از فیلم و سریالها تا سلبریتیهای ضد فرهنگ
نقش صدا و سیما در کاهش فرزندآوری
برنامههای رسانه ملی که بر خلاف سیاستهای جمعیتی هستند را میتوان به ۳ دسته اصلی فیلم و سریالها، برنامههای سرگرم کننده با حضور سلبریتیها و میان برنامههای تبلیغاتی تقسیم بندی کرد.
نسیم آنلاین ؛ حمید رضا اکبری: در طول سالهای ۶۷تا ۹۰، شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر در دستورکار مسئولین مختلف ایران قرار گرفت. اقدامات فرهنگی، آموزشی، رسانهای، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی گستردهای برای کاهش نرخ رشد جمعیت انجام شد، تا جایی که میزان باروری کل از ۶.۳ در سال ۱۳۶۵ به ۱.۶ در سال ۱۳۹۰ رسید و میانگین رشد سالانه جمعیت از۳.۹ درصد در سال ۶۵ به۱.۲۹ درصد در سال ۹۰ کاهش یافت.
این میزان کاهش جمعیت حتی از نصف میزان پیشبینی شده در برنامه اول توسعه هم کمتر بود. در سال ۱۳۹۱، کارشناسان مختلف نرخ کاهش جمعیت و پایین بودن میزان زاد و ولد را نگران کننده دانستند و آن را زنگ خطری برای آینده ایران عنوان کردند. این موضوع موجب شد مسئولان نظام، در قدم اول سیاست جمعیتی کشور را اصلاح کنند. به همین منظور شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۲ اقدام به تدوین سیاست جدید جمعیتی تحت عنوان «راهبردها و اقدامات ملی مربوط به جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقای آن متناسب با آموزههای اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور»، کرد. در اجرای این مصوبه دستگاههای مختلف نقشهای مختلفی دارند که هرکدام در جایگاه خود حائز اهمیت است. به گونهای که که اگر یک دستگاه نقش خود را به درستی ایفا نکند بقیه اقدامات در زمینه سیاستهای جمعیتی کم اثر خواهد شد. در بند ۱ ماده ۳ مصوبه ذکرشده، به نقش رسانه ملی برای تحقق سیاستهای جمعیتی اشاره شده است. دراین مصوبه به تهیه طرح جامع تولید و اجرای انواع برنامههای آموزشی، پژوهشی، اطلاعرسانی، نمایشی، تبلیغی و غیره در رسانههای جمعی به ویژه صدا و سیما و شبکههای استانی آن با هدف گفتمانسازی و ترویج فواید فرزندآوری و تبیین آثار منفی کاهش نرخ باروری، با رعایت شرایط و مقتضیات راهبردی تأکید شده است.
تناقضات صدا و سیما در عمل به سیاستهای جمعیتیصدا و سیما به عنوان یکی از اصلی ترین رسانههای جمعی، میتواند نقش بسزایی در فرهنگسازی سیاستهای جمعیتی را داشته باشد. اما به نظر میرسد صدا و سیما در اجرای سیاستهای جمعیتی دارای یک استاندارد دوگانه است. برای مثال هرچند در بخشهای خبری و برنامههای کارشناسی غالبا کم مخاطب، تاکید بر فرزندآوری و بحران جمعیت میشود و از مضرات تک فرزندی یا دو فرزندی گفته میشود؛ اما در سایر برنامههای که اتفاقا پر مخاطب تر نیز هستند به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر خلاف سیاستهای جمعیتی عمل میشود. برنامههای صدا و سیما که بر خلاف سیاستهای جمعیتی هستند را میتوان به ۳ دسته اصلی تقسیم بندی کرد.
فیلم و سریالها؛ مروج تک فرزندیفیلمها و سریالهای صدا و سیما پاشنه آشیلاین رسانه برای مقابله با سیاستهای جمعیتی کشور است. تقریبا در تمامیسریالهای تولیدی صدا و سیما، خانوادههای به مخاطب نشان داده میشود که عمدتا کم جمعیت هستند. ترویج سبک زندگی تک فرزندی یا نهایتا دو فرزندی در رسانه ملی به وفور مشاهده میشود.
این موضوع در حالی است که شاید به ندرت بتوان فیلم یا سریالی را در رسانه ملی یافت که خانوادهای در آن سه یا بیشتر فرزند داشته باشد.
برنامههای سرگرم کننده با حضور سلبریتیهادر چند سال گذشته، ساخت برنامههای سرگرم کننده با حضور سلبریتیهای ورزشی، هنری و... در رسانه ملی شدت بیشتری گرفته است.
استقبال مخاطبان ازاین نوع برنامهها موجب شد رسانه ملی به تنوع بخشی در ساختاین برنامهها روی آورد و برای فرهنگسازی در مسائل مختلف دست به دامن سلبریتیها شود. اما رسانه ملی نه تنها از این برنامهها در زمینه فرهنگسازی برای سیاست جمعیتی استفاده نمیکند بلکه به عکس از سلبریتیهایی دراین برنامهها دعوت به عمل میآورد که معمولا نسبت به تشکیل خانواده و امر مقدس ازدواج بی اهمیت هستند. معدود افرادی هم که ازدواج کردهاند یا به طلاق منجر شده است یا در بهترین حالت یک فرزند و به ندرت دو فرزند دارند. کار به جایی میرسد که سلبریتیهایی که برخی از آنها مشکل اخلاقی دارند در این برنامهها حضور پیدا میکنند و از مدل زندگی خود برای مردم سخن میگویند.
میان برنامههای تبلیغاتی؛ خانوادههایی کم جمعیت با زندگی لاکچری
میان برنامههای تبلیغاتی در حال پخش در رسانه ملی کاملا بر خلاف سیاستهای جمعیتی عمل میکند؛ دراین نوع میان برنامهها برای تبلیغ یک کالا، معمولا خانوادههایی کم جمعیت با زندگی لاکچری به عنوان یک الگو ایدهآل به مخاطب نشان داده میشود.
از تمامیموارد ذکر شده این نتیجه گرفته میشود که صدا و سیما در یک تناقض آشکار علی رغم ساختن برنامههای کارشناسی برای ترویج فرزندآوری اما به صورت غیر مستقیم و گاها مستقیم بر خلاف سیاستهای کلی نظام در زمینه رشد جمعیت و فرزند آوری عمل میکند. در واقع رسانه ملی به جای آن که سعی در تغییر ذائقه مخاطب در امر ازدواج و فرزند آوری را داشته باشد؛ هیچ خط شکنیای دراین زمینه انجام نمیدهد تا مبادا از سوی روشنفکر نماها مورد انتقاد قرار گیرد. این موضوع زمانی پر اهمیتتر میشود که توجه شود، تاثیر سریالها، تبلیغات و... بر روی ضمیر ناخودآگاه مخاطب به مراتب بیشتر از تاثیرات یک برنامه خشک کارشناسی است.