حبیب اسیود؛ فعال سیاسی یا تروریست
عدهای در تلاش هستند با جا زدن اسیود به عنوان یک شهروند معمولی و یک کارمند بانک(!) در سوئد، اعدام او را نامشروع جلوه داده تا بتوانند موج جدیدی علیه ایران در جامعهی بینالمللی و فضای مجازی راه بیاندازند.
نسیم آنلاین؛ علی رحیمی: حبیب اسیود از بنیانگذاران گروهک تروریستی حرکة النضال اعدام شد. حبیب اسیود که چهار سال گذشته توسط وزارت اطلاعات در ترکیه دستگیر شده بود، شنبهی گذشته 16 اردیبهشتماه اعدام شد. اعدام اسیود موج جدیدی از فضاسازی رسانهای ایجاد کرد. عدهای در تلاش بودند با جا زدن اسیود به عنوان یک شهروند معمولی و یک کارمند بانک(!) در سوئد، اعدام او را نامشروع جلوه داده تا بتوانند موج جدیدی علیه ایران در جامعهی بینالمللی و فضای مجازی راه بیاندازند. این موج از رسانههای خارجی فارسی زبان و اشخاص وابسته به آنان ایجاد شد. برای نمونه این توییت مسیح علینژاد را مشاهده کنید که چگونه یک تروریست تجزیهطلب را بیگناه معرفی میکند:
یا فرداد فرحزاد در توییت خود بدون اشاره به سوابق اسیود و گروهک حرکة النضال از او به عنوان یک شهروند سوئدی-ایرانی نام میبرد.
در موردی دیگر این کاربر جدا از محکوم کردن اعدام اسیود به جمشید شارمهد سرکرده گروهک تروریستی تندر هم اشاره میکند و میگوید جان او در خطر است.
شهریار شمس دربارهی اعدام فردی اخطار میدهد که مسئول اصلی بمبگذاری خونین حسینهی سیدالشهداء شیراز است. او نه تنها مسئولیت این بمبگذاری را پذیرفت بلکه در مصاحبهای گفته بود: «ما خجالت نمیکشیم کسی را بکشیم، مگر انفجار شیراز را انکار کردیم؟ ما ترور میکنیم، وحشت ایجاد میکنیم.»
این توییت یکی از اولین واکنشها به اعدام اسیود بود که واکنش یکی از اعضاء خانوادهی حمید نوری را که پیش از این قرار بود با حبیب اسیود معاوضه شود در پی داشت.
دختر حمید نوری در واکنش به این توییت گفت: «حبیب اسیود را با کلی سند و مدرک و اقراری که به قتل کودکان و زنان ایرانی کرده، میکنن بیگناه و پدر من را بدون هیچ مدرک مستندی و بدون تحقیقات کامل و بدون حق دفاع موثر از خودش میکنن گناهکار... دنیای عجیبیست...»
بعضی کاربرها از بیگناه جلوه دادن اسیود و معرفی کردن او به عنوان یک شهروند معمولی پای خود را فراتر گذاشته و او را قهرمان و معیار دانستند. سوال ما این است که اسیود با مشارکت در کشته شدن 80 نفر از مردم ایران که بسیاری از آنها غیرنظامی بودند، دقیقاً الگوی چه چیزی میتواند باشد؟!
اهواز یا احواز؟!
تشکیل گروه الاحوازیه به مهرماه سال 84 بازمیگردد. اسیود یکی از اشخاص اصلی و بنیانگذاران این گروه بوده و خیلی از اقدامات تروریستی الحوازیه در زمانی رخ داده است که اسیود رهبریت این گروه را برعهده داشته است. در متن کیفرخواست اسیود بمب گذاری در ادارهی مسکن و شهرسازی اهواز، عملیات بمب گذاری سازمان برنامه و بودجهی اهواز، بمب گذاری در ادارهی محیط زیست، بمب گذاری انتقال خط لولههای نفت، بمب گذاری در محور انتقال نفت آبادان و اهواز و ماشهر، بمب گذاری در فرمانداری دزفول و آبادان و برنامهریزی به جهت بمب گذاری در دادگستری اهواز ذکر شده است. البته این موارد جدا از حملهی مسلحانه به رژهی ارتش و تیراندازی به مردم در شهریور سال 97 میباشد. اقدامی که ساعاتی قبل از حمله اکانت رسمی توییتر گروه الاحوازیه به آن اشاره کرده بود:
پس از حمله به رژهی ارتش که 25 نفر از نظامیان و غیرنظامیان شهید و 68 نفر زخمی بر جای گذاشت، سخنگوی گروه جداییطلب الحوازیه در مصاحبه با شبکهی ایران اینترنشنال پس از تعریف از عملیات و مشروع خواندن اهداف آن، این عملیات را به مقاومت ملی اهواز ربط داد.
در مصاحبهی دیگری حبیب اسیود درباره عمل تروریستی 31 شهریور 97 میگوید: «درود و آفرین بر قهرمانانی که اقدام به انجام این عملیات نمودند. آنچه که در سرزمین الاحواز به وقوع پیوست باعث افتخار است. عملیاتی که به وقوع پیوست، براستی عملیاتی منحصر به فرد و با دقتی بالا بود که با دقت بالایی برنامه ریزی شده بود و در زمان و مکان مناسبی به وقوع پیوست و...»
کافی است نگاه کلی به رسانههای رسمی این گروه در اینترنت و فضای مجازی بیاندازید تا متوجه شوید که مسئلهی الاحوازیه نه جمهوری اسلامی بلکه ایران است. بعید است بتوانید خبر یا بیانیهای از این گروه پیدا کنید که پس از نام ایران از صفت اشغالگر استفاده نکرده و یا جای عبارت خلیج فارس از عبارت جعلی خلیج عربی نام نبرده باشد. در ادامه به این بخش از بیانیهی این گروه به مناسبت سی و دومین سالگرد تأسیسش توجه کنید: «سی دو سال پیش 1990/1/20 فرزندان دلیر احواز به منظور آزادسازی احواز از یوغ دولت اشغالگر ایران پرچم پرافتخار احواز را برافراشته و با تکیه بر نیروهای مردمی و اعلامیهی جهانی حقوق بشر و با هدف آزادی احواز از چنگال اشغالگران ایرانی وارد میدان مبارزهی مردمی و مقابلهی مستقیم با سیاستهای ضد بشری اشغالگران شدند. اشغالگرانی که دهها سال است با نقض سادهترین اصول حقوق بشر مرتکب جنایتهای بیشماری در احواز اشغالی شده و همیشه در انجام هر جنایتی هیچ تردیدی نداشتهاند؛ تا شاید بتوانند مبارزهی ملت عرب احواز برای اخراج اشغالگران و تأسیس دولت ملی ما را به شکست کشانده و ما را وادار به تسلیم کنند. صد البته تمامی سیاستهای ضد انسانی اشغالگران به شکست انجامیده و هنوز هم ملت عرب احواز با انجام انتفاضههای مردمی مستمر و تقدیم هزاران شهید و اسیر، دهها سال است که در صدر مبارزات رهائی بخش ملل تحت ستم و اشغال ایران قرار گرفته است.»
به نظر میرسد فضاسازی اپوزیسیون خارجنشین برای جا زدن این تروریست تجزیهطلب تحت عنوان شهروند سوئدی-ایرانیِ بیگناه، در راستای تلاشهای رسانههای فارسیزبان برای مشروعیت بخشی به تجزیهطلبی و نهایتاً تجزیهی ایران است که در یک سال اخیر شدت بیشتری یافته است. نکتهی مهمتر این است که مرز و فاصله مردم با این دست فضاسازیها تا چه اندازه است؟ آیا این موجسازیها توانایی اقناع مخاطب را دارد؟ حداقلیترین چیزی که میتوان به آن اشاره کرد این است که با گسترش روزافزون فضای مجازی فاصلهی میان مردم با شبکههای خارجی فارسیزبان بسیار کاهش یافته است و زور این شبکهها در فضاسازی و بازی با افکار عمومی گسترش پیدا کرده است.