چه اتفاقاتی کشمکش بر سر مدیریت نمایش خانگی را میان نهادهای حاکمیتی به اوج رساند؟
رها شدگی دردسر ساز نمایش خانگی
جنجال بر سر مدیریت شبکه نمایش خانگی با ورود نمایندگان مجلس به ماجرا به عالیترین سطحش رسیده است. حالا دیگر نزاع از بحث میان دو نهاد حاکمیتی خارج شده است و نمایندگان مردم نیز به این ماجرا ورود کردهاند تا تعیین و تکلیف وضعیت این شبکه تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای شکل گرفته میان صداوسیما با وزارت ارشاد شود.
نسیم آنلاین : احسان سالمی: جنجال بر سر مدیریت شبکه نمایش خانگی با ورود نمایندگان مجلس به ماجرا به عالیترین سطحش رسیده است. حالا دیگر نزاع از بحث میان دو نهاد حاکمیتی خارج شده است و نمایندگان مردم نیز به این ماجرا ورود کردهاند تا تعیین و تکلیف وضعیت این شبکه تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای شکل گرفته میان صداوسیما با وزارت ارشاد شود. نزاعی که ابعاد پیچیدهای دارد و از هر کدام از طرفین آن به نوعی صاحب حق هستند. این نزاع اولین بار در عالیترین سطح خود بر سر صدور مجوز برنامه اینترنتی «همرفیق» شهاب حسینی ظهور و بروز کرد و حالا وارد فازی شده که به نوعی هر کدام از طرفین میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند.
هر کسی از ظن خود شد یار من
هفته پیش محمدمهدی طباطبایینژاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی در گفتگو با خبرگزاری مهر نظارت ساترا (به نمایندگی از سازمان صداوسیما) بر ویاودیها و محصولات شبکه نمایش خانگی در فضای مجازی را غیرقانونی دانست و تأکید کرد هنوز قانونی ناظر به انتقال اختیار این حوزه از ارشاد به صداوسیما به تصویب نرسیده است. این موضعگیر البته در برابر بیانیهای بود که ساتر منتشر کرده بود. در بیانیه روابط عمومی این سازمان آمده بود که مسئولیت صدور مجوز برنامههای ترکیبی و تولیدات تلویزیونی برای انتشار در رسانههای صوت و تصویر، تنها در صلاحیت این سازمان است. لذا بدیهی است پخش هر کدام از این برنامهها در رسانههای صوت و تصویر در فضای مجازی منوط به اخذ مجوز اشارهشده بوده و فقدان این مجوز مانع از انتشار در پلتفرمهای صوت و تصویر کشور خواهد شد.
حجتالاسلام آقاتهرانی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در حمایت از بیانیه ساترا گفت: «تصمیم بر این شده است مرجع صدور مجوز، سازمان مقررات باشد؛ نه سازمان سینمایی. مجلس بنا به وظیفه ذاتی مبنی بر نظارت بر حسن اجرای قوانین، حتماً در برابر نادیده گرفتن این تصمیمات قانونی، خواهد ایستاد و نهادها را ملزم به عمل به مُرّ قانون خواهد کرد.» مشکل اینجاست که فعلا گزارههای مطرح شده از سوی هر دو طرف در ارتباط با این ماجرا درست و نمیتوان با قطعیت حرف یکی از طرفین را به عنوان قانون اصلی و حکم نهایی پذیرفت؛ شبیه حکایت همان شعر معروف «هر کسی از ظن خود شد یار من».
شبکه نرخشکن!
اما چرا این نزاع در این حد بالا گرفت و صداوسیما به یک باره به شکلی جدی وارد این گود شد تا بتواند مدیریت شبکه نمایش خانگی را از آن خود کند؟ واقعیت غیرقابل انکار در این ماجرا، ضرر صداوسیما از قدرت گرفتن روز افزون شبکه نمایش خانگی است. شبکهای که با وجود تولید آثاری عموماً ضعیف در طی این سالها اما به دلیل کمتر بودن خط قرمزهای آن نسبت به تلویزیون از یک سو و همچنین پرداخت دستمزدهایی بسیار بیشتر از تلویزیون همیشه مورد توجه فیلمسازان و بازیگران بوده است و نتیجه اینکه خیلی از هنرمندان ترجیح میدهند در آثار شبکه نمایش خانگی حضور داشته باشند. حداقل این است که اگر در اثری ضعیف هم حضور داشته باشند، اما دستمزدی به مراتب بیشتر از تلویزیون نصیب آنها میشود و البته میتوانند به پُزهای روشنفکرانهای مثل تحریم تلویزیون و دوری از حواشی سیاسی آن نیز متوسل شوند.
شبکه نمایش خانگی در طی این چند سال اخیر به عنوان «نرخشکن» بازار فعالیت اقتصادی سینما و تلویزیون فعالیت میکرده است. بارها و بارها تهیهکنندگان سینما و تلویزیون نسبت به وضعیت دستمزدهای پرداخت شده به ویژه به بازیگران در شبکه نمایش خانگی اعتراض کردند. همین چند وقت پیش بود که سیدغلامرضا موسوی رئیس شواری عالی تهیهکنندگان سینما در گفتگویی گفته بود: «این پول ها به دلیل اینکه با زحمت کشیدن به دست نیامده اند و معمولا منشا کار به معنای عام و عرفی ندارند، بدون حساب و کتاب در شبکه نمایش خانگی و سینما خرج می شوند و اقتصاد سینما را دچار معضل می کنند.»
نزاع برای رسیدن به سهم بیشتری از سبد سرگرمی
ماجرای تلاش تلویزیون برای در اختیار گرفتن مدیریت شبکه نمایش خانگی را باید از این زاویه دید که شبکه نمایش خانگی به واسطه کمتر بودن ممیزیها و البته نبود برخی از شرایط منفی تلویزیون در آن، مثل حواشی سیاسی تلویزیون، مسیر ساخت سریالهای تلویزیونی را هم ناهموار کرده است به شکلی که با جدیتر شدن فعالیت این شبکه برخی از بازیگران کمتر تمایلی به حضور در آثار تلویزیونی دارند.
همچنین مخاطبان به ویژه نسل جوان نیز به دلیل کمتر بودن ممیزی شبکه نمایش خانگی و نزدیک شدن بسیاری از آثار این شبکه به موضوعاتی که در دایره آثار غیرقابل نمایش در تلویزیون قرار میگیرند، رفته رفته ارتباط بیشتری با این شبکه میگیرند. نتیجه آن که تثبیت این موقعیت یعنی تضعیف تلویزیون و قوت گرفتن قالبی که از پتانسیل بالایی برای به حاشیه راندن تلویزیون و به دست گرفتن بازار سرگرمی در ایران دارد.
اگر آن خشت اول کج نهاده نمیشد...
«خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج»، این ضربالمثل معروف حکایت اوضاع و احوال شبکه نمایش خانگی در ایران است؛ شبکهای که اولین خشتهای بنا شدن آن نادرست کنار هم قرار گرفت و حالا این دیوار بلند به قدری کج شده که صدای همه را درآورده است. نمایش خانگی از همان ابتدای فعالیتش زیرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چه از نظر محتوایی و چه از نظر فعالیت اقتصادی مورد نقدهای جدی قرار گرفت.
عبور مکرر سریالهای این شبکه از خط قرمزهای عرفی و شرعی جامعه ایرانی در کنار ماجرای ورود پولهای مشکوک به این شبکه و سوالات متعددی که درباره دلایل ورود سرمایهگذاران به این شبکه با وجود ضررده بودن آثار تولید شده در آن وجود داشت، در نهایت این شبکه را با وجود ریشهدواندن در عرصه فرهنگ و هنر در جایگاهی متزلزل قرار داده است.
رها شدگی دردسرساز نمایشخانگی!
واقعیت این است که اگر وزارت ارشاد از همان ابتدا نظارت جدیتری بر شبکه نمایش خانگی به ویژه در عرصه محتوایی داشت و مانع از شکلگیری جنجالهای متعدد پیرامون قصهها و موضوعات مطرح شده در این شبکه میشد، شاید وضعیت نمایش خانگی امروز به جایی نمیرسید که شماری از نمایندگان مجلس برای سپردن سکان هدایت این حوزه به صداوسیما وارد عمل شوند چرا که به شکل منطقی و طبیعی همه میدانند که سپردن مسئولیت این حوزه به تلویزیون یعنی مرگ نمایش خانگی!
البته ماجرا فقط مربوط به محتوای عرضه شده در شبکه نمایش خانگی و رهاشدگی این حوزه از سوی وزارت ارشاد نبود، پولهای وارد شده به نمایش خانگی و وضعیت آشفتهای که برای بازار فعالیتهای اقتصادی در سینما و تلویزیون به وجود آورد هم سهم بسزایی در این موضوع داشت که حتی برخی از چهرههای سینمایی نیز از در اختیار گرفتن مدیریت نمایش خانگی از سوی تلویزیون استقبال کنند در حالی که علی الظاهر حداقل سینماییها از باب همان مخالفت همیشگی که با تلویزیون داشته و دارند، نباید از چنین تصمیماتی حمایت میکردند.
سرنوشت این ماجرا هنوز مشخص نشده و بعید نیست که چهرهها و نهادهای سینمایی در طی روزهای آینده مواضع تندی نسبت به تلاش تلویزیون برای در اختیار گرفتن مدیریت نمایش خانگی اتخاذ کنند اما واقعیت این است که در این ماجرا مقصر اصلی وزارت ارشاد و بیتفاوتی این نهاد نسبت به نمایش خانگی است. رویکردی که حالا وضعیت این شبکه را به اینجا کشانده است که نه میتوان از محتوای عرضه شده در آن حمایت کرد و نه میتوان به شکل جدی از ادامه مدیریت این شبکه توسط ارشاد حمایت کرد.