در بستهی مدارس به روی دانش آموزان افغانستانی
با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید و همچنین سرعت گرفتن روند واکسیناسیون، بررسی دوباره مسائل مربوط به مهاجران، خصوصا افغانستانیهای ساکن در ایران، مهم و قابلتوجه خواهد بود. این اهمیت وقتی بیشتر میشود که ادعاها در ارتباط با این مسائل تا حدی همچنان به قوت خودشان باقی است و همان موضوعات و مشکلات تکراری پیش پای مهاجران قرار دارد.
بعد از تحولات اخیر افغانستان، ماجرای مهاجران و سلسله مسائل و مشکلاتی که در ایران دارند، بیش از گذشته رسانهای شد و موردتوجه قرار گرفت. حتی همان مسائل همیشگی مربوط به تحصیل فرزندان مهاجران افغانستانی در ایران، مدارک هویتی، مشکلات مربوط به مالکیت و کمی بعدتر، ماجرای واکسینه شدن آنها هم بعد از تحولات چند وقت گذشته در افغانستان، تحتالشعاع قرار گرفت و به قولی دوباره تبدیل به مسالهای رسانهای شد. پیرو همین موضوع و با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید و همچنین سرعت گرفتن روند واکسیناسیون، بررسی دوباره مسائل مربوط به مهاجران، خصوصا افغانستانیهای ساکن در ایران، مهم و قابلتوجه خواهد بود. این اهمیت وقتی بیشتر میشود که ادعاها در ارتباط با این مسائل تا حدی همچنان به قوت خودشان باقی است و همان موضوعات و مشکلات تکراری پیش پای مهاجران قرار دارد. اگر بخواهیم یکطرفه به قاضی نرفته باشیم هم البته باید از اقدامات صورتگرفته توسط دولت ایران در مواجهه با مهاجران بنویسیم؛ هم در امر آموزش و تحصیل و هم کرونا و واکسینه کردن آنها، که به نظر در شرایط موجود و ناظر به برخی محدودیتها و تحریمها و... هرچند دیر، اقدامات درخوری صورت گرفت و میتوان آنها را مثبت هم ارزیابی کرد. با این اوصاف هم یک روایت از وضع موجود بنا بر اطلاعات در دست و هم گفتوگو با یکی از فعالان حوزه آماده کردیم تا شاید فهم و دید بهتری نسبت به روزگار درحال گذر این مهاجران در ایران در آن دو مسالهای که گفتیم یعنی آموزش و واکسیناسیون کرونا داشته باشیم.
کوتاه درباره برخی مسائل پیشروی دانشآموزان افغانستانی برای ثبتنام در مدارس کشور
همانطور که در مقدمه گزارش به آن اشاره کردیم، یکی از اصلیترین چالشهای پیشروی دانشآموزان افغانستانی در ایران، همان مرحله پیش از ورود به مدرسه و ثبتنام آنها در مدارس ایرانی است؛ موضوعی که علیرغم تاکید رهبر انقلاب در ارتباط با تسهیلگری در آن و عدمبازماندن این دانشآموزان از تحصیل، همچنان چالشهایی را برای این دانشآموزان و خانوادههایشان ایجاد کرده و میکند. چون قبلتر گزارش مفصلی در اینباره تهیه و منتشر شده بود، اینجا و اینبار به سخنان یکی از فعالان این حوزه اشاره میکنیم.
پروین یاری، مدیر خانه کودک شوش در نشست ماهانه انجمن حمایت از حقوق کودکان که درباره موانع ثبتنام کودکان مهاجر افغانستانی در مدارس ایران بهصورت پخش زنده از اینستاگرام برگزار شد، اظهار کرد: «ناهماهنگیهای موجود در تمدید برگه حمایت تحصیلی یا گرفتن برگه جدید برای بچههای مهاجر، دیر اعلام کردن چگونگی روند گرفتن مدارک و اطلاعرسانی نامناسب به خانوادهها موانعی را برای ثبتنام دانشآموزان افغانستانی در مدارس ایجاد کرده است. از سال ۹۴ با فرمان مقاممعظمرهبری باید روند ثبتنام بچههای مهاجر افغانستانی در مدارس تسهیل میشد اما اینطور پیش نرفت و در سالهای گذشته مشاهده کردیم بخشنامههایی که صادر میشد نواقص زیادی داشت. ازجمله آن وجود نواقصی در مدارک هویتی والدین یا مدارک اقامتی برای گرفتن برگه حمایت تحصیلی از دفاتر کفالت یا تمدید یکساله این برگهها بود. این برگهها نیاز به تمدید یکساله دارند که برای تمدید آن حتما باید والدین حضور داشته باشند که خود مشکلاتی ایجاد میکند. از سوی دیگر اثبات محل سکونت آنها نیاز به ارائه اجارهنامه، کارت اقامت و استشهاد محلی دارد و باید محل سکونت آنها اثبات شود تا بتوانند برای بچهها برگه حمایت تحصیلی بگیرند. بسیاری از بچهها در مدارس خودگردان درس خواندهاند و کارنامهای با مهر آموزشوپرورش ندارند که این مساله مانعی برای گرفتن برگه حمایت تحصیلی است. در سال جاری بخشنامه جدیدی تحتعنوان «اصلاح بخشنامه ثبتنام کودکان مهاجر در مدارس» ابلاغ شد که برخی اسم آن را بخشنامه «بازگشت به فرمان رهبری» گذاشتهاند. این بخشنامه شامل ۹ بند است که بسیاری از موارد بهویژه موارد مربوط به مدارک هویتی را پوشش میدهد. برای مثال طبق یکی از بندها اگر یکی از اعضای خانواده درحال تحصیل در مدرسه باشد و برگه حمایت تحصیلی گرفته باشد باقی بچهها نیز میتوانند این برگه را دریافت کنند، اما بازهم در عمل میبینیم این بخشنامه هم برخی مشکلات بهویژه مشکلات پیرامون کارت اقامت و محل سکونت را داشت. البته این بخشنامه یک بند برای بچههایی که هیچ مدرک هویتی هم ندارند داشت که طبق آن باید در فرمانداریها درباره چگونگی روند ثبتنام دانشآموزان تصمیمگیری میشد. اما پس از آن، بخشنامه دیگری برای ثبتنام بچههای بدون برگه هویتی ابلاغ شد، اما آنقدر دیرهنگام بود که مدارس دیگر ظرفیت پذیرش دانشآموز بهویژه در پایههای اول را نداشتند. همچنین عدمادامه تحصیل برخی دانشآموزان افغانستانی از مقطع سوم ابتدایی به بعد منجر به این شده است که برخی مدارس برای ثبتنام دانشآموزان افغانستانی بهویژه در مقاطع پایینتر سختگیریهایی داشته باشند.»
4 مشکل اساسی دانشآموزان افغانستانی در ایران
سوای این اگر قرار به لیست کردن و روایت مختصری از شبکه مسائل پیشروی دانشآموزان افغانستانی باشد، میتوان به این مسائل اشاره کرد:
1- اولین مشکل همان مسالهای است که در سخنان مدیر خانه کودک شوش هم به آن اشاره شد یعنی مشکل تایید مدرک تحصیلی مدارس خودگردان، مدارسی که سالهاست فعالان اجتماعی و خیرین برای حل مشکل تحصیل دانشآموزان مهاجر و غیرقانونی آنها را ایجاد کردهاند و متاسفانه مجوز وزارت آموزشوپرورش را هم ندارند. پروسه کار در این مدارس هم اینطور است که گویا دانشآموزان مهاجر میتوانند تا پایان دوره تحصیلی در آنها تحصیل کنند اما دریافت مدرک آنها منوط به تکمیل مدارک اقامتیشان است.
2- دومین مساله هزینهای است که مدارس خاص این کودکان برای گردانندگان و خانواده دانشآموزان به همراه دارد. این مدارس از آن جایی که مجوز خاصی هم از آموزشوپرورش ندارند، عملا از سمت این وزارتخانه و دولت هم حمایتی نمیشوند و خود فعالان و خیرین هزینههای آن را پرداخت میکنند. از آنجایی که این کمکها همیشه ثابت نیست و هزینهها هم مدام افزایش پیدا میکند، مجبورند از خود خانوادهها بخواهند که در امر آموزش و هزینههای آن دخیل شوند. خب همین دریافت شهریه، هرچقدر هم که ناچیز باشد بسیاری از اوقات منجر به ترکتحصیل دانشآموزان افغانستانی میشود.
3- سومین مشکل پیش پای دانشآموزان افغانستانی و خانوادههای آنها کتابهای درسی است. کتابهایی که چند سالی است به دلیل ثبتنام اینترنتی برای خرید آنها نیاز به کد ملی و کد دانشآموزی است و طبیعتا وقتی این دانشآموزان نه کد ملی دارند و نه در سیستم آموزشوپرورش دانشآموز محسوب میشوند امکان خرید کتاب هم ندارند و باید از کتابهای درسی دستدوم و دستچندم استفاده کنند. آن هم در این اوضاعی که هر سال محتوای کتابها تغییر میکند. همین کتابهای دستدوم هم با کمپینهای مجازی و... تامین میشوند.
4- معضل بعدی مربوط به پدران این دانشآموزان مهاجر است. ردمرز شدن هرساله پدران این دانشآموزان تمام روح و روان و ثبات و تمرکز آنها را به هم میریزد و باعث میشود علی رغم هوش بالای برخی از آنها و استعدادی که دارند، قید درس خواندن را بزنند و وارد بازار کار بشوند.
مشکل ثبتنام دانشآموزان افغانستانی آموزشوپرورش و خود مدارس هستند
برای جمعبندی این بحث، سراغ حمید بوالی، فعال اجتماعی و رسانهای رفتیم و از او که سالهاست عمر و تخصص خود را صرف رسیدگی به امور مهاجران کرده است در ارتباط با وضعیت فعلی مهاجران در ایران خصوصا دانشآموزان افغانستانی پرسیدیم و او در اینباره گفت: «ثبتنام دانشآموزان افغانستانی در مدرسه دو مرحله داشت. مرحله اول کسب مجوز تحصیل از وزارت کشور بود که امسال با تلاش فعالیت حوزه مهاجرت و حقوق کودکان و رسانههایی همچون «فرهیختگان» این مرحله به سرانجام خوبی رسید. تعداد زیادی از کودکان مهاجر افغانستانی توانستند برگه حمایت تحصیلی را دریافت کنند. برگه حمایت تحصیلی به معنای مجوز قانونی تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس ایران بود اما به شکل عجیب و غیرمنتظرهای اینبار مشکل در حوزه آموزشوپرورش و مدارس رخ داد، یعنی اگر تا سالهای پیش بچهها به این برگه دسترسی نداشتند امسال این اتفاق رخ داد و بچهها توانستند این برگه را دریافت کنند؛ اما وقتی به مدارس مراجعه کردند با پاسخ جا نداریم و دیر شده، مواجه شدند. الان هم کماکان این روند ادامه دارد یعنی بچهها به مدارس مراجعه میکنند و با پاسخ منفی مواجه میشوند و با اینکه مجوز قانونی تحصیل را دریافت کردهاند و هم طبق مصوبهای که دولت اعلام کرده کسانی که این برگه را دریافت میکنند هیچ تفاوتی با دانشآموزان ایرانی ندارند، هم طبق دستور رهبر انقلاب که بیان کردند کودکان افغانستانی از تحصیل بازنمانند، متاسفانه این اتفاق درحال رخ دادن است که با عدم همکاری آموزشوپرورش و مدارس روبهرو میشوند. بچههای افغانستانی به مدارس مراجعه میکنند و جا ندارند و به منطقه آموزشوپرورش مراجعه میکنند و آنجا ظاهرا هماهنگ شدهاند که جا ندارند، درحالیکه خیلی عجیب است برای 5 نفر و 4 نفر جا نداشته باشند و خیلی از این بچهها در همان روزهایی که مراجعه میکردند این اتفاق از هفته اول شهریور تا الان رخ میداد، یعنی بچهها الان مراجعه نکردهاند که به آنها چنین پاسخی داده شود. بچهها از هفته اول شهریور مراجعه میکنند و شواهد عینی میگوید در همان زمان که مراجعه میکردند دانشآموزان ایرانی ثبتنام میشدند و دانشآموزان افغانستانی ثبتنام نمیشدند. درنهایت مشکل اصلی بچههای افغانستانی برای تحصیل، در آموزشوپرورش و مدارس است. برخورد سلیقهای مدیران مدارس و برخورد سلیقهای ادارات آموزشوپرورش باعث شده با وجود اینکه بچهها امکان قانونی تحصیل را بهدست آوردهاند ولی نمیتوانند تحصیل کنند.»
تبعیض، مساله اصلی و کمبود کتاب درسی مشکل کهنه دانشآموزان افغانستانی
بوالی ادامه داد: «مشکل اصلیای که بچهها در مدارس دولتی و مدارس مخصوص مهاجران دارند، بحث تبعیض است. یعنی این تبعیض از مرحله اول ثبتنام شروع میشود که دانشآموز ایرانی به ثبتنام دانشآموز افغانستانی ارجح میشود و حتی با وجود اینکه جا و فضای فیزیکی بودن دانشآموز در مدرسه وجود دارد، این اتفاق رخ نمیدهد. تا مراحل دیگر تحصیل این تبعیض وجود دارد. مثلا برخی اردوها که میروند و فعالیتهای دانشآموزی همچون المپیادها، برخی فعالیتهای داخل مدرسه مثل شوراهای دانشآموزی یک رگههایی از تبعیض را میتوان احساس کرد که برای کشور و نظام زننده است. علاوهبر اینکه مدارسی که مخصوص مهاجران هستند با کوهی از تبعیض مواجه هستند. عدم امکان دسترسی به امکانات تحصیلی مثل کتاب درسی، عدم شناسایی مدارک این مدارس بهعنوان مدارک معتبر با وجود اینکه خیلی از این مدارس از آموزشوپرورش مجوز گرفتهاند و همه استانداردهای کیفی را لحاظ کردهاند ولی باز مدرک را یکسری مدارس قبول نمیکنند و دانشآموز مجبور میشود دوباره آن سال را در مدرسه دولتی بخواند. تبعیض در نگاه به کودکان افغانستانی که در مدارس مخصوص مهاجران درس میخوانند، وجود دارد و اساسا دانشآموز تلقی نمیشوند و در شمار دانشآموزان به حساب نمیآیند. متاسفانه اتفاق عجیب و بدی که امسال رخ داده و از مدارس مختلفی گزارش میشود این است که کتاب درسی به دانشآموزی که مراحل قانونی را طی کرده، هفتخوان رستم را گذرانده، از وزارت کشور مجوز قانونی تحصیل را دریافت کرده، ثبتنام شده است، فرآیند تحصیل او شروع هم شده، اختصاص داده نشده است، یعنی اینها در ثبتنام در سامانه کتابهای درسی دچار مشکل شدهاند و فارغ از اینکه برخی مدارس بچهها را ثبتنام کردهاند ولی اینها را ثبتنام نکردهاند. بنابراین الان یکی از مشکلات اصلی بچهها در سال جاری دسترسی به کتابهای درسی است. این مدارسی است که دولتی هستند و بچهها مجوز تحصیل را دریافت کردهاند. در مدارس خودگردان این یک سنت چندین ساله است که به کودکانی که در این مدارس هستند کتاب تخصیص داده نشود و خیلی از بچهها آبان، آذر و ترم دوم به کتاب دسترسی پیدا میکنند و آن هم با قیمت چندبرابری و از بازار آزاد است. مدرسهای که مجوز آموزشوپرورش را گرفته و همه استانداردها را فراهم کرده و با هزار دردسر جزء مدارس ویژه مهاجران شده، چرا باید به کتاب دسترسی نداشته باشد. این مسالهای است که از لحاظ نسبت با ساختارها و نهادها قابلتوجه است. مشکلاتی همچون مکان، هزینه تحصیل، هزینه آب و گاز و برق و... در این مدارس وجود دارد.»
افغانستانیها از واکسیناسیون راضی هستند اما از برخورد با مهاجران در مرزها، نه
این فعال اجتماعی و رسانهای در ادامه به موضوعی که در ابتدای گزارش هم ما به آن اشاره کردیم، پرداخت و در ارتباط با مساله واکسیناسیون مهاجران گفت: «یکی از اتفاقات خوبی که در زمینه حضور مهاجران افغانستانی در ایران رخ داد، قصه واکسیناسیون کرونا بود. اگرچه خیلی کند و دیر انجام شد، اما عملکرد دولت بهویژه دولت جدید در مساله واکسیناسیون مهاجران افغانستانی عملکرد قابلقبولی بوده است. مراکزی به واکسیناسیون مهاجران اختصاص داده شد و اعلام عمومی شد و نکته قابلتوجه این بود که خیلی از مهاجران افغانستانی که مدرک اقامتی نداشتند هم واکسینه شدند و از این جهت اگرچه برخی جاها واکسن میزنند و برخی جاها واکسن نمیزنند ولی بالاخره در هر شهری جاهایی پیدا میشد که واکسن به مهاجران افغانستانی بزنند؛ همچنین برای کسانی که مدرک قانونی اقامت دارند و چه کسانی که مدرک قانونی اقامت ندارند. از این نظر الان میتوان به جرات گفت مشکلی نیست و این فرآیند درحال طی شدن است و مهاجران افغانستانی از این مرحله رضایت دارند. نکتهای که لازم است حتما بیان شود این است که با ظهور طالبان در افغانستان موج مهاجرت وسیعی به ایران شروع شد و این موج از دو طریق صورت میگرفت. یا به طریق غیرقانونی و قاچاق بود و از راههای غیرقانونی میآمدند و داخل شهرها میشدند، یا یک راه ورود قانونی بود که از مرزها و مبادی رسمی کشور وارد میشدند. در اینجا دو مساله وجود دارد که باید ذکر شود. یک نکته این است که مهاجران افغانستانی که از مبادی رسمی وارد ایران میشوند، وضعیت خوبی ندارند و همه آواره خانه و کاشانه این و آن شدهاند و اصطلاحا از وضعیتی که در کشور افغانستان ایجاد شد، بدتر هم شده است. خیلی شرایط سختی است و 5-4 روز پیاده و با سختی در گرما و سرما مسیر را طی کردند و وقتی به ایران میرسند نهتنها استقبال خوبی نمیشوند بلکه مشاهدات دوستان ما در گروههای جهادی که آنجا مشغول خدمت هستند این است که برخورد زنندهای با اینها در مبادی رسمی صورت میگیرد که نیاز به رسیدگی و رصد دقیقتر توسط مسئولان بالادستی دارد. این رفتار باعث انزجار کسانی میشود که به ایران پناه آوردهاند. گروههای جهادی تلاش میکنند حداقلهای ممکن مثل آب را برای آنها تهیه کنند یا یک وعده غذای گرم به آنها بدهند. گروههای جهادی هم نهایتا توان و امکانات محدودی دارند و میدانیم در چه شرایطی هستند ولی برخورد برخی ماموران در مبادی رسمی ورود مهاجران قابلقبول نیست و موارد متعددی از تحقیر و توهین مشاهده شده که نیاز به رسیدگی دارد. علاوهبر اینکه دوباره اولین راهی که به ذهن ما رسید، انتخاب کردیم و کلا سیستم ویزا دادن به افغانستانیها در افغانستان را تعطیل کردیم و این باعث شد کسانی که میخواهند بهصورت قانونی وارد کشور شوند هیچ راهی نداشته باشند و دچار مشکل شوند. خیلی ساده میشد با انتخاب سیستم هوشمندانه غربالگری کسانی که واقعا جان آنها در خطر بود یا کسانی که فعالیتهای تخصصی آنها در حکومت جدید قابلقبول نبود، مثل اهالی رسانه و فرهنگ و هنر، استادان دانشگاه که سرمایههایی برای آن کشور بودند، فعالان حقوق کودکان و زنان و... که میتوانستند سرمایهای برای آینده افغانستان باشند و همینطور در کشور ما میتوانستند تبدیل به سرمایهای برای مردم ایران شوند، را مورد حمایت قرار داد اما به آنها توجه نشد و اساسا به هیچکسی ویزا داده نشد. این باعث شد ناامیدی به وجود بیاید. کسانی که غیرقانونی ورود کردند داخل شهرها پراکنده شدند و مساله نیاز کودکان به تحصیل به وجود آمد و به اندازهای دیر شد که فرآیندی که در وزارت کشور و وزارت آموزشوپرورش رخ میداد، تمام شده و نوبت مدرسه رفتن بچهها گذشته و بعضا باید به مدارس خودگردان بروند. بنابراین دوباره نیاز است این مدارس بیشتر تقویت و تجهیز شوند و با این موج مهاجرت اخیر که رقم خورده است مشکلات و مسائل دیگری به وجود آمده و خواهد آمد. در هر صورت آن چیزی که به نظر من لازم به توجه و تاکید بیشتر است این است که در قبال بحران افغانستان و سیاست مهاجرتپذیری باید تجدیدنظر صورت گیرد، هرچقدر زودتر انجام شود به نفع مردمان دو کشور است. سیستم پذیرش مهاجران باید دوباره راه بیفتد و یک سیستم غربالگری هوشمند، چه لب مرز و چه مراکزی که ویزا میدهند، باید تعبیه شود و کسانی که در اضطرار هستند یا کسانی که جایی در حکومت جدید افغانستان ندارند، باید در ایران پذیرش شوند.»