دغدغههای مادرانه چند دانشجوی دانشگاه شریف
ما تصمیم گرفتیم زن و مادر بودنمان را انکار نکنیم و در عین زن بودن و مادر بودن، به موفقیت خانوادگی و اجتماعی برسیم. ما نمیخواهیم الگوی موفقیت پوشالی که جامعه به ما تحمیل کرده است را بپذیریم و در واقع به دنبال خلق الگوهای جدیدی از موفقیت هستیم که تناقضی با غریزه مادری و زنانگی نداشته باشد.
چندی پیش زهره الهیان نماینده مردم تهران در مجلس هشتم در توئیتی از تشکیل کمپینی باعنوان «مادران شریف» خبر داد که این توئیت با حواشی زیادی در فضای مجازی روبرو شد.
نماینده مجلس هشتم در توئیت خود نوشت: «با یکی از دانشجویان دانشگاه شریف صحبت میکردم که میگفت کمپین مادران شریف را تشکیل دادیم و باهم پیمان بستیم به لطف خداوند هر یک از ما ۱۰ فرزند بیاوریم و به نوبت از بچههای هم مراقبت کنیم تا به این صورت درسمان را هم ادامه دهیم، در دلم هوشمندی و آیندهنگری جوانان و دختران این سرزمین را تحسین کردم». توئیت این نماینده پیشین مجلس با واکنشهای متعددی از سوی اهالی توئیتر مواجه شد. دامنه حملهها و اهانتهای توئیتری به رسانههای داخلی و حتی اپوزسیون هم کشیده شد، تا جایی که این مادران جوان تصمیم گرفتند با انتشار یک بیانیه نظرات خود را اعلام کنند.این ۲۴ زن جوان نخبه ایرانی اعلام کردند که اصل تصمیمشان چیست.
پروانه شکوی۲۶ ساله با رتبه کنکور ۶۱۵ کشوری و ۳۴۸ منطقه یک، سال ۹۱ در رشته مهندسی شیمی دانشگاه شریف پذیرفته شده است، همسرش هم ورودی همان سال دانشگاه شریف در رشته صنایع است، پسرش 6 ماه بعد از اتمام تحصیل او به دنیا میآید و حالا هم ۴ ماه است که صاحب یک فرزند دختر شده است. شکوری میگوید: از 8 ماهگی پسرم شروع به تحصیل مجازی کردم و به برکت وجود فرزندانم زبان عربی و انگلیسی را فراگرفتهام و در حال گذراندن دورههای مطالعاتی دیگری هم هستم.
هاجر محمدی ورودی سال ۹۱ رشته مهندسی برق شریف با گرایش سیستمهای دیجیتال است که با رتبه کنکور ۷۴ منطقه ۲ و ۱۹۷ کشوری در این دانشگاه پذیرفته شده است، او بعد از فارغ التحصیلی با یک شرکت دانش بنیان به صورت دورکاری همکاری میکند و همسرش هم در حال حاضر دانشجوی دکترای برق دانشگاه شریف است. او در حال حاضر یک پسر دارد. فاطمه جباری ورودی سال ۹۲ رشته فیزیک ۲۴ ساله است و همسرش نیز فارغالتحصیل دانشگاه علم و صنعت است. در سال دوم دانشگاه ازدواج کرده است. او میگوید: با وجود تاهل وضعیت درسی خوبی نسبت به هم دورههایم داشتهام و پیش از اکثر آنها دوره کارشناسیام را به پایان رساندم و در سال آخر دانشگاه هم باردار شدهام. او اکنون صاحب یک دختر است.
طاهره اکبری با رتبه ۴۶۰ منطقه یک در سال ۹۰ و در رشته هوافضای دانشگاه شریف پذیرفته شده و در ترم ششم دانشگاه بچهدار شده است. میگوید: دوران تحصیلش را با همراهی دو فرزندش ادامه دادهاست و در سال آخر دانشگاهش فرزند سومش را به دنیا آورده است. اکنون نیز در حال راه اندازی کسب و کاری نو در حوزه آموزش و تقویت خلاقیت کودکان است. همسرش نیز فارغ التحصیل ارشد همین دانشگاه است و دوران ارشد را همزمان با کار فشرده و با وجود کودکانش گذرانده است.
آنها در دوران دانشجویی گروه دوستی تشکیل میدهند و به فاصله کمی از هم ازدواج میکنند و بچهدار میشوند. با تشکیل خانواده پیوند دوستیشان هم شکل جدیدی به خود میگیرد، یک گروه مادرانه در فضای مجازی راه میاندازند و به انتقال تجربه میپردازند. گپوگفتهایشان درباره فرزندآوری به مرور شکل جدیتری به خود میگیرد و این مادران جوان تصمیم میگیرند، از کانون گرم و نوپای خانوادهشان برای پیشبرد اهداف بزرگتری استفاده کنند.
در میان هیاهویی که ۷ فرزندشان در خبرگزاری به پا کردهاند با صبر و آرامش مادرانه از این نیت شریف میگویند. شکوری: ما سعی کردیم نقش مادریمان را جدی بگیریم و برای ایفای هرچه بهتر این نقش، از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم. در گروهمان، که در واقع یک گروه دوستانه از همدورهایهایمان است، درباره مسائل مختلف مادری، از نکات تربیتی و علمی گرفته تا تغذیه و بهداشت و مسائل پزشکی و بازیها و سرگرمیهای مناسب بچه ها و... صحبت می کنیم. یکی از دغدغههای ما این بوده که به یک یا دو فرزند اکتفا نکنیم. این تصمیم هم دلایل مختلفی دارد.
ببینید در سابقه فرهنگی کشور ما، خانواده یک کانون گرم و صمیمی بوده ، با تعداد زیاد فرزندان که در طول زندگی حامی یکدیگر و در دوران پیری عصای دست پدر و مادر بودند. اما امروز خانواده تبدیل به یک کانون سرد شده است. اکثر خانوادهها یک یا دو فرزند با فاصله سنی زیاد دارند. بچهها از نعمت خواهر و برادر و همبازی محرومند. خیلی از مهارتهای اجتماعی را با آزمون و خطا در جامعه یاد میگیرند، چون در خانواده فضایی برای تجربه نداشتند. وقتی هم به سن جوانی برسند و برای تحصیل یا ازدواج از پدر و مادرشان جدا شوند، این پدر و مادر میمانند با کوهی از دلتنگی و افسردگی و ناراحتی.
ما تصمیم گرفتیم به خاطر رفاه و آسایش امروز خودمان، بچههایمان را از داشتن خواهر و برادر و همبازی محروم نکنیم. نوههای ما حق دارند لذت داشتن خاله و دایی و عمه و عمو را بچشند. از همه مهمتر خودمان هم دوران پیری دوست نداریم تنها بمانیم. میخواهیم تا آخر خانواده گرم و صمیمی داشته باشیم.
میتوانم بگویم در جمع دوستانه ما اکثر افراد تصمیم دارند 5 یا 6 بچه داشته باشند. و البته همگی دوست داریم آنقدری که در توانمان هست در کنار بچهداری فعالیت های اجتماعی هم داشته باشیم.
چندی پیش یکی از دوستان ما در یک مهمانی خانوادگی با حضور خانم دکتر الهیان ، در میان صحبتهایشان میگوید که ما در گروهمان چند نفری هستیم که قصد داریم 10 فرزند داشته باشیم و در کنارش درس و کارمان را هم ادامه بدهیم.
در توضیح این موضوع باید بگویم که هرچند تعدادی از اعضا هدفشان همان ده فرزند است، اما این عدد بیانگر نظر همه اعضا نیست. اکثر اعضای گروه همان 5 یا 6 فرزند مد نظرشان هست. هم چنین ما در حال حاضر تشکیلات و کمپین نیستیم. یک گروه دوستانه کاملا مستقل هستیم که میخواهیم برای رسیدن به اهدافمان به یکدیگر کمک کنیم.
فرزندآوری و بچه داری برای زنان جوانی که عمرشان را صرف تحصیلکردهاند سخت نیست؟ چطور از پس آن برمیآیید؟
اکبری: با فاصله کم بچهدارشدن و درس خواندن البته کار آسانی نیست، اما ما همه تلاشمان را میکنیم چون به فکر آینده خودمان و بچه ها هستیم. هرچه فاصله سنی بین بچهها کمتر باشد بهتر رشد میکنند. برای مثال فرزند سومم آنقدر از راه رفتن دویدن 2 برادرش به هیجان میآمد که اکثر اوقات به عشق همراه شدن با برادرهایش روی دو پا میایستاد و کلماتشان را تقلید میکند.
جباری: درست است بچهداری سختیهایی دارد مخصوصا برای امثال ما که از کودکی با درس و کتاب و مدرسه عجین بودهایم و به این بهانه دست به سیاه و سفید نمیزدیم، اما داشتن انگیزه، انجام هرکار سختی را دلچسب میکند، ما هم برای فرزندآوری انگیزههای بزرگ و قوی داریم. جنس سختی و شیرینیهای مادری متفاوت با همه سختیها و شیرینیهای دیگر است، طوری است که باید آن را تجربه کرد تا قابل درک شود. نمیشود گفت بچهداری همهاش خوشی و شیرینی است، واقعیت این است که سختیهای خودش را دارد ولی شیرینیهایش واقعا سختی ها را از یاد آدم میبرد.
محمدی: بچهداری نسبت به قدیم با وجود امکانات مختلفی که در خانهها هست، راحتتر شدهاست، دسترسی به اینترنت هم شرایط را برای کسب اطلاعات روز دنیا در این زمینه فراهم کرده است. از طرفی واقعا آدم وقتی میبیند بچه، یک حرکت جدید انجام میدهد یا یک کلمه جدید بر زبان می آورد، یا وقتی شیرین کاریهایش را میبیند، دلش غنج می رود. این را تا کسی خودش بچه دار نشده، درک نمیکند و این شیرینیها، تحمل سختیها را راحت میکند.
شکوری: زنان ۲۰ تا ۳۰ ساله امروز اکثرا از نسل سیاست کنترل جمعیت هستند و چون در خانوادههای کم جمعیت رشد کردهاند مواجههای با نوزاد و بچه های کوچک نداشتهاند و تازه وقتی فرزند خودشان به دنیا می آید، با آزمون و خطا مادری را یاد میگیرند. وقتی تعداد بچههای یک خانواده زیاد باشد، خواهر و برادرهای بزرگتر با ذوق و شوق بخشی از کارهای بچههای کوچکتر را انجام میدهند. در واقع بچههای بزرگتر قبل از اینکه در نقش مادر و پدر قرار بگیرند، تا حدی در محیط خانواده آن را فراگرفته اند. در نتیجه مادری به نظرشان سخت و غیر ممکن نیست.
اصلا یکی از لذتهای مادری وقتی حس میشود که تعداد بچهها زیادتر شود. چند بار پیش آمده که فرزند تازه متولد شدهام در گهواره از خواب بیدار شده است، پسرم با وجود اینکه خردسال است به سراغ خواهرش رفته و او را آرام کرده است، این واقعا لذت بخش است.
به نظرتان شرایط کشور به لحاظ اقتصادی برای فرزند آوری مناسب است؟ منتقدانتان میگویند: اینها نفسشان از جای گرم در میآید.
جباری: اتفاقاً ما تقریبا همگی از نظر اقتصادی در سطح متوسط و شاید متوسط رو به پایین هستیم، به معنای واقعی زندگیهای سادهای داریم و ازدواجهای دانشجویی داشتهایم و مرفه نیستیم. اما رفاه نداشتن برایمان دغدغه نیست و به سادگی زندگیهایمان اعتقاد داریم و حتی برای داشتن این سبک زندگی تلاش کردهایم، لوازم غیر ضروری و دست و پا گیر را در جهیزیههایمان نگرفتهایم، برای خرید سیمونی هم خیلی از وسایل غیرضروری را نخریدیم. ما هم شرایط اقتصادی کشور را لمس میکنیم و با آن دست و پنجه نرم میکنیم. اما در تشکیل زندگی و بچهدار شدن بیشتر از شرایط اقتصادی جامعه، به اعتقادات و باورهایمان تکیه کردیم. خیلی جاها قناعت میکنیم، خیلی جاها توقعات مادیمان را کم میکنیم، بعضا به کارهای تولیدی و درآمد زا هم فکر میکنیم تا بچههایمان هم اهل قناعت و تلاش بار بیایند.
اکبری: خانه ما ۴۰ متر است. اما برای بچههایم فضای بازی و رشد را ایجاد میکنم، ساعتی به پارک میرویم و ساعتی را برای مسجد بردن بچهها در نظر میگیرم تا انرژی شان تخلیه شود. الحمدالله چند روانشناس هم گفتند بچههای سالم و خلاقی دارم. شکوری: همه ما از لحاظ اقتصادی متوسط هستیم. تصور نشود که پولداریم و به همین خاطر به تعداد زیاد فرزندان فکر کردیم، اما سعی کردیم برای بچهدار شدن سبک زندگیمان را تغییر دهیم تا شرایط زندگی متناسب با بچهدار شدن باشد. از همان شروع زندگی جهیزیهمان ساده بوده است. مبل و تخت و خیلی از لوازم تجملاتی که کاربرد چندانی ندارند و حتی برای بچههای کوچک دست و پاگیر هم هستند را نخریدیم. از خرید بسیاری از اقلام غیرضروی سیسمونی چشمپوشی کردیم، کمد و تخت و سیسمونی آنچنانی نخریدیم، از خرید انواع و اقسام اسباب بازیهایی که به درد بچهها نمیخورد هم چشمپوشی کردیم، چرا که مهمترین چیز برای یک بچه هم بازی است.
البته طبق آیه قرآن ما معتقدیم خدا خودش روزی بچههایمان را میدهد. این را ما به عینه در زندگیمان دیدهایم. اگر مثلا یک فرد پولدار، به ما بگوید من به تو ۲۰ میلیون پول میدهم تا خرج اولیه بچهات را تأمین کنی، ما به حرفش اعتماد میکنیم. خدا که در حرفش شکی نیست، چرا به خدا اعتماد نکنیم؟ حالا که خداوند وعده داده روزی بچهها را میرساند.
محمدی: خیلی از وسایلی که بقیه اصلا به نبودشان در زندگی فکر نمیکنند، ما نداریم؛ مثل تخت و مبل و بوفه و ... . ما حتی در ابتدای زندگیمان تلویزیون هم نخریدیم. ولی در طول زندگی ما به عینه دیدیم که بچه روزیاش را با خودش میآورد. مثلاً فقط یکی از روزیهایی که با آمدن پسرمان، خدا به ما عنایت کرد، ماشینی بود که بدون سرمایه اولیه چندان، دو هفته قبل از تولدش خریدیم.
دکتر و بیمارستان و زایمان چطور؟ از اینها که نمیشود چشمپوشی کرد؟
شکوری: میتوان آسان گرفت. من به جای اینکه بیمارستان خصوصی و فلان دکتر معروف را برای زایمان در نظر بگیرم، در همان بیمارستانی که بیمه درمانیام پذیرفته بود، و بدون هزینه زایمان کردم. اگر کمی سختگیریها را کنار بگذاریم، هزینههای زندگی کم میشود.
محمدی: من هم در یک بیمارستان دولتی بودم، با هزینه خیلی کم. برای بچههای بعدی هم همین کار را خواهم کرد. دکترم هم، همان دکتر شیفت بیمارستان بود، که تا آن موقع او را ندیده بودم.
جباری: اتفاقا یکی از فایدههای همین گروه برای خود من بحث انتخاب بیمارستان برای زایمان بود. دیدم که بعضی از دوستانم در بیمارستانهای دولتی زایمان کردهاند و تجربه خوبی داشتهاند، من هم تصمیم گرفتم همین کار را انجام بدهم و بدون صرف کمترین هزینه ای زایمانم انجام شد.
برای بچهها چطور هزینه میکنید؟ برای آیندهشان فکری کردهاید؟
اکبری: بسیاری از هزینه ها و نیازهای کاذب و چشم و هم چشمیهای بچهها، در فضای آرام و آزاد و سرشار از محبت خانواده، با وجود خواهر و برادر و همبازی کاهش پیدا میکند و بچهها کمتر بهانه رفاه و امکانات غیرضروری را میگیرند. بعضیها خرده میگیرند که آیا به آینده بچههایتان هم فکر میکنید.
بله! فکر میکنیم ولی به اعتقاد ما آنچه به عنوان نیازهای آینده فرزندان عنوان می شود از رفاه و چشم و همچشمی نشات میگیرد وگرنه تعداد زیاد فرزندان آینده آنها را به مخاطره نمیاندازد. ما تصمیم گرفتهایم برای بچههایمان به جای امکانات نامعقول و غیرضروری، ضمن فراهم نمودن امکانات لازم، مهارت و بینش کارآفرینی بیاموزیم، تا خودشان گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
اگر فضای خانه گرم باشد بچه ها نیازی به وسایل و اسباب بازیهای رنگارنگ ندارند و با خواهر و برادرهایشان همبازی میشوند و با هم میسازند. باید این نکته را تذکر بدهم که با وجود اینکه خانوادههای پرحمعیت از خیلی از آسیبهای تربیتی مصون هستند اما ممکن است برخی خانوادهها با تعداد فرزند بالا هم آسیب ببینند، روانشناسان میگویند: عموما این خانوادهها که روابط گرمی ندارند و پرخاشگری میکنند، به خواست و تصمیم خودشان بچهدار نشدهاند و برای آن برنامهای نداشتهاند.
به نظرم تصمیم مهمی است که به عنوان تحصیلکردههای دانشگاهی که روحیه کارآفرینی هم دارند، این روحیه مولد بودن را به بچه هایمان منتقل کنیم و بگوییم باید روی پای خودشان بایستند. به هر قیمت و سختی که شده است. همانطور که خودم هم کسب و کاری راه انداختم و با وجود سنگ اندازیها پیش رفتم. باید این واقعیت را بپذیریم تا کشور رشد کند. محمدی: به نظرم میزان هزینهها بستگی به نوع و مدل تربیت دارد. وقتی در یک خانواده تعداد بچهها زیاد باشد آنها بی نیاز از خیلی از وسایل و امکانات هستند. چون بچهها با همدیگر بازی میکنند.
شکوری: توقع بچهها خیلی به رفتار والدین با بچهها بستگی دارد. بچهای که تک فرزند است و تا سنین بالا همه امکانات خانه در اختیارش قرار گرفته، تبدیل به یک فرد پرخرج و پرتوقع میشود که هرچقدر هم امکانات داشته باشد باز ناراضی است. اما وقتی بچهها با یکدیگر هم بازی میشوند احساس خلا نمیکند تا به دنبال ابزاری باشند که شادی را برایشان به ارمغان بیاورد.
البته معمولاً اسباببازی جای هم بازی را نمیگیرد و نتیجه عکس دارد. خیلیها فکر میکنند هر چه امکانات گسترده تری به بچههایشان بدهند در حق آنها لطف کرده اند در حالی که با این سبک تربیتی، بچهها خودمحور و پرتوقع بار میآیند و در آینده در جامعه به مشکل برمیخورند؛ اما بچههای خانوادههای پرجمعیت یاد میگیرند تا با شرایط موجود کنار بیایند.
ما تصمیم گرفتیم به جای غر زدن درباره شرایط موجود، خودمان پای در مسیر تغییر بگذاریم و تا جایی که می شود شرایط نامناسب موجود برای فرزندآوری را به مسئولان گوشزد کنیم.
جباری: به لطف خدا ما برای رسیدن به اهدافمان دو روحیه را به صورت همزمان در خودمان تقویت کردیم؛ هم روحیه سازشگری داریم و از کمبودها و مشکلات ناامید و دلسرد نمیشویم و هم روحیه مطالبهگری داریم و خواستههای به حقمان را مطرح میکنیم. این مطالبه هم از خودمان است، هم از محیط و جامعه و مسؤولین. و این روحیهایاست که در دوران دانشجویی هم در ما تقویت شده است. تا جایی که شخصاً به دلیل احساس مسؤولیت نسبت به موضوعات مربوط به مادران و بانوان، فضای کار تخصصی بعد از پایان تحصیلم را در موضوعات مربوط به خانواده انتخاب کردم و معتقدم برای حل مشکلاتمان، خودمان باید دست به کار شویم نه اینکه همیشه از دیگران انتظار داشته باشیم.
حالا که قدم در این مسیر گذاشتهاید میتوانید بگویید مادر در جامعه ایرانی چه مشکلاتی دارد؟
شکوری: حداقل امکانات فیزیکی برای مادران در سطح شهر فراهم نیست، اگر بخواهیم با کالسکه بیرون برویم و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم، با مشکل مواجه می شویم. این یک بعد ساده از مشکلات است.
از طرفی شرایط اولیه تحصیل در دانشگاه یا کار پاره وقت هم برای مادران فراهم نیست و اکثر افراد مجبور میشوند بین فرزندآوری یا کار و تحصیل یکی را انتخاب کنند. مهد کودکها اکثرا قابل اعتماد نیستند و هزینه بالایی هم دارند.
البته ما این شرایط را بدون تغییر نمیبینیم. اگر همه راه تک فرزندی را ادامه بدهند شاید کسی به این مشکلات فکر هم نکند. باید کسانی در این شرایط قرار بگیرند تا به فکر مشکلات بیفتند و از مسؤولین هم مطالبه کنند. تا این راه را خودمان نرویم، نمیتوانیم از دیگران توقع داشته باشیم برای تغییر شرایط کاری کنند. اکبری: ما این روحیه و نتایج آن را در دانشگاه تجربه کردیم. وقتی عده زیادی از دانشجویان تصمیم گرفتند که همزمان با تحصیل بچهدار شوند شرایط برای تشکیل مهدهای کودک ایجاد شد و در اطراف دانشگاه چندین مهد تاسیس شد.
چطور میشود با وجود بچه کار یا تحصیل کرد؟
محمدی: من به تازگی مشغول به کار شدهام و مرتبط با رشته دانشگاهیم فعالیت میکنم. البته شرایط برای کارم به راحتی فراهم نشد اما با وجود مشکلات، توانستم شغل ایده آلم را همزمان با انجام وظایف مادری پیدا کنم و برکاتش را هم حس میکنم. کارم به صورت پاره وقت است و پروژهام را در خانه انجام میدهم.
شکوری: مسلما شرایط آنچنان فراهم نیست، ما به دنبال راههایی هستیم که افراد هم بچه داشته باشند هم بتوانند فعالیتهای اجتماعی و علمیشان را ادامه دهند. مثلا الان خیلی از مؤسسات و دانشگاهها، دورههای آموزشی آنلاین ارائه میدهند. یا کارهای مختلفی به صورت پاره وقت و با امکان دورکاری وجود دارد.
البته باتوجه به محدودیت زمانی من ترجیح دادم فعلا وقتم را صرف تحصیل و کسب مهارت های لازم برای فعالیت آیندهام کنم. تا وقتی بچه هایم بزرگتر شدند با دست پر وارد فضای کارم شوم.
جباری: برای همراه کردن بچهداری با درس و کار باید راههای خلاقانهای را دنبال کنیم که البته هنوز خیلی در جامعه ما مرسوم نشده و زیر ساختهایش هم به طور کامل فراهم نیست. ما سعی میکنیم نگاه بلند مدت داشته باشیم؛ در کنار برنامهریزیهای کوتاه مدت برای کار و تحصیل در کنار فرزندان نوپا و کوچک، برنامه ریزی طولانی مدتی بکنیم برای وقتی که فرزندانمان از آب و گل درآمدند. در برنامه کوتاه مدت این برایمان مهم است که از فضاهای تخصصی جدا نشویم و ارتباط ولو حداقلی با محیط کار داشته باشیم تا بتوانیم در آینده دوباره به این فضا برگردیم؛ البته خودمان را هم آنقدر درگیر کار و درس در قالب های موجود نمیکنیم که نتوانیم فرزندان زیادی بیاوریم و برایشان وقت کافی بگذاریم.این نکته را هم لازم است بگویم که وقتی صحبت از خانوادههای پرجمعیت میشود، تصور این است که مثلا 6 بچه کم سن و سال همزمان در خانواده وجود دارد. در حالیکه اگر بر اساس یک روال طبیعی بچهدار شویم، بعد از مدتی بچههای اولی بزرگتر و مستقل تر از بچههای آخری می شوند. این طور نیست که تعداد بیشتر فرزند باعث بشود تمام وقت مادر صرف فرزندانش شود، چون فرزندان بزرگتر به صورت غریزی در مسیر رسیدگی به بچه های کوچکتر با والدینشان همراه میشوند، البته رسیدگی مستقیم والدین هم لازم است اما بخش عمدهای از فعالیتهای روزمره مثل رفع نیازهای تحصیلی و آموزشی و بازی و سرگرمی بچه های کوچکتر توسط فرزندان بزرگتر انجام خواهد شد.
من الان در جایی مشغول به کار هستم که برای مادران طراحی شده و شرایط حضور دخترم در کنار خودم در موقع کار را دارد و نوع بازسپاری پروژهها به افراد هم متناسب با شرایط مادرهاست. همچنین قصد دارم دروسی که در آینده نیاز دارم را در طول مدت بچهداری به صورت غیر حضوری دنبال کنم که از سال تحصیلی پیش رو شروع میکنم.
بحث که به اینجا میرسد متفقالقول میگویند: ما بروزات مردانه زنان امروز را برای کسب موفقیت نمیپسندیم، سالهاست در جامعه ما، فرهنگ قالبی شکل گرفته و ترویج میشود که به زنان میگوید شما برای اینکه به موفقیت برسید باید دقیقا همان کارهایی را انجام بدهید که مردها انجام میدهند و الگوی موفقیت زنان و مردان یکی شده است.
ما تصمیم گرفتیم زن و مادر بودنمان را انکار نکنیم و در عین زن بودن و مادر بودن، به موفقیت خانوادگی و اجتماعی برسیم. ما نمیخواهیم الگوی موفقیت پوشالی که جامعه به ما تحمیل کرده است را بپذیریم و در واقع به دنبال خلق الگوهای جدیدی از موفقیت هستیم که تناقضی با غریزه مادری و زنانگی نداشته باشد.
ما میخواهیم در حین زندگی و فرزندآوری و کار و تحصیلمان یک راه و روش جدید را ایجاد کنیم؛ مشکلات و موانع راه را پیدا کرده و برای حل آنها تلاش و مطالبه کنیم و این راه را به همه زنانی که دوست دارند هم مادر یک خانواده گرم باشند هم به فعالیت و نقش آفرینی اجتماعی بپردازند، معرفی کنیم.