اخبار آرشیوی
حاشیهنگاری «نسیم» از سفر به دیار پهلوانان - پاوه:: حضور شخص اول مملکت در پاوه، جایی که در ۳۵ کیلومتری آن پایگاهی آمریکایی در دل عراق لانه کرده، ضرب شصت روشنی است به بعضی موش دواندنها برای ناامن نشان دادن منطقه
پاوه؛ شهری کوهستانی با جمعیتی 50 هزار نفری و راهی پر پیچ و خم در 110 کیلومتری کرمانشاه. در جوار جوانرود، روانسر، ثلاث باباجانی و اورامان که مناطق کرد و سنی نشین استان کرمانشاه را تشکیل می دهند. از ورودی پاوه که مسیری پر پیچ و خم و باریک است می گذریم و وارد شهر می شویم. شهر ترکیبی خطی دارد؛ جغرافیدانان در توصیف اینگونه مناطق چنین می نویسند: "مناطقی با یک مسیر اصلی و چند لایه منازل مسکونی که در طرفین آن احداث شده" و پاوه دقیقا این چنین است. خیابان اصلی شهر مثل ماری در دامنه کوه کشیده شده است. پشت منازل مسکونی هم از یکسو به کوهپایه می رسد و از طرف دیگر به دره ختم می شود. علاوه بر مردم شهر، اهالی مناطق همجوار هم راهی پاوه شده اند و این خود موجب ترافیک شدیدی شده در ورودی پر پیچ و خم و کم عرض پاوه. غالب قریب به اتفاق مردم لباس محلی به تن دارند. چیزی شبیه کت و شلوار با این تفاوت که کتش را درون شلوار کرده اند و شالی هم به دور کمر بسته اند و البته ناگفته نماند که لباس خیلی هایشان نو بود؛ برقرار کردن رابطه علت و معلولی این قضیه با استقبال از رهبری به عهده خودتان! می رسیم به محل برگزاری مراسم. مثل همه دیدارهای قبلی
جمعیت چنان در هم فشرده شده که دست این توی آستین آن است و پای آن توی پاچه این! محوطه محل برگزاری مراسم هم محل ترمینال کوچک شهر بوده گویا! برآورد اولیه حکم می کند جز ما و سایر مسئولین باقی همه اهل تسنن باشند. این را با پاسداری که کنارم نشسته در میان می گذارم و او هم سری به نشانه تایید تکان می دهد. هر قدر که محل استقرار مسئولین ساکت و سوت و کور است، مردم آرام و قرار ندارند و سوای حضور رسمی ترین مسئول مملکت، به نظرم این ناآرامی و عدم سکون بی ارتباط نباشد با زندگی در محیطی کوهستانی! قرائت آیاتی با مضمون وحدت و عدم تفرقه و در نهایت هم ختم آن با "صدق الله العظیم" نقطه آغازین مراسم است. مراسم استقبال با قرائت یک قاری سنی آغاز می شود. به گمانم این حرکت که قطعا بدون هماهنگی نبوده استدلال محکمه پسندی باشد برای برخی که به جا و بیجا موریانه به ریشه نهال نوپای وحدت اسلامی می اندازند. برخلاف دیدارهای قبلی، اینجا از "اباالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار" خبری نیست اما "این همه لشگر آمده، به عشق رهبر آمده" را خوب فریاد می زنند."صل علی محمد، نائب مهدی آمدِ" دیدارهای قبلی هم تبدیل شده به "صل علی محمد، بوی خمینی آمد" و عجیب تر آنکه
برخلاف آنچه تصور می کردم "و آل محمد" آخر صلوات را فاکتور نمی گیرند! فرهنگ پذیرایی و خوشامدگویی از میهمان هم کمی متفاوت است با آنچه تا پیش از این دیده بودیم. این را از ذوقمرگی و کف و سوت زدن و جیغ های گاه و بیگاه آن جوان اهل تسنن و "رهبرم، تاج سرم" دست نویسش می شد فهمید. همهمه و سوت و کف قطع نمی شود. انگار نواری گذاشته اند پشت تریبون که هیچ جایش پریدگی ندارد و البته که همهمه و سر و صدا مضاعف می شود با آمدن هلی کوپتر ناجا که برای فیلمبرداری هوایی مدام روی سر جمعیت مانور می دهد! حضور نفر اول مملکت در پاوه و مناطق همجوار که در 35 کیلومتری شهر در آن طرف مرز پایگاهی آمریکایی در دل خاک عراق لانه کرده، ضرب شصت روشنی است به بعضی موش دواندن ها برای ناامن نشان دادن منطقه و ایضا استقبال اهل تسنن نیز مانند همان ضرب قبلی به اندازه کافی به رخ کشید محبوبیت و پایگاه مردمی رهبری را! جمع با آمدن رهبر، مثل همه دیدارهای قبلی شعار واحدی که مجری تمرین داده بود را بی خیال می شود و کار خودش را می کند: "صلی علی محمد، بوی خمینی آمد" و در ادامه هم می زند به فاز بعدی:"خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست!" و با خود می اندیشم که یک رهبر
دینی شیعه باید چگونه عمل کرده باشد که جماعتی از اهل تسنن تا سر حد هدیه خون جاری در رگهایشان به او ایمان داشته باشند! مشغول حساب و کتاب و دو دوتا چهار تای این مسئله ام که سرود گروهی از دانش آموزان پسر به زبان کردی می پرد وسط بحث غامض فلسفی ما. می افتم به رمزگشایی آنچه که می گویند. هرچند تلاشی مزبوحانه است اما عاقبت به ضرب و زور حرف کشیدن از پاسدار کردی که کنارم نشسته یک بیتش را به فارسی بر می گرداندم: "امروز پاییز پاوه بهار است چرا که چشمان ما به دیدار یار روشن شده است." ماموستا قادری، امام جمعه اهل سنت پاوه هم بعد از اجرای سرود، خیرمقدمی می گوید و توضیح این نکته (یحتمل برای آنکه مسئولین حاضر گوشی دستشان بیاید) که اهل منطقه از نظر فقهی پیرو امام شافعی هستند که به سبب حب اهل بیت(ع) آزار و اذیت های فراوان دید و بر همین مبنا، مردم منطقه نیز محب آل رسولند. دارد گره "و آل محمد" آخر صلوات شان آرام آرام برایم باز می شود. ضمن صحبتهایش هم تشکر می کند از موضع قاطع رهبر در حرام شمردن اهانت به اصحاب و همسران پیامبر(ص) که با تکبیر جمع همراه می شود و ایضا میراث ملی توصیف کردن زبان کردی از جانب ایشان. مسئله ای که با تشویق
شدید حضار روبرو شد. در ادامه صحبتهایش هم مانند امام جمعه گیلانغرب نالید از درد بیکاری و پیامدهای ناگوارش. تو گویی درد این مردم همه یکی است. شهر در دامنه کوه است و علی رغم تابش آفتاب، هوایی خنک و بهاری دارد. جمع یکی دو بار دیگر در تایید سخنان زعیم جمعه اهل تسنن شهر همهمه می کند.