آغاز فرار فرهنگی

کدخبر: 2373953

در عصر مواجهه با چند رسانه‌ای شدن آدم‌ها و انسان رسانه شدن محتواها، به وضوح می‌توان شاهد رشد یک یا چند پدیده بدون پشتوانه ماهیتی و تهی از هویت در تریبون هنر، فرهنگ و رسانه‌ بود.

طی یکی دو دهه گذشته کهن الگوهای اساطیری، قدمایی و معاصر ایرانی اسلامی به مرور به دست فراموشی سپرده شده و نظام تربیتی، آموزشی و پرورشی کشور و سیستم فرهنگی رسانه‌ای جمهوری اسلامی در معرفی، تبیین و جانمایی مفهومی درست این ماجرا سهل‌انگاری کرده و غفلت داشته است. این کم کاری منجر به این شده که نسل جدید در پیمایش هویتی خود دچار اختلال و پریشانی شده و نتواند الگوی مناسبی برگزیند.

از یک‌سو نوالگوهای پدید آمده هم آن‌چنان که باید معرفی و ساختار پردازی دقیقی نشده‌اند به همین منظور مواجه جامعه و نسل جدید با آن‌ها زودگذر و بدیهی خواهد بود. از طرفی با هویدا شدن پدیده‌های نو ظهور مجهول که با هنر، فرهنگ و ادبیات غنی ایرانی اسلامی نسبت تعارضی شدیدی دارند، رسانه مانور غالبی روی آن‌ها می‌دهد و گرایش نسل تک بعدی تنها را به سمت چندبعدی شدن‌های مبتذل گروهی بیشتر می‌کند، که در نتیجه حب اقبال و تمایل این نسل و جامعه متأثر از آن به سوی کاراکترها و محتواهای لمپن و سخیف بیشتر شده و بغض آن‌ها نسبت به مشاهیر قدمایی و معاصر شدیدتر و شکاف فرهنگی آن نمایان‌تر خواهد شد.

در عصر مواجهه با چند رسانه‌ای شدن آدم‌ها و انسان رسانه شدن محتواها، به وضوح می‌توان شاهد رشد یک یا چند پدیده بدون پشتوانه ماهیتی و تهی از هویت در تریبون هنر / فرهنگ رسانه‌ای بود که به سرعت ضریب خورده و مشهور می‌شود و این شهرت در فضای زیستی سایبری تبدیل به یک امپراطوری هنجاری خواهد شد و طیف عظیمی از دختر و پسر نسل جوان را درگیر خود خواهد کرد.

در خصوص چنین پدیده‌های نوظهور ناهنجار گفت‌گویی کوتاه داشته‌ایم با میثم مهدیار پژوهشگر حوزه علوم انسانی و جامعه شناس که در ادامه آن را خواهید خواند.

میثم مهدیار

چرایی ظهور پدیده‌های ضد فرهنگی

میثم مهدیار پژوهشگر و جامعه شناس: مهمترین مسئله در ظهور پدیده‌های ضد هنری و فرهنگی همچون تتلو و ساسی مانکن این است که ما نتوانستیم نسل جدید و نوجوان‌های خود را با پتانسیل‌های فرنگی و هنری ایرانی اسلامی پیوند بدهیم و آن‌ها را با ادبیات غنی، سنت‌ها، آئین‌های فتوتی و مشارکتی و تمدن پربارمان آشنا کنیم و نظامات فرهنگی اجتماعی ملزم به این مناسک را برای‌شان تبیین نمائیم.

موسیقی بی هویت

مهدیار ادامه داد: نکته بعدی اینکه در حوزه موسیقی، موسیقی سنتی، بومی و آئینی را که پیوند دارد با پتانسیل پربار تاریخ و تمدنی ایرانی اسلامی را کنار گذاشته و حذف کرده‌ایم و در رسانه‌های مهم کشور منجمله رسانه ملی این مهم بشدت مغفول مانده است. سیستم تربیتی، فرهنگی و رسانه‌ای نتوانسته نسل جدید را با مفاهیم اصیل اقناع کرده و در الگوسازی و اسطوره پردازی بد عملکرد و برای رقابت با رسانه‌های غربی تاکید روی موسیقی فالش‌های ضد هنر-فرهنگ داشته و به آن‌ها و عواملشان بها داده و ظرفیت سازی کرده است.

نسبت سیستم با این پدیده

این جامعه شناس افزود: در حوزه آموزش و پرورش ناتوان و ناکار آمد عمل کرده‌ایم و سیستم آموزشی تربیتی ما معیوب و عاجز در این بخش بروز و ظهور داشته است. عمدتاً دانش‌آموزان ما در این سیستم دچار سردرگمی و انحراف هویتی شده و نمی‌توانند مبنا و معیار دقیقی از میان هویت ملی و دینی خود پیدا کرده و به سمتش تمایل داشته باشند. طی یک پژوهشی که چندسال قبل در خصوص ماجرای تشیع جنازه مرتضی پاشایی صورت گرفت و جمعیت زیادی از نوجوان‌ها در آن حاضر شدند، تحقیقی توسط مرحوم میثم پوستچی انجام شد که در آن مشخص شده بود مضامینی که در اشعار و ترانه‌های امثال پاشایی هست با سبک زندگی دهه هفتادی پیوند وثیقی دارد، چون این نسل که اکثراً تک فرزند و تنها هستند و احساس تنهایی می‌کنند با چنین مضامین ارتباط عمیقی برقرار کرده و مجذوبش می‌شوند. از همین جهت در خصوص سبک زندگی نسل جدید و مواجهه آن با معضلات و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی دیگر، سهل انگاری و کوته فکری ساختاری انجام شده و این مهم در کمترین جایگاه دغدغه‌مندی مدیران فرهنگی رسانه‌ای قرار گرفته است.

 

منبع: مهر
ارسال نظر: