بیابانکی: شاعری که آیینه زمانش نباشد، باید در ذوقش شک کرد
بیست و چهارمین محفل شعر و ترانه با گرامیداشت یاد شهیدان نیجریه با عنوان "از خون جوُن" با حضور و اجرای سعید بیابانکی و محمود حبیبی کسبی و علاقهمندان به شعر و ادبیات، در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد
به گزارش «نسیم»، در ابتدای این مراسم محمود حبیبی کسبی با بیان این که در هفته های گذشته اتفاقاتی در کشور نیجریه و برای شیعیان این کشور به وقوع پیوسته که باعث شده بخش هایی از برنامه این هفته محفل شعر و ترانه را به این وقایع اختصاص دهیم، گفت: شیخ ابراهیم زکزاکی در دهه ۶۰ که به ایران می آید و خدمت امام خمینی (ره) می رسد و مسلمان و شیعه می شود، در کشورش تعداد بسیار کمی شیعه حضور داشتند؛ اما امروز به خاطر زحمات ایشان در نیجریه بیش از ۱۰ میلیون مسلمان شیعه در این کشور حضور دارند.
وی ادامه داد: همین ویژگی رهبری و محبوبیت شیخ زکزاکی در نیجریه خاری در چشمان وهابیان این کشور که با نام هایی همچون بوکوحرام فعالیت می کنند شده است و در هفته گذشته بیش از ۱۰۰ شیعه مظلوم را به شهادت رساندند.
سعید بیابانکی شاعر نیز در این مراسم با بیان این که شعر همواره به حوادث زمان سریعترین واکنش را نشان داده، گفت: هنرهای دیگر همیشه پس از شعر واکنش نشان داده اند و بعضا هم پیش آمده که هنرهای دیگر واکنشی به حوادث پیرامونشان نشان نداده اند. اما شعر این گونه نبوده است.
وی همچنین با تاکید بر این که در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با چالش های فراوانی در کشور رو به رو بوده ایم، عنوان کرد: بزرگترین این چالش ها جنگ تحمیلی بوده است. اگر تاریخ دفاع مقدس را ورق بزنیم شاید بهترین و بیشترین آثاری که تولید شده شعرهایی است که شاعران در خصوص جنگ سروده اند. شعر همچون لشکر پیاده نظام با دشمنان جنگیده و تا پایان جنگ و حتی بعد از آن در کنار رزمندگان بوده است.
این شاعر همچنین تاکید کرد: البته در طول تاریخ شاعرانی داشته ایم که نسبت به حوادث پیرامون خود بی تفاوت بوده اند و دیوان های شعری آن ها را که می خوانیم، متوجه می شویم که هیچ گاه نسبت به هیچ چیز موضعی نداشته اند و گویی از تمام دنیا بریده بودند و تنها در دنیای ذهنی خود به سر می بردند. اما شاعرانی همچون حافظ هم داشته ایم که با جهان بینی بزرگ خود همواره برابر صاحبان زر و زور و تزویر ایستاده اند و برای همین هم هست که مردم کشورمان اشعار او را دوست دارند و تا به این حد محبوب است.
شاعر مجموعه شعر «نامه های کوفی» گفت: شاعر امروز باید از این جنس باشد و شعر خاصیت آیینگی زمان را باید داشته باشد. شاعری که آیینه زمانش نباشد، باید در ذوقش شک کرد. یکی از تعریف هایی که برای تعهد در شعر شده، نیز همین است.
وی تصریح کرد: وقتی شاعر نسبت به انسانیت موضع داشت و بی تفاوت نبود، مشخص می شود که متعهد است. معتقدم شاعران امروز کشورمان نسبت به حوادث روز واکنش های خوبی نشان داده اند و این موضوع در آثارشان نیز پیداست و این واکنش ها بازتاب های خوبی داشته است.
در این مراسم همچنین احمد بابایی شاعر آئینی کشور شعری که به تازگی درباره شهدای نیجریه سروده بود را خواند .وی شعر دیگری هم در محکومیت رژیم آل سعود خواند.
در ادامه امیر تیموری که شعر خود را به تازگی برای شهدای نیجریه سروده، اثرش را برای حضار خواند که در زیر آمده است.
به جرم عاطـفه کشتنـد خانـواده ی ما را
به لطف عشق مصمم ببین اراده ی ما را
به هر بهانه نمک می زنند گاه به گاهی
جراحت دل و زخم جگر نهاده ی ما را
کدام کوه چنین راست قامت است که ماییم؟
مگو ندیده کسی جان ایستاده ی ما را
به دشمنان برسانید ما مرید حسینیم،
ندیدهاند اگر لشکر پیاده ی ما را
حواله اش به لب تیغ ذوالفقار علی باد
اگر کسی نپذیرد کلام ساده ی ما را
میلاد عرفان پور نیز به شعرخوانی درباره حوادث اخیر نیجریه پرداخت که در زیر می خوانید.
نسیم از دوردست آورده عطر آشنایت را
دلم را می فرستم تا ببندد زخم هایت را
در این شب های غربت چون «بلال» و «جون» می تابی
تو صبح روشنی ، از دور می بوسم عبایت را
به بذل جان چه خوش رفتند فرزندان و یارانت
چه زیبا کرده خون این جوانان، کربلایت را
تو با «منهم قضا نحبه» غم «من ینتطر» داری
بخوان که تشنه ام قرآن و لحن دلربایت را
قنوتم فارغ از تو بعد از این آمین نمی گیرد
فراموشی نخواهد برد از دستم،دعایت را
اگرچه زخم دیدی،اخم هرگز در مرامت نیست
رساندی از پی هر زخم، لبخند رسایت را
خدایت را شناساندی و هر کافر مسلمان شد
مسلمان کن مرا هم تا که بشناسم خدایت را
در این شور فراموشی، در این غوغای خاموشی
به مردم می رسانم چند بیتی از صدایت را
در این مراسم همچنین محمود حبیبی کسبی مجموعه شعر تازه سعید بیابانکی به نام «یلدا» را معرفی کرد.
سعید بابانکی نیز دو شعر از این مجموعه انتخاب کرد و برای حضار خواند که بخشی از آن به شرح زیر است.
گواه تشنگی دشت های عریان است
گلی که گوش به زنگ نماز باران است
نشسته است به سوگ کدام سرو شهید
شقایقی که در این کوه سر به دامان است؟
به گوش او چه بخوانم که او حبیب خداست
غم است و دردل من سال هاست مهمان است
ز گیسوان سیاهت بپرس می داند
که روزگار پریشان من پریشان است
من آن مترسک کورم که روز و شب حیران
میان مزرعه آفتابگردان است
عجب حکایت تلخی که تیغ حمامی
هنوز منتظر میرزا تقی خان است
کسی سلام مرا پاسخی نخواهد داد
کجایی ای اخوان؟ باز هم زمستان است