مخالفت پزشکان قاجاری با واکسن پزشکان سفارت انگلیسی
در زمان سلطنت قاجار پزشکان سفارت انگلیس، برآن شدند که روش نوین آبله را رواج دهند که ابتدا با موفقیت همراه بود؛ اما پس از مدتی کوتاه، در اثر مخالفت پزشکان ایرانی و مساعدت نکردن اولیای امور، این اقدام آنها متوقف شد.
نسیمآنلاین؛ مرصاد رضایی*: واکسن و واکسیناسیون امروزه دو واژهی آشنا هستند که گستره موارد استفاده آنها حتی در فرهنگ محاورات عادی و روزمره مردم کشیده شده است.
از نظر لغوی واکسن (vaccine) از کلمه لاتین vacca به معنای گاو مشتق شده است. این اصطلاح لغوی توسط لوئی پاستور فراگیر شد.
علیرغم پیشینه این فن در تمدنهای کهن شرقی از جمله ایران؛ دوران نوین آن در کشور با فراز و نشیبهای علمی و اجتماعی همراه بود، که مرور ابعاد آن به تفضیل در این مجال نگنجد.
نخستین برنامه واکسیناسیون در ایران همزمان با همت جهانی برای مقابله با بیماری آبله آغاز شد. این دوران از نظر سیاسی معاصر با سلطنت فتحعلی شاه قاجار بود. در این زمان کورمیک(cormick) پزشک عباس میرزا، نائب السلطنه، در سایهی حمایتهای وی فرصت یافت، اولین پزشک خارجی باشد که نسبت به تزریق واکسن علیه بیماری آبله در ایران اقدام میکند. هر چند این موضوع در ابتدا از خانواده سلطنتی و شاهزادگان آغاز شد اما نائبالسلطنه بعد از موفقیت برنامه واکسیناسیون شاهزادهها، دستور داد تا بچههای روستایی آذربایجان واکسینه شدند. «بدین طریق، درست 16 سال بعد از کشف ادوارد جنر، واکسیناسیون در ایران معمول شد.»[1] اما چندی بعد «به دلیل مخالفت عمومی این کار متوقف شد.»[2] تقریبا در همان دوران «پزشکان سفارت انگلیس، برآن شدند که روش نوین آبله را رواج دهند که ابتدا با موفقیت همراه بود؛ اما پس از مدتی کوتاه، در اثر مخالفت پزشکان ایرانی و مساعدت نکردن اولیای امور، این اقدام آنها متوقف شد.»[3]
در ادامهی دوره قاجار وضع قانون آبلهکوبی اجباری (واکسیناسیون) از جمله اقدامات امیرکبیر در دوران صدارتش بود. وی «عدهای از پزشکان پایتخت را بر آن داشت تا گروهی را تعلیم آبلهکوبی دهند تا پس از آموزش، آنها به نقاط مختلف کشور روانه شوند.»[4] با این که این اقدام امیرکبیر در ابتدا با مخالفت مردم همراه شد اما دو عامل باعث میشد مردم به این کار [ آبلهکوبی] تن دهند. اول تشویق و ایجاد رغبت در مردم از طریق چاپ اخبار در روزنامه وقایعاتفاقیه؛ دوم «ضمانت اجرای قانون این بود که اولیای اطفال که در آن [ آبلهکوبی] قصور میورزیدند مورد مواخذه و جریمه قرار میگرفتند.»[5]
«در زمان امیرکبیر آبلهکوبی برای همهی اقشار مردم و در همهی مناطق به صورت رایگان انجام میشد.»[6] این اقدامات بهداشتی ناشی از توجه امیرکبیر به مسئلهی افزایش جمعیت کشور بود. با اینحال پس از قتل وی مسئلهی واکسیناسیون عمومی در ایران برای مدتها مسکوت ماند و صرفا به دربار و درباریان خلاصه شد.
پس از نهضت مشروطیت و برپایی مجلس شورای ملی در کشور در سال 1285 خورشیدی (1907م ) قانونی در باب وظایف دولت پیرامون وضعیت بهداشت همگانی (حفظ الصحه عمومی) به تصویب رسید. سه سال بعد از این تاریخ قانون دیگری در این رابطه به تصویب مجلس شورای ملی رسید که به موجب آن مقرر شد «از مالیات وسایط نقلیه، تومانی یک قران برای حفظ الصحع عمومی، به ویژه آبلهکوبی و تهیهی سرم ضد دیفتری رایگان اختصاص یابد» [7]
با پایان جنگ جهانی اول در خلال کنفرانس صلح پاریس، مقدمات آشنایی و بازدید هیئت نمایندگی سیاسی ایران با مرکز تحقیقاتی انستیتو پاستور فرانسه فراهم آمد. این بازدید موجب تاسیس مرکز مشابهای باعنوان انستیتو پاستور ایران در 29 دی 1299 خورشیدی شد. تاسیس این مرکز در کنار تاسیس موسسه تحقیقاتی سرمسازی رازی در سال 1303 خورشیدی، زیر بنایی استوار را برای اجرای طرحهای اجرایی و تحقیقاتی واکسیناسیون عمومی انسان و دام فراهم آورد .
با این تفاسیر، اقدام جدی جهت پیشگیری و مقابله با بروز بیماریهای همهگیر تا سوم مهر سال 1322 خورشیدی صورت نگرفت. در این تاریخ مجلس شورای ملی با تصویب قانون مایهکوبی عمومی و اجباری [واکسیناسیون علیه بیماری آبله] وزارت بهداری را مکلف به اتخاذ تصمیماتی در حوزهی مبارزه و پیشگیری از بیماریهای همهگیر میکند. «اما با وجود این قانون وزارت بهداری تا سالها بعد نتوانست آبله را از ایران ریشهکن کند و هنوز در شمار کشورهای آلوده بود». [8]
در طی سالهای بعد کشور با همت پژوهشگران و محققان دو مرکز انستیتو پاستور و موسسه تحقیقاتی واکسنسازی رازی، علاوه بر تولید واکسن آبله، موفق به تولید واکسن ب ث ژ (واکسن سل) در سال 1326 خورشیدی زیر نظر دکتر مهدی قدسی در انستیتو پاستور؛ واکسن وبا همزمان با وقوع همهگیری (اپیدمی) سال 1344 خورشیدی توسط دکتر آرزو اندامی؛ واکسن سرخک در موسسهی سرم و واکسنسازی رازی در سال 1348 خورشیدی و واکسن فلج اطفال در سال 1352 خورشیدی شد .
با این همه، در ایران دوران پهلوی به علت نبود زیر ساختهای لازم جهت برقراری زنجیرهی واکسیناسیون و در نتیجه پوششدهی ضعیف برنامههای واکسیناسیون، نتایج چشمگیر و قابل قبولی (نه در ابعاد ملی و نه در ابعاد جهانی) در این حوزه کسب نکرد.
در سال 1353 خورشیدی (1974 م) سازمان جهانی بهداشت برنامهای تحت عنوان گسترش ایمنیسازی (EPI) نظاممند کردن و هدفمند ساختن مبارزه و ریشهکنی بیماریهای واگیر ارائه کرد، که به علت نارساییهایی که کشور در سیستم خدمات بهداشتی در دوران پهلوی با آن مواجه بود؛ این برنامه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد مطالعه و تامل قرار گرفت و از سال 1363 خورشیدی [رسما از 1364 خورشیدی] این برنامه با محوریت تقویت تولید داخلی واکسن و به موازات گسترش و توسعهی شبکه بهداشتی - درمانی، تعلیم مدیران بهداشتی در سطوح مختلف و ایجاد ساختارهای لازم از جمله توسعهی زنجیره سرمای مطمئن، «با هدف ایجاد مصونیت فعال در کودکان گروه سنی زیر یک سال در برابر بیماریهای قابل پیشگیری با واکسن شامل دیفتری، کزاز، سیاه سرفه، سرخک، فلج اطفال و سل آغاز شد.»[9]
« این برنامه با وجود مشکلات ناشی از جنگ به صورت منظم ادامه یافت تا جایی که یونیسف اذعان کرد تنها کشور دنیا که در دوران جنگ شاخصهای بهداشتی در آن ارتقا یافت و مرگومیر ناشی از بیماریهای واگیر نداشت ایران است.»[10]
در سال 1372 خورشیدی برنامه گسترش ایمنسازی با ادغام برنامه ایمنسازی هپاتیت ب گسترش مییابد. در طی این سالها ایران با به روز کردن برنامه بر ابعاد آن جهت افزایش کارایی، میافزاید.
در سال 1383 خورشیدی واکسن سهگانه سرخک - سرخجه - اوریون(MMR) را جایگزین واکسن سرخک میکند.
از سال 1393 خورشیدی واکسن آنفلوآنزا تیپ ب را در قالب واکسن پنتاوالان به برنامه گسترش ایمنیسازی اضافه میکند .
و با آن که از آذر سال 1379 خورشیدی هیچ مورد دیگری از بیماری فلج اطفال در کشور گزارش نشد، در راستای مراحل انتهایی ریشهکنی جهانی فلج اطفال، واکسن تزریقی فلج اطفال از شهریور 1394 خورشیدی به برنامه ایمنسازی کودکان [برنامه گسترش ایمنیسازی] در استانهای پرخطر و همجوار با افغانستان و پاکستان اضافه شد .
و سرانجام در سال 1397 خورشیدی با اضافه کردن دو واکسن «پنوموکوک» و «روتاویروس» ساخته شده در موسسه تحقیقاتی واکسن و سرمسازی رازی گام بلندی را جهت به روزرسانی برنامه گسترش ایمنسازی بر میدارد .
در پایان میتوان اینگونه نتیجه گرفت با توجه به سابقه تاریخی کشور در تولید انواع واکسن، برای مقابله با بیماریهای همهگیر ویروسی و باکتریایی، در این برهه از همهگیری ویروس کرونا به جرات میتوان امید و انتظار مقابله با آن براساس توان و علم ملی را داشت.
1- مسعود کثیری و همکاران، مروری بر تاریخچه و برخی مشکلات جامعه شناختی تلقیح واکسن آبله در ایران، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره سوم، شماره3 ، تابستان 1389، ص37
3- همان، ص14
4- همان، ص15
5- همان، ص16
6- - مسعود کثیری و همکاران، مروری بر تاریخچه و برخی مشکلات جامعه شناختی تلقیح واکسن آبله در ایران، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره سوم، شماره3 ، تابستان 1389، ص 39
7- فرید قاسملو، جستارهایی در میراث اسلامی 2، انتشارات سفیر اردهال، سال 1392، ص17
8- همان، ص 17
9- « بیماری هایی که از کشور پاک شدند»، خبرگزاری دانشجویان ایران" ایسنا"، 30 دی 1397
10- « یک قرن از واکسن سازی ایران می گذرد» ، خبرگزاری تحلیلی ایران" خبر آنلاین"، 21 دی 1399
منابع
1- مسعود کثیری و همکاران، مروری بر تاریخچه و برخی مشکلات جامعه شناختی تلقیح واکسن آبله در ایران، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره سوم، شماره3 ، تابستان 1389
2- فرید قاسملو، جستارهایی در میراث اسلامی 2، انتشارات سفیر اردهال، سال 1392
3- « بیماریهایی که از کشور پاک شدند»، خبرگزاری دانشجویان ایران" ایسنا"، 30 دی 1397
4- « یک قرن از واکسنسازی ایران می گذرد» ، خبرگزاری تحلیلی ایران" خبر آنلاین"، 21 دی 1399
*دانشجوی ارشد تاریخ پزشکی دانشگاه تهران
نقش اولیای امور یا به عبارت دیگر آخوند ها تو مخالفت با واکسن چی بود؟