاهی بسازد. ساختن باشگاه یعنی فکر میکنند حضورشان در محله موثر بوده و تمام مسائل را حل کردهاست و دیگر وقت ساختن مکان ورزشی است. وقتی بعد از 8 سال فعالیت در یک محل ناموفق باشید شما هم همینطور رفتار خواهید کرد. اصلا انگار دیگر هیچ مسئله و مشکلی در محل نیست، نه دزدی، نه اعتیاد، نه فقر و نه بیخانمانی.
آخر بحث هم باید بگویم برای رفع این مشکلات پول هست! بله پول زیادی در مملکت برای این کارها وجود دارد. مردم هم پول زیادی میدهند. همه هم سخنرانی میکنند، میگویند هرندی نباید اینگونه باشد. همه دوست دارند شهر زیبا باشد ولی متاسفانه یک جایی از راه را اشتباه رفتهاند. این افراد و موسسات و ارگانهای دولتی و غیردولتی صرفا غذا پخش میکنند و از درد مردم عکس میگیرند. پول را تنها برای در حداقلی نگه داشتن زندگی این افراد خرج میکنند. مشکل محله با پخش غذا حل نخواهد شد. تا سیاست و تدبیری برای بهبود دادن وضعیت اعتیاد و معیشت مردم این محله وجود نداشته باشد وضعیت فرقی نخواهد کرد. مردم بیشتری معتاد میشوند و میمیرند و پول بیشتری باید هزینه کرد.
* عکس از آژانس عکس تهران