کاش این فیلم به نام "حماسه آمل" ساخته نمی‌شد!

کدخبر: 1036727

نقد «نسیم» بر فیلم سینمایی "ماهی سیاه کوچولو"/ این فیلم با وجود تبلیغات قبلی کوچک‌ترین ارتباطی با حماسه مردم آمل ندارد و مخاطب وقتی بعد از تماشای فیلم از سالن خارج می‌شود حتی یک خرده‌داستان درباره آن اتفاق هم نصیبش نمی‌شود

گروه فرهنگی خبرگزاری «نسیم»- مریلا زارعی دو سال قبل با "شیار143" یکه‌تاز جشنواره فیلم فجر و بعدتر اکران عمومی بود. تصویری که او در این فیلم از یک مادر شهید داغدار که سال‌ها انتظار بازگشت فرزند را می‌کشد ارائه داد آن‌قدر زیبا و دست‌نخورده بود که باعث شد نه‌تنها سیمرغ بلورین بهترین بازیگری زن جشنواره سی و سوم را بگیرد بلکه حتی اثرش به‌عنوان یکی از بهترین‌های سینمای دفاع مقدس در سال‌های اخیر جای گیرد .

" شیار143" انتظارات را از زارعی بالا برد و وقتی شنیده شد او قامت یک چریک شهری را در درامی دهه پنجاهی به نام "ماهی سیاه کوچولو" بازی می‌کند بسیاری منتظر یک نقطه عطف دیگر در کارنامه او بودند .

به هنگام پیش‌تولید و زمان فیلم‌برداری "ماهی سیاه..." نیز حجم فراوان شایعات بر این مبنا بود که این فیلم بخشی از حماسه آمل را به تصویر می‌کشد و زارعی نیز نقش چریکی را که یک‌سوی حماسه است .

* حماسه‌ای کاملاً دراماتیک

حماسه آمل در بهمن شصت و مدتی کوتاه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روی داد و طی آن بخشی از منافقین کوردل وابسته به اتحادیه کمونیست کارگری که از سوی دولت شوراها حمایت می‌شدند سعی کردند با پناه گرفتن در جنگل‌های آمل در برابر خروش انقلابی مردم علیه استکبار شرق و غرب بایستند و اینجا بود که مردم انقلابی آمل هر چه در توان داشتند از اسلحه‌ی شکاری گرفته تا بیل و کلنگ و از همه مهم‌تر جان خویش را کف دستشان گذاشتند و با تبدیل کردن آمل به شهر هزار سنگر در برابر منافقین ایستادگی جانانه‌ای کردند .

حماسه آمل یکی از دراماتیک‌ترین اتفاقات تاریخ انقلاب است و کافی بود یک فیلم‌نامه‌نویس خبره فقط بر اساس زندگی یکی از شهدای این حماسه مثلاً طاهره هاشمی نژاد به روایت آن پرداخته و سپس درام سینمایی آن ساخته شود تا برگ زرینی در تولید آثار استراتژیک وطنی جای گیرد اما ...

* افسوس از فرصتی که از کف رفت

اما افسوس که حامد طالب‌آبادی نویسنده "ماهی سیاه..." بی‌ربط‌ترین درام مرتبط با حماسه را می‌نویسد و مجید اسماعیلی نیز همین درام بی‌ربط را بدون کمترین بار تصویری مرتبط با آمل فیلم می‌کند و از آن‌طرف تهیه‌کننده‌ای به نام محمدرضا شفیعی هم که سابقه فراوان در تولیدات تلویزیونی دارد نیز خیلی راحت و بی‌خیال می‌گوید هدفش ساخت فیلم استراتژیک نبوده و می‌خواسته تصویری از عشق و انسانیت را در دل جنگل مصور کند !

حال سؤال اینجاست اگر دلتان می‌خواسته عشق یا آنچه خود می‌گویید تقابلات انسانی در دل جنگل یا در حاشیه جنگ را روایت کنید شما را چه نیازی بوده که ظرف زمانی داستانتان راکمی پیش از حماسه آمل قرار دهید؟ اصلاً چرا نریشن ابتدایی و انتهایی را به واقعه‌نگاری قیام مردم آمل علیه منافقین اختصاص داده‌اید؟

خیلی راحت می‌شد این عشق زمینی را در داستانی معاصر و میان چند جوان دانشجو روایت کنید ...

* خلق درام بی‌توجه به‌طرف زمانی یا مکانی حوادث

ریدلی اسکات درجایی گفته است: کنش و واکنش آدمیان در ظرف‌های زمانی و مکانی مختلف تفاوت می‌کند و دقیقاً به همین دلیل است که درجایی حرف‌هایم را در روم باستان می‌زنم و جایی دیگر در دربار فرعون مصر !

اما نویسنده و کارگردان "ماهی سیاه..." با حداقل توجه به دو عنصر زمان و مکان در خلق رویداد فقط خواسته‌اند با الصاق رویداد به ماجرای خود، احتمالا-دقت کنید که حرف از احتمال است- دوز ارزشی بودن کار را بالا ببرند و باز هم احتمالاً دوز حمایت ارگان‌های متولی چنین الصاق‌هایی را افزون کنند .

* ای‌کاش فقط 5 دقیقه به مخاطب بها می‌دادید

طبیعی است که این ترفندها فارغ از زیر سؤال بردن ارزش‌ها، افسوسی را هم باقی می‌گذارد برای آن مخاطب بخت‌برگشته‌ای که به عشق دیرین یک درام مهیج درباره حماسه آمل پول خرید یک ساندویچ را صرف خرید بلیت سینما می‌کند و وقتی بعد از تماشای فیلم از سالن خارج می‌شود حتی یک‌خرده داستان درباره آن اتفاق هم نصیبش نمی‌شود ...

دل چنین مخاطبی را چطور به دست خواهید آورد آقای تهیه‌کننده؟ این همان مخاطبی است که بدجوری فریب‌خورده و در دفعات بعد به‌جای محصولات شما ترجیحش رفتن به سراغ خزعبلات جم و من و تو و فارسی وان است یا بازار زیرزمینی دی.وی.دی‌های هالیوود .

ای‌کاش برای احترام به این مخاطب هم که شده لااقل یک سکانس 5 دقیقه‌ای از حماسه آمل را در فیلمتان می‌گنجاندید ...

ارسال نظر: