ایران؛ سکوی پرتاب نخبگان مهاجر

کدخبر: 2374631

مطالعات علمی و تجارب بشری نشان می‌دهند نخبگان و متخصصان بین‌المللی مهاجر اگر حمایت شوند، نقش پررنگی در توسعه کشورهای مقصد خواهند داشت.

برای مثال مهاجرت گسترده علما و دانشمندان -به صورت اجباری یا آزادانه- در دوره ساسانیان وقتی با سیاست تسامح و تساهل پادشاهان ساسانی همراه شد، منجر به تعالی علمی این سرزمین و شکل‌گیری مرکز علمی جندی‌شاپور شد. همچنین مهاجرت دانشمندانی همچون انیشتین و انریکو به آمریکا و جذب و استخدام این نخبگان در دانشگاه‌های پرینستون و کلمبیا موجب تحول بزرگی در نوآوری این کشور شد. 
به همین دلیل از سه چهار دهه پیش شاهد تغییر نگاه بسیاری از کشورها در قبال پدیده مهاجرت و به‌ویژه مهاجرت نخبگان و متخصصان هستیم. 
در چنین شرایطی رویکرد ایران نیز به نخبگان علمی بین‌المللی باید به فرصتی برای استفاده از حضور مهاجران تبدیل شود. 

اما آیا توانسته‌ایم از فرصت حضور نخبگان مهاجر برای رشد و شکوفایی کشورمان استفاده کنیم و اصولاً میزان حمایت و توجه به این گروه در ایران چگونه است؟ 

حتی اگر در ایران تحول ایجاد کنیم 

دکتر رضا رادمهر، مهاجر افغانستانی دارنده مدرک پسادکترا از دانشگاه فردوسی مشهد و عضو بنیاد ملی نخبگان در پاسخ به قدس می‌گوید: مهاجران نخبه از دهه80 فرصت پیدا کردند در کنکور سراسری ایران شرکت کنند و با هزینه خودشان ادامه تحصیل دهند یعنی حتی اگر رتبه برتر کنکور را هم بیاورند باید شهریه شبانه پرداخت کنند. با وجود این، در حال حاضر 50هزار نخبه بین‌المللی در ایران حضور دارند که از این تعداد 40هزار نفر افغانستانی هستند که یک درصد از این تعداد در سطح بسیار بالای علمی قرار دارند. 

وی اضافه می‌کند: بخشی از مشکلات نخبگان مهاجر در ایران متوجه همه مهاجران می‌شود. مثلاً همین چند روز پیش می‌خواستم رمز پویا بگیرم اما متوجه شدم دیگر به خارجی‌ها رمز پویا، خدمات بانکی و بیمه‌ای نمی‌دهند. اما بخشی از مشکلات مختص نخبگان است. مثلاً نداشتن مجوز کار در مراکز علمی و تحقیقاتی یکی از این موارد است. در واقع هرچند در چارچوب برنامه معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری (اعطای اقامت ویژه به نخبگان بین‌المللی) مجوز کار گنجانده شده است؛ اما براساس این برنامه حق کار محدودی به نخبگان داده می‌شود که بیشتر برای افرادی که در بازار آزاد تمایل به کار دارند، مفید است. اما از آنجا که تخصص نخبگان در سطوح دکترا به‌خصوص در رشته‌های علوم پایه و انسانی بیشتر در مراکز علمی همچون دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی اثربخش خواهد بود، امکان استخدام در این مراکز با مجوز یاد شده میسر نیست. 

وی ندادن تابعیت و یا اقامت بلندمدت به نخبگان را از دیگر چالش‌های پیش روی نخبگان بین‌المللی عنوان می‌کند و می‌گوید: برای نمونه من در گروه علمی به عنوان دانشجوی نمونه انتخاب شدم. بیشترین مقالات بین‌المللی را چاپ کردم و به پیشنهاد همه استادان گروه، درخواستم را در سامانه جذب هیئت علمی مطرح کردم؛ اما سامانه از من کد ملی خواست و هنگامی که با سازمان تماس گرفتم عنوان کردند شرط نخست جذب یا استخدام عضو هیئت علمی در دانشگاه داشتن تابعیت جمهوری اسلامی ایران است و به همین دلیل درخواستم بررسی نشد. 

رادمهر، ضرورت پرداخت 80درصد هزینه شبانه برای قبول شدگان کنکور روزانه در تمامی مقاطع تحصیلی را دیگر مشکل نخبگان افغانستانی در ایران می‌داند و می‌گوید: از آنجا که بیشتر خانواده‌های مهاجر افغانستانی جزو قشر ضعیف اقتصادی هستند، پرداخت این میزان شهریه برای آن‌ها امکان‌پذیر نیست؛ به طوری که بسیاری از استعدادها به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل می‌کنند.
وی می‌گوید: براساس قانون موجود، افراد بین‌المللی فقط مجازند سه ماه پس از خروج، به ایران بازگردند و در صورت عدم بازگشت، پرونده اقامتی آن‌ها باطل شده و نیاز است دوباره برای ورود به ایران ویزا بگیرند.

این نخبه مهاجر در خصوص پیامدهای نبود یک برنامه حمایتی مشخص از نخبگان بین‌المللی در ایران هم می‌گوید: این موضوع در مرحله نخست موجب بی‌انگیزگی و ناامیدی در نسل‌های دهه‌های 80 و 90 افغانستانی برای رقابت در مسیر علمی می‌شود به‌طوری که خیلی از آن‌ها ترک تحصیل می‌کنند. علاوه بر این موجب مهاجرت این قشر به کشورهای دیگر می‌شود. مثلاً من خودم از هفت ماه پیش درصدد مهاجرت به کشور دیگری هستم. از سوی دیگر آن‌هایی که نمی‌توانند مهاجرت کنند و مجبورند بمانند تبدیل به افراد معترض می‌شوند. یعنی به جای اینکه در توسعه ایران مفید واقع شوند تبدیل به الگوی نادرستی برای جوانان می‌شوند. ضمن اینکه سرمایه زیادی که ایران برای تحصیلات مهاجران از ابتدایی تا دکترا صرف می‌کند، هدر می‌رود. 

نخبگان به چنگ غربی‌ها می‌افتند 

دکتر شکیلا ممتاز، متخصص و جراح فک و صورت هم زندگی نخبگان افغانستانی در ایران را بسیار پر چالش می‌خواند و می‌گوید: نخستین چالش، نامشخص بودن سرنوشت آینده خود و خانواده آن‌هاست، چرا که اولاً گرفتن اقامت در ایران بسیار دشوار است. یعنی فرد باید از هفت‌خان رستم بگذرد تا به آن دست پیدا کند. علاوه بر این، اعتباردهی مدارک و مدارج علمیشان پیچ و تاب‌های زیادی دارد و این موارد متأسفانه موجب شده این نیروهای ارزشمند به‌سادگی از حوزه خراسان بزرگ و کهن مهاجرت کرده و به چنگ غربی‌ها بیفتند. حال آنکه در بسیاری از کشورهای اروپایی این نیروها فقط با آموزش زبان به کار گماشته می‌شوند.

وی با اشاره به اینکه به‌تازگی جمهوری اسلامی ایران با اعلام آمادگی برای پذیرش نخبگان بین‌المللی روزنه امیدی برای این قشر باز کرده است، می‌افزاید: البته عملاً تا کنون شاهد صدور هیچ اقامتی نبوده‌ایم که امیدواریم این وعده‌ها جامه عمل بپوشند تا بیش از این شاهد مهاجرت سرمایه‌های معنوی و مادی از آسیا و خراسان زمین نباشیم.

یک قانون نانوشته

ابوطالب مظفری، نخبه دیگری از افغانستان که بیش از 40 سال است در ایران زندگی می‌کند و در حوزه ادبیات، شعر و داستان فعال است، مشکل نخبگان مهاجر در ایران را ساختاری می‌داند و به قدس می‌گوید: در واقع مشکل این قشر به دلیل نبود سیاست واحد، نبود چشم‌انداز دورنگر و نداشتن زیرساخت‌های حقوقی و قانونی مناسب در خصوص مهاجرت است. البته به این دلایل باید برخوردهای سلیقه‌ای عاملان و مدیران فرهنگی را هم اضافه کرد که این مورد خود به سه موضوع یاد شده برمی‌گردد که موجب شده برخوردهای سلیقه‌ای مجال بروز و ظهور بیشتری پیدا کنند. 

وی تصریح می‌کند: با وجود کارنامه قابل قبول جمهوری اسلامی ایران در حوزه تعلیم و تربیت دانش‌آموزان مهاجر؛ هیچ برنامه‌ای برای آینده نخبگان و بهره‌مندی از آنان دیده نمی‌شود. 
در واقع اگر مراحل آموزش را به مرحله کاشت و برداشت یک محصول تشبیه کنیم؛ برای کاشت یک محصول هزینه می‌کند ولی موقع برداشت، آن را به امید خدا رها می‌کند. یعنی در مقاطع بالاتر وقتی یک دانشجو یا یک نخبه حوزوی یا فعال هنری می‌خواهد بازدهی داشته باشد دیگر باید از ایران خارج شود.چون نه دیگر مجال اقامت در ایران را دارد و نه اجازه کار. انگار یک قانون نانوشته است که دیگر باید از این کشور برود. 

 

منبع: قدس آنلاین
ارسال نظر: