افول "شهرزاد" آغاز شده است؟
حسن فتحی واقعهنگاری سیاسی-اجتماعی را که میتوانست بهترین کلید برای پیشبرد درام باشد فقط به قسمت اول محدود کرده و به جای آن قسمتهای بعدی سریال را به داستان تکراری عدم وصال دو عاشق سوق داده است
گروه فرهنگی خبرگزاری «نسیم»- سریال "شهرزاد" در این نزدیک به دو ماهی که در شبکه خانگی توزیع میشود بیشتر از آن که مخالف داشته باشد، موافق دارد. به هر حال بعد از مدتها که مخاطبان سریال تاریخی خوش آب و رنگی را ندیده بودند این سریال توانسته است لااقل در تصویرسازی بخشهایی کمتر دیده شده از تاریخ ایران هم که شده درست عمل کند. حسن فتحی به واسطه حمایت همه جانبه ای که سرمایه گذار متنفذش داشته توانسته بخشی از آرمانهایی که درباره بازسازی شهرک سینمایی غزالی داشته را محقق کند و البته نیز همین بازسازی باعث شد "شهرزاد" قابهایی چشم نواز و زیبا داشته باشد. در کنار این زیبایی بصری این تازه ترین سریال محصول شبکه خانگی بازیگران خوبی را هم به خدمت گرفته است؛ بازیگرانی که از علی نصیریان تا مصطفی زمانی و شهاب حسینی و ترانه علیدوستی سعی کرده اند اجراهایی حرفه ای از کاراکترهای خود داشته باشند و مخاطبان را با گافهای معمول در اجرای بازیگران روتین تلویزیونی روبرو نکنند.
* اما آیا "شهرزاد" یک سریال تاریخی کامل است؟ برای پاسخ به این سوال باید تأکیدی داشته باشیم بر مختصات ژانر تاریخی. در این ژانر سعی بر آن است که با تکیه بر صحنه آرایی درست یک بازه زمانی در گذشته، ماجرایی مرتبط به آن دوره تاریخی روایت شود. در این ژانر همان قدر که صحنه آرایی و پردازش درست مختصات تصویر اهمیت دارد روایت دقیق اتفاقات مرتبط با آن ماجرای تاریخی هم اهمیت دارد. پیش از پخش "شهرزاد" در شبکه خانگی مرتب بر این امر تأکید می شد که این سریال داستانی در دل اتفاقات کودتای ننگین 28 مرداد 1332 را روایت می کند و کارگردان نیز میکوشید از این بگوید که سعی دارد در این سریال بخشهایی از آن رخداد سیاسی که به اعتقاد بسیاری یکی از ریشه های انقلاب اسلامی بود را روایت کند. اما واقعیت آن است که به جز بخشهایی از قسمت اول سریال هیچ نمود بیرونی از این رخداد سیاسی در درام "شهرزاد" نمی بینیم. حسن فتحی واقعه نگاری سیاسی-اجتماعی را که می توانست بهترین کلید برای پیشبرد درام باشد را فقط به قسمت اول محدود کرده و به جایش قسمتهای بعدی سریال را در جهتی پیش برده که بیشتر داستانی تکراری درباره عدم وصال دو دلداده و تبعات خانوادگی آن را به تماشا بنشینم.
* آیا این روایت پردازی عاشقانه جذابیت خاص خود را دارد؟ در نگاه اول و بخصوص با تکیه بر صحنه آرایی و بازیهای بازیگران این روایت عاشقانه میتواند تا حدودی در جلب نظر مخاطب موثر باشد اما به نظر می رسد از قسمت پنجم سریال بیش از پیش این نوع روایت مبتنی بر کلیشه های ملودرام سازی در ایران پیش رفته و همین شده که شاید اگر قسمتهای "شهرزاد" را یکی در میان هم ببینید باز هم می توانید با قوه تخیل خود قسمتهای قبل یا حتی بعد را حدس بزنید. این نکته پرسشی دیگر را هم به دنبال دارد و آن اینکه با این اوصاف عاقبت "شهرزاد" چه خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش زمانی معلوم می شود که بدانیم آیا فتحی تصمیم گرفته تمامی قسمتهای بعدی سریالش را هم با تکیه بر همین مشکلات برآمده از فرقت یار و تلاش فارغان برای بازسازی زندگی های جدید خویش پیش ببرد یا آن که در قسمتهای بعدی پیرنگ سیاسی-اجتماعی محکمتر از آنچه تاکنون دیده ایم را در سریال به تماشا خواهیم نشست؟