عدالتخواهی ساختاری یا ادامه رویکرد خیریه ای؟
اولین قدم، تلاش برای ایجاد فضایی شفاف است که در آن امکان استفاده افراد از رانتهای سیاسی و اقتصادی وجود نداشتهباشد. اگر چه ایجاد چنین شفافیتی در قالب یک ساختار سالم امکانپذیر است، ولی تا آن زمان، فشارهای رسانهای عدالتخواهانه و روشنگریهای نخبگان جامعه با همراهی افکار عمومی، مهمترین راهکار پیش روی عاملان اجتماعی است.
نسیم آنلاین ؛ علی ریاحی پور: دیدن فقر، دیدن بی عدالتی و نابرابری، اگر در جامعه با بی تفاوتی همراه باشد، اخلاق را ضعیف می کند، عواطف را زخم و دل ها را سنگ می کند. وقتی از کنار فقرا با بی اعتنایی عبور می کنیم، وقتی دیدن فاصله اقتصادی، همنشینی فقر و اشرافیت، هیچ حساسیتی و هیچ مسئولیتی در ما بر نمی انگیزد باید در درستی زاویه دید خود شک کنیم که چرا رنج فقر، موانع رشد انسانها، محرومیت از حقوق و چرا تبعیض را نمی بینیم! یا اگر می بینیم و باز تکانی نمی خوریم، در سلامت قلب خود تردید کنیم که چرا همدلی و دلسوزی، غم و اندوه و خشم و عصبانیتی در خود احساس نمی کنیم .
همچنان که فقر و بی عدالتی بد است، عادت به فقر و بی عدالتی و برانگیخته نشدن هم بد است. رنج فقر را آنها که به آن دچار هستند درک می کنند، اما آنها که دچار بی دردی هستند، از درک بلای بی دردی عاجزند. این یک شاخص و علامت است که اگر در جامعه ای فقر و بی عدالتی را دیدیم و جان های حساسی را ندیدیم، با جامعه ای بیمار مواجه هستیم، جامعه ای که دچار فقر احساس است، فقر عاطفه، فقر عقل .
فقر و تبعیض و بی عدالتی در متن نابرابری، نسبت معکوس با مسیر انقلاب دارد. ما در مسیر انقلاب پس رفت خواهیم کرد اگر فقر و نابرابری و شکاف پیشرفت کند .
این نابرابری و فاصله طبقاتی در عرصه های گوناگون در چندسال اخیر با فشار های خارجی و تحریمی دشمنان و بی تدبیری مسئولان داخلی روز به روز نمایان تر شده و زنگ خطری را به گوشمان می رساند که اگر به آن توجه نشود تبعات سهمگینی را برای کشور و مردم به همراه خواهد داشت .
اکنون سالها از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشته است؛ انقلابی که یکی از مهمترین آرمانهایش برقراری عدالت بود. آرمانی که بر پایه مبانی اصیل اسلام تعریف شدهاست، اما این آرمان چرا در جامعه امروز ما عینیت نیافتهاست و ملموس نیست؟
در طول چند سال گذشته شاهد افشاگری ها و اقدامات رسانه ای عدالتخواهانه گروه های مختلف اجتماعی و دانشجویی و رسانه ای و.. بوده ایم. اگر خوب به این موارد نگاه کنیم، خواهیم دید زمینه ساختاری پیدایش همه آنها به نوعی به مسئله عدم شفافیت باز میگردد؛ انتصابها و برخورداریهای ژنهای خوب، حقوق و پاداشهای نجومی، املاک نجومی، تخصیصهای نجومی ارز برای واردات کالاهای ضروری و حتی تقلبهای علمی در رسالههای دانشگاهی و... عدم شفافیت باعث ایجاد رانت سیاسی و به تبع آن اقتصادی برای کسانی شده که به نوعی به اطلاعات یا فرصتهای اقتصادی و شغلی یا امکانات نزدیکترند .
با این اوصاف، اولین قدم، تلاش برای ایجاد فضایی شفاف است که در آن امکان استفاده افراد از رانتهای سیاسی و اقتصادی وجود نداشتهباشد . اگر چه ایجاد چنین شفافیتی در قالب یک ساختار سالم امکانپذیر است، ولی تا آن زمان، فشارهای رسانهای عدالتخواهانه و روشنگریهای نخبگان جامعه با همراهی افکار عمومی، مهمترین راهکار پیش روی عاملان اجتماعی است .
اصلاح ساختارهای معیوب سیاسی، اقتصادی و مالی- بانکی کنونی، هم نیازمند عاملیتهای انسانی عدالتخواه و غیروابسته است و هم محتاج ایدههای نو و علمی . این ایده ها اگر از پختگی و تجربه و عقلانیت مطلوب حکمرانی بهره مند باشند و بتوانند ساختار های تولید کننده فاصله طبقاتی و نابرابری را از بین ببرند و جلوی فرصت طلبی و رانت خواری های گاه و بی گاه مسئولان را بگیرند می توانند موجبات جلب اعتماد و حمایت مردم را فراهم آورده و به مرور شاهد تحولات ساختاری و جلوگیری از روند افزایش فقرا و محرومین و مستضعفین در جامعه باشیم .
البته در مقابل این رویکرد عدالتخواهانه نسبت به فقرزدایی از جامعه، رویکرد خیریهای نیز وجود دارد که اگر چه برای رفع بخشی از نیازمندیها و محرومیتهای اقشار ضعیف و فقیر جامعه، در کوتاه مدت مفید است، اما به علت امکان پوشش گستره جمعیتی محدود، به هیچوجه با رویکرد عدالتخواهانه که هدفش اصلاح ساختارهای کلان و قوانین ظالمانه است، قابل مقایسه نیست .
ضمن اینکه در رویکرد خیریهای، غالباً کرامت انسانی و عزت نفس افراد حفظ نمیشود؛ چراکه همیشه در ذهن آنها، احساس محرومیت و نیازمندی وجود دارد که بهخاطر آن خود را مدیون ترحم و دستگیری اغنیا و جامعه میبینند؛ حال آنکه در بینش توحیدی اسلام که ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران بر مبنای آن شکل گرفتهاست، مسلمان نباید در رفع نیازهای زندگی و معیشت خود به غیر از خداوند به کمک کسی چشم امید داشتهباشد و این مهم ممکن نخواهد بود مگر در شرایطی که همه افراد جامعه اسلامی برای داشتن یک زندگی ساده و رفاهی حداقلی با حفظ کرامت و عزت انسانی، از حقوق و امکاناتی عادلانه برخوردار باشند.