فدا شدن خانه‌ی سینما در راه سیاست

کدخبر: 2373639

عملاً فعالیت در سینما در ید اختیار برخی «محافل» و «گعده»های خاص قرار گرفته که فعالیت همیشگی و گاه چند پروژه همزمان را برای یک طیف محدود چند ده نفره تضمین کرده‌اند، و البته از نهاد «صنفی» خانه سینما اقدامی جهت کوتاه کردن دست آنها مشاهده نمی شود.

روز 29 اردیبهشت‌ماه سال 1396، در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم، رضا صالحی امیری، وزیر ارشاد وقت با سابقه امنیتی، اظهاراتی داشت که جنجالی شد. او موقع انداختن رای خود به صندوق، زمانی که در مصاحبه خواست به دیدار یک خواننده زیرزمینی با سید ابراهیم رئیسی، نامزد جناح مقابل، طعنه بزند، گفت:"من به کاندیدای عزیزی که در صحنه رقابت است، پیام می‌دهم که اگر واقعا نیاز به حمایت هنرمندان داشتید به من پیام می‌دادید و من برای شما می‌فرستادم."

این صحبت‌های وزیر ارشاد وقت، که گویی هنرمندان گماشته و گوش به فرمان او هستند، البته ظاهرا برای برخی سینماگران گران آمد و به انحای مختلف واکنش نشان دادند، لیکن صالحی امیری ، با این جملات، ناخودآگاه به سازماندهی سیاسی هنرمندان برای بزنگاه‌هایی چون انتخابات اعتراف کرد.

مثلاً در واکنش به این سخن صالحی امیری، رضا کیانیان در صفحه شبکه اجتماعی خود چنین نوشت:" از وزیر ارشاد مى‌خواهم به خاطر توهین ناخواسته‌اى که دیروز به هنرمندان کرده‌اند با صداى بلند عذرخواهى کنند! اگر رئیس جمهوری هست، به خاطر این است که مردم هستند و به او رأى مى‌دهند و اگر وزیر ارشادى هست، چون هنرمندان هستند! اگر هنرمندان وارد عرصه انتخابات مى‌شوند به خاطر احساس مسئولیتى است که براى آینده کشور دارند نه براى خوش خدمتى! هنرمندان‌، مطربانِ آماده‌ به‌ خدمت وزارت نیستند که به اشاره‌اى خوش‌رقصى کنند!"

پیش‌تر از آن، در اسفند سال 94 و کمی بعد از برگزاری انتخابات مجلس دهم که با پیروزی جناح حامی دولت روحانی همراه بود، در مراسم کاشت درخت توسط هنرمندان به همت جشنواره فیلم «سبز»، علی ربیعی و معصومه ابتکار(از سیاسی‌ترین چهره‌های کابینه روحانی که بسیار به رئیس دولت اصلاحات هم نزدیک هستند) میهمانان ویژه بودند. در این مراسم، فرهاد توحیدی (از گردانندگان اصلی خانه سینما و دبیر جشنواره فیلم سبز) علی ربیعی را «سینمایی‌ترین» وزیر کابینه روحانی خواند و از ربیعی خواست تا همان‌طور که به جشنواره فجر کمک کرده است، به جشنواره فیلم سبز هم کمک کند. علی ربیعی هم در این مراسم با لحنی طنزآمیز خطاب به فرهاد توحیدی - نویسنده فیلمنامه «مرد عوضی» - نیز گفت: سعی می‌کنم کنار شما بایستم و «مرد عوضی» نشوم.

وزیر وقت کار با تأکید بر نقش سینمایی‌ها در انتخابات مجلس آن سال، اظهار کرد:"هنرمندان جزو گروه‌های مرجع هستند و انتخابات مجلس تهران نشان داد که آن‌ها چقدر تأثیرگذارند. بنابراین همه کارهای شما می‌تواند بر جامعه تأثیر بگذارد."

حقیقت آن است که خانه سینما از زمان تأسیس خود، بازوی تأثیرگذاری جریان چپ یا اصلاح‌طلب در حوزه سینما و بسیج سینماگران همسو با منویات رئوس این جریان چون سیدمحمد خاتمی بوده است. در سال 1376، خانه سینما نقش مهمی در بسیج چهره‌های هنری پشت سر سیدمحمد خاتمی داشت و چهره‌های مؤثر آن مقطع در خانه سینما چون احمدرضا درویش، مرحوم سیف‌الله داد و رخشان بنی اعتماد مسئولیت فیلم‌های تبلیغاتی خاتمی را به عهده داشتند. از آن زمان، تقریباً در هر انتخابات ریاست جمهوری که جریان اصلاحات قصد حمایت از نامزدی را داشته، خانه سینما دقیقاً به مثابه یک تشکیلات حزبی در خدمت این جریان بوده است. چنان که مرحوم سیف‌الله داد، که البته کارگردان برجسته‌ای بود، بعد از آن که در ایام انتخابات در ستاد مرکزی خاتمی در خیابان به‌آفرین فعالیت می‌کرد، در دولت اصلاحات به معاونت سینمایی وزارت ارشاد رسید.

 

یا برای نمونه، امیرحسین جوانشیر، مسئول ستاد تبلیغاتی شمال تهران حسن روحانی و نویسنده سینمایی، در گفت‌وگویی با «راه دانا» در خرداد 1395 این دعوی را مطرح کرد که خانه سینما از دفتر رئیس دولت اصلاحات، سیدمحمد خاتمی، اداره می شود. او حتی مدعی شد که در جریان فتنه 88، جریانی در بنیاد فارابی از امکانات این نهاد مینی‌بوس و اتوبوس فراهم می‌کرد تا اهالی سینما را به تجمعات و راهپیمایی ببرد!

پایگاه خبری مشرق در گزارشی در آذرماه 97، در معرفی حلقه‌ای ذی‌نفوذ و پرقدرت در سینمای ایران نوشت:" حلقه معماران سینما اتحادیه‌ای شکل گرفته از دوران پهلوی در اوایل نیمه دوم دهه پنجاه شمسی است. در واقع هسته مدیریتی سینمای پس از انقلاب، قبل از انقلاب در یک شرکت مهندسی معماری به نام «سمرقند» در حوالی میدان ولیعصر شکل گرفت. یک تیم از مهندسان که اساسا کارشان در حوزه ساخت و ساز و معماری بود و از افراد ثابت و تأثیرگذار حسینیه ارشاد بودند. بنیانگذاران سازمان سینمایی انقلابی، آن را قبل از وقوع انقلاب در سال 1356 طراحی کردند. محمدعلی نجفی، میرحسین موسوی، مصطفی هاشمی‌طبا، سیدمحمد بهشتی، فخرالدین انوار و خلیل گنجور، فارغ‌التحصیلان دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران (شهیدبهشتی فعلی) صاحبان شرکت «سمرقند» بودند که برای تولیدات سینمایی‌شان «آیت فیلم» را تأسیس کردند."

در این میان، بیشترین نقش و تأثیرگذاری در سازماندهی و ریل‌گذاری سینمای جمهوری اسلامی از آن سیدمحمد بهشتی و یار جدانشدنی او، فخرالدین انوار بود. وقتی جریان مدیریت رسمی سینما در دهه 60، یا همان «معماران سینما»، در اوایل دهه 70 از جایگاه خود در معاونت سینمایی و فارابی کنار می‌رفتند، در یک حرکت هوشمندانه و البته با هدف حفظ نفوذ و قدرت خود در سینما، تشکیلاتی ظاهرا «صنفی» به اسم «خانه سینما» را سامان دادند، چرا که بعد از رفتن علی لاریجانی چهره‌ای از جریان راست بر رأس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت و طبعا نفوذ آشکار بهشتی و شبکه‌ی یاران و همکاران او می‌خواستند کاستی قدرت خود را در سپهر رسمی، با یک تشکیلات ظاهرا صنفی بالانس کنند. محوریت تأسیس خانه سینما با سیدمحمد بهشتی بود و بنا بر گزارش‌ها و اطلاعات آشکاری که وجود دارد، همچنان سیدمحمد بهشتی و شبکه وابستگان و رشدیافتگان او، خطوط و محورهای سینمار ا جهت می‌دهند. منتقدانش اعتقاد دارند مدیران سینمایی که در قدرت باقی می‌مانند، عمدتاً سمپات‌های هنری و سینمایی نزدیک به افکار سید محمد بهشتی هستند.

1400060416205985223479894

از این رو، چهره‌ای چون حجت‌الله ایوبی، فردی معتدل که حاضر به تعامل با نهادهای انقلابی بود و مخالف روند ساختارشکنی و تقابل عیان با ارزش‌های نظام در سینما، به واسطه این که مورد تأیید این حلقه نبود، خیلی زود دچار چالش‌هایی شد که او را وادار به کناره‌گیری از ریاست سازمان سینمایی کرد. قبل‌تر از ایوبی، در دولت احمدی‌نژاد، فردی چون جواد شمقدری، به واسطه این که وابسته به جریان فکری-عقیدتی دیگری در سینما بود، به شدت و از جهات مختلف مورد هجمه درون-سازمانی از سوی وابستگان حلقه معماران سینما قرار داشت. این در حالی است که در نگاه منصفانه، دوره شمقدری کمترین میزان فیلم توقیفی وجود داشت و طیف‌های مختلف فکری در سینما یا شروع به کار کردند و یا ادامه فعالیت دادند (فارغ از درست یا غلط بودن آن سیاست). در نهایت کار را برای او به جایی رساندند که در سال 1392، و در مراسم معارفه رئیس جدید سازمان سینمایی و تودیع شمقدری، حتی یک صندلی به او تعارف نشد و مجبور به ترک سالن با دلخوری تمام شد. ماجرای درگیری‌ها و تقابل‌های دوران شمقدری در حوزه سینما، قدرت یک ساختار ظاهرا صنفی و غیردولتی را به رخ کشید: خانه سینما.

1400060416100483523479684

فارغ از هر انتقادی که به نحوه تعامل سازمان سینمایی دوره جواد شمقدری با خانه سینما وجود دارد و این که چه اشتباهاتی در آن رویکرد وجود داشته یا نداشته، اما آن‌چه که موجبات اصلی آن دعوای بزرگ را رقم زد، در بیخ و بنیان «سیاسی‌کاری» خانه سینما بود. داستان به اساسنامه جدید خانه سینما مصوب سال 1387 بازمی‌گشت، چرا که در اساسنامه جدید دست‌کم دو تغییر بنیادین پیش‌بینی شده بود که اصولاً این تشکیلات را از دایره اعمال حاکمیت وزارت ارشاد جمهوری اسلامی خارج می‌کرد! این در حالی است که تا همین امروز بخش عمده بودجه و منابع مالی این نهاد ظاهراً «صنفی» از سوی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی تأمین می‌شود.

موارد مهم تغییر اساسنامه در مقابل اصول و مبانی پذیرفته شده جمهوری اسلامی قرار داشت، از این قرار بود:

1-مهم‌ترین مورد، خارج کردن قیود اعتقاد به نظام مقدس جمهوری اسلامی و قانون اساسی و دارا بودن تقوا و تعهد و صلاحیت حرفه‌ای اعضا از شرایط عضویت در هیئت مدیره است که در اساسنامه جدید در کمال تعجب حذف شد.

2- طبق ماده 9 اساسنامه مصوب شورای فرهنگ عمومی مجمع عمومی عبارت است از؛ اجتماع رسمی اعضای خانه سینما که به انتخاب هیئت مدیره و نهایتاً انتخاب مدیرعامل منجر می‌شود، اما با تغییر غیرقانونی و غیرمصوب اساسنامه جدید که بدون طی کردن مراحل تائید و تصویب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در اداره ثبت شرکت‌ها به ثبت رسید، در ماده 14، مجمع عمومی را به حضور فقط نماینده تشکل‌های صنفی عضو خانه سینما محدود کرده است و بدین ترتیب مجمع عمومی از جمعیتی بیش از 4 هزار نفر به جمع محدودی که به تعداد صنوف خانه سینما یعنی 29 نفر است، کاهش پیدا کرد. بخش عمده این 29 نفر هم طبق سوابق، اتفاقاً سیاسی‌ترین و داغ‌ترین مواضع را در بزنگاه‌هایی چون انتخابات به نفع یک جریان سیاسی خاص اتخاذ می‌کنند.

نکته حائز اهمیت در این میان این است که وقتی مجمع عمومی از بیش از 4 هزار نفر به 29 نفر کاهش پیدا می‌کند به راحتی می‌توان نظر این جمع اندک را به سمت و سویی خاص سوق داد و در نهایت کاری کرد که خروجی‌های این مجمع، نه نظر واقعی اکثریت اعضای حقیقی خانه سینما که نظر یک حلقه سیاسی مشحص باشد. اتفاقی که در چند سال اخیر به وضوح در خانه سینما قابل ردیابی و مشاهده است.

 

1400060416273425923479904

3- نکته جالب دیگر، حذف جمله "رسیدن به سینمای مطلوب جمهوری اسلامی ایران" از اهداف و وظایف خانه سینما از اساسنامه جدید است.

4- حذف کلمه "فعالیت" در ماده اول اساسنامه که عملاً منجر به خروج فعالیت‌های خانه سینما از حاکمیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌شد و درواقع با توجه به اساسنامه جدید خانه سینما در قبال فعالیت‌هایش هیچ‌گونه پاسخگویی به وزارت ارشاد نمی‌داشت.

1400060416024658423479654

طبق آنچه که از مستند «خانه سینما»، ساخته پگاه آهنگرانی، درباره اختلافات سازمان سینمایی دولت دهم و خانه سینما، آشکار می‌شود، حتی اطلاعات مربوط به همین تغییرات خلاف قانون را طیفی از درون خانه سینما و از بدنه صنوف سینمایی به مسئولان وقت ارشاد منتقل کردند (از جمله علیرضا رئیسیان) و چیزی نبود که بدواً مسئولان سینمایی ارشاد به میان کشیده باشند.

1400060416072788223479674

جالب اینجا است که «خانه سینما» در همه این سال‌ها، تلاش داشته خود را یک نهاد مطلقاً «صنفی» که پیگیر حقوق مادی و معنوی اهالی سینما است، جلوه دهد. اما دست‌کم همین بحران همه‌گیری کووید 19 که به شدت اقتصاد صنوف مختلف را تحت فشار قرار داده، اثبات کرد که «خانه سینما» چه اندازه در دفاع از اساسی‌ترین و پایه‌ای‌ترین حق قاطبه سینماگران(از صنوف مختلف) یعنی حق «فعالیت» و کسب معیشت، منفعل و بی‌عمل بوده است. خانه سینما در این شرایط نه کوچک‌ترین کمکی به مسائل صنفی و معیشتی اهالی سینما انجام داده و نه به وظیفه خود در رایزنی و تعامل با نهادهای حاکمیتی در جهت تسهیل فشارهای معیشتی در وضعیت نیمه‌تعطیل تولید و اکران، عمل کرده است. بگذریم از این که، عملاً فعالیت در سینما زیر سایه و در ید اختیار برخی «محافل» و «گعده»های خاص قرار گرفته که فعالیت همیشگی و گاه چند پروژه همزمان را برای یک طیف محدود چند ده نفره تضمین کرده و بخش عظیمی از نیروهای سینما را عملاً حذف کرده‌اند و البته کوچک‌ترین اقدامی از سوی تشکیلات «صنفی» خانه سینما برای کوتاه کردن دست این گعده‌های خاص صورت نگرفته است. به عنوان «مشت نمونه خروار»، استاد مسلم بازیگری با نزدیک به 6 دهه حضور صحنه‌ای، یعنی رضا رویگری، در گفت‌وگوی اخیر خود با تسنیم اذعان کرد که در وضعیت بیماری و دوری از عرصه فعالیت، خانه سینما نه تنها هیچ پشتیبانی مادی یا حتی معنوی از او صورت نداده، که حتی در این سن و با یک کارنامه پرافتخار در سینما، تلویزیون و موسیقی هنوز دفترچه بیمه ندارد! یا در یک وضعیت شرم‌آور، استاد محمد فیلی، با رقم زدن این همه نقش ماندگار و درخشان در خاطره جمعی مردم ایران، باید در این سن و سال اثاثیه زندگی‌اش را در پارکینگ منزل دوست خود با امانت بگذارد و خود بالاجبار در منزل فرزندان سکونت کند و هیچ خبری هم از نهاد «صنفی» خانه سینما نباشد.

 

 

منبع: تسنیم
ارسال نظر: