یادداشتی در واکنش به "علیه نقد محتوایی"؛
چرا نقد محتوایی فراگیرتر است؟
یادداشت "علیه نقد محتوایی" شاید در نقطه شروع چندان موضوع مهمی برای فضای عمومی علمی در ایران به حساب نیاید. طبعا انتشار آن درسایتی نظیر سیمافکر که بیشتر به علوم انسانی مشهور شده است، شاید عجیب به نظر برسد.
به گزارش « نسیم آنلاین » ، «نقد محتوایی» بهتر است یا «نقد فرمی»؟ قبل از پاسخ به این سوال بهتر است بگوییم نقد محتوایی و نقد فرمی هرکدام چه هستند؟ نقد محتوایی به این میپردازد که فیلم «چه میگوید؟» و نقد فرمی به این می پردازد که «چگونه میگوید؟» شاید اسم دیگر نقد فرمی را بتوان نقد فنی یا نقد ساختاری و تکنیکی گذاشت. تکلیفمان با نقد محتوایی مشخص شد. حرف از بررسی و ارزیابی محتوا و مضمونی که فیلمساز میخواهد از آن صحبت کند کاملا مشخص است. اما بنظر فهم نقد فرمی کمی پیچیدهتر و دشوار است. چرا؟ برای ارزیابی چگونگی در بخش فنی و ساختاری که در نهایت فرم فیلم را تشکیل میدهد باید آیتمهای مختلف و متنوعی را مد نظر قرار داد.
چه چیزهایی فرم یا ساختمان فنی و تکنیکی یک فیلم سینمایی را تشکیل میدهند؟ فیملنامه (داستان،شخصیت، دیالوگ، تعلیق و…) دکوپاژ، میزانسن(به عنوان دو وظیفه اصلی کارگردان)، تصویر، نور، صدا، بازیگر، طراح صحنه و لباس، موسیقی،گریم، تدوین. تقریبا این موارد آیتمهای اصلی تشکیل دهنده ساختار فنی یک اثر سینمایی هستند که با هدایت و مدیریت کارگردان به عنوان رهبر گروه ترکیب و چینش درستی برای رسیدن به یک فرم درست و دقیق سینمایی است. حال کسی که میخواهد منتقد فنی فیلم باشد و به ارزیابی اثری مثبت یا منفی بپردازد، ایتمهای بالا مد نظر قرار میدهد. در این میان به نظر میرسد تنها کارگردانان میتوانند منتقدان فنی خوبی باشند چرا که دانش لازم برای بکارگیری از تخصصهای مختلف را دارا هستند و میدانند هرکدام چگونه کنار همدیگر قرار بگیرند، اثر هنری را تشکیل میدهند. در واقع منتقد باید به اندازه یک کارگردان دانش فنی مناسب داشته باشد و شاید فقط قدرت مدیریت ندارد وگرنه حتما کارگردان میشد. اما یک کارگردان هم نمیتواند منتقد فنی تمام عیار باشد چرا که او هم دانش و تخصصی در همه عناصر تشکیل دهنده یک فیلم را ندارد و صرفا با گفتوگو و راهبری سعی میکند که متخصصان دیگر را به ذهنیت خود رهنمون کند تا آن چیزی که مد نظر کارگردان است پیاده شود. برای منتقدان فرمی آنچه گفته میشود، مهم نیست، مهم چگونگی بیان است که میبایست مبتنی بر عناصر زیباییشناسی سینما به صورت درست و دقیق باشد. حال آیا منتقدان فرمی برای نقد فیلم تمامی آیتمهای گفته شده را به طور دقیق و کارشناسی مد نظر قرار میدهند؟ پاسخ قطعا منفی است. فارغ از اینکه اکثریت مدعیان نقد فرمی نیز مباحث محتوایی درباره فیلم انجام میدهند، معمولا با قضاوتهای کلی به سراغ اثر میروند، شاید مثلا در مورد کارگردانی یا تدوین اظهار نظر کنند، اما هیچکدام جنبه استدلالی و مصداقی جزئی ملموس پیدا نمیکند. این قضاوتهای کلی میتواند به تعداد کارشناسان مختلف و متعدد و متضاد باشد. چرا که معیار و سنجههای یکسانی برای مواجه با فیلم وجود ندارد.
نقد فرمی برای منتقدین پر مدعاست! همواره این منقتدین خود را پس عبارتهای کلی و مهمل و غیرقابل سنجش پنهان میکنند. غالبا نقد فرمی برای منتقدین پر ادعا و کمبازده است، که حتی در یک زمینه خاص سینما مثل فیلمنامه یا کارگردانی تخصص ندارند اما میخواهند کلیت عناصر تشکیل دهنده فرم سینما را با حرفهای کلی و گنگ نقد کنند. بازی کردن با کلمات، ادبیات سرکاری بدور از استدلال و مصداق. سنجش با عناصر زیباییشناسی و فنی سینما در نقد آنها یافت نمیشود. آفت نقد فنی و فرمی سینما قضاوتهای کلی بدور از استدلال است. عبارات کلی و مهملی که قابل اثبات یا رد نیستند، نقد فرمی و تکنیکی محسوب نمیشوند، چرا که وقتی صحبت از تکنیک و فن شد باید نظری دقیق و قابل ارزیابی باشد. به قول ابطالگرایان در فلسفه علم که معتقدند نظریهای علمی است که قابل ابطال باشد. در نقد فرمی هم عبارتهایی که قابل سنجش و ارزیابی دقیق و جزئی هستند که قابل رد شدن یا تایید شدن باشند، ارزش فنی دارند وگرنه با قضاوتهای کلی و حرفهای کلی که به سراغ نقد هر فیلمی میتوان رفت و بدون شک برای سازندگان اثر ارزش چندانی ندارند چراکه چیزی به آنها اضافه نمیکند. نقد فیلمنامه یا نقد کارگردانی یک فیلم به تنهایی ایرادی ندارد. ایراد اینجاست که صرفا نقد فیلمنامه یا کارگردانی را نقد فنی یا فرمی بیان کنند در حالیکه از دیگر اجزاء متشکل فرم سینمایی غافل شدهاند و درعین حال مدعیاند اجزای فرم سینما را نباید جدای از یکدیگر دید. محتوی را نباید از فرم جدا کرد. حال وقتی که فرم سینما را تکهتکه میکنند و صرفا در مورد بخشی از آن صحبت میکنند، به راحتی میتوان در مورد محتوای آن نیز صحبت کرد چرا که محتوا نخ تسبیحی است که دانههای مختلف یک فرم سینمایی را به همدیگر متصل میکنند. نقد فرمی که صرفا به تحلیل فیلمنامه یا کاگردانی یا تدوین اثر میپردازد فیلم را تکهتکه میکند، نقد محتوایی نتیجه و ثمره فرم فیلم را از دریچه معنا که هویت بخش اجزاء مختلف فرمی فیلم است، را بررسی میکند.
محتوا شکل دهنده فرم سینمایی یک فیلمنامهای را به دو کارگردان صاحبت سبک برای تولید بدهیم، فرم و جهان دیداری مخصوص به خود هرفیلم را پیدا میکند و ممکن است هر دو فیلم در نهایت خیلی خوب باشند. اما فرم آنها قطعا متفاوت خواهد بود، با اینکه هرکدام از آنها قدرت فنی و تکنیکی را دارا هستند، هرکدام مبتنی بر بینش و معنایی ذهنی خود به خلق فیلمنامه خواهند رفت، لذا تکنیک و عناصر زیباییشناسی سینما نیز باز در خدمت معنای ذهنی کارگردان است و یک سری اصول و قوائد سینمایی کارگردان را مجبور نمیکند که اثری شبیه به یکدیگر بسازند. منتقد نیز از این رویکرد خلاصی ندارد. لذا منتقدانی که باز مدعی این هستند که اصلا به محتوا کاری ندارند و صرفا به فرم و چگونگی بیان یک اثر سینمایی میپردازند، غافل از این هستند که ارزیابی و نقد فنی و تکنیکی آنها در مواجهه با فیلم، مبتنی بر پیشفرضهای ارزشی و معنایی است که در ذهن دارند و با آن پیش فرضها جهان پیرامون خود را درک میکنند. منتقد محتوایی مدعی این نیست که عناصر زیبایی شناسی یا دقتها و ظرایفی مختلفی که تشکیل دهنده فرم سینما هستند را کامل میشناسد و حال اجازه نقد دارد، برای او عنصر اصلی و سلول بنیادین فیلم مهم است. معنا و محتوایی که باعث شده است چنین فیلمی شکل بگیرد. حتی برای عوامل فنی فیلم نیز معنا و محتوی بیش از هرچیز مهم است. محتوی و رویکرد معنایی فیلم است که به آنها انگیزه و شوق میدهد که آن کار را انجام بدهند یا ندهند. وقتی که یک فیلمنامه به جهت تکنیکی و فنی در اوج دقت و ظرافت باشد، اما معنای جدید و جذابی نداشته باشد، عوامل فنی، رقبت چندانی برای شرکت در تولید آن ندارند مگر اینکه بیپول باشند.
پیش فرض داشتن در نقد محتوایی شاید ایراد گرفته شود که؛ کسی که نظر به محتوای فیلم دارد در مورد محتوایی صحبت میکند که تبدیل به فرم سینمایی نشده است و چیزی که هنوز تبدیل به فرم نشده است ارزش صحبت کردن ندارد. اگر منظور این سخن فیلمهایی است که حداقلهای بیان تصویری و زیبایی شناسی را ندارد، حرف درستی است اما اگر سخن بر اثر فیلمهایی است که بخاطر نگرشها و سطح بینشهای فرمی و محتوایی مورد مناقشه و مجادله قرار میگیرد، این سخن همان اندازه بیاهمیت است که شخصی دیگر همان فیلم را خوب و دارای کارکرد میداند. هر دو مدعی باید استدلال و بحث کنند. اگر کسی فیلم را واجد این ارزش میداند که در مورد محتوا و پیامی که فیلم دارد سخن بگوید پس نسبتی تاثیرگذار با فیلم برقرار کرده است. البته این نسبت در افراد با سطح سوادها و نگرشها و دغدغهها و انگیزهها کاملا متفاوت است. لذا با قطعیت میتوان گفت که در عالم هنر و سینما در یک نسبیت قوطهور هستیم که نمیتوانیم حکم کلی و قطعی صادر کنیم. اصلا آنکه در سینما حکم کلی و قطعی صادر میکند نتوانسته شناخت درست و عمیقی با عالم هنر و سینما برقرار کند. پیش فرض داشتن در نقد محتوایی یکی دیگر از ایراداتی است که به اینگونه نقد وارد میکنند.درحالیکه میتوان سوال کرد که اساسا انسان در چه کاری در امور زندگیش بدون پیشفرض و ذهنیت است؟ ممکن است عدهای فیلم اخراجیها یا لانتوری را یک فیلم سطحی و بیاهمیت و ژورنالیستی چه در ساختار و چه در محتوا بدانند که هیچ کارکرد و تاثیرگذاری روی مخاطب ندارد اما عدهای دیگر درگیر فیلم شده باشند و در مورد ارزشها و پیامهای فیلم باهمدیگر صحبت بکنند. از این تناقضها نباید فرار کرد یا یک طرف را برگزید و طرف دیگر را حذف کرد. سینما و اثر سینمایی موفق هردوطیف را خواهد داشت و این هم به آن دلیل است که تمامی مخاطبین سینما مبتنی بر پیش فرضهای ارزشهای اخلاقی،اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی فیلم میبینند و محتوا و معنا در درجه اول برایشان مهم است. هرچقدر محتوای فیلم همسو با باورها و دغدغهها و مسئلههای انها باشند با فیلم ارتباط بیواسطه تر و هرچقدر از آنها دور باشد، ارتباط سرد و سخت تری خواهند گرفت. لذا در سینما پیش فرضهای معرفتی و سلیقهای بیش از هرچیز در موفقیت فیلم تعیین کننده است. با مطالعه کتاب "رویکردهای انتقادی در مطالعات فیلم" و کتاب "نظریه فیلم" میتوان به انبوهی از نحلههای فکری و اندیشهای بر میخوریم که هرکدام مبتنی بر پیشفرضها و گفتمان فکری خود به مواجه با سینما میپردازند. پاسخ به سوال «نقد محتوایی» بهتر است یا «نقد فرمی؟» مشروط است. نقد محتوایی باب گفتوگو در مورد فیلم را در مخاطب عام و خاص باز میکند. این نظرات به معنای نفی نقد فرمی نیست، اگر نقد فرمی دقیق و درست باشد در نهایت باب گفتوگو را بین متخصصین سینما و اهل تکنیک باز خواهد کرد، که آن هم جای خود بسیار کارآمد است. اما در سینمای ایران بلکه در سینمای دنیا بیشتر منتقدین سینما حتی آنهایی که مدعی نقد فنی و فرمی هستند، در مورد محتوای فیلم صحبت میکنند. اما در ایران به گونهای با نقد محتوایی برخورد میشود که گویی اصلا چیزی به نام نقد محتوایی نداریم، حال آنکه با توجه به وضعیت منتقدین موجود میتوان گفت در ایران نقد فرمی بصورت دقیق حتی از طرف افراد مدعی نقد فرمی وجود ندارد، آنچه که معمول است نقد فیملنامه و یک کلیات دست و پاشکسته و مهمل از کارگردانی است و نهایتا به دیگر بخشهای فنی فیلم نیز ناخنکی میزنند. اگر فریب کلمات و کلیگوییها و اصطلاحات را نخورید، در اکثر مواقع در مواجه با نقدهای فرمی پی خواهید برد که کلاغی در حال رنگ شدن است که جای قناری قرار است استفاده بشود.