نگاهی به رمان برگزیده نهمین دوره جایزه جلال؛
"لم یزرع"؛ روایت یک عشق ممنوع/ وقتی که نویسنده از نگاه یک عراقی به جنگ هشت ساله نگاه میکند
بایرامی در "لم یزرع" صندلی خود را چرخانده و از سمتی دیگر به ماجرای جنگ ایران و عراق نگاه کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی « نسیم آنلاین »، رمان "لم یزرع" نوشته محمدرضا بایرامی در نهمین دوره جایزه جلال آل احمد برگزیده شد، کتابی که به زعم همه کارشناسان توانسته است به خوبی داستان و شخصیت هایی را که نویسنده مدنظر داشته است، جلوی دید مخاطب بگذارد.
محمدرضا بایرامی غالباٌ با سوژههایی بکر و کمتر پرداخته شده به سراغ مخاطبانش میرود و هربار با فرمهای روایی خاص و متفاوت آنها را غافلگیر میکند .
مخاطب او به خوبی آگاه است که جنگ یکی از دغدغههای جدی اوست؛ روایت از تمام ابعاد جنگ و نه فقط صحنه نبرد و هربار به شیوهای متفاوت.
او این بار داستان را از جبهه مقابل روایت کرده است، اولین فرمان آتش توپخانه که داده شود، چنان آتشی به پا میشود که شعلههایش سر به آسمان میسایند و همه در این آتش خواهند سوخت؛ فرقی هم نمیکند اولین فرمان از توپخانه کدام جبهه صادر شده باشد. آتش آنقدر از هر دو طرف میسوزاند تا فرمان آتش بس صادر شود. و بعد به جای آتش ویرانه است که به جا میماند. هر دو طرف هم، یا از روی اعتقاد و یا اجبار به این سرنوشت محتوم تن دادهاند و عواقب آن را پذیرفته. اما آتش جنگ آن زمان سوزانندهتر میشود که از سوی خودی بر سر ببارد .
او صندلی خود را چرخانده و از سمتی دیگر به ماجرای جنگ ایران و عراق نگاه کرده، البته در این چرخش خواننده را نیز با خود همراه کرده و او را نیز در این تجربه با خود شریک کرده است. بایرامی در این رمان از آن سوی خاکریزها یعنی از سمت عراق جنگ را روایت کرده است. او در این اثر بیشتر بر تاثیر این جنگ خانمان سوز بر خانوادههای عراقی حرف زده و نشان داده در این جنگ نه تنها طرف ایرانی بلکه طرف عراقی نیز از صدمات این جنگ بینصیب نماندند .
محمدرضا بایرامی در "لم یزرع" اتفاقات تاریخی را به خدمت گرفته تا اثری خواندنی و موفق را به خواننده ارائه کند؛ "قصهدار بودن" را می توان مهمترین وجه جدیدترین اثر محمدرضا بایرامی قلمداد کرد؛ او برای خوانندگانش قصه میگوید و یادآوری میکند که یک قصهگوی موفق است .
ماجراهای فرعی این رمان خواننده را با خود میبرد اما بایرامی حواسش هست که مبادا خواننده از اصل ماجرا که «سعدون» و منطقه دجیل و شیعیان و جنگ هستند دور شود. با این حال به خوبی توانسته قصههای فرعی را در بافت رمانش بگنجاند .
بایرامی در «لم یزرع» صندلی خود را چرخانده و از سمتی دیگر به ماجرای جنگ ایران و عراق نگاه کرده، البته در این چرخش خواننده را نیز با خود همراه کرده و او را نیز در این تجربه با خود شریک کرده است. بایرامی در این رمان از آن سوی خاکریزها یعنی از سمت عراق جنگ را روایت کرده است. او در این اثر بیشتر بر تاثیر این جنگ خانمان سوز بر خانوادههای عراقی حرف زده و نشان داده در این جنگ نه تنها طرف ایرانی بلکه طرف عراقی نیز از صدمات این جنگ بینصیب نماندند .
در این کتاب، شاهد یک عشق ممنوع هستیم. عشق پسر شیعه به دختر سنی که خلاف رسومات عشیرهای و قبیلهای است و پسر را از عشق ورزیدن به دختر سنی منع میکنند و این خودش یکی دیگر از خطوطی است که خواننده را با خود همراه میکند .
ماجرای ترور صدام حسین رئیس جمهور کشور عراق که آغاز کننده جنگ تحمیلی نیز بوده از سوی گروهی از شیعیان در منطقه دجیل یکی دیگر از ماجراهایی است که در این رمان برای خواننده روایت شده است. ماجرایی که بایرامی به خوبی آن را پرداخته و برای خواننده روایت کرده است. موضوعی که سبب شد به دستور صدام آن منطقه تخریب شود و تا 10 سال کشت و زرع ممنوع اعلام شود .
بایرامی تمام این اتفاقات را در خدمت رمانش قرار داده و خواننده تمام این موضوعات را به صورت یک کل واحد میبیند. نویسنده اتفاقات را در هم تنیده است تا خواننده از خواندن آنها حس بدی پیدا نکند و نویسنده تنها به یک گزارشگر تاریخی تبدیل نشده است. این ویژگی قابل توجهی است که بایرامی در رمانش رقم زده و نشان داده تنها یک گزارشگر تاریخ نیست و اتفاقات تاریخ را پرداخته و روایت خود را از آنها ارائه کرده است .
ماجرای تکان دهنده رمان «لم یزرع» قتل پسر به دست پدر است. خواننده در بخشهای پایانی با اتفاقی مواجه میشود که زمینه شوکه شدن او را فراهم میکند. پدری که ناخواسته دست به قتل پسرش که امیدهای زیادی به او بسته میزند و این فصل تازهای از ماجراها است اما بایرامی اجازه میدهد خواننده با این اتفاق تنها باشد و روایت را پس از چند صفحه به پایان میبرد و سوالهای زیادی در خواننده ایجاد میکند .
در مجموع رمان «لم یزرع» محمدرضا بایرامی را میتوان اثری موفق در تمام زمینهها قلمداد کرد زیرا هم قصه دارد و هم از ساختمان خوبی سود میبرد. این رمان سوالهای بسیاری در ذهن خوانندگانش ایجاد میکند که از این حیث نیز اثری موفق است. رمان «لم یزرع» دارای ریتمی قابل قبول است و خواننده با خواندن آن نه تنها خسته نمیشود بلکه حسی لذتبخش از خواندن اثر پیدا میکند .
"لم یزرع" رمانی است که مخاطب را به راحتی با داستان و شخصیتها همراه میکند و علاقهمند به سرنوشت شخصیتها ...
رمان «لم یزرع» اثر محمدرضا بایرامی از سوی نشر کتاب نیستان روانه بازار کتاب شده و علاقهمندان میتوانند آن را پایگاه اطلاع رسانی این ناشر به صورت اینترنتی خریداری کنند.