حجتالاسلام همازاده: روایات صحیح السند در مورد طب اسلامی بسیار اندک است
مؤمن در نظام اسباب و علل مادی امتحان میشود
معجزه و کرامت، دلیل و شرایطی دارد، گاهی اوقات برای بعضی افراد اتفاق می افتد. منتها این گونه نیست که ما بگوییم مثلا در حرم های اهل بیت، نظام اسباب و علل مادی انتقال ویروس، به واسطه معجزه و کرامت اهل بیت کار نمی کند. ما این حرف را نمی توانیم به عنوان یک اصل عمومی بزنیم.
نسیم آنلاین : حجه الاسلام مهدی همازاده در گفت وگو با نسیم آنلاین گفت: در مورد بستن درب حرم ها و اماکن مذهبی و بعضی عکس العمل ها و موضع گیری هایی که شاهدش بودیم، باید گفت که ما بین نظام علل و اسباب مادی و توسل و دعا هیچ منافاتی را در سنت اعتقادی خودمان طی هزار و چهارصد سال گذشته نداشته ایم. ما در علم کلام و علوم معقول به طورکلی، بحثی داریم که معجزه و کرامات و عنایات چه نسبتی با نظام علل و اسباب مادی دارند؟ علمای ما طی قرون متمادی آن را بحث کرده اند. رویه جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، بر محور اسباب مادی اداره می شود. علل مادی هستند که در این جهان کار می کنند و سنت الهی بر این است. در قرآن و روایات، شواهد و قرائن مفصل وجود دارد که نشان می دهد این جهان قرار است بر اساس نظام اسباب و علل مادی اداره شود. این نکته البته فواید و حکمت هایی دارد.
اگر از جهت زندگی مادی به آن نگاه کنیم، وقتی بشر بتواند از معلول ها به علت ها پی ببرد، آن وقت می تواند خیلی از حوادث و وقایع را پیشگیری کند، می تواند در مورد آینده حدس و پیش بینی داشته باشد. اگر نظام اسباب و علل مادی محور و اساس اداره این جهان نباشد، هر اتفاقی بر اساس فرا ماده و خارج از این روال می تواند مکرراً و به صورت یک روال، اتفاق بیفتد. در آن صورت امکان پیش بینی حوادث و وقایع و مدیریت بشری جوامع منتفی خواهد شد. لذا به لحاظ اداره زندگی این جهانی بشر، محوریت نظام اسباب و علل مادی، فایده مند است و حکمتی دارد.
دین مؤمن در نظام اسباب و علل مادی امتحان میشوداین کارشناس مسائل دینی در ادامه افزود: علاوه بر این برای مؤمنین هم به طور خاص دارای حکمت است. مؤمنین در همین نظام اسباب و علل مادی است که باید امتحان دینداریشان را پس بدهند. قرار نیست همواره معجزات و کرامات و فرا ماده بیاید به کمک آنها و آنها را نجات بدهد و غالب بکند. در مواضع مختلف و مثلا در زمان جنگ هم این گونه بوده است که رعایت همین اصول نظامی گری مانند صبر و استقامت و تحمل بر شدائد است که برای مؤمنین نصرت را به همراه می آورد یا حتی گاهی وقت ها شکست را به دنبال می آورده است و آنها باید در بطن همین نظام اسباب و علل مادی دینداری کنند و صبر و جهاد داشته باشند. ایمان و اعتقادشان را به محک آزمایش بگذراند و مثلاً سربلند و سرافراز از آن بیرون بیایند. سنت الهی این است.
در قرآن صراحت ها داریم که قرار است این چنین مؤمنین امتحان بشوند و دینداریشان را پس بدهند. در مواضع مختلف زندگی مادی، این اتفاقات برای مؤمنین می افتد. این گونه نیست که چون یک جامعه ای جامعه مسلمان هستند یا جامعه شیعه هستند، دیگر بیمار نشوند یا اگر احیاناً بیمار شدند، نیاز به پزشک و دارو و درمان و این اسباب و علل مادی نداشته باشند و یک دفعه همه چیز با دعا حل بشود. اصلاً چنین چیزی نداریم. در مورد خود ائمه اطهار این گونه بوده که خود این بزرگواران به پزشک مراجعه کرده و دارو مصرف می کردند. یعنی اولاً خود این حضرات بیمار می شدند و ثانیاً پس از این که بیمار می شدند، دارو و درمان را و توصیه پزشکان را رعایت می کردند. البته دعا هم در کنارش هست. این گونه نیست که یا این باشد یا آن. هر دو در سیره و توصیه های ائمه بوده است.
نظام اسباب و علل مادی اصل و اساس در این دنیا استحجه الاسلام مهدی همازاده کارشناس مسائل دینی در ادامه گفت و گو تأکید کرد: این سنت پذیرفته شده است که نظام اسباب و علل مادی، اصل و محور و اساس در این دنیا است. دعا و توسل همواره بوده و خواهد بود. ما همواره شاهد معجزات و کرامات بوده ایم. اما معجزه و کرامت به این معنا که همگانی باشد، اصل نیست. معجزه و کرامت، دلیل و شرایطی دارد، گاهی اوقات برای بعضی افراد اتفاق می افتد. منتها این گونه نیست که ما بگوییم مثلا در حرم های اهل بیت، نظام اسباب و علل مادی انتقال ویروس، به واسطه معجزه و کرامت اهل بیت کار نمی کند. ما این حرف را نمی توانیم به عنوان یک اصل عمومی بزنیم. ممکن است کسی یا کسانی بنا به شرایطی، چنین عنایتی شامل حال شان بشود. مثلاً آنجا مریض نشوند. اما این یک امر همگانی نیست؛ این گونه نیست که تضمین کنیم هر کس وارد فضای آن ساختمان یا هیئت یا مسجد و یا حرم اهل بیت بشود، دیگر آنجا مریض نمی شود. یعنی نظام اسباب و علل مادی در آنجا برای همگان از کار می افتد. خب یک چنین چیزی ما اصلاً در آموزه ها و سیره اهل بیت و علمای بزرگمان نداریم و این قابل توصیه عمومی نیست و تضمین عمومی و همگانی هم ندارد.
مهدی همازاده افزود: امر عمومی را نمی شود بر اساس کراماتی که مشروط به شروطی است و برای بعضی افراد اتفاق می افتد، بنا نهاد و اداره کرد. امر عمومی را باید بر اساس قاعده عمومی که همان نظام اسباب و علل است، مدیریت کرد. به همین خاطر تعطیلی تجمعات از جمله تجمعات دینی و مراکز اجتماع از جمله مراکز اجتماع دینی، یک اصل و قاعده معقول است.
البته باید برای این که خداوند زودتر جامعه بشری را از این بلا و از این بیماری نجات بدهد، دعا و توسل هم می توان کرد و این ها منافاتی با همدیگر ندارد. در مواقعی که به دلایلی امکان این تجمعات نیست، راه های دیگری برای دعا و توسل وجود دارد. برخی ها تضادی میان این دو ایجاد کردند که ما باید یا نظام اسباب و علل را بخاطر اینکه چیزی به اسم معجزه داریم کنار بگذاریم، یا این که از آن طرف بگوییم اصلاً فقط باید متکی به اسباب و علل مادی باشیم و کرامات، اعتقادات و توسلات را تعطیل کنیم. هر دوی این ها افراط و تفریط است و هرکدام از یکسوی بام افتادن است و هر دوی این ها با سنت قطعی اهل بیت و علما در طول قرون منافات دارد.
مهدی همازاده با اشاره به واکنش ها به بسته شدن درب اماکن مذهبی گفت: شاهد بعضی افراط بازی ها و موضع گیری های شدید و غلیظ در مورد بسته شدن اماکن مذهبی بودیم که با سیره اهل بیت و آن چیزی که ما در طول قرون به عنوان آموزه های تشیع دریافت کردیم منافات داشت. این خود یک گونه نفی اهل بیت به اسم و بهانه بزرگداشت ایشان بود که در برابر آموزه های اهل بیت شمشیر کشیدند. ضرر زدن و اضرار در اسلام نفی شده است، ما حق نداریم با این تجمعات به دیگران ضرر برسانیم.
روایات صحیح السند در مورد طب اسلامی بسیار انگشت شمار و اندک است
مهدی همازاده پیرامون طب سنتی و اسلامی و نگاه اسلام به علم مدرن گفت: ما در طول تاریخ یکی چیزی داشته ایم به نام طب سنتی که در طول تاریخ تمدن اسلامی وجود داشته که بر اساس اخلاط اربعه بنا شده است. طب آن روز چیزی جز همین طب سنتی نبوده است. در زمان ابن سینا و بعد از آن، طبی که در طول قرون سابقه بوده، طبی است که ما آن را به نام طب سنتی می شناسیم و البته همچنان فواید و کارآمدی هایی دارد و البته نقایص و کاستی هایی به ویژه در مواجهه با امراض دنیای جدید دارد.
هر دانش بشری این گونه است که تا حدی کارآمد است. طب سنتی نیز این گونه است و ارزشمندی خود را دارد و باید در حد خودش به آن پرداخت و جایگاه خودش را حفظ کند.
منتها در اتفاقات اخیر مربوط به ویروس کرونا دوباره نزاع بین طب اسلامی و طب مدرن که متأسفانه چند سالی است شاهدش هستیم، تشدید شد. گروهی که بخش قابل توجهی از آن ها از حوزه علمیه برخاسته اند، قائل به این هستند که غیر از طب سنتی، چیزی به نام طب اسلامی هم در اسلام داریم و بین خود طرفداران و نظریه پردازان طب اسلامی و طب سنتی هم اختلافات شدید و غلیظی وجود دارد و فقط این نزاع بین طب مدرن و طب اسلامی نیست.
مهدی همازاده کارشناس مسائل دینی ادامه داد: داعیه داران طب اسلامی این بیماری ویروس کرونا را بهانه ای قرار دادند که ناتوانایی های طب مدرن را یادآور شوند و اینکه بگویند راه حل نزد طب اسلامی است و نیازی هم به بستن اماکن دینی و مذهبی نیست.
در مورد طب اسلامی اما نکات خاصی وجود دارد. این طب بنای خودش را بر اساس روایات می گذارد و به نام طب اهل بیت هم خودش را معرفی کرده است. اما در مورد روایاتی که طب اسلامی به آن استناد می کند، ابهامات و اشکالات بسیاری وجود دارد.
مهدی همازاده تأکید کرد: اولین نکته که یک مسئله بنیادین معرفت شناختی است، به این بر می گردد که طب با احکام شرعی و فقهی بسیار متفاوت است. همان طور که علما صحبت و استدلال کرده اند، ما در احکام شرعی با "حجیت" سرکار داریم. روایت صحیح السندی مثلا از امام صادق(ع) به ما می رسد که در شک بین سه یا چهار رکعت، این کار را باید انجام دهید. خب این روایت هر چند صحیح السند هست، اما قطعی الصدور نیست. منتها چون راویانش معتبر هستند، ما هم ظن و گمان نسبت به صدور آن از اهل بیت داریم و طبق ادله ای، این ظن و گمان را برای خود حجت می دانیم. شریعت بر پایه این "حجیت" بنا می شود و نه بر پایه ی "حقیقت". روز قیامت هم از ما حجت میخواهند و باید طبق حجیت عمل کرده باشیم؛ ولو مطابق حقیقت و حکم عندالله هم نباشد. این یک نکته پذیرفته شده ای در دین ما است.
در طب ما باید به دنبال حقیقت باشیم نه حجیتآیا در مورد طب هم اینچنین است؟ مسلماً قضیه طب با فقه تفاوت دارد؛ چون بحث جان و سلامتی مادی انسانها مطرح است. در طب ما نیاز به حقیقت داریم. لذا باید به یقین برسیم که این روایت را معصوم فرموده است و بعد تجویز کنیم. اگر قرار است طب اسلامی بر اساس روایت بنا شود، حتی اگر روایاتش صحیح السند باشد، باز این مشکل وجود دارد و به نظرم این مشکل یک مشکل جدی است.
از این مسئله بنیادین که بگذریم، حتی با فرض پذیرش روایات موثق برای پزشکی، به لحاظ سندی و دلالی هم مشکلاتی جدی در مورد روایات طبی وجود دارد. یکی از منابع پر حجم طب اسلامی، رساله ذهبیه معروف به طب الرضا است. شما وقتی به سلسله راویان این منبع مراجعه می کنید، می بینید که یک جایی این سلسله قطع می شود و آنجا محمد ابن حسن ابن جمهور عمی قرار دارد که این کتاب را نوشته و منتسب به امام رضا (ع) کرده است. این شخصیت، شخصیت قابل استنادی نیست. منابع اصلی رجال او را جرح و تضعیف کرده اند. هم نجاشی و هم شیخ طوسی و هم علامه حلی در کتب رجالی شان، محمد بن حسن بن جمهور عمی را اهل غلو و فاسد الحدیث دانسته اند و گفته اند به روایاتش اعتمادی نیست. لذا شما تا قبل از علامه مجلسی (در قرن دوازدهم) نمی بینید که هیچ یک از علما از این رساله بعنوان آثار امام رضا علیه السلام یاد کرده باشند.
علاوه بر این مشکل بزرگ سندی، به لحاظ دلالت هم ابهامات و اشکالاتی اساسی وجود دارد. هم در این کتاب طب الرضا و هم در روایات منابع دیگر عمدتا ناظر به احوال شخص خاصی است که در یک دوره خاصی دارد از امام سؤال می پرسد یا احوال خودش را عرضه می کند. چنین توصیه ای ممکن است مختص احوال همان شخص در همان زمان باشد و نمی توان آن را تعمیم به کل جامعه داد.
بماند که الفاظ و عبارات بسیاری از این روایات هم مشابه الفاظ و عبارات رساله های طبی آن دوران است. مانند "الرساله الهارونیه"، نوشته مسیح بن حکم دمشقی و رساله "التذکره المأمونیه فی منافع الأغذیه"، نگاشته جبرئیل بن بختیشوع و رساله "بختیشوع للمأمون العباسی فی تدبیر البدن". ممکن است این روایات را طبیبان و راویان آن دوران، سهوا یا عمدا به ائمه نسبت داده باشند یا ارشاد امام به حکم تجربه بشری در آن زمانه بوده باشد.
همان طور که عرض شد طب سنتی هم در برخی موارد، کارآمدی هایی دارد و اگر عمل به این دست روایات در بعضی موارد نتیجه بخش بود، الزاما به معنای صدور آنها از ناحیه معصومین نیست.
اخباریگری برای زندگی دنیایی بشر جایز نیست
حجه الاسلام همازاده در انتها این اشکال را مطرح کرد که: اساسا چرا باید در مورد طب و پزشکی هم بدنبال اخذ از روایات و منابع منقول دینی باشیم؟ حال آنکه اکثر قریب به اتفاق علما تاکید دارند که بسیاری از حوزه های زندگی دنیایی بشر به عقل و تجربه او واگذار شده و سیره عقلا در چنین حوزه هایی امضا شده است. اینچنین نیست که کامل و جامع بودن دین اسلام، به معنای نقلی و منصوص بودن تمام دانش های بشری از جمله فیزیک و زیست شناسی و پزشکی باشد. این البته نگرش اخباری گری بود که چهارصد سال پیش توسط اصولیین کنار گذاشته شد.
کما اینکه طب سنتی هم در همان زمانه خودش، دانش تجربی مورد اتکای بشر بوده و نه متخذ از روایات و اهل بیت. علما و متدینین هم در آن دوران به همین دانش تجربی مراجعه می کرده اند و تشکیکی از سوی بزرگان در عدم اسلامیت این دانش سنتی - به معنای عدم اخذ از نصوص و روایات اهل بیت - را شاهد نبوده ایم.