نظر قرآن در رابط با نظریه "تکامل انسان" چیست؟

کدخبر: 990768

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، در مطلبی با بررسی نظرات مختلف پیرامون دیدگاه قرآن در خصوص آفرینش بنی‌آدم، به این سوال پاسخ داد

به گزارش «نسیم»، مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، در پرسش و پاسخی، به نظریه تکامل انسان از منظر قرآنی پرداخت که در ادامه آن را از نظر می گذرانیم.

سوال:

نظر قرآن در رابط با نظریه ی تکامل انسان چیست؟ من شنیده ام دکتر سحابی در کتاب خلقت انسان و آیت الله مشکینی در کتاب تکامل انسان در قرآن نظراتی در این باره داده اند امّا متاسفانه اینجانب به این کتابها دسترسی نداشته و شدیدا با کمبود وقت برای ارایه این مطلب در یک کنفرانس روبرو هستم. لطفا مرا یاری کنند.
پاسخ:

با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

به طور مقدمه باید گفت: در مورد نحوه خلقت انسان دو نظریه معروف "فیکسیسم" (اصالت انواع) و "ترانسفورمیسم"(تکامل انواع) وجود دارد که در این جا نه مجالی برای توضیح آن و نه تفسیر علمی اش در تعهد این مرکز می باشد و در در مورد این دو نظریه باید گفت که این ها نظریه‏ های زیست شناختی هستند و جز با متد آن، قابل پاسخ گویی نیستند و باید به تحقیقات مرتبط مراجعه کرد. با این حال می توان گفت: وقتی به منابع دینی اسلام رجوع می کنیم، می بینیم که تعارض مطلق و کاملی بین این دو نظریه وجود ندارد و به نوعی می توان این دو را با هم جمع کرد: اصولا عقل می گوید تکامل و پذیرش اجداد حیوانى براى انسان هیچ گونه مخالفتى با اینکه انسان‏هاى موجود همه داراى پدر و مادر واحدى به نام آدم و حوا باشند ندارد ، در این صورت جای این سوال خواهد بود که خود آدم و حوا چگونه خلق شده و آیا خلقت آن ها از گل بوده یا از حیواناتی انسان نما به وجود آمده اند؟ ظاهر آیات قرآن موید نظریه اول(اصالت انواع) است و بعضی از مفسران بزرگ نیز با استناد به آیات قرآن، نظریه تکامل انواع را در مورد نسل انسان صحیح نمی دانند؛ زیرا قرآن به صراحت نسل انسانی موجود را به حضرت آدم و همسرش حوا متصل می داند و آنان را نه تکامل یافته از موجودات قبلی، بلکه مخلوق مستقل خدا می شمارد که آنها را بدون سابقه قبلی آفریده است. (1) البته آیات قرآن، نظریه تکامل انواع را در مورد انسان‏هاى قبل از این نسل بشر (مانند انسان‏هاى نئاندرتال) به طور کامل رد نمى‏کند. ممکن است آیات قرآن در مورد آفرینش انسان از خاک چنین تفسیر شود که خاک پس از طی مراحل تکاملی بعد از میلیون ها سال به صورت خلقت کامل انسان در آمده است، همان گونه که برخی از تفاسیر و نیز دانشمندان، آیات قرآن را با نظریه تکامل تطبیق داده اند. بحث آفرینش انسان در قرآن کریم به صورت های مختلفی بیان شده است. برخی آیات بیان گر کیفیت و منشأ آفرینش حضرت آدم است. دسته دوم در مورد آفرینش نوع انسانی بحث می کند. دسته سوم آفرینش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است، اما در خصوص کیفیت خلقت حضرت آدم (ع) باید گفت: آیاتی که در مورد حضرت آدم بحث کرده است، دو گونه می باشد: یک قسم به صراحت کیفیت خلقت حضرت آدم را توضیح داده است، مثل: "انّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب" (2) همانا مثال عیسی نزد خدا همانند آدم است که او را از خاک خلق نمود. در قسم دیگر، از سیاق آیات می­توان فهمید که منشأ آفرینش آدم چه بوده است. نظیر داستان شیطان (3) که به خدا می­گوید: "أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طینا"(4)آیا به کسی که از خاک آفریدی، سجده کنم؟!" و در جایی دیگر از قرآن، کیفیت و ماده اولیه آفرینش نخستین انسان را از سایر انسان ها به تفکیک بیان کرده: "و بدأ خلق الانسان من طین ثمّ جعل نسله من سلالة من ماءٍ مهین"(5) سوره سجده آیات 7 و 8 انسان اولیه یا آدم را از "طین" ولی نسل او را از "ماء مهین" یا نطفه آفریده است. اگر حضرت آدم نیز از نطفه بود، ‌یعنی از انسان تکامل نیافته ای مانند انسان های "نئاندرتال" یا میمون خلق شده بود، ذکر کردن نسل بعد از خود انسان، وجهی نداشت. پس کاملاً روشن است که آیه در مقام تفصیل است و بین خلق انسان اولیه و دیگر انسان ها تفاوت وجود دارد . (6) و به طور یقین از آیات گوناگون قرآن به دست می آید که حضرت آدم از نوعی خاک آفریده شده است. در مجموع می توان گفت: تئوری خلقت دفعی حضرت آدم از خاک؛ بیشتر مورد تایید و توافق آیات و روایات است، اما کیفیت این تبدیل و تغییر و ماهییت آن برای ما روشن نیست و تعابیر آیات و روایات در خصوص خلقت ایشان متفاوت و مختلف و جمع بندی در خصوص آن ها قدری دشوار است. در هر حال هیچ مانعی ندارد که قبل از نسل کنونی بشر که به حضرت آدم و حوا علیهما السلام منتهی می گردد، نسل هایی از موجوداتی شبیه انسان های کنونی هم وجود داشته اند که آثار به جای مانده از آن ها، هر از گاهی توسط باستان شناسان کشف و تایید می شود که نسل آن ها قبل از آغاز نسل کنونی بشر منقرض شده است. برای تایید این ادعا روایاتی از امامام معصوم سلام الله علیهم اجمعین به دست ما رسیده است . ابو حمزه ثمالی نقل می کند که شنیدم امام سجاد سلام الله علیه فرمود: "أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ"(7)بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏25، ص 26. آیا گمان می کنی که خدای متعال غیر از شما خلقی نداشته؟ به خدا قسم که خدای متعال خلق کرده است هزار هزار آدم و هزار هزار عالم و به خدا قسم تو در آخر آن عوالم هستی (یعنی آخرین دوره و نسل آدم و عالم) اما در مورد سوال شما توضیح کوتاه این است که دکتر ید الله سحابی در کتاب خلقت انسان تحقیقاتی را به لحاظ زیست شناسی و با بررسی تطبیقی روی دستگاه های تنفسی، گردش خون و سلسله اعصاب روی موجودات زنده به دست می آورد و سپس از جنین شناسی تطبیقی و مقایسه صفات و احوال جنین در انواع متفاوت جانوران و پس از آن با شواهدی از فسیل شناسی که مطالعه و بررسی از روی بقایا و اثر موجودات زنده در سنگ ها و طبقات زمین است به دو نتیجه مهم می رسد: 1. تکامل تدریجی موجودات زنده 2. پیوستگی و تکثیر انواع تدریجی ایشان پس از تشریح این مراحل چه در فسیل شناسی چه در جنین شناسی و چه در زیست شناسی و بیان شواهد و مثال هایی درباره اصل تکامل و دو نتیجه مزبور به بررسی آیات قرآن در دو زمینه تکامل تدریجی و پیوستگی موجودات با یکدیگر می پردازد و آیات زیادی را شاهد مثال می آورد که در ذیل به دو مورد اشاره می شود. او در بحث خلقت تدریجی و تکاملی انسان ابتد به آیه یازدهم سوره اعراف استشهاد می کند که خدای متعال فرمود:"وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدینَ" ما شما را آفریدیم سپس صورت بندى کردیم بعد به فرشتگان گفتیم: براى آدم خضوع کنید! آن ها همه سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود. ایشان در ادامه به آیات 11 و 12 و 13 و 14 سوره مومنون استشهاد می کند که به اصل پیوستگی آفرینش اشاره دارد:"وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ ؛ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی‏ قَرارٍ مَکینٍ؛ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ " و ما انسان را از عصاره‏اى از گِل آفریدیم؛ سپس او را نطفه‏اى در قرارگاه مطمئن (رحم‏])قرار دادیم؛ سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته)، و علقه را به صورت مضغه (چیزى شبیه گوشت جویده شده‏) و مضغه را بصورت استخوان هایى درآوردیم و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینش تازه‏اى دادیم پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است!. با توجه به مطالب بیان شده، دکتر سحابی با پذیرش اصل تکامل و پیوستگی و اتصال همه موجودات از یک طرف به نقد آرای کلیسا و از طرف دیگر به نقد برخی از نظریات که از اصل تکامل بهره گرفته اند مانند اصل تبدیل انواع داروین می پردازد.(8) ایشان در جای دیگر از کتاب خلقت انسان باز روی این موضوع پافشاری کرده است که اصل تکامل، ارتباطی با نظریه داروین ندارد. داروین موضوع تنازع بقا را در انتخاب طبیعی و پیدایش گونه های تازه تکثیر و تغییر تدریجی آنها موثر می دانست، اما با مطالعه انتقادهایی که بعد از آن به عمل آمد قطعی نبودن آن نظریه واضح شد. چنان که خود داروین هم ناگزیر شد عوامل فرعی دیگر را هم در تغییر تدریجی انواع موثر بداند. ... نظریه داروین به فرض آنکه قطعی باشد فقط بیانی در علت تغییر تدریجی موجودات زنده است. اما چنین نظریه یی در ابتدای خلقت که در آن موقع تنوعی از موجودات نبوده است، صادق و قابل انطباق نیست. علوم زیستی امروز ثابت می کنند به دلایل زمین شناسی هم تایید شده که موجودات زنده به تدریج تنوع یافته و نوع آنها تکثیر پیدا کرده است؛ پس موقعی بوده که حیات از یک جا شروع شده است و چگونگی پیدایش حیات از جسم بی جان و ماده غیر زنده با تمام کوشش های علمی که درباره آن شده، هنوز از مرحله فرض و نظریه خارج نشده و صورت قطعی به خود نگرفته است و نظریه داروین از نظر علمی انتقادهایی دارد و تئوری او شکل کلی و خالی از استثنا را نیافته است.(9) خلاصه آنکه باز به قول دکتر سحابی؛ تقسیم بندی طبیعی موجودات که داروین از نظر اتصال نسلی آنها کرده است امروز قطعیت علمی ندارد و علتی را هم که او در تغییر تدریجی انواع موثر می دانسته کاملاً مورد تایید و اتفاق نیست. (10) در این میان آیت اللّه مشکینی نیز آیات مربوط به خلقت را به پنج دسته تقسیم کرده است که بعضی از آنان با نظریه تکامل انواع مخالفت ندارند و ایشان می‏خواهد با این بیان بگوید که اولا زبان قرآن با علوم هماهنگ است و ثانیا نظریه تطور انواع با توحید ناسازگار نیست. ایشان نوشته است در قرآن هرگز چیزی که مخالف عقل و منطق و قطعیت علمی (از طریق مشاهده و تجربه) باشد، وجود ندارد و اگر موضوعی بدین روش و به طور قطع به اثبات رسید مسلماً قرآن، موافق آن است نه متضاد و مغایر آن، ولی اگر بر خلاف واقعیت موضوع گام برداشته باشیم، نهایت امر که نادرست بودن نتیجه تحقیق و اشتباه بودن نظریه معلوم خواهد شد، به خطای خود در این گونه برداشت و استفاده از قرآن، نیز پی خواهیم برد (مانند هیئت قدیم و جدید در علم نجوم).(11)

پی نوشت ها: 1. طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی محمد باقر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج4، ص227. 2. سوره آل عمران، آیه 59. 3. ر ک،سوره ص، آیه 76، سوره اعراف، آیه 12 و سوره حجر،آیات 26 و 28 و 33. 4. سوره اسراء، آیه‌61. 5. سوره سجده، آیات 7 و 8. 6. مصباح محمدتقی،معارف قرآن، قم، انتشارات موسسسه امام خمینی، ج 3 - 1، ص 237. 7. مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه،چاپ مکرر، ج‏25، ص 26 . 8. ر ک، سحابی ید الله، خلقت انسان، تهران، انتشارات، شرکت سهامی انتشار، سال 1375 ه ش، چاپ سیزدهم، صص ۶ و ۷. 9. همان، ص ۱۸۸. 10. همان، ص ۱۸۸. 11. تکامل از دیدگاه قرآن، مشکینی علی، قم، انتشارات الهادی، سال 1386 ه ش، ص 25.

ارسال نظر: