اخبار آرشیوی
حجتالاسلام خسروپناه: بدون فلسفه علوم انسانی، شناخت کاستیها و آسیبهای علوم انسانی محقق نخواهد شد و چگونگی تحولش هم به دست نمیآید/ وقتی مبنای فلسفی و روش شناسی علوم انسانی سکولار تغییر کند، قطعاً تغییری هم در نظریهها و گزارهها رخ میدهد
به گزارش «نسیم»، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه فلسفه یکی از علوم انسانی است و دانش مبنایی تأثیرگذاری بر علوم انسانی محسوب میشود، گفت: فلسفه در واقع بحث از هستی است. با توجه به توانایی که انسان در شناخت هستی دارد، در درون مباحث اصلی هستی شناسی، مباحث معرفت شناسی، انسان شناسی، خداشناسی و به تعبیری دینشناسی هم مطرح است. وی با اشاره به اینکه میتوان ادعا کرد که فلسفه نسبت به سایر علوم انسانی یک نقش مبنایی دارد، توضیح داد: به این دلیل که اگر برای علوم انسانی رفتاری-اجتماعی، سه یا چهار وظیفه قائل باشیم، این وظایف توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقَق، نقد انسان محقق و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب است. اگر این توصیف انسان را یکی از اضلاع علوم رفتاری-اجتماعی بدانیم، این توصیف بدون مبانی انسان شناختی، هستی شناختی، معرفت شناختی و دین شناختی محقق پذیر نیست. خسروپناه با تأکید بر اینکه بدون فلسفه علوم انسانی، شناخت کاستیها و آسیبهای علوم انسانی محقق نخواهد شد و چگونگی تحولش هم به دست نمیآید، یادآور شد: بنابراین اگر فلسفه علوم انسانی را یک دانش درجه دوم به علوم انسانی محقق با رویکرد
تاریخی-منطقی بدانیم، از این طریق کاملاً میشود به تحول علوم انسانی پرداخت. وی افزود: وقتی مبنای فلسفی و روش شناسی علوم انسانی سکولار تغییر کند، قطعاً تغییری هم در نظریهها و گزارهها رخ میدهد، یعنی در بعضی بخشها ممکن است تغییر چندانی اتفاق نیفتد، ولی عمدتاً این تغییر صورت میگیرد، اما این به این معنا نیست که ما در بحث تحول علوم انسانی نباید از نظریههای علوم انسانی غربی استفاده کنیم، بلکه باید آخرین نظریهها و آخرین دستاوردها را در حوزه علوم انسانی بدانیم و این دانستن در چند جهت به ما کمک میکند. رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با تأکید بر اینکه روشهایی که در غرب برای علوم انسانی استفاده میشود، یا روشهای مدرن یا روشهای پسامدرن هستند، توضیح داد: روشهای مدرن، روشهای رئالیسمی هستند و روشهای پسامدرن، روشهای ایدهآلیسمی و نسبیگرایانهاند که هر کدام از این روشها زیر مجموعههایی دارند، ما بیشتر به روشهای مدرن نزدیک هستیم تا پسامدرن، منظور از ما حکمت اسلامی است. وی ادامه داد: البته در رئالیسم اسلامی، هم تجربه، هم عقل و هم وحی ارزش معرفتی دارند، یعنی هر سه منبع معرفتی را میپذیریم و استفاده
میکنیم، به تعبیر دیگر مبنای تفکر رئالیسمی مدرن، سوبژکتیویسم است، ولی ما علاوه بر انسان برای وحی هم ارزش معرفتی قائلیم.