در سومین شب شعر مقاومت:
فریاد اعتراض شاعران بر سر آمریکا بلند شد
سومین شب شعر مقاومت با عنوان "هرچه فریاد" با حضور شاعران جوان کشور در مؤسسه شهرستان ادب برگزار شد.
به گزارش « نسیم آنلاین »، سومین شب از شب های شعر مقاومت با عنوان «هر چه فریاد»، همزمان با روز مبارزه با استکبار و 13 آبان، با حضور شاعران و علاقهمندان در «شهرستان ادب» برگزار شد. شاعران سرشناس انقلاب در این برنامه، سرودههای خود را در پاسداشت شهیدان مبارزه با آمریکا و استکبار جهانی در ایران و سراسر جهان برای حاضران خواندند.
«هر چه فریاد» از ساعت 18 با پخش ویدیویی کوتاه درباره نخستین شب از شبهای شعر مقاومت آغاز شد. سپس حسن صنوبری، مجری برنامه، شعر «نیویورک» از دفتر «بوی جوی مولیان» (1356) سروده محمدرضا شفیعی کدکنی را برای حضار خواند که این گونه آغاز میشود: «او میمکد طراوتِ گلها و بوتههای افریقا را / او میمکد تمامِ شهدِ گلهای آسیا را/شهری که مثلِ لانهی زنبورِ انگبین،/تا آسمان کشیده/ و شهدِ آن: دلار».
سپس مبین اردستانی، شاعر جوان نخستین مهمان این شب، سروده خود را قرائت کرد که اشاره به ماجرای پرواز شماره 655 داشت. در این فاجعه، هواپیمای مسافربری ایرانی با شلیک موشک هدایتشونده آمریکایی در خلیج فارس سقوط کرد و تمامی 290 سرنشین آن از جمله 66 کودک و کادر پروازی به شهادت رسیدند. ویل راجرز، فرمانده ناو و صادرکننده دستور شلیک نه تنها مجازات نشد بلکه مدال شجاعت دریافت کرد. شعر اردستانی چنین سرآغازی داشت: «میراثخوار غارت و خونخواری/ فرمانده ویل راجرز/ماها هنوز هم که هنوز است زندهایم/شلیک کن، دوباره بکش ما را/تا زندهتر شویم...» این شاعر همچنین سروده دیگری در قالب غزل درباره جنگ یمن و مظلومیت مردم این کشور نیز خواند: «بوی خداست میوزد از جانبِ یمن/از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من/از هم گسست سلسلۀ غربتِ نسیم/پر شد مشامِ جانِ من از بوی پیرهن...»
پس از آن، مریم جعفری آذرمانی، غزلسرا، شعری در قالب مسمط با موضوع مدعیات دروغین آمریکا و جنگطلبی این کشور در افغانستان خواند که اشاراتی نیز به سقوط مصدق به دست سازمان سیا، همچنین فجایع داعش و افراطیون در عراق و شام (سوریه) داشت. این شعر که درواقع مروری بر تاریخ جنایتهای آمریکا در منطقه خاورمیانه بود با این ابیات آغاز میشد: «چه جای بحث، از آن ظلمِ مطلقاً شدهاش/وَ شیک پوشیِ عفریتِ نسترن شدهاش/ولی به حرمتِ «هاثورن» و مای من شدهاش/برای «مارک توآین» و تنِ وطن شدهاش/که زیر خاک از این انتخاب میلرزد» و سپس چنین ادامه مییافت: «و بیست و هشتمِ مرداد؛ روزِ بی ضربان/غمِ «مصدّق» و تیمارِ «نصرت» و «اخوان»/و اژدهای گرسنه، کنار این همه جان ـ/چقدر کاسه غصبی که نفت خورد از آن/وَ باز رفت و به هر جا رسید لنگر زد»
مجید سعدآبادی نیز چند شعر نو درباره جنگطلبی قدرتهای بزرگ و پیامدهای خونین این جنگها بخصوص در کشورهای اسلامی خواند که نخستین شعر با این سطرها آغاز میشد: «این روزها دیگر/صاحبان جنگ را/از روی چهرههایشان/نمیتوان شناخت/هرچقدر هم که زل بزنی به مرگ». سپس راضیه رجایی، شاعر غزلسرا سروده خود را خواند که آن را به خبرنگار عراقی تقدیم کرده بود، همان خبرنگاری که در کنفرانس خبری برای اعتراض به سیاسیهای جنگطلبانه آمریکا کفش خود را به سمت جرج بوش (رئیس جمهور وقت آمریکا) پرتاب کرده بود. شعر رجایی با این ابیات آغاز میشد: «این خبرهای کهنه را بگذار قلمت را بگو خبر بشود/مشت کن کفشهای خود را تا کاخ دشمن سیاهتر بشود/قطرهای از صدای خونت را روی سرفصل روزنامه بپاش/گوش تاریخ مرده را بگذار از خبرهای تازه کر بشود...»
شبشعر ضدآمریکایی با شعرخوانی مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و مدرس ادبیات ادامه یافت. او برخی سرودههای نیمایی خود را با مضامین ظلمستیزی و «دزدان یکچشم» روی «ناو» برای علاقمندان ادبیات بخواند. یکی از اشعار اسفندقه برگرفته از کتاب ضدآمریکایی «دارم خجالت میکشم از اینکه انسانم» که با تقدیر مخاطبان مواجه شد چنین آغاز میشد: «و در شباهتها که با من هست از اینها/مبهوت میمانم/من کیستم آیا/نمیدانم/ در آینه خود را تماشا میکنم هر شب/و بند میآید زبانم/دارم خجالت میکشم از اینکه انسانم». شعر دیگری از او نیز چنین سرآغازی داشت: «نه این جزیره نیست/تمساح پنهانی است/این خنگ خفته در خلیج، این ناو کودن/این کرگدن/با شاخهای حیرتآور/این کشتی مشکوک/با عرشهای مملو از دزدان یکچشم...».
سپس افسانه غیاثوند، شاعرنوگرا، پشت تریبون آمد و به جای سپید ضدآمریکاییش، شعری نیمایی خطاب به کسانی خواند که «به آمریکا اعتماد دارند» و در حقیقت یادآوری گذشته این افراد بود: «با زخمها، با عقدههای ناشکفته و تلخش/باید بهار رفته فراموشتان شود/ای خلقهای تنگ/ قرار است زندگی/با شهد وعدهها، بی زخمهای تلخ و گران/ نوشتان شود».
در ادامه «هر چه فریاد»، نوبت به حمیدرضا شکارسری رسید که شعری خواند که در آن آمریکا را به ویروسی تشبیه کرده بود که در آینده زمین را نابود خواهد کرد: «نه آتشفشانهای خشمگین/نه شهابسنگهای غریبه/نه اعصار بیپایان یخبندان/شاید میلیونها سال بعد/زمینشناسان بگویند/دلیل نابودی زمین/ویروس سیاه و مقاومی بود/به نام آمریکا». او همچنین شعرهایی درباره مجسمه آزادی آمریکا خواند که نماد آزادی است اما ادعای اصلی خود را فراموش کرده است و در تمام فجایع «به احترام آنها تنها سکوت کرده است!»
امید مهدینژاد، شاعر طنزپرداز غزلی درباره بیداری شرق در برابر غرب و دو غزل دیگر با محتوای انتقادی خواند. شعر بیداری او با این ابیات شروع میشد: «پیغمبران فصّ سلیمانی فرنگ!/آموزه هزارهتان جنگ بود و جنگ/انجیلیان رومی تلمود در بغل!/بر خوان شام آخرتان خمر و خون و بنگ!/از وادی کدام شبِ کفر میرسید؟/با صد کرور لوحه مغلوطتان به چنگ/از دور بعد رستم ما نیز میرسد...»
سپس نوبت به رسول پیره، شاعر رسید تا دو شعر سپید بخواند که درباره تسخیر لانه جاسوسی بود. شعر نخست با این سطرها آغاز میشد: «آجرهای دیوار سفارت آمریکا/جاسوسهای خیابان طالقانی بودند/ آجرهای دیوار/ که از اسپری رنگها میترسیدند/از اسپری رنگها که مدام ورد زبانشان/مرگ بر آمریکا بود.» احد ارسالی، از چهرههای موفق دوره آموزشی آفتابگردانها نیز روایتی طنزآلود از استکبارستیزی و ماجراهای دیپلماتیک اخیر خواند. بخشی از ابیات این سروده بدین قرار است: «گفت باید عوض جنگ رفاقت بکنیم/بنشینیم و در این معرکه صحبت بکنیم/پیر میخانه ندا داد که من بدبینم/در ورای قضیه دوز و کلک میبینم...»
سپس نوبت به میلاد عرفانپور، شاعر انقلاب رسید که شعری آمریکاستیزانه در قالب کلاسیک خواند که علاقمندی برخی افراد به آمریکا را دستمایه طنز قرار داده بود: «آمریکا این روزها خوب است و سابق خوب بود/از زمان شاه این یار موافق خوب بود/بود قلبش پاک پاک آن سان که مغز پاک ما/نفت بدبو را بدون مزد برد از خاک ما» علی داودی، شاعر و هنرمند نیز ابتدا شعری طنز با مضمون انتقادی و سپس شعری سپیدی ضدآمریکایی خواند. شعر دوم او چنین سرآغازی داشت: «در افغانستان هرچیز قلابی باشد/درد واقعی است/تریاک اصل است/در هندوستان/حتی اگر رئیسجمهورها مکانیکی باشند/نیش مارها طبیعی است/حتی اگر سیل و زلزله طبیعی نباشد/حتی اگر مسافرت به ماه/دروغی باشد که ژول ورن گفته است/حتی اگر سقوط برجهای منهتن/ساخته فتوشاپ کبیر باشد!»
آخرین شعر برنامه «هر چه فریاد» را علیمحمد مودب، شاعر انقلاب خواند که ابتدا از غفلت عمومی نسبت به ظرفیتهای جهانی شعر سپید و نوگرا انتقاد کرد. سپس شعر مشهور خود «آمریکا چیست عبدالحمید» را خواند که در قالب سپید بود: «این آمریکا چیست؟ عبدالحمید!/چیست این آمریکا؟/که پشت همه دیوارهای خانه ما/پشت دیوارهای قصرشیرین و بندرعباس و تایباد/کمین کرده است و با دوربینهای هیز نظامیاش/روز و شب/شانهها و گیسوهای درختان ما را دید میزند/این آمریکا چیست؟ عبدالحمید!/که پنجرههای رایانه شخصی من/- که چهارصد و هفتاد هزار تومان/بدهکارم کرده -/رو به او باز میشوند/این آمریکا چیست؟/که بعضیها با یک بغل ریش/از خدا نمیترسند و از آمریکا میترسند؟»
گفتنی است «هر چه فریاد» به صورت نمادین شبی را انتخاب کرده بود که فردای آن، روز تسخیر لانه جاسوسی ایالات متحده و روز مبارزه با استکبار جهانی است. عنوان سومین شب شعر مقاومت از گفته مشهور امام راحل عظیمالشأن گرفته شده بود که فرمودند: «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید.»
تاکنون دو دوره از شبهای شعر مقاومت برگزار شده است. در نخستین شب که مردادماه برگزار شد شاعران ایرانی با مبارز نیجریایی شیخ ابراهیم زاکزاکی همصدا شدند و یاد شهیدان مسلمان نیجریه را در تهران گرامی داشتند. برخی فعالان جنبش اسلامی نیجریه، جمعی از شاگردان شیخ زاکزاکی و نیز خانوادههای شهیدان جنبش نیز مهمان این برنامه باشکوه بودند.
در برنامه دوم که با عنوان «حجهای ناتمام» مقارن با ایام محرم برگزار شد شاعران برای «شهدای صحرای منا و شهدای صحرای کربلا» مرثیهها و سرودههای حماسی خود را خواندند. این شب شعر نیز مهرماه امسال به میزبانی «انجمن نارنج» در اصفهان و در محل «خانه انقلاب اسلامی» این شهر برگزار شد.