داوری اردکانی:

سعدی چاپلوسی نکرده است

کدخبر: 2024326

‌رضا داوری اردکانی گفت: سعدی شاعری است که مدح کسی را نگفته، چابلوسی نکرده و در هیچ‌یک از آثارش با کسی تعارف نکرده است.

به گزارش « نسیم آنلاین » ایسنا نوشت:

در آستانه روز بزرگداشت سعدی، عصر یکشنبه 29 فروردین‌ماه، همایش «سعدی و کنفوسیوس» در شهر کتاب برگزار شد.

در این همایش، رضا داوری اردکانی با موضوع «شاعر پارسی و حکیم چینی» گفت: نسبتی که سعدی و کنفوسیوس با هم دارند هم دشوار هست و هم آسان. دشوار است به این خاطر که جهان کنونی شرق را به دشواری می‌شناسد و تفسیری که از تفکر چینی و شرق دور دارد تفاسیری است که جای بحث و تأمل دارد. اگر بخواهم به بیان فلسفی توضیح دهم باید بگویم جهان متجدد باید از لایه‌های مختلف یونانیت و قرون وسطی بگذرد تا به تفکر شرقی برسد و این کار دشوار است. اما حکما در هر جا و متعلق به هر دوران که باشند در یک جایی به هم می‌رسند و به همزبانی می‌رسند.

این استاد فلسفه ادامه داد:‌ همه حکما، انبیا، متفکران و شاعران در عین اختلافاتی که دارند یک همزبانی پیدا می‌کنند، بنابراین ما می‌توانیم بین سعدی و کنفوسیوس نیز همزبانی‌هایی پیدا کنیم.

او در ادامه با طرح این سوال که به راستی سعدی کیست، اظهار کرد: همه ما سعدی را شاعر می‌دانیم و شاعر به معنی مطلق لفظ.

داوری اردکانی با بیان اینکه ما در تاریخ کشورمان شاعران حکیم و دانشمند مثل خیام کم نداریم، گفت: اما چیزی که سعدی را ممتاز می‌کند این است که هیچ شاعری مثل او کتاب گلستان و بوستان و نصحیت‌نامه ننوشته است.

این اندیشمند درباره اختلاف سعدی و کنفوسیوس گفت: حکمت کنفوسیوس حکمتی سیاسی است که از اخلاق جدا نیست و اصلا عین اخلاق است، اما این سیاست از سیاست زمان ما متفاوت است. در مقام قیاس شاعر و حکیم باید توجه کنیم که سعدی ما اهل حکمت سیاسی است و آنچه در حکمت سیاسی نوشته از قبیل مطالب معمول نیست که در کتاب‌های دیگر آمده است. ما در تاریخ اسلام بزرگی داریم به نام امام محمد غزالی که او هم کتاب «نصیحة‌الملوک» دارد و در بزرگی او نمی‌توان شک کرد. اما اگر تأمل کنیم می‌بینیم که «نصیحة‌الملوک» سعدی از حیث حجم بر نصیحة‌الملوک‌های حجیم دیگری که داریم ارحج و ارزشمند‌تر است.

او در ادامه گفت:‌ سعدی شاعری است که مدح کسی را نگفته و چابلوسی نکرده و در هیچ یک از آثارش با کسی تعارف نکرده است. اگر در جایی مدح ابوبکر زنگی را گفته به خاطر این بوده که او فارس را از حمله مغول در امان نگه داشته است؛ او را مدح نکرده چون غنی و سلطان بوده است و در عین حال در همان زمان که او را مدح کرده به خودش تذکر می‌دهد که سعدی مواظب باش. سعدی حتی در مدح به گونه‌ای حرف می‌زند که ممدوح بیچاره می‌گوید نخواستم.

داوری اردکانی همچنین گفت: سعدی شاعری است که بیش از اکثر شاعران ما به ایران قدیم و شاهنامه توجه دارد و من کمتر شاعری را می‌شناسم که به اندازه سعدی به ایران قدیم تعلق خاطر داشته باشد. میزان ارجاعاتی که سعدی به مفاهیم ایران قدیم می‌دهد بسیار زیاد است، به طوری که سعدی تمام نشانه‌های عدل را از ایران قدیم آورده است، نشانه‌هایی مثل انوشیروان دادگر.

او در ادامه با انتقاد از برخی از افراد که سعدی را اشعری می‌دانند، گفت: سعدی، سعدی است، یعنی چه که می‌گویند او اشعری است. سعدی در مکتب‌خانه هم بوده و در آنجا چیزی یاد گرفته است. حالا این درست است که او را برگردانیم به مکتب‌خانه؟! بله سعدی از فکر اشعری اطلاع دارد. مسلمان است، عالم است، به ایران و شاهنامه هم علاقه دارد، اما او سعدی است.

داوری اردکانی سپس به نقش کلام و زبان و اهمیت آن در نظر سعدی و کنفوسیوس اشاره کرد و گفت:‌ از کنفوسیوس می‌پرسند که سیاست درست چیست، می‌گوید فراهم آوردن لشکر و مهمات، آذوقه و نان و جلب اعتماد عمومی. می‌پرسند اگر ناگزیر شویم یکی از این سه گزینه را ترک کنیم کدام واجب‌تر است؟ می‌گوید نان و اعتماد باید باشد و وقتی می‌پرسند اگر مجبور شویم از این دو نیز یکی را ترک کنیم کدامشان را پیشنهاد می‌دهید؟ جواب می‌دهد نان را، چون مردم به هر حال خود را باید سیر نگه دارند اما اگر اعتماد نباشد حکومتی وجود نخواهد داشت و اگر جلب اعتماد از مردم نشود حکومتی باقی نمی‌ماند.

او همچنین گفت: از کنفوسیوس به کرات نقل شده که گفته نام درست بر چیزها بگذارید و بد را خوب نکنید و خوب را بد نگویید. نام‌ها را جابه‌جا نکنید که در این صورت زبان آشفته می‌شود و اگر زبان آشفته شود قوام مملکت آشفته می‌شود. این درست است که امروز علوم انسانی و اجتماعی داریم و سه‌هزار سال درباره فلسفه و زبان بحث شده اما چنین نکته‌ای دُر گرانبهایی در سخن حکیم چینی است و بسیار اهمیت داشته که او به زبان آورده است. اما امروز می‌بینیم که زبان آشفته است؛ به گونه‌ای که نام ظلم را اعتدال گذاشته‌ایم، نام صلح را جنگ گذاشته‌ایم. اما چندهزار سال پیش حکیم چینی اهمیت زبان و حفظ و رعایت زبان را گوشزد کرده است.

***

در این مراسم فتح‌الله مجتبایی در سخنانی به رابطه ایرانیان پیش از اسلام با چینیان اشاره کرد و گفت: ‌در دوره پیش از اسلام روابط بین ایرانیان و چینی‌ها بیشتر از بوده است و حتی پس از حمله اعراب به ایران بخشی از خاندان شاهان ساسانی به چین رفته‌اند و در آنجا زندگی می‌کردند، که این نشان می‌دهد تمایل و کششی به آن سمت وجود داشته است. همچنین در افسانه‌های ما بسیار به چین اشاره شده است و در دوره ساسانی روابط دیگری هم با چین داشته‌ایم.

این نویسنده و مترجم در ادامه به روابط فرهنگی بین ایرانیان و چینیان در طول تاریخ اشاره کرد و گفت: به طور کلی حدود 170 اثر بودایی سانسکریت به وسیله ایرانیان به زبان چینی ترجمه شده است و ایرانیان زیادی در انتقال دین بودا به چین نقش داشته‌اند. همچنین آیین ذن را که بخشی از آیین بوداست و از هند به چین رفته یک ایرانی اشکانی ترجمه کرده است.

مجتبایی گفت: از قرن هفت و هشت میلادی که مانوی‌ها تحت فشار قرار گرفتند به چین مهاجرت کردند و الان مقداری از آثار مانوی به زبان چینی موجود است و در موزه‌ بریتانیایی بخشی به اسم متون مانوی چینی وجود دارد اما متأسفانه هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته است و ما نمی‌دانیم چه تأثیراتی بر مکتب کنفوسیوسی گذاشته و یا از آن تأثیر گرفته است.

عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی سپس به ارائه مقاله‌ای با عنوان «طبیعت و تربیت از دیدگاه سعدی و کنفوسیوس» پرداخت و گفت: اساس فکر کنفوسیوسی بر مسائل اخلاقی و اجتماعی قرار دارد. غایت کوشش کنفوسیوس تربیت نسل جوان بود و از این رو در میان مردم به عنوان استاد بزرگ اخلاق شناخته شده است. بسیاری از افکار کنفوسیوس چنان جهانی است که نظیر آن را در بین سایر استادان اخلاق همچون سعدی در گلستان می‌توان دید. سعدی و کنفوسیوس هر دو در آثارشان به اخلاق و نقش آن در تربیت افراد جامعه تأکید دارند.

او سپس با مقایسه بخشی از گفته‌های کنفوسیوس در حوزه اخلاق و تربیت با گفته‌های سعدی اظهار کرد: اختلاف این دو درباره اصل ریشه آدمی یعنی طینت و طبیعت است. کنفوسیوس طینت آدمی را خوب می‌شمرد ولی سعدی آن را در افراد مختلف، متفاوت می‌داند.

***

ضیاء موحد نیز با موضوع «کنفوسیوس و سعدی؛ دو پنجره اخلاقی و رفتاری به جهان» سخن گفت.

این شاعر و منطق‌دان اظهار کرد:‌ سعدی و کنفوسیوس متعلق به دو فرهنگ و تمدن با فاصله زمانی زیاد هستند که مشابهت‌هایی با هم دارند. اما این دو خاستگاه‌های یکسانی ندارند. این دو با وجود مشابهت‌هایی که دارند، اما در اخلاق و ادب و موسیقی با همدیگر اختلافاتی دارند.

او سپس درباره مشابهت‌های سعدی و کنفوسیوس گفت: وقتی در بحث آداب و اخلاق کتاب منتخبات کنفوسیوس را می‌خوانیم گویی باب هشتم گلستان سعدی را می‌خوانیم. در آنجا کتاب پر از جملات قصار است که نظم و ترتیب خاصی ندارند. البته تقریبا همه آدم‌های بزرگ در حوزه اخلاق همین حرف‌ها را زده‌اند. در فلسفه سیاسی نیز هر دو جلب اعتماد مردم را اصل برتر می‌دانند، اما متافیزیک کنفوسیوس متکی بر نیروی غیرانسانی است و از این مرز فراتر نمی‌رود. او برخلاف سعدی به دنبال یافتن فیلسوف - پادشاه بود و برای تربیت چنین انسانی با دولتمردان مراوده می‌کرد و شغل دولتی می‌پذیرفت.

موحد بحث بر سر موسیقی را یکی دیگر از موارد اختلافی بین سعدی و کنفوسیوس دانست و گفت: این دو شخصیت از دو فرهنگ بسیار متمایز هستند و این را می‌توان از موسیقی فهمید. موسیقی برای سعدی اهمیت بسیار دارد و در بسیاری از اشعارش به اهمیت و نقش موسیقی اشاره کرده است. سعدی شاعری تراز اول است و برای شعر و کلام اهمیت بسیار زیادی قائل است.

سپس چنگ‌من لی به برخی از ویژگی‌های آثار کنفوسیوس و سعدی اشاره کرد و گفت: سعدی در گلستان یادآوری می‌کند که ما باید برای بازگشتن به بشریت تلاش کنیم و نسبت به خانواده و جامعه حساس باشیم. هر دو این شخصیت‌ها معتقدند آدم‌های عاقل باید جامعه را هدایت کنند و هدایتگران جامعه باید سیاست خیرخواهی داشته باشند.

او با خواندن بخشی از شعرهای سعدی اظهار کرد:‌ سعدی می‌گوید اگر می‌خواهید ثبات و آرامش برای همیشه در جامعه حکمفرما باشد حاکم باید ظلم و ستم را رها کند. در عین حال نظریه خیرخواهی کنفوسیوس که حدود 2000 سال قدمت دارد و توسعه سیاسی امروز چین را رقم زده است نیز مبتنی بر نظریه خیرخواهی است و این تفکر برای امروز جهان که همچنان قدرت‌طلبی، نزاع‌های مذهبی منطقه‌ای و تهدید‌های هسته‌ای وجود دارد، لازم است. ما می‌توانیم برای جلوگیری از این افکار از تفکر خیرخواهانه کنفوسیوس و سعدی استفاده کنیم و امیدواریم روزی برسد که شعر «بنی‌ آدم اعضای یکدیگرند» سعدی نه به عنوان یک شعار در سازمان ملل بلکه به روشی برای زندگی مسالمت‌آمیز ملت‌ها تبدیل شود.

***

در بخش دیگری از این همایش، بی ‌گوی، رئیس دانشگاه خه‌بی چین، به ارائه مقاله‌ای با موضوع «از ترجمه گلستان؛ نگاه به پدیده توسعه میان فرهنگی چین و ایران» پرداخت.

او در این مقاله به نقش و تاثیر ایرانیان بر مسلمانان چین اشاره کرد و گفت: بسیاری از واژه‌هایی که در مدارس مذهبی مسلمانان چین وارد شده از طریق ایرانیان به این کشور آمده است.

او گفت:‌ در گسترش تمدن فارسی به سمت شرق یک مرد بزرگوار وجود دارد که نام او سعدی است و در قرن شانزدهم فرمانروای چین کتاب گلستان او را یکی از 13 کتاب مهم خوانده است.

بی ‌گوی سپس به چند ترجمه از گلستان سعدی در دوره‌های مختلف به زبان چینی اشاره کرد و گفت: پس از انقلاب چین گلستان سعدی به صورت رسمی تجدید چاپ شده و در سال 2012 این کتاب به صورت دوزبانه چینی و فارسی به چاپ رسیده است.

او گفت: سعدی مسائل فکری و تجربه‌های زندگی خود را که گنجینه‌ای پر از حکمت است در کتاب گلستان آورده است. محتوای این کتاب زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی را پوشش داده و واقعا نمونه‌ای از انسان قرون میانه از شرق را نشان داده است. ما از نام این کتاب می‌توانیم نتیجه توسعه فرهنگی را ببینیم که چگونه این کتاب در قرن 17 به دربار فرمانروایان چین رسیده است.

***

همچنین کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز سعدی‌شناسی، با اشاره به 26 بار استفاده از واژه چین و 50 بار بسامد واژه‌های مرتبط با چین در آثار سعدی تاکید کرد: در مهر سعدی به چین تردیدی نیست.

او متذکر شد: چنان‌که نوشته‌اند: «مردم چین همواره برای سعدی شیرازی و آثارش ارزش فراوانی قائل بوده و هستند و به او احترام می‌گذارند. این شاعر بزرگ ایران نه تنها به دفعات از چین به زبان تحسین‌آمیزی یاد کرده، بلکه در مسیر طولانی سفرهای خود در جوانی در سرزمین «کاشغرسین کیان» چین قدم گذارده است.

کمالی سروستانی در بحث اشتراکات سعدی و کنفوسیوس نیز گفت: هر دو در کودکی پدر از دست داده‌اند. هر دو حکیم و ادیبند و آثارشان در ذهن و زبان مردمانشان جاری و ساری است و آثارشان به زبان‌های مختلف ترجمه و منتشر شده است. پس از گذشت سال‌ها، آرامگاه هر دو محل بازدید گردشگران و علاقه‌مندان و باورمندان به آثار و شخصیتشان است.

او افزود: از سال 1945 از سوی کمونیست‌های حاکم در چین مبارزه شدیدی با اندیشه‌های کنفوسیوس آغاز شد و کمونیست‌ها او را به دفاع از طبقه اشراف در مقابل توده‌های زحمتکش متهم کردند و طرفه اینکه در همین روزگار و کمی پیش از آن در ایران نیز تجددخواهان چپ‌گرا و غرب‌گرا به اتهام دفاع سعدی از وضع موجود به او تاختند. در چین امروز برای کنفوسیوس موزه می‌سازند و در ایران امروز، ساخت مرکز سعدی‌شناسی در جوار آرامگاه سعدی مدتی است که آغاز شده است.

***

علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب، هم در این همایش بر گستردگی روابط فرهنگی ایران و چین تاکید و اظهار کرد: بر اساس نوشته‌های جهانگردان متعدد، زبان فارسی در دوران فعالیت راه ابریشم به نوعی زبان بین‌المللی بوده است؛ از این‌روی در چین باستان نیز مدرسه‌هایی به تدریس زبان فارسی اشتغال داشته‌اند. در گذشته و نیز امروز مهم‌ترین عامل گسترش زبان فارسی در چین و گسترش زبان چینی در ایران روابط تجاری است. شعر و حکمت و فلسفه در هر دو کشور سابقه‌ای طولانی دارد؛ از این‌روی اشتراک فراوانی بین آن دو وجود دارد. با مرور تاریخ ادبیات فارسی درمی‌یابیم بسیاری از شعرای فارسی از چین یاد کرده‌اند و آن را مرکز زیبارویان، سرزمین مشک و جایگاه گل‌های رنگارنگ و معطر نامیده‌اند.

او به نمونه‌های متعددی از این‌ دست اشاره کرد و افزود: کنفوسیوس و فرهنگ چین برای مردم ایران آشنا هستند؛ چنان‌چه در سال گذشته در ایران نزدیک به 20 عنوان کتاب درباره‌ فرهنگ و حکمت چینی و نیز اندیشه‌های کنفوسیوس منتشر شده است.

ارسال نظر: