در نشستی در دانشگاه امام حسین بررسی شد:

پیگیری حقوقی نامه ۴ کشور اروپایی-آمریکایی به شورای امنیت سازمان ملل

کدخبر: 2032164

قطعنامه ۲۲۳۱ پس از امضای برجام توسط شورای امنیت تصویب شد. تصویب این قطعنامه روند مناسبی نداشت. چون روند صحیح تصویب قطعنامه در شورای امنیت این است که ابتدا طرف مقابل را از مفاد قطعنامه مطلع کنند و سپس از وی امضا گرفته شود. اما در مورد ۲۲۳۱ شورای امنیت ابتدا از طرف ایرانی امضا گرفت و پس از آن شرایط آن را تصویب کرده و به تصویب رساند.

به گزارش « نسیم آنلاین » ، پیرو نامه اخیر 4 کشور اروپایی امریکایی به شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر نقض قطعنامه 2231 به واسطه آزمایش موشک های بالستیک سپاه پاسداران؛ پاسداران انقلاب اسلامی درگروه حقوق دانشگاه جامع امام حسین(علیه السلام) اقدام به برگزاری نشستی در این خصوص با حضور آقای دکتر اخوان معاون اسبق حقوقی- بین المللی سازمان انرژی اتمی و استاد دانشگاه های تهران و آقای دکتر جمشیدی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نمودند که محتوای آن در ادامه می آید.

در ابتدا دکتر اخوان فرد اظهار داشت: انرژی هسته ای برای ما صرفا یک دستاور تکنولوژیک نیست بلکه نماد خودباوری ملی است. حتی از صنعت نفت هم مهم تر است.

ما در شرایطی هستیم که 13 سال از مرحله فعلی پرونده انرژی هسته ای میگذرد و در حال حاضر با اصطلاح برجام مواجه هستیم. مقطع اجرای برجام به تعبیر حضرت آقا خسارت محض است.

ما در برجام با متنی مواجه هستیم که در آن به قطعنامه هایی که قبلا علیه ایران صادر شده اشاره دارد. قطعنامه هایی که از ابتدای انقلاب تا کنون علیه ایران صادر شده هیچ مشابهی در تاریخ ندارد (یعنی با بی عدالتی تمام علیه ایران صادر شده است). تعدادی از این قطعنامه ها از طرف شورای امنیت سازمان ملل، تعدادی از سوی اتحادیه اروپا و تعدادی از سوی دولت آمریکا صادر شده است. هیچکدام از این قطعنامه ها تا کنون لغو نشده بلکه تعدادی از آنها تعلیق شده یعنی قابلیت بازگشت دارد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی جهت تعیین تکلیف در این مقوله دو راهکار برشمرده است:

اول اینکه تمامی معاهداتی که با دول خارجی امضا می گردد باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد(اصل 77 قانون اساسی)

دوم اینکه مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید به تایید مقام رهبری برسد(اصل 176 قانون اساسی)

در فضای مورد دوم با نامه رهبر معظم انقلاب به رئیس جمهور در تاریخ 22/7/94 مواجه هستیم. این نامه اشاره به مصوبه جلسه 634 شورای عالی امنیت ملی در تاریخ 19/5/ 94 دارد. این فاصله دو ماهه نشان دهنده این است که در این مدت این مصوبه توسط رهبری و مشاوران ایشان در حال بررسی و اظهار نظر بوده است. در نامه مذکور 28 شرط در مقوله برجام ذکر شده. 9 شرط مربوط به مجلس شورای اسلامی،10 شرط مربوط به شورای عالی امنیت ملی و 9 شرط ویژه رهبری. در بند سوم این نامه رهبر معظم انقلاب فرمودند: در سراسر دوره 8 ساله وضع هر تحریم در هر سطح و به هر بهانه ای از جمله بهانه های خودساخته تروریسم و حقوق بشر، لغو برجام محسوب شده و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه مجلس اقدامات لازم را انجام دهد و فعالیت های برجام را متوقف کند.

قطعنامه 2231 پس از امضای برجام توسط شورای امنیت تصویب شد. تصویب این قطعنامه روند مناسبی نداشت. چون روند صحیح تصویب قطعنامه در شورای امنیت این است که ابتدا طرف مقابل را از مفاد قطعنامه مطلع کنند و سپس از وی امضا گرفته شود. اما در مورد 2231 شورای امنیت ابتدا از طرف ایرانی امضا گرفت و پس از آن شرایط آن را تصویب کرده و به تصویب رساند.

طرف غربی همیشه نگاه گستاخانه و محدودکننده به ایران دارد.

در حقوق بین الملل با دو رویکرد مواجه هستیم:

اول: رویکرد کلاسیک(منفعلانه و دفاعی محض): برتری حقوق بین الملل بر حقوق داخلی. یعنی خود را موظف به اطاعت محض از مقررات حقوق بین الملل بدانیم.

دوم: رویکرد مدرن(مطالبه گرانه، فعال و تهاجمی): برتری حقوق داخلی بر حقوق بین الملل

جمهوری اسلامی ایران رویکرد دوم را اجرا می کند. اصل 77 قانون اساسی و ماده 9 قانون مدنی موید همین معناست.

در حال حاضر برخی از حقوقدانان می گویند ضبط دو میلیارد دلار از بدهی های معوقه ایران توسط دولت آمریکا نقض برجام محسوب نمیشود و نمی توان به خاطر آن اقامه دعوا کرد. زیرا چنین مسئله ای در متن برجام پیش بینی نشده است، در صورتی که آمریکا با این اقدام ما را از رسیدن به حقوق ماهوی که می بایست به واسطه برجام به ما تعلق میگرفت؛ باز میدارد. حقوقی که به تعبیر رهبر در اصل باید لغو تحریم ها باشد. این اقدام آمریکا دقیقا مغایر با مفاد، محتوا و روح برجام است.

در رابطه با موشک های بالستیک سپاه باید گفت که هر حکومتی حق دفاع از خود را دارد. اما در مورد حمل کلاهک هسته ای که قطعنامه 2231 به آن می پردازد، باید گفت که اساسا هیچگاه موشک های سپاه برای حمل سلاح هسته ای طراحی نمی شوند. زیرا ساخت سلاح هسته ای مغایر با فتوای رهبر است. ما باید بین مسئله دفاع و امنیت تفکیک قائل شویم. کار سپاه دفاع است و این هیچ ارتباطی با مسئله امنیت که یک مسئله کشوری است؛ ندارد.

در ادامه این نشست آقای دکتر جمشیدی بحث خود را با این مقدمه آغاز نمودند که: برجام صرفا یک مسئله هسته ای نیست بلکه یک برنامه راهبردی استراتژی کلان است و غربی‌ها از مجرای برجام وارد شده‌اند و می‌خواهند انقلاب اسلامی را مهار و کنترل کنند.

متاسفانه گرایش عمومی این است که اگر بتوانیم با امریکایی‌ها حرف بزنیم و مسئله را حل بکنیم خیلی بهتر است،اتفاقا امریکایی‌ها برای مدیریت ایران یک نگاه اجتماعی دارند یعنی بلند مدت نگاه می کنند، امیدوار هستند به تحولات سیاسی اجتماعی ایران، به همین دلیل هم در انتخابات مجلس و هم در ریاست‌جمهوری برآوردهای جدی دارند. نگاهی در داخل وجود دارد که یک توافقی بشود و وضعیت اقتصادی درست شود، اتفاقا امریکایی‌ها به دنبال آن هستند که توافق بشود و وضعیت اقتصادی درست نشود.

این استاد دانشگاه در ادامه توضیح داد: نگاه ما این است که اگر ما بخواهیم این مسئله را مدیریت بکنیم یک فرآیند اجتماعی را می‌طلبد، در این فرآیند باید مردم اقناع شوند که این مسیر، مسیری نیست که منافع انقلاب اسلامی و اقتصاد کشور را تامین کند.

ایشان افزودند: در حال حاضر برجام در دو زمینه مطرح است. اول زمینه حقوقی و دوم زمینه سیاسی.

براساس حقوق بین الملل آنچه که منافع ما را تامین می‌کند (NPT) یا نهایتا پروتکل الحاقی است ولی ما در برجام با یک توافق دو طرفه‌ای مواجه هستیم که باید در برابر طرف مقابل تا آنجایی که او راضی شود کوتاه بیاییم، این مسئله به خودی خود یک نقص محسوب می‌شود.

از نظر حقوق بین الملل اصلا برجام سند محسوب نمیشود. در اصل قطعنامه 2231 به عنوان سند پذیرفتنی است که برجام پیوست اول این قطعنامه می باشد. به عبارت دیگر برجام توافق بین ایران و 1+5 بود که در نهایت در قالب قطعنامه 2231 شورای امنیت گنجانده شد. این مطلب مغالطه بزرگی است که تیم مذاکره کننده مرتکب آن شده و کسی توجه ندارد.

البته قطعنامه 2231 پیوست دومی هم دارد که مسئله موشکی آنجا مطرح شده است.

در نامه چهار کشور دو مسئله مهم وجود دارد:

مسئله اول اینکه در این نامه از لفظ نقض قطعنامه 2231 استفاده نشده است. بلکه به خاطر مانور سیاسی از لفظ ناسازگاری با مفاد قطعنامه استفاده کرده اند.

مسئله دوم اینکه در متن نامه آمده است که موشک های بالستیک با هر نوع طراحی ذاتا قادر به حمل کلاهک هسته ای می باشند.

در توافق هسته ای طرف ایرانی را زیر بار معاهده رژیم کنترل موشکی(MTCR) بردند. رژیم کنترل موشکی یک قطعنامه بین المللی نیست. بلکه معاهده ای است که مابین چند کشوری که در زمینه ساخت موشک قدرتمند هستند امضا شده است. خط قرمز این رژیم، موشک هایی است که دارای برد 300 کیلومتر و قدرت حمل کلاهک هسته ای به وزن 500 کیلوگرم می باشند. طبق قرارداد (MTCR) موشک های عماد، قدر و شهاب ناقض قطع‌نامه2231 شورای امنیت سازمان ملل می‌باشند. در واقع اگر امریکایی‌ها بخواهند به لحاظ حقوقی در مسئله موشکی ورود کنند که کردند، دست بالاتر را دارند.

وی با اشاره به برنامه گام‌به‌گام غرب در محدود کردن برنامه موشکی ایران به این نکته اشاره کرد که در مرحله اول آمریکایی‌ها به صراحت اعلام کردند، قدرت موشکی ایران تهدیدی علیه منطقه و بین الملل است، دقیقا همان برنامه ای را که در مسئله هسته‌ای مطرح می‌کردند، در موضوع موشکی تکرار می‌کنند.

وی در ادامه گفت: امریکایی‌ها می‌گویند با وجود اینکه ما جلوی ساخت بمب اتم را در ایران گرفته‌ایم ولی قدرت موشکی ایران یک تهدید است و ما باید با آن مقابله کنیم.

وی افزود: اساسا موشک برای حمل کلاهک اتمی است و زمانی که امریکایی‌ها می‌گویند ما مطمئن شدیم ایران بمب اتم نمی‌سازد موشک دیگر چه فایده ای دارد! حالا که مسئله کلاهک تمام شده موشک تهدید به حساب می‌آید!! آنها گام‌به‌گام و حساب شده جلو می آیند. اگر مذاکره‌کنندگان ما به اندازه کافی زرنگ بودند جلوی این نفوذ را می‌گرفتند.

دکتر جمشیدی با اشاره به مرحله دوم برنامه گام‌به‌گام غرب در محدود کردن برنامه موشکی ایران اظهار داشت: آقای اوباما در اجلاس ریاض و کری در سفر اخیر منطقه‌ای خود به این مسئله پرداخت که برنامه موشکی ایران، تبدیل به یک دعوای داخلی شده و این برای ما ]آمریکایی ها[ خوب است.

در آینده نزدیک و در مرحله سوم این برنامه گام به گام امریکایی‌ها به دنبال ترتیباتی برای کنترل قدرت موشکی ایران هستند و این برنامه را در حوزه منطقه ای دنبال می کنند، وی در ادامه توضیح داد: آقای کری در سفر اخیر خود به منطقه، به این مسئله اشاره کرده که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بابت برنامه موشکی ایران ابراز نگرانی کرده اند و پیشنهاد داده که ایران باید در گام اول یک مسیر مذاکراتی را با اعراب منطقه آغاز کند، نکته جالب موضوع اینجاست که امریکا دیگر طرف مذاکره با ایران نیست و دراین مرحله نقش یک میانجی را ایفا می‌کند و سطح مواجه ایران با غرب وامریکا به مواجه با کشورهای حاشیه خلیج فارس تقلیل می‌یابد.

این کارشناس مسائل بین‌المللی تصریح کرد: درآینده نزدیک امریکایی‌ها دوباره بابت برنامه موشکی ایران به شورای امنیت نامه می‌دهند، روسیه یک بار مخالفت کرد ولی هیچ تضمینی نیست که برای بار دوم و سوم ایستادگی کند.وقتی فشار بر روسیه زیاد شود او هم با امریکا همکاری می کند.

دکتر جمشیدی در ادامه افزود: در گام اول آنها می گویند موشک های شما قابلیت حمل کلاهک هسته ای را دارند و درخواست بازرسی و دسترسی به سایت های موشکی ما را می دهند.

طبق فرمولی که این مسیر پیش می رود، در آینده با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد واین مسیر نیازمند تغییر است تا آنچه که امریکا وغرب می خواهد عملی نشود.

در انتها دکتر اخوان‌فرد افزودند: آمریکا پس از برجام به تعهد خود مبنی بر استرداد بدهی های معوقه ایران عمل نکرد. این در حالی است که قرارداد فروش 118 فروند هواپیمای ایرباس بین ایران و فرانسه به امضا رسید. واقعیت از این قرار است که آمریکا با سیاست کدخدا منشی خود اعلام کرده که به دلیل این که ایران سابقه خوبی ندارد ما به آنها پولی پرداخت نمی کنیم. اما ایران حق دارد از محل بدهی های معوقه خود هر کالاهایی که مورد تایید ماست را خریداری کند. به خاطر وجود چنین مسائلی است که رهبری فرمودند: مقطع اجرای برجام خسارت محض است. یعنی پس از 5/2 سال مذاکره چنین نتیجه اسفناکی حاصل شد.

ادبیات حقوق بین الملل اصولا مغالطه گرانه و سفسطه آمیز است. مثلا طرف غربی به جای واژه تحریم از لفظ ابزار اصلاح گرانه استفاده میکند تا ملایم تر به نظر برسد. اما در واقع مفهوم و کاربرد هر دو یکی است.

در متن قطعنامه 2231 به ماده 41(فصل هفتم) منشور ملل متحد اشاره شده است که این ماده در مورد برقراری صلح و امنیت بین المللی است. اشاره به این ماده به خاطر این است که بهانه ای برای اجرای ماده 42 منشور یعنی برخورد نظامی باشد.

ارسال نظر: