اسماعیلی: در عرصه شعر سه جریان فکری داریم
این شاعر در بیستمین عصرانه ادبی فارس افزود: یک گروه از شاعران، آرمانگرا، گروه دوم، شاعران واقعگرا و گروه سوم شاعرانی هستند که بین آرمانگرایی و واقعگرایی یک پیوند برقرار میکنند
به گزارش «نسیم»، نشست نقد و بررسی مجموعه شعر "برای مسافرانی که میروند" سروده کاوه شصتی شب گذشته در بیستمین عصرانه ادبی فارس شب گذشته با حضور اسماعیل امینی، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در محل این خبرگزاری برگزار شد.
امینی: حضور انسان در کتاب "برای مسافرانی که میروند" بسیار کم است
اسماعیل امینی در این مراسم با بیان اینکه این مجموعه شعر را دو مرتبه خواندم، گفت: اولین ویژگی این مجموعه این است که "برای مسافرانی که میروند" شبیه هیچ کدام از اشعار بزرگان مانند سلمان، سپید و به ویژه فروغ و گاهی بعضی نیست.
این شاعر کشورمان اظهار داشت: امروزه شعرهای زیادی شبیه به یکدیگر هستند و تقریبا همه از روی دست هم می نویسند یا تحت تأثیر همدیگر هستند و شعرهای عاشقانه روزگار ما گویی یک معشوق مشترکی همه دارند و ویژگی های آن شبیه همدیگر است؛ چرا که تجربه عاشقانه ای پشتش نیست و همه درباره یک موجود موهونی به نام «تو» حرف می زند که این «تو» هم ویژگی هایش شبیه همدیگر است.
وی با بیان اینکه در اشعار عاشقانه "تو" شاعر 60 ساله با "تو" شاعر 20 ساله تفاوتی نمی کند، افزود: به عبارت دیگر معشوق یک آدم 20 ساله و 60 ساله باید خیلی فرق داشته باشد؛ در حالی که اینگونه نیست.
امینی ادامه داد: اکنون شعر دوران جوانی با شعر دوران پیری فرقی ندارد، حتیشعر شاعری که در منطقه کویری زندگی می کند با شعر شاعری که در شمال زندگی می کند حتی از لحاظ عناصر فرقی با هم ندارد و قطعا ایم موضوع مشکل بزرگی به شمار می رود. این شاعر کشورمان با بیان اینکه حضور انسان در کتاب "برای مسافرانی که میروند" بسیار کم است، تصریح کرد: این مسئله یکی و دو بار در شعر تکرار شده است و این نشان می دهد شعر دیپلمات، از جنس بقیه شعرها نیست؛ چرا که حضور انسان در این شعر بسیار کمرنگ بوده است. وی گفت: دیدن عالم و بیان زبان عالم از هر کسی برنمیآید. دقیقاً کاری که شاعر در هر شعر از این کتاب می کند، مثل کاری است که کشف کنندهها انجام میدهند. شاعر در کتاب "برای مسافرانی که میروند"، چیزهایی را کشف کرده است نه اختراع. نه اینکه از ترکیب چیزهایی که از قبل موجود بوده است، چیزی می سازد همانند تکنولوژی و صنعت. نه صنعت بوده و نه اختراع است، کشف است. آنچه که موجود است را او می بیند ولی دیگری نمی بیند. نیروی جاذبه را کشف می کند و این کاری است که در این شعرها خوب اتفاق افتاده است. امینی افزود: در این کتاب اصلاً نحوهای تکراری نداریم و از آن آسیب عمومی که شعر سپید امروز ما دارد، نداریم خیلی خوب است، همچنین هر جایی که راوی یا شاعر با آگاهی، سواد و توانایی شاعری خودش وارد شعر می شود و نمیگذارد عناصر خودشان حرف بزنند، تداعی و سلسله تخیل که دارد پیش می رود، آن جریان سیال ذهن قطع می شود. یعنی شاعر با آگاهی و سواد خودش وارد شعر می شود که تعداد آن نیز زیاد نیست اما اگر نباشد، خوب است.
اسماعیلی: در عرصه ادبیات 3 گروه جریان فکری داریم
در ادامه رضا اسماعیلی با بیان اینکه ما در عرصه ادبیات در واقع 3 گروه از جریان فکری شاعران را داریم، گفت: یک گروه از شاعران، آرمانگرا هستند یعنی آرمانگرایی مطلق. شاعران گروه دوم، شاعران واقعگرا هستند و باز هم با واقعگرایان مطلق سر و کار داریم. گروه سوم شاعرانی هستند که بین آرمانگرایی و واقعگرایی یک پیوند خجسته برقرار میکنند و محصول و نتیجه کارشان مقبول و مطلوب واقع میشود.
اسماعیلی ادامه داد: آرمانگرایی مطلق، شاعر را به فکر منفیبازی و سیاه نمایی میاندازد چون وقتی ما دنبال مدینه فاضله هستیم و دنبال آرمانشهر هستیم خب طبیعتاً این واقعیاتی که با آن در جامعه سر و کار داریم، همخوانی و انطباق کامل ندارد و طبیعتاً ما را دچار یأس و ناامیدی میکند. یعنی میخواهیم قلهای را فتح کنیم اما موانع زیاد است و همین که ما با این موانع دچار میشویم چون دچار آرمانگرایی مطلق هستیم، تا آن هدف را به صورت کامل به دست بیاوریم، در واقع گاهی از رفتن باز میمانیم و دچار یأس، ناامیدی و منفیبافی میشویم.
وی افزود: احساس میکنم در شعر «مهدوی»، و البته شاید همه ما به نوعی مرتکب این مسئله شدیم و بنده اول به خودم هشدار میدهم. ما در شعر مهدوی چون دنبال یک جامعه آرمانی یا به دنبال یک آرمانشهر هستیم که با حضور حضرت موعود تحقق پیدا میکند، گاهی شاعر همه جهان را سیاه میبیند یعنی احساس میکند که هیچ خوبی، زیبایی و حُسنی در این جهان باقی نمانده و همه به ظهور امام زمان (عج) مشروط میشود و در واقع در یک نوع بدبینی و سیاهنمایی مطلق دست و پا میزند. این نگاه هم برای شاعر و هم جامعه نگاهی خطرناک و آسیبزا است.
این شاعر متعهد انقلابی گفت: شاعرانی واقعگرا نیز به یک خوشبینی کاذب دچار میشوند، که این خوشبینی باعث میشود که خودشان را با ناهنجاریها و چیزهایی که در واقع خوب نیست و نابسامان است، انطباق دهند و در واقع تن به وضع موجود دهند به نوعی تسلیم وضع موجود شوند. این خوشبینی کاذب و انطباق دادن به ناهنجاریهای موجود، این شاعران را از رفتن باز میدارد و اینها هم به نوعی دچار استهاله فرهنگی میشوند و از این طرف بام میافتند.
وی اضافه کرد: شاعران آرمانگرا فقط فاصله ما را با مدینه فاضله نشان میدهند و آرمانشهر را به تصویر میکشند و وقتی میبینند که موانع زیاد است، به آه، دریغ و حسرت میرسند. که چیز خوبی نیست و در واقع یک چیز راهبندان ایجاد میکند، معتقدم کار شاعر ایجاد راهبندان نیست چراکه شاعران موفق و شاعرانی که امید به جامعه تزریق میکنند، بازکردن راه است یعنی با نور افکن کردن اشعارشان راه را به مردم نشان داده و باز میکنند تا به سر منزل مقصود برسیم.
اسماعیلی ادامه داد: گروه سوم شاعران، کارشان بین پیوند آرمانگرایی و واقعگرایی است. و فکر میکنند که این راه را باز کنند و آن هدف نایافتنی را دستیافتنی کنند، همچنین بنده فکر میکنم که شاعرانی که موفق بودند و کارهایشان در جامعه مقبول بوده است و شعرهایشان در ذهن و زبان مردم جاری بوده و جا باز کرده است، از گروه سوم بودند. به گونهای که نه دچار آرمانگرایی مطلق شدند نه واقعگرایی مطلق. به طور مثال قیصر امینپور جزو این دسته از شاعران بود که خیلی از واقعیتها را قبول نداشت چون آنها زشت و ناهنجاری بودند، اما این واقعیتها وجود دارد و ما باید آن تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم که قیصر هم سعی میکرد که در دنیای شعری خودش، این واقعیتهای تلخ و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند و در پیله ناامیدی دچار نشود.
وی با اشاره به «کاوه شصتی»، گفت: وقتی کتاب «برای مسافرانی که میروند" را مطالعه میکردم، شعرای این اثر دو گروه خونی دارند و از لحاظ مضمون و محتوا دو دسته هستند. همه شعرها، شعرهای سپید هستند. دست اول شعرها، به گونهای است که از یکسری مولفههای هایکو برخوردار هستند. طبیعتگرایی یا لحظهنگاری از طبیعت، اینکه مرکز صقل شعرها، تصویرگرایی است. و اکثر شعرها تکهای از یک پازل کلی هستند و تصویرها، تصویرهای حسی است یعنی آن تصویری که در شعرها میبینیم، تصویر سنتی نیست یک نوع تصویر حسی است که از واژگان شکل میگیرد. و از این مؤلفهها برخوردار هستند که به من نوعی خواندن این اشعار یک حس قرابت به هایکو بهم دست میداد.
شصتی: شعرخوانی مرحوم سیدحسن حسینی بر من تأثیر میگذاشت
کاوه شصتی مؤلف کتاب "برای مسافرانی که میروند" در بخش پایانی مراسم گفت: همیشه اشعاری که در نوحه و هیأتها به کار گرفته میشد را دوست داشتم به گونهای که همیشه ضربالمثلها و شعرهایی که در کتابهای درسی بود را سرلوحه زندگی قرار میدادم. استادانی نظیر آقای طالقانی، رهنمودهای مؤثری را در زمینه شعر در بین شاعران منطقه ورامین بیان میکردند، و در بین شاعران محل کار مرحوم سیدحسن حسینی در من تأثیر میگذاشت.
شصتی ادامه داد: مرحوم سیدحسن حسینی، انسانی دوست داشتنی بود و همیشه فقط ایشان را نگاه میکردم و همیشه لبریز شنیدن شعرهایش بودم، و با نگاه کردن به او بال در آورده و احساس تنهایی نمیکردم.
گفتنی است، در این مراسم مصطفی محدثی خراسانی به شعرخوانی پرداخت.