سرمایهگذاری، تولید و هر نیاز دیگری به پول، با «خلق پول از هیچ» آغاز میشود.
«هادیرضوی»ها؛ محصول چرخه «پول» و «بانک»
در مورد پرونده بانک سرمایه که شاید بتوان از آن بهعنوان یکی از بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی یاد کرد، کم صحبت نشده است، پروندهای که با نامهای آشنای زیادی گره خورده است و همین نامها و ابعاد تخلف موضوعی بوده که تا به امروز در کانون توجهات رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است؛ اما در مقابل موضوع کمتر پرداخته شده، خود تخلف و نحوه شکل گیری و دلایل شکل گیری آن است.
نسیم آنلاین ؛ علی اسماعیل زاده: در مورد پرونده بانک سرمایه که شاید بتوان از آن بهعنوان یکی از بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی یاد کرد، کم صحبت نشده است، پروندهای که با نامهای آشنای زیادی گره خورده است و همین نامها و ابعاد تخلف موضوعی بوده که تا به امروز در کانون توجهات رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است؛ اما در مقابل موضوع کمتر پرداخته شده، خود تخلف و نحوه شکل گیری و دلایل شکل گیری آن است، مسئلهای که اگر ابعاد آن روشن شود، تحلیلها نسبت به تخلفات اقتصادی و نحوهی مقابله با آنها نه تنها دقیقتر میشود بلکه کمک میکند که در آینده شاهد چنین تخلفاتی با این ابعاد نباشیم. برای همین در ادامه سعی شده است که با نگاه دیگری، پرونده بانک سرمایه بررسی شود.
خلاصه پرونده بانک سرمایه، سوءاستفاده عدهای از ذینفعان و سهامداران بانک از منابع خود بانک است، منابعی چند هزارمیلیاردی که پای عدهی زیادی را وسط کشیده است. قضیه از شهریور ۹۵ شروع شد؛ آن موقع اعلام شد که ۲۲ نفر مبلغ هشت هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان از بانک سرمایه وام گرفتهاند، وامهایی که علیالظاهر مشکوک الوصولند البته مبلغ این معوقات تا پایان شهریور ۹۶ به ۱۳ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان هم میرسد. بعدها معلوم شد که این وامها که با کمترین تضمینها و وثیقههای لازم دریافت شدهاند، با توصیهها و سفارشها افراد ذی در بانک سرمایه و سهامداران اصلی این بانک اعطا شدهاند.
این بدهکاران بانکی، با استفاده از این منابع، اقدام به خرید ملک، ماشین و سایر اشکال دارایی میکردند که آخرین نفری هم که در این میان نامش مطرح شد، هادی رضوی بود. کسی که ۱۰۷ میلیارد تومان تنها از بانک سرمایه تسهیلات دریافت کرده و آنها را صرف خرید ملک و خودروهای لوکس و سفرهای خارجی خود میکرد یا قبلتر از او نیز حسین هدایتی در پوشش هشت فقره شرکت ۵۸۶ میلیارد تومان را در قالب قرارداد مشارکت مدنی از بانک سرمایه خارج کرده بود.
این روایت از پرونده بانک سرمایه تنها قسمت ابتدایی ماجرا است، قسمت مهمتر ماجرا از وقتی شروع میشود که بدانیم این افراد چگونه توانستند این مبالغ سنگین را از بانک دریافت کنند. پاسخ به این سؤال را میتوان در عملکرد سایر متهمین این پرونده که ابعاد آن روشن شده است جستجو کرد.
در سال ۹۱ و در زمانی که بخش عمدهای از سهام بانک سرمایه توسط شخصی به نام ریخته گران خریداری میشود. ریخته گران فردی است که بهواسطه پشتوانه اقتصادی خود، ضمانتهایی را از بانک سرمایه دریافت میکند که به واسطه آنها خود بانک سرمایه را خریداری میکند و در ادامه از تسهیلات بانک سرمایه برای تهاتر همان ضمانتهایی که از بانک سرمایه دریافت کرده بود استفاده کند! به عبارتی ریخته گران با استفاده از تسهیلات بانکی که خود حالا یکی از سهامداران ارشد آن بود تعهدات قبلی خود را پرداخت کرد بدون آنکه ریالی از جیب خود هزینه کند.
از عملکرد ریخته گران در پرونده بانک سرمایه میتوان اینطور استنباط کرد که سیستم بانکی بهصورت گاو شیرده ای برای این افراد دائم در حال ارائهی تسهیلات است، تسهیلاتی که به صورت وامهای سفارشی نصیب نزدیکان میشود که آنها هم این وامها را در نهایت تبدیل به ملک و خودروهای لوکس کرده و حتی در مواقعی به شکل ارز و طلا از کشور خارج میکنند؛ و همه اینها در حالی است که آنها برای این تسهیلات یا تضمینی نمیدهند یا اگر هم بدهند ارزشی به مراتب کمتر دارد برای مثال محمد امامی دیگر متهم پرونده و شریک هادی رضوی، در مقابل تسهیلاتی که بیش از هزار میلیارد بوده است دو ملک را به بانک سرمایه ارائه کرد که یک ملک به مبلغ ۲۰۵ میلیارد و ملک دیگر ۹۶ میلیارد بوده است که پس از کارشناسی قیمت ملکی که ۲۰۵ میلیارد بوده ۴۰ میلیارد و ملکی که ۹۶ میلیارد بوده حدود ۲۰ میلیارد تعیین شد .
گویا ما با چرخهای از تولید ثروت مواجه هستیم که تا بینهایت میتوانند از منابع بانکها استفاده کنند درحالیکه مگر منابع بانک به بینهایت میل میکنند؟ پاسخ این است که بله این چرخه میتواند تا بینهایت ادامه پیدا کند؛ زیرا بانکها میتوانند از هیچ پول خلق کنند؛ به همین دلیل هم هست که فردی مانند ریخته گران به سمت خرید بانک میرود.
چرخه پول و بانک
نظام بانکداری با ذخایر ناقص ابداعی نهادی است که در طی آن ابتدا پول تولید میشود و سپس در ارتباط با نیازها این پول تخصیص مییابد. سرمایهگذاری، تولید و هر نیاز دیگری به پول، با «خلق پول از هیچ» آغاز میشود.
بانکهای تجاری پول را با بدهکار کردن صورتهای مالیخود در قالب بایتهای الکترونیکی یا چک خلق میکنند. درواقع، پول چیزی نیست جز طرف بدهی صورتهای مالی بانکهای تجاری.
نتیجه آن میشود که بانکداری به هیچ وجه به معنای اعطای وام از محل جمعآوری سپردهها یا پول مردم نیست که روزی تمام شود و بانک نتواند دیگر وام بدهد بلکه بانکها میتوانند با فشار یک دکمه یا نوشتن یک برگه، پول خلق کنند.
این سیستم رایج بانکداری در دنیا است، فارغ از درست یا غلط بودن آن، چیزی که در اقتصاد ایران این فرایند را تهدید زا کرده است، سوار شدن عدهای بر این چرخه و هدایت منابع آن به سمت خودشان است. شاید بتوان بخشی از بحرانهای ارزی که در کشور شاهد آنها هستیم را نیز بتوان با این اتفاقات توجیه کرد. به این صورت که این افراد با استفاده از منابع پولی که از هیچ خلق شدهاند به سمت خرید ارز یا طلا که ما به ازای حقیقی از آن «هیچ» محسوب میشوند میروند و بازار را اینچنین متلاطم میکنند.
همانطور که در پرونده بانک سرمایه دیدم یک مجموعه افراد بسیار مختصر و محدودی دسترسی بالایی به منابع پولی دارند؛ یعنی هر لحظه اراده کنند وام دریافت میکنند و به ازای آن دارایی حقیقی میخرند، وامهایی که عمدتاً یا پس نمیدهند یا اگر بنای پس دادنشان را داشته باشند با همان داراییهای تازه خریداری شدهشان بهعنوان وثیقه، تسهیلات جدید برای بازپرداخت بدهی قبلی خود دریافت میکنند؛ و هرچه این چرخه تکرار شود، داراییهای حقیقی این افراد افزایش پیدا کرده و در مقابل اوضاع بانک روز به روز بدتر میشود دقیقاً مانند اتفاقی که در بانک سرمایه رخ داد.
همانطور که در بالا اشاره شد فارغ از درست یا غلط بودن این فرایند بانکداری، چیزی که در اقتصاد ایران این فرایند را تهدید زا کرده است، سوار شدن عدهای بر این چرخه و هدایت منابع آن به سمت خودشان است. عدهای که تبدیل به الیتی از چپاولگران شدهاند که نقش به سزایی در ایجاد اختلال و بحران در نظام اقتصادی کشور ایفا میکنند لذا مهم است به جای آنکه تمرکز را بر شناسایی این افراد گذاشت، فکری به حالی بستری کرد که این افراد چپاول گر را تولید میکند.