بررسی کارنامه قرآن پژوهی علامه محمدحسین طباطبایی
کارنامه قرآنی مشهورترین فیلسوف شیعه معاصر؛ از کشاورزی در تبریز تا تاسیس مکتب نوصدرایی در قم/ علامه تمام سرودهها و اشعارش را آتش زد
سید محمدحسین طباطبایی یا چنانکه مشهورتر است، علامه طباطبایی، در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. او پس از گذراندن دروس مقدماتی حوزوی در زادگاه خود، در ۲۳ سالگی وارد حوزه علمیه نجف شد. وی علاوه بر آموختن فقه و اصول از فقیهان بزرگی از جمله محمدحسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی، میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی، اهتمام ویژهای نیز به فلسفه، اخلاق و ریاضیات داشت.
نسیم آنلاین : سید محمدحسین طباطبایی یا چنانکه مشهورتر است، علامه طباطبایی، در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. او پس از گذراندن دروس مقدماتی حوزوی در زادگاه خود، در ۲۳ سالگی وارد حوزه علمیه نجف شد. وی علاوه بر آموختن فقه و اصول از فقیهان بزرگی از جمله محمدحسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی، میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی، اهتمام ویژهای نیز به فلسفه، اخلاق و ریاضیات داشت.
از کشاورزی در تبریز تا تاسیس مکتب نوصدرایی در قم
طباطبایی پس از ده سال اقامت در نجف، در ۳۳ سالگی به زادگاهش تبریز بازگشت و برای گذران زندگی به کشاورزی پرداخت و در این دوره که خود آن را دوره خسارت روحی میپنداشت، از درس و تحصیل فاصله گرفت. بحرانهای پس از جنگ جهانی دوم و بهویژه مداخلات شوروی در آذربایجان چنان بود که طباطبایی در سال ۱۳۲۵ تبریز را ترک کرد و چنانکه خود گفته، به قم پناهنده شد. حوزه علمیه قم در آن روزها بیش از هر چیز مدرسه فقه و اصول فقه بود و طباطبایی با مشاهده کمبودهای برنامه درسی حوزههای علمیه در مواجهه با نیازهای جامعه اسلامی، اولین قدمها را برای توجه بیشتر به علومِ در انزواماندهای مانند فلسفه و تفسیر قرآن برداشت تا در برابر گسترش روزافزون تفکرات و آموزههای مادیگرایانه و مارکسیستی بایستد و از آن جمله پاسخ مناسبی در برابر آثاری از جمله ماتریالیسم دیالکتیک نوشته تقی ارانی فراهم سازد. علاوه بر نگاههای منفی به تدریس فلسفه در آن روزهای حوزه، تفسیر قرآن نیز چنان در حاشیه مانده بود که پرداختن به آن به معنای ضعف علمی تلقی میشد. با این حال درس فلسفه سید محمدحسین طباطبایی علاقمندان فراوانی یافت و مکتب فلسفی نوصدرایی را در ایران پدید آورد.
توجه به موضوعات اجتماعی در المیزان
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان توجه فراوانی به مسائل و موضوعات متعدد اجتماعی نشان داده است؛ او نقش حداقلی دین در جامعه و انزوای اجتماعی دین را نقد کرد و اسلام را تنها دینی خواند که با صراحتْ سنگ بنای خود را بر اجتماع استوار ساخته است. طباطبایی در برابر نگاه روبناییِ گرایشهای مارکسیستی به دین، بر نقش ادیان و بهویژه دین اسلام در ایجاد و تداوم تمدنهای بشری تأکید داشت و در واکنش به رواج تدریجی آموزههای فمینیستی، به تبیین رویکردهای اسلامی درباره جایگاه زنان پرداخت.
از تعطیلی درس اسفار تا کلاسهای شبانه غیر رسمی
وجود حساسیتهایی در آن زمان موجب تعطیلی درس روزانه اسفار علامه طباطبایی شد و او ناگزیر، جلسات درسیاش را شبانه در خانههای شاگردانش دنبال میکرد؛ جلساتی که ثمره آن انتشار کتابی در مواجهه انتقادی با ماتریالیسم دیالکتیک بود. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، با تعلیقات شهید مرتضی مطهری، شاگرد برجسته طباطبایی انتشار یافت. علامه طباطبایی تا سال ۱۳۶۰ زندگی کرد و آثار بسیاری به زبان فارسی و عربی از خود به جای گذاشت. مهمترین اثر او تفسیر المیزان است که نگارش آن ۱۸ سال به طول انجامید، در بیست جلد انتشار یافت و دو ترجمه از آن به فارسی در دسترس است. طباطبایی همچنین کتاب شیعه در اسلام و قرآن در اسلام را به درخواست کنث مورگان (Kenneth Morgan)، استاد مطالعات دین در دانشگاه کالگیت (Colgate) در امریکا نوشت تا مذهب شیعه و قرآن کریم را از نگاه یک عالم شیعه به فرهنگ غرب معرفی کند.
علامه تمام سرودهها و اشعارش را آتش زد
علامه طباطبایی مشهورترین فیلسوف شیعه معاصر و مفسری جامعالاطراف بود که به شاعری و غزلسرایی نیز میپرداخت اما چنانکه فرزند وی گفته، روزی اشعار خود را یکجا آتش زد و تنها اشعاری از او باقی مانده که به دوستانش تقدیم کرده است. «همی گویم و گفتهام بارها/ بود کیش من مهر دلدارها»، مطلع غزلی از اوست.
تفسیر المیزان، بزرگترین تفسیر شیعه امامیه در قرن چهاردهم است که بارها در بیروت، تهران و قم تجدید چاپ شده است. به باور علامه طباطبایی، برای فهم معانی و مقاصد قرآن نیازی به چیزی خارج از قرآن نیست و آیات قرآن کریم میتوانند آیات دیگر آن را تفسیر کنند. طباطبایی در تبیین روش تفسیری خود سنتهای تفسیری پیشینیان را مورد نقد قرار داده و معتقد است متکلمان، صوفیان و فیلسوفان مسلمان هر کدام به نوعی در تفسیر قرآن از متن آن عدول کردهاند و دریافتهای کلامی، عرفانی و فلسفی خود را بر کلمات وحی تحمیل کردهاند. وی همچنین تفاسیر علمی معاصر را نیز مورد انتقاد قرار داده است که تلاش میکنند آموزههای قرآنی را همخوان با پیشرفتهای علمی تفسیر کنند.
طباطبایی این رویکردها را تفسیر به رأی دانسته و معتقد است همگی از حیث مبنا و روش در وادی خطا افتادهاند. با این حال برخی پژوهشگران برآنند که روش تفسیر قرآن به قرآن طباطبایی، تداعیکننده مفهوم دور هرمنوتیکی است که بر این اساس، فهم یک آیه از قرآن در گرو فهم کل آن است. نظریه تفسیری طباطبایی از همین منظر مورد نقد قرار گرفته است که با تکیه بر خودبسندگی و استقلال قرآن، چشم مفسر از نظر کردن به ترتیب تاریخی نزول، اسباب و شأن نزول و همچنین شرایط تاریخی تکون وحی محروم میشود و تنها به کلیت و ساختار متن و نیز بافت و سیاق کلمات وحی میپردازد. با این حال نزدیک شدن به متن تفسیر المیزان نشان میدهد که علامه طباطبایی برای فهم کلمات قرآن از فقه الحدیث، شأن نزول و وضعیت تاریخی در زمان نزول وحی غافل نبود.
سید محمدحسین طباطبایی، به نقد رویکردهای علامه محمدباقر مجلسی در بحارالانوار نیز پرداخت و گرچه بررسی انتقادی نزدیک به هفت جلد از بحارالانوار را به انجام رساند اما به دلیل حساسیتهای موجود، آن را به پایان نرساند. او همچنین بر کتاب فقهی کفایة الاصول که همچنان در حوزههای علمیه تدریس میشود، حاشیههای انتقادی نگاشته است.