تحلیل اقتصاددان ایرانی ساکن آمریکا از کرونا در ایران
تولید داخلی، بسیج متخصصین و بازسازی اعتماد عمومی؛ رمز نجات ایران
کرونا در ایران در بدترین زمان ممکن شیوع پیدا کرده است. تحریمهای سال 2018 دولت ترامپ علیه ایران، به اقتصاد ایران ضربات سختی وارد کرده و ذخایر ارزی ایران را کاهش داده است.
نسیم آنلاین : دکتر صالحی اصفهانی، اقتصاددان ایرانی ساکن آمریکا به تحلیل تاثیرات کرونا بر ایران پرداخته است. در این تحلیل که در فارن افرز منتشر شده امده است: کرونا در ایران در بدترین زمان ممکن شیوع پیدا کرده است. تحریمهای سال 2018 دولت ترامپ علیه ایران، به اقتصاد ایران ضربات سختی وارد کرده و ذخایر ارزی ایران را کاهش داده و در نتیجه، توان پاسخگویی این کشور برای مقابله با کرونا را پایین آورده است.
کاهش 25 درصدی قیمت نفت یعنی 35 دلار در هر بشکه، این وضعیت بغرنج را کامل کرده است. در نظر بگیرید که بودجه سال آینده روی بشکهای 50 دلار بسته شده است.
هفته گذشته، جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار در تاریخ 41 ساله خود از صندوق بینالمللی پول 5 میلیارد دلار وام درخواست کرد. با فرض موافقت هیئت مدیره صندوق بینالمللی پول و اینکه وزارت خزانهداری آمریکا مانع از انتقال این پول نمیشود؛ میتوان انتظار داشت وضعیت بهتر شود. تحریمهای ایالات متحده از سال 2018، قدرت خرید هر ایرانی را به صورت میانگین 20 درصد کاهش داده است.
بحران بهداشتی کرونا این قدرت خرید را کمتر نیز خواهد کرد. طبقه متوسط ایران در دوره افزایش قیمت در سالهای 2000 به بعد، بزرگتر شد و 60 درصد از جمعیت ایران را تشکیل داد. در سال 2018، این رقم به 53 درصد کاهش یافته و به نظر میرسد امروز به پایینتر از 50 درصد از جمعیت ایران رسیده باشد.
تأثیر تحریمها به سادگی بر زندگی کارکنان دولت قابل اندازهگیری است. نزدیک به دو تا سه میلیون نفر جمعیت شاغل در دولت، امسال نزدیک به 15 درصد کاهش درآمد را تجربه کردند و انتظار دارند همین رقم در سال آینده برای آنها تکرار شود. بر اساس لایحه بودجه سال آینده، حقوق کارمندان دولت 15 درصد افزایش دارد، در حالی که قیمت کالاها 30 درصد افزایش خواهد داشت. پیشبینی میشود کل صورتحساب دستمزد دولت 22 درصد افزایش یابد، بسیار پایینتر از نرخ تورم پیشبینی شده.
بیکاری هم دیگر مشکل دولت روحانی است. دولت با 3 تا 4 میلیون بیکار روبروست و کرونا ممکن است جمعیت بیکاران را افزایش دهد. روحانی برای مواجهه با این مشکل، به پرداخت یارانه نقدی رو آورده است. همان سیاستی که روزی یکی از انتقادات او به رئیس جمهور قبلی ایران، محمود احمدینژاد بود. در شش سال گذشته، تورم دولت روحانی بیش از دو سوم ارزش یارانه نقدی را از بین برده است. در نوامبر گذشته، اعتراضات به افزایش قیمت بنزین به ناآرامی در ایران انجامید. روحانی در مقابل کوشید با افزایش یارانه نقدی پاسخ دهد.
با این حال، در سال 2011 یارانه نقدی به صورت میانگین 28 درصد درآمد خانوار در ایران را تشکیل میداد و امروز به رغم اینکه دو برابر شده است، تنها هشت درصد از درآمد خانوارهای ایرانی را تشکیل میدهد. دولت به دنبال این است که با افزایش یارانه نقدی و اعطای وامهای کمبهره به کاهش درآمد خانوارهای ایرانی به دلیل شیوع کرونا کمک دهد. اما پرسش اساسی این است که دولت از کجا میخواهد این کمکها را تأمین کند؟ کسری بودجه در ایران، یک اپیدمی شایع است. و اکنون با تحریمها، بحران سلامت و کاهش قیمت نفت، دولت روحانی با بزگترین کسری بودجه خود روبروست. لایحه بودجه سال آینده پیشنهاد میکند برای جبران این کسری، اوراق قرضه دولتی فروخته شود. اما مردم ایران در حالت عادی هم ترجیح میدهند ثروت خود را به جای خرید اوراق بهادار، صرف خرید طلا، ارز و سرمایهگذاری در بورس کنند. اکنون که اعتماد به دولت پس از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی نیز کاهش یافته، دولت از کجا میخواهد خریدار پیدا کند؟ وقتی مردم از خرید اوراق امتناع کنند، بانکهای دولتی باید وارد خرید شوند. این کار هم به عرضه پول میانجامد و تورم را بالا میبرد.
جمهوری اسلامی ایران فعالانه و موفقیتآمیز تاکنون در برابر سیاست «فشار حداکثری» ایالات متحده مقاومت کرده. دولت کوشش کرد با تکیه بر نیروهای بازار و به دلیل پایین آمدن ارزش پول ملّی به جای واردات به تولید داخلی اتکاء کند. در نتیجه به رغم اینکه درآمدها کاهش یافت، اشتغال روز به روز افزایش داشت. پیش از آغاز بحران کرونا، اقتصاد ایران نسبتاً پایدار بود و تولید ناخالص داخلی ایران نیز نشان میداد تغییر رژیم اتفاق نخواهد افتاد. اما ویروس کرونا با کسی شوخی ندارد و نسبت به ابزارهای قدرت جمهوری اسلامی ایران نیز بیاعتناست. حکومت ایران به جای بسیج مردم در خیابان مقل راهپیماییها یا نشان دادن قدرت نظامی، لازم است مردم را ترغیب کند در خانه بمانند و کادرهای تخصصی بهداشت و درمان را بسیج کند.
بخش بهداشت و درمان ایران گذشته ممتاز و تاریخ درخشانی دارد. سه دهه پیش، متخصصان بهداشت و درمان ایران برای کاهش مرگ و میر نوزادان جنگیدند و توانستند نصابی ثبت کنند که تنها کشورهای توسعهیافته بدان دست یافتهاند. این متخصصان به ویژه نسل جوانشان امروز در جبهه مبارزه با کرونا قرار دارند و معالجه مردم در هر بیمارستان و درمانگاهی را به شکل تحسینبرانگیزی انجام میدهند. اما این متخصصان حرفهای که هسته اصلی طبقه متوسط هستند، با پایان یافتن بحران انتظار دارند کشور به تخصص و ارزشهای آنان احترام بگذارد. چیزی که نیروهای سیاسی پیروز در انتخابات مجلس و آنانی که خود را برای پیروزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری آماده میکنند، به دقت باید آن را بررسی و ارزیابی کنند.