ستون پنجم در بازتاب دفاع مقدس
دیدن هنرمندانی که پس از خلق آثار خوب در حوزه دفاع مقدس ناگهان تولید فیلم در این ژانر را متوقف میکنند و به ساختن فیلمهای اجتماعی و حتی طنز رو میآورند هم تایید کننده این بی مهریها و مانع تراشیها و عدم حمایتها در روند ساخت فیلمهای ارزشی است. فیلمهایی که کاملا به نهادها و ارگان های خاص و دولتی وابسته است و بخش خصوصی نمیتواند کاری بکند.
حرف از تولید فیلمهای دفاع مقدسی که میشود، فوری پای سفارشی و حمایتی بودن هم به میان میآید، اما نه به ذهن آنهایی که دستشان حتی به اندازه تولید یک فیلم کوتاه با این موضوعات در کار بودهاست.
آخرین واکنش یک سازنده فیلم دفاع مقدسی راجع به موانع تولید این ژانر خاص را «هادی حجازی فر»، در یک برنامه اینترنتی بیان کرد. واکنشی که رک و صادقانه و البته پر درد و گلایه از موانع و مشکلات عجیب سر راهش در ساخت سریال زندگی شهید باکری میگفت. از مجوز گرفتنهای زمانبری که باعث شده فیلم برداری صحنههای با گریم و لباس زمستانه در تابستان ۵۰ درجه آبادان انجام شود تا حمایت نشدن در تهیه ادوات و سلاحهای جنگی که وظیفه نهادها و سازمانهایی مشخص است. حجازی فر با گفتن « فقط میخوان جیب ما رو بزنن» نقد و گلایهاش را شروع کرد و بعد جملهای گفت که شبیه به آن، از تهیه کننده و کارگردانان فیلمهای ارزشی و دفاع مقدسی، زیاد شنیده شده: « کاری کردند که من دیگه ده کیلومتری ساخت چنین فیلم هایی هم نروم!»
حرف و گلایهای مشترک که هر بار با لحن و بیانی متفاوت در سالهای اخیر گفته شدهاست.
مثلا غلامرضا موسوی تهیهکننده سینما در گفت و گویش با باشگاه خبرنگاران جوان، هزینههای گزاف و محدودیت و نبودن امکاناتی که فقط در دست نهادها و ارگانهاست چرا که توپ و تانک را نمیتوان از بازار تهیهکرد را مانعی برای ساخت فیلمهای دفاع مقدسی دانسته بود.
یا اینکه مهدی جعفری کارگردان فیلم سینمایی«یدو» هم در مصاحبهای با انتقاد از عدم حمایت نهاهای مربوط برای ساخت فیلم های دفاع مقدس گفتهبود: «نهاهایی که قرار بود به ما کمک کنند حمایتی نکردند و در واقعیت برای ساخت فیلمهای دفاع مقدس باید روی پای خود ایستاد و نباید روی حمایت نهادهای مربوط حساب کرد.»
پرویز شیخ طادی کارگردان نام آشنای سینما و تلویزیون هم از گفتن این گلایه ها ابایی نداشته و در گفتگویی کار کردن در گونه سینمای دفاع مقدس را بسیار سخت دانست. شیخ طادی علاوه بر سختیهای طبیعی مثل مکانهای فیلم برداری و وضعیت جغرافیایی و ابزارهای فنی، از سختیهای غیر طبیعی که به گفته او خارج از تصور است و پوست فیلمسازان را برای کار میکند هم گفت:« بعضی وقتها این سختیها و مشکلات حتی کاملا غیر منتظره و شگفت انگیز هم هست. به عنوان نمونه ابزار کار برای فیلم جنگی به یکباره اعلام میشود که خراب است یا فرسوده شده یا اینکه اصلا این ابزار را ندارند و وقتی به مرجع مراجعه میکنی متوجه میشویم که مرجع هم با بحران مالی روبروست و توان هدایت یا تامین بودجه را ندارد و وقتی از حمایت ارگان دیگر صحبت میشود می بینیم ارگان مربوطه هم برای حمایت بودجه لازم را برخوردار نیست.»
این کارگردان، به مشکلاتی که حتی با وجود حمایت مالی ارگانها در انتظار فیلمهای دفاع مقدسی است هم اشاره کرده و گفته:«این حمایتها اگر هم باشد فقط تا مرحله تولید است و بعد از آن این رشته را رها میکنند چرا که میگویند ماموریت ما تمام شده است.»
شیخ طادی بعد از برشمردن همه موانع و سختیها جملهای را بیان میکند که شبیه به اظهارات بسیاری از سازندگان فیلمهای دفاع مقدسی است که مثال هایی از آن نیز در این یادداشت آورده شده :« ترجیح می دهم به جای آنکه سکته و عارضه قلبی پیدا کنم در این نوع سینما کار نکنم.»
وجود چنین نقد و گلایههایی که مثالهای زیادی دارد، نه فقط باعث تاسف می شود که سوالاتی را نیز در ذهنها میآورد اما پاسخ آنها را هیچوقت مراجع مربوطه ندادهاند.
بعضی از این نهادها و ارگانها که اساس و ماهیتشان حمایت از تولید آثار ارزشی و خصوصا در حوزه دفاع مقدس است و حالا که در انجام این تنها وظیفه شان کوتاهی میکنند، پس مشغول به چه کاری هستند؟
دیدن هنرمندانی که پس از خلق آثار خوب در حوزه دفاع مقدس ناگهان تولید فیلم در این ژانر را متوقف میکنند و به ساختن فیلمهای اجتماعی و حتی طنز رو میآورند هم تایید کننده این بی مهریها و مانع تراشیها و عدم حمایتها در روند ساخت فیلمهای ارزشی است. فیلمهایی که کاملا به نهادها و ارگان های خاص و دولتی وابسته است و بخش خصوصی نمیتواند کاری بکند. این در شرایطی است که کارشناسان و منتقدان دلسوز از کم کاری و کمبود آثار در شان دفاع مقدس همیشه هشدار دادهاند و گویا یکی از عوامل مهم، همان نهادهای متولی حمایت از آثار دفاع مقدسی است و با این وجود از دیگران چه انتظاری میتوان داشت؟
در آخر ما میمانیم و حماسهها و تاریخهایی غرورآمیز که زیر خروارها غفلت و کمکاری و مانع تراشی به فراموشی سپرده میشود و نسل های بعد، فیلمهای حماسی از شکستها و افسانههای خود ساخته غربیها در جنگ جهانی دوم را همچنان میبینند و از گنجینهای پر حماسه در وطن خودشان بی خبراند و نمایی نمیبینند.