رسانه ملی یا کارچاق کن غول های کنکوری
چرا صدا و سیما بر خلاف نظر رهبر انقلاب عمل میکند؟؛ بیانیه مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران پیرامون مسائل صداوسیما
صداوسیما مهمترین نهاد سازنده ی فرهنگ عمومی جامعه است. اگر می خواهیم سبک زندگی اصلاح شود اصلی ترین جایی که باید این مهم را رقم بزند صداوسیما است؛ اگر قرار است مردم به نظام و انقلابشان پایبند و امیدوار باشند مهمترین جایی که باید روح امید را در جامعه زنده نگاه دارد صداوسیما است؛ اگر به دنبال رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی هستیم مهمترین نهاد تصمیم ساز اقتصادی صداوسیماست.
نسیم آنلاین: مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران در بیانیهای تحلیلی به بررسی عملکرد صدا و سیما بر اساس نظرات رهبر انقلاب پرداخته است. در این بیانیه طی ۱۱ بند به علاوه بر مطالبه نظرات آیتالله خامنهای از صدا و سیما راهکارهایی برای تحقق آن ارائه کرده است.
مشروح این بیانیه بدین شرح است:
مقدمه
اهمیت جایگاه صداوسیما بر هیچ کس پوشیده نیست. پر واضح است اگر صداوسیمای طراز انقلاب اسلامی محقق شود، بسیاری از مشکلات نظام مقدس اسلامی حل خواهد شد. صداوسیما مهمترین نهاد سازنده ی فرهنگ عمومی جامعه است. اگر می خواهیم سبک زندگی اصلاح شود اصلی ترین جایی که باید این مهم را رقم بزند صداوسیما است؛ اگر قرار است مردم به نظام و انقلابشان پایبند و امیدوار باشند مهمترین جایی که باید روح امید را در جامعه زنده نگاه دارد صداوسیما است؛ اگر به دنبال رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی هستیم مهمترین نهاد تصمیم ساز اقتصادی صداوسیماست. اگر قرار است تجربه ی تلخ برجام و خسارت محض وارده به کشور، به یک تجربه ملی تبدیل شود، مهمترین نهاد پردازش آن صداوسیماست؛ اگر می خواهیم در دهه ی چهارم انقلاب اسلامی، گامی مهم در جهت تحقق آرمان های انقلاب برداشته شود، راهی جز اصلاحات اساسی در صداوسیما وجود ندارد. این ها تنها بخش کوچکی از ظرفیت های عظیم صداوسیما است. از همین رو است که امامین انقلاب مکررا بر ضرورت و اهمیت جایگاه صداوسیما تاکید دارند. متاسفانه در مقایسه ی رهنمود های رهبر انقلاب درباره ی صداوسیما با سیاست های این سازمان بزرگ ، میان این دو تناقض های فراوانی دیده می شود که بخشی از آن ها را با عنایت به رسالت جنبش دانشجویی استخراج کردیم. باشد که مفید فایده افتد .
محورهای اصلاحی
این بیانیه در 11 بند با یادآوری بخشی از رهنمودهای رهبر انقلاب و همچنین مقایسهی آن ها با وضع موجود در صداوسیما تنظیم شده است. همچنین در هر بخش به نمونه های موفق سازمان و نیز راه حل های پیشنهادی برای حل مشکلات موجود پرداخته شده است.
- الگوسازی غلط
"به شدت توجه کنید که چهره پردازی های منفی و ناصالح در صداوسیما انجام نگیرد. من گاهی دیده ام انسان هایی که هیچ ارزش علمی و هنری ندارند ، در صداوسیما با پول مردم چهره پردازی می شوند؛او را میآورند و یکی دو ساعت از وقت تلویزیون را به زندگی او ، به خانوادهی او و به گذشتهی سرتاپا کم ارزش او مصروف میکنند؛ این کار، الگوسازی است؛ ما چه کسی را میخواهیم الگوی جوان ها قرار دهیم؟ اینطور آدم هایی را ؟!" (11/9/1383)
تاکید رهبری به چهره پردازی ها و الگو سازی ها صرفا معطوف به این سخن نبوده و بارها اهمیت این نکته را ذکر کردهاند. اما با نگاهی به عملکرد سازمان صداوسیما در این رابطه مشاهده می کنیم که دقیقا برخلاف نظر رهبری زمان قابل توجهی از برنامه های صداوسیما به همین شخصیت های اغلب بی مایه و کم ارزش تعلق دارد. برنامه هایی که در آن ، با تشکیل یک "دورهمی"، شخصی ترین مسائل زندگی سلبریتی ها مورد بحث قرار می گیرد. از بحث درباره اینکه " عاشق شدهاند یا نه؟ " گرفته تا این که " حامله هستند یا خیر؟ " . شوربختانه برای تهیه ی چنین برنامه های بی مایه ای رقابتی بین شبکه های صدا و سیما شکل گرفته است تا جایی که شبکه های اصلی سازمان نیز وارد گردونه ی برنامه های سلبریتی محور شده و با تهیه ی برنامه های "شبی با عبدی" در شبکه ی نسیم ، "تب تاب" در شبکه ی سه، برنامه های " فرمول یک " و "درجه یک " از شبکه ی یک و "شب گشت" در شبکه دو به الگوسازی الگوهای اغلب بی مایه می پردازند.
این ها تنها بخشی از برنامه هایی هستند که در حال القای سبک زندگی خاص و الگوسازی غلط در جامعه اند. در ویژه برنامه های مختلفی که به مناسبت اعیاد دینی و ملی برگزار میشود (از قبیل سه ستاره و سین مثل سریال و...) نیز متاسفانه ساعت ها حضور این چهره ها به مخاطب تحمیل می شود.
به باور ما باید در این نحوه سیاست گذاری در صداوسیما به طور جدی بازنگری شود؛ سازمان صداوسیما باید دست از سلبریتی بازی بردارد و در عوض به معرفی الگوهای نابی اهتمام ورزد که در شان خانواده ایرانی هستند. از زندگی شهدای دفاع مقدس ، شهدای هسته ای و مدافعان حرم گرفته تازندگی نخبگان علمی کشور، سخت کوشان و کارآفرینان و... که همگی سرشار از داستان های جذابی است که قطعا از اخبار ازدواج و یا بارداری فلان سلبریتی سودمندتر است . مدیران سازمان خود پاسخ دهند که میزان زمانی که صداوسیما به شهدای امنیت و مدافع حرم ،شهریاری ها و احمدی روشن ها و و یا کارآفرینان و مشاهیر علمی و حتی اقوام و عشایر این مرزوبوم اختصاص داده ، چند صدم زمانی است که در اختیار خوانندگان و بازیگران و سلبریتی ها قرار داده است؟ آیا جریانی خواسته یا ناخواسته در سانسور الگوهای اصیل جوانان ما دست ندارد؟ سوالات بالا واقعیتی است که سازمان صداوسیما باید متوجه آن شود تا از رویه فعلی گذر کند.
2. تقیبح اشرافیت و تجمل گرایی
"بعد از آن که این پیام ها تولید شد، باید آن ها را مدیریّت کرد؛ چون هنگامی یک مجموعه کالای مطلوب به نتیجه و به سرمنزل حقیقی و صحیح خود خواهد رسید که مدیریّتی بالای سرش باشد : این پیام درکجا باید داده شود، به چه اندازه باید داده شود، به هنگام باشد، با زبان مناسب باشد و تلفیق این ها در قالب های گوناگون قابل قبول باشد. ممکن است گاهی ما پیام های متناقض بدهیم. مثال از یک طرف درباره ی عدالت اجتماعی برنامه ی خیلی خوبی تولید می کنید؛ اما از آن طرف در خلال یک برنامهی دیگر، عملا عدالت اجتماعی را نقض می کنید! این درست نیست؛ باید آهنگ کلی برنامهها یکی باشد و در بین آن ها تناقض دیده نشود. در مقولهی عدالت اجتماعی فیلم ها و سریال هایی ساخته می شود که غالباً خانه های مورد استفادهی شخصیت های این فیلم ها اعیانی و اشرافی است! واقعا وضع زندگی مردم ما اینطوری است؟ آیا یک زوج جوان یا یک زن و شوهر در چنین خانه هایی زندگی می کنند؟!این کار چه لزومی دارد؟ سالها قبل بعضی از سریال هایی که از سیما پخش می شد، هرچند کیفیت آن ها مثل سریال های الان نبود - عقب تر بود - لیکن فضای زندگی در آن ها، متواضعانه و در یک خانهی معمولی بود؛آنطوری خوب است. زندگی را لزوماً نباید اعیانی و اشرافی و متجملانه معرفی کرد. فضای تبلیغی صداوسیما اینطوری باشد. تبلیغات رسانهای و گاهی تبلیغ های خیلی پُررنگ که مردم را به طرف مصرف گرایی سوق می دهد، با برنامهای که فرضاً شما ساختهاید تا مصرفگرایی را تقبیح کنید، عملا در تناقض است؛ با هم هماهنگ نیست. به فضای همدردی با فقیران دامن بزنید؛ دغدغهی عدالت را در ذهن ها و دل های مردم دامن بزنید منتها در کنار دامن زدن به دغدغهی عدالت اجتماعی و رسیدگی به فقرا، زندگی اشرافی و تجملاتىِ پوچ و بیهوده را هم تخریب کنید؛ این زندگی واقعاً در خور تخریب است. زندگی تجملاتی نباید به هیچوجه ترویج شود؛ بلکه باید تخریب شود و نقطهی منفی به حساب بیاید. چرا بیخود تجمل گرایی رواج پیدا کند؟ اگر یک نفر دلش می خواهد متجمل باشد، ما چرا باید آن را ترویج کنیم؟ توجه کنید که ما به فقیر باید عزت نفس و حس مناعت بدهیم و به غنی باید کمک به فقیر را بیاموزیم. بههرحال در کل زندگی جامعه، باید از زندگی اشرافی و تجملاتی الگوسازی نکنیم."(11/9/1383)
در این بخش رهبر انقلاب به دو قالب هم یعنی تبلیغات و سریال ها اشاره می کنند و موضوع محوری در هر دو بخش تقبیح اشرافیت و تجمل گرایی و مصرف زدگی و پیگیری دغدغه مهم عدالت اجتماعی است که باز در این دو محور نیز صداوسیما مخالف نظر رهبری عمل کرده است.
الف)تبلیغات: در چند سطر زیر با استناد به "مجموعه ضوابط تولید تیزرهای تبلیغاتی رادیویی و تلویزیونی" که از سوی اداره کل بازرگانی صداوسیما به تولیدکنندگان تبلیغات تلویزیونی ابلاغ می شود به نقد و بررسی تبلیغات تلویزیونی می پردازیم تا مشخص شود که این سازمان، حتی از ضوابط ابلاغی خود نیز پیروی نمی کند.
ترویج مصرف گرایی و تجمل گرایی: مطابق ضوابط تولید تیزرهای تبلیغاتی رادیویی و تلویزیونی در مورد فرهنگ مصرف، اصول زیر تعیین شده است:
اصل 23: تیزر تبلیغاتی نباید مروج تجمل گرایی باشد.
اصل 24: تیزر تبلیغاتی نباید به گونه ای طراحی و ساخته شوند که در آن مردم به مصرف بیش از نیاز و اسراف در استفاده از امکانات تشویق شوند.
اصل 25: تعیین جایزه برای تشویق مخاطبین تیزر تبلیغاتی به خرید و مصرف بی رویه مجاز نیست.
با وجود این ضوابط برای آگهی های تبلیغاتی، عمده تبلیغات تلویزیونی در فضایی کاملا لوکس، خانه هایی گران قیمت و وسیع، آشپزخانه هایی بسیار مدرن و حتی فضاهای تفریحی گران قیمت، غذاهای رنگارنگ و... ساخته می شود. اگرچه اصل جذابیت بصری ایجاب می کند که زیبایی های بصری رعایت شود اما فضاهای مورد استفاده در تبلیغات تلویزیونی، قرابتی با سطح زندگی عموم مردم جامعه ندارند و حس سرخوردگی و حسرت را در عموم طبقات جامعه و به خصوص مستضعفین در شهرستان ها و روستاها که نه چنین فضاهایی را دیدهاند و نه تجربه کرده اند ایجاد می کند .
از سوی دیگر نمایش چنین فضاهایی با دکوراسیون های لوکس مورد استفاده در آن ها مروج اشرافی گری در جامعه است. به گونه ای که در برخی تیزرهای تبلیغاتی به صورت علنی برندهایی تبلیغ می شود گرکه گران قیمت بودن آن ها به عنوان یک ارزش تلقی شده است. متاسفانه این موضوع در تعیین نوع جوایز برنامه های مشارکتی نیز که خود نوع دیگری از تبلیغات است رعایت نمی شود.از جمله تبلیغ خودروهای گران قیمت خارجی ، انواع و اقسام لوازم خانگی لوکس خارجی که اغلب افراد جامعه به این حد از آن نیاز ندارند و... که هم به تولید ملی و هم به فرهنگ قناعت در کشور ضربه می زند. ترویج مصرف گرایی نیز به امری رایج تبدیل شده است، از تبلیغات پرحجم اپراتورهای تلفن همراه که مردم را به مصرف بیشتر و استفاده از تخفیف بیشتر ترغیب می کنند تا تبلیغ فروشگاه های زنجیره ای و خرید از هایپر مارکت ها و... که این امر تا بدانجا پیش رفته که بعضا بهترین زمان آنتن در اختیار یک برند و یا یک فروشگاه زنجیره ای قرار داده می شود.
استفاده ابزارگونه از زنان : در تبلیغات غربی استفاده از زنان امری رایج است و این موضوع در صداوسیمای ما نیز در حال تبدیل شدن به یک رویه ثابت است و امروز کمتر تبلیغات تلویزیونی را می بینیم که در آن زنان حضور نداشته باشند. اما مطابق با اصول ابلاغ شده از سوی اداره بازرگانی سازمان صدا و سیما موارد زیر در مورد استفاده از زنان در تبلیغات باید رعایت شود:
اصل 56 : زن در نظام مقدس اسلامی از موقعیت ویژه ای برخوردار است و قوانین و احکام مقدس اسلام برای زن جایگاه رفیعی قائل است، لذا استفاده از حضور خانم هادر آگهی های رادیو تلویزیونی مستلزم اعمال دقت های خاصی می باشد و باید جایگاه زن مسلمان و شئون او مدنظر باشد.
اصل 57 : حضور خانم ها و دخترخانم ها در تبلیغات تلویزیونی در صورت اقتضاء موضوع مورد تبلیغات تلویزیونی بدون آرایش و با رعایت کامل حجاب اسلامی امکان پذیر است .
اصل 58 -حضور خانم ها در تبلیغات تلویزیونی که وضعیت کالا و مصارف آن با نقش خانم ها بستگی نداشته باشد مجاز نیست.
همان طور که گفتیم تقریبا زنان در اکثر تیزرهای تبلیغاتی حضور دارند. اگرچه از منظر پوشش حداقلی خرده ای بر آنان نیست اما استفاده از آرایش هاو لباس هاو حرکات بعضا نامتعارف و تبرج گونه و چهره های اغراق شده و یا غربی مانند چهره هایی اروپایی با چشمان رنگی خصوصا در کودکان و دختران و حتی مردان به امری رایج در این تیزرها تبدیل شده است و به ندرت می توان مثال نقضی بر این مدعا یافت.در تیزرهای مرتبط با لوازم آشپزخانه،مواد غذایی، مواد بهداشتی مانند شامپو و رنگ مو و... و یا حتی در تبلیغات کاملا غیرمرتبط با نقش زنان مانند تبلیغ پنجره ی یو پی وی سی!از زنان استفاده می شود و این امر در حالی است که در ضوابط تبلیغات صریحا بر عدم استفاده از زنان در تبلیغات غیر مرتبط با نقش آنان تاکید شده است .همچنین شان و منزلت زنان و مادران ایرانی بیش از آن است که عده ای بخواهند برای کسب سود مادی ، از آنان در تبلیغ کالای خود بهره ببرند.
تبلیغات کودک: در اغلب کشورهای دنیا در موضوع تبلیغات کودک حساسیت جدی وجود دارد و تبلیغ بسیاری از کالاها در شبکه های مربوط به کودکان به طور کلی ممنوع است. ولی در ایران پای تبلیغات به حوزه کودکان نیز رسیده است. در ضوابط اداره کل بازرگانی صداوسیما ملاحظات متعددی در این مورد آمده که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
اصل 64: تبلیغات تلویزیونی نباید موجب بدآموزی کودکان شود و از زودباوری، حس عاطفی و کم تجربگی آنان در تشخیص واقعیت ها سوءاستفاده شود.
اصل 65: در تبلیغات تلویزیونی نباید از کودکان با صراحت درخواست شود محصولی را خریداری کنند و یا از والدین خود و دیگران چنین درخواستی کنند و نباید خرید موضوع تبلیغات تلویزیونی برای کودکان و یا ترغیب دیگران به این امر به عنوان انجام یک وظیفه مطرح شود.
اصل 68:در آگهی ها نباید از کودکان برای خرید از طریق پست یا تلفن دعوت شود.
متاسفانه تبلیغات کودک موضوعی است که به شبکه مختص کودک(پویا) نیز کشیده شده است و علی رغم ضوابط تبلیغاتی و اخلاقی از کودکان درخواست می شود که کالاهای تبلیغ شده را خریداری کنند. به عنوان مثال برخی مجری های محبوب کودکان در قالب شرکت های خصوصی دست به تولید کالای مختص کودکان زده و این محصول را از تلویزیون نیز تبلیغ می کنند. این تبلیغات باعث فشار کودکان بر والدین خود برای خرید این محصول می شود که هم به لحاظ اخلاقی و هم از منظر ضوابط تبلیغات محل اشکال است. این مسئله همچنین باعث به هم خوردن روابط میان والدین و کودکان می شود.
دسته ای از تبلیغات کودک نیز وجود دارد که از کودکان خواسته می شود «همین حالا گوشی تلفن را برداشته» و یک شماره را بگیرند تا بتوانند قصه یا موسیقی خاصی را بشنوند. دسته دیگری از تبلیغات انواع و اقسام بازی ها و لوازم بازی است که با استفاده از خود کودکان تبلیغ می شود که با در نظر گرفتن مشکلات مالی خانواده ها و عدم توانایی درک این موضوع از سوی کودکان، تبلیغ این کالاها به دلیل تحت فشار قرار گرفتن خانواده به هیچ عنوان اخلاقی نیست. بخش دیگری از تبلیغات، متمرکز بر کودکان است ولی با سلامتی آن ها در تضاد است؛ مانند تبلیغات چیپس و پفک که همچنان در تلویزیون ادامه دارد.
تبلیغات کنکور: یکی از بخش های مهم تبلیغات، که تاثیرات مخربی بر نظام آموزشی کشور دارد، تبلیغات مربوط به کنکور است. اگرچه با پیگیری های وزیر سابق آموزش و پرورش، این تبلیغات حدود 50 درصد کاهش یافته، ولی همچنان میزان آن زیاد است. برنامه های متعددی که به این موسسات داده می شود باید حذف شوند چرا که جز تاثیر مخرب بر نوجوانان و جوانان و خانواده هایشان هیچ فایده دیگری نداشته و صرفا جنبه ی تبلیغاتی _ و نه آموزشی _ دارند.
عدم شفافیت در معاونت بازرگانی: یکی از مباحث مهم که بعضا در کنار عدم رعایت قوانین، شبهات متعددی را برای کارشناسان به وجود آورده، عدم شفافیت در این معاونت بازرگانی است. عدم شفافیت معاونت مذکور موجب شکل گیری ابهاماتی در جامعه شده که لازم است به آن ها رسیدگی شود.
به عنوان جمع بندی این بخش باید اشاره کرد که سازمان صداوسیما برای کسب عایدی از تبلیغات، هزینه های بسیار سنگین فرهنگی و اقتصادی بر دوش نظام اسلامی تحمیل می کند و در یک معادله ی ساده ی هزینه و فایده، حتی تعطیل کردن اینگونه تبلیغات به صرفه تر است ولو به قیمت کاهش زمان پخش صداوسیما.
ب) سریال ها: رهبر انقلاب با توجه به آرمان های انقلاب همواره تاکید دارند که در سریال ها نباید زندگی اشرافی ترویج شود. با مرور سریال های سال های اخیر مشاهده می کنیم که عملکرد صداوسیما در این زمینه نیز غالبا ۱۸۰ درجه برخلاف نظرات رهبری است .به عنوان مثال سریال های پدر، دلدادگان، بانوی عمارت و... همگی درحال به رخ کشیدن سبک زندگی اشرافی اند . سبکی از زندگی که باید تقبیح شوداما تبلیغ می شود.
رهبر انقلاب چندی پیش در دیداری با سریال سازان صداوسیما فرمودند: "در سریال ها به مسائل ملّی بپردازید؛ از شهدای عزیز، از دفاع مقدّس، از انقلاب، از سبک زندگی اسلامی، از انگیزههای ایمانیِ ملّت و مظاهر آن، از ایستادگی شان در برابر ابرجنایتکاران و مفسدان عالم، از راهپیمایی اربعین و... بگویید؛ عظمت و استقلال و شجاعت و ظرفیّتهای علمی و عملی این ملّت را با زبان هنر بیان کنید. من گاهی اوقات که همین طور عبوری و مروری یک بخشی از یک سریال را می بینم، می بینم سریال های ما یک مقداری فضایش فضای تلخ است.این خیلی مهم است که ما جوری این تلخی را منعکس کنیم که طرف را که آنجا نشسته، به گریه نیندازد، به غصه نیندازد؛ این مهم است، این را رعایت باید کرد و مسائل ملی را، مسائل عمومی را بیشتر دنبال بکنید. ما هنوز در مسئلهی دفاع مقدس حرف برای گفتن زیاد داریم. در مسئلهی خود انقلاب."
متاسفانه چند روزی بیشتر از بیانات ایشان نگذشته بود که سریال مینو با موضوع دفاع مقدس بر روی قاب سیما آمد. سریالی منفعل کننده، جبرگرا، سرشار از غم و غصه، سنت شکنی های سبک زندگی ایرانی، عادی سازی روابط قبل ازدواج، سخیف کردن موضوع دفاع مقدس، عشق های مثلثی و بسیاری نکات منفی دیگر . سریال بانوی عمارت نیز که بعد از سریال مینو پخش شد نقاط ضعفی مشابه نقاط ضعف سریال مینو داشت و قبل تر از این دو، سریال دلدادگان که با پول چهل سالگی انقلاب روی آنتن رفت چهره ی انقلاب اسلامی را به بدترین شکل به تصویر کشید و یا در سریال لحظه ی گرگ و میش تصویر نادرست و تحریف شده ای از رزمندگان به نمایش گذاشته شد.
البته در این بین نباید از سریال هایی که با موضوعات خوب و با محتوای مناسب زندگی ایرانی-اسلامی پخش می شود غافل شد؛ برای مثال سریال های بانوی سردار، گاندو و... اما سوال اصلی این است که چرا در این صداوسیما گاندو استثنا است و بوی باران قاعده؟!
در خصوص سریال ها، سازمان صداوسیما باید در مورد فیلم سازان خود یک بازبینی اساسی انجام دهد. صداوسیما باید محتوای مورد نیاز خود را به افراد متخصص عرضه کند تا بر اساس نیاز جامعه و درخواست سازمان، آن سریال ساخته شود. نه مانند رویه کنونی که هر کسی بر اساس ذائقه ی خود داستانی می نویسد و کارگردانی بر اساس علاقه و تفکر خود آن را می سازد و در نهایت آنچه برای سازمان می ماند قصهای است که با آرمان های انقلاب به مخالفت برخواسته و هزینه ی گزافی که بر سازمان تحمیل شده است. گاهی اوقات آنقدر آش شور می شود که به تائید رئیس سازمان صدا و سیما، ضد انقلاب ها هم فرصت سریال سازی پیدا میکنند(این نکته در جلسه ای با دانشجویان مطرح شد و ایشان نیز تائید کردند).
سازمان باید فضا را برای هنرمندان و برنامه سازان انقلابی باز کند تا بتوانند ضمن کسب تجربه به تدریج جایگزین نااهلان شوند. حتی با ورود افراد انقلابی و نزدیک به گفتمان انقلاب به مجموعه ی سیمافیلم نیز می توان این امید را داشت که سریال های با کیفیت و قابل قبول از استثنا بودن خارج شوند. الحمدلله به لطف تلاش هنرمندان انقلابی و متعهد، دست جریان انقلابی در این حوزه پر است.
در جمع بندی این بخش باید گفت همانطور که رهبری در بیانات خود فرمودند، سازمان، باید قادر باشد که پیام خود را به بیننده با مدیریت کامل هدایت کند. برای مثال در صداوسیمای فعلی کسی نمی داند بالاخره رویکرد کلان سازمان در موضوعات مختلف چیست؟ زن الگوی صداوسیما چه زنی است؟ در یک سریال نقش مادر مهم است ، در سریال دیگر (همچون سریال لحظه ی گرگ و میش و بسیاری دیگر از سریال ها) نقش مادری در حال تخریب است. از یک طرف برنامه ی سمت خدا از عفت زن می گوید، در شبکه ی دیگر زنی به نمایش گذاشته می شود که هیچ نسبتی با اسلام ، انقلاب و ایران ندارد. همین موضوع را می شود در سایر موضوعات تعمیم داد. از اقتصاد مقاومتی و مصرف زدگی گرفته تا مباحث مختلف فرهنگی و...
همه ی این موارد به این دلیل است که رویکرد جنگ نرم در مدیران و تصمیم گیران سازمان وجود ندارد. در روند فعلی که تهیه کنندگان و برنامه سازان برای سازمان تصمیم می گیرند مدیریت پیام اتفاق نخواهد افتاد. راه چاره ی گذر از شرایط فعلی آن است که سازمان باید نقش مغزی را بازی کند که وظیفه اش برنامه ریزی و تصمیم گیری و نظارت باشد. نه آنکه در اکثر مواقع همه ی کارها را خودش انجام دهد. فربگی، این سازمان را بسیار عقب انداخته است . اگر صداوسیما می خواهد نقش اصلی خود را در میدان جنگ نرم بازیابد می بایست به سرعت در ساختار های خود تجدید نظر کند.
3. ابتذال در سرگرمی و شادی
"در بحث خنده و سرگرمی نباید به سمت ابتذال و بی بند و باری برویم مراقب باشید شادی در مردم با لودگی و ابتذال و بی بند و باری همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادی داده نشود. همهجور می شود به مردم شادی داد؛ از نوع صحیح آن شادی داده شود. گاهی اوقات یک لطیفه یا یک تعبیر بجا مخاطب را شاد و خوشحال می کند؛ گاهی هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آنطور شادی را ایجاد کند. شادی کردن و شادی دادن به مردم، به معنای لودگی نیست. طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهمِ جدی که با زبان شوخی بیان می شود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی."(11/9/1383) "اینکه مرتب می گویم نشاط بعضی خیال می کنند یعنی رقاصی که فلان برنامه موسیقی را در تئاتر یا تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند معنای نشاط این نیست" (5/12/1397)
با نگاهی به برنامه های طنز صداوسیما در بسیاری از مواقع آن چه مشاهده می شود همین ابتذال و بی بندوباری است. در این برنامه ها شاهدیم که در بسیاری از مواقع به بهانه ی خنداندن مردم شوخی های خارج عرف و زننده و دور از شان خانوده ایرانی انجام می شود.حتی در برنامه های طنزی که به عنوان طنز اجتماعی شناخته می شوند نیز رانت نقد در اختیار عده ای سلبریتی است. در این مورد باید انحصار ایجاد شده برای ساخت برنامه های طنز را از دست عده ای بیرون کشید و فضا را برای ورود دیگران باز کرد. برای مثال برنامه نطنز مورد استقبال بسیاری از مردم قرار گرفته است، به راستی چرا باید انحصار نقد و طنز در دست عده ای با دستمزد های نجومی باشد ولی انقلابیونی که به لحاظ محتوایی برنامه های باکیفیت تری می سازند و اتفاقا مورد استقبال مردم قرار می گیرند هیچ جایی در تلویزیون نداشته باشند. اگر صداوسیما واقعا بخواهد این انحصار را بشکند قطعا استعداد های بسیاری در این زمینه وجود دارد. سوال اصلی اما اینجاست ، کدام یک طنزی فاخر ارائه می کنند طنزپردازان انقلابی نطنز یا آن هایی که دنبال شوخی های جنسی هستند؟
4. استفاده از عناصر محلی
"...در حدی که با این برنامههای معمولی که رادیوی ما پخش می کند، قابل مقایسه نبود؛ این در حالی بود که دزفول شهر کوچکی هم هست؛ ولی معلوم بود که نویسندهی خوب دارد؛ مجرىِ خوب دارد؛ هنرمند دارد؛ خوش صدا دارد که این برنامه را قشنگ اجرا کند و انسان از حرف زدنش لذت ببرد. بنابراین، از این عناصر محلی حتماً استفاده بشود."( 7/12/1370)
متاسفانه نه تنها از استعداد های سایر استانها در برنامه های صداوسیما استفاده نمی شود، بلکه انحصار در اختیار شمال شهری های تهران قرار گرفته و پروژه تهرانیزه شدن کشور در صداوسیما دنبال می شود. حتی با پدیدهای روبرو هستیم که نه تنها فضا برای ورود استعداد های جدید باز نمی شود، بلکه باز همان بازیگرانی که صبح تا شب در بخش های مختلف صداوسیما دیده می شوند نقش مجری و برنامه ساز را بازی می کنند. کار به جایی رسیده که بعضا حتی در صداوسیمای استان ها نیز به جای افراد بومی از سلبریتی های تهرانی استفاده می شود.
5. خنثی سازی کار دشمن
"رسانهی ما، هم باید ناظر باشد به خنثی کردن کار دشمن در داخل، هم باید ناظر باشد به ضربهزدن به دشمن در فضای عمومی. می بینید رسانه ملی چه نقش مهمی دارد. بهنظر من همهی تلاش ها و کارهایی که در کشور صورت می گیرد، به یک معنا، یک طرف؛ کار رسانهی ملی - یعنی صداوسیما - طرف دیگر. اینها دو جریان هستند؛ والّا اگر خیلی کار انجام بگیرد، اما رسانه ی ملی فعال نباشد، تأثیرش بسیار کمتر از چیزی خواهد بود که باید باشد." (11/9/1383)
اهمیت صداوسیما از منظر رهبر انقلاب در این عبارات به خوبی نشان می دهد که تا چه اندازه اندیشه و هنر برای مدیریت این سازمان لازم است. آیا صداوسیما توانسته از پس این مسئولیت مهم برآید؟ آیا سازمان توانسته دستاوردها و کارهای نظام مقدس جمهوری اسلامی را به تصویر بکشد؟ آیا سازمان صداوسیما توانسته دستاورد های انقلاب در حوزه ی عدالت و آزادی و استقلال را به تصویر بکشد؟ آیا توانسته در فضای عمومی به دشمن ضربه بزند؟ آیا در بزنگاه ها توانسته خوب عمل کند؟ آیا این درست است که صداوسیما با انفعال خود در ایام مشکلات مردم در دی ماه سال ۹۶ از یک کانال تلگرامی شکست بخورد؟ و یا با سکوت دو روزه افکار عمومی را در ایام عاشورا درگیر #دختر_آبی کند؟ آیا صدا و سیما توانست آن خسارت محض را به یک تجربه ی تاریخی تبدیل کرده و آمریکا را در چشم مردم ایران غیر قابل اعتماد جلوه دهد؟
[همگان قبول دارند هزینه های صورت گرفته علیه نظام بسیار بیشتر از بودجه ی صداوسیما است اما استدلال ما بر این است که مشکل اصلی صداوسیما نداشتن بودجه نیست بلکه مشکل اصلی فقدان و یا کمبود نگاه سازنده و جامع است . استدلال ما بر این اساس است که اگر در دفاع مقدس توانستیم با دست خالی اما با ایمان مقابله هیمنه ی شرق و غرب بایستیم پس در جنگ فرهنگی هم اگر ایمان و توکل و اعتماد به نفس داشته باشیم و از ظرفیت ها به نحو احسن استفاده شود می توان پیروز شد.]
رهبری اشاره می کنند که اگر رسانه ی ملی فعال نباشد بسیاری هم کار بشود تاثیر ندارد؛ در حوزه های مختلف این ضعف به چشم می خورد. در روایت بسیاری از دستاوردهای انقلاب بسیار عقب مانده ایم به نحوی که در یک قرارداد نانوشته صداوسیما دست به بایکوت دانشمندان حیطه های مختلف فعالان حوزه های عدالتخواهی و آزادی خواهی و استقلال طلبی زده است.
6. مامویت محوری؛ مدیریت و هدایت افکار
" به نظر ما آن مأموریتِ محوری عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاقِ رفتاری جامعه، جهت دهی به فکر و فرهنگ عمومی، آسیب زدایی از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت - یعنی روحیه دادن - و زدودن احساس عقب ماندگی. باور به کارآمدی نظام. هویت حقیقی جامعه، هویت اخلاقی آنهاست؛ یعنی در واقع سازهی اصلی برای یک اجتماع، شاکلهی اخلاقی آن جامعه است و همه چیز بر محور آن شکل می گیرد. ما باید به اخلاق خیلی اهمیت بدهیم. اخلاق های رفتاری افراد جامعه؛ مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامهریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران - اینکه دیگران حقی دارند و باید حق آنها رعایت شود، یکی از خلقیات و فضایل بسیار مهم است - کرامت انسان، احساس مسؤولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی، قناعت - یکی از مهمترین فضایل اخلاقی برای یک کشور قناعت است و اگر امروز ما در برخی زمینهها دچار مصیبت هستیم، بهخاطر این است که این اخلاق حسنهی مهم اسلامی را فراموش کردهایم - امانت، درستکاری، حقطلبی، زیبایی طلبی - یکی از خلقیات خوب، زیبایی طلبی است؛ یعنی به دنبال زیبایی بودن، زندگی را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگی را و هم باطن زندگی را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر - نفی مصرف زدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم(11/9/1383)
این ها بخشی از توقعات رهبری از صداوسیما است که این سازمان در بسیاری از موارد موفق عمل کرده و به خوبی از پس وظیفه اش برآمده، اما در بخش های مهم دیگری هم عقب ماندگی های جدی وجود دارد و جبران این عقب ماندگی وظیفه ی مغز سازمان است که برنامه ریزی و ضریب دهی کرده و آن را در فرایندی شفاف اعلام نماید. آن گاه هر برنامه سازی با توجه به توانایی و ابتکار خود، برنامه سازی کرده و سازمان هم متناسب با امتیاز اخذ شده خرید خدمت خواهد کرد.
بیان علاج جویانه ضعفها
"هدف ما باید تقویت مدیریت اجرایی کشور باشد. گفتم و تکرار هم میکنم: ضعف ها و نقص هاهم باید گفته شود تا مردم تصور نکنند اینجا بوقی است که بنا دارد فقط از حکومت تعریف کند؛ منتها گفتنِ علاج جویانه و دلسوزانه، نه ستیزهجویانه. طرح غلط مشکلات، مضر است. طرح سؤال هایی که پاسخ ندارد، مضر است. البته شما می توانید با همین نحوهی طرح، به شکل هوشمندانه مدیران را هم هدایت کنید. مدیران گاهی نقص کار خودشان را نمی دانند. طرح نواقص کار از زبان منصفانه و بی طرفانهی شما می تواند به آنها کمک کند." ( 11/9/1383)
در این بخش عملکرد معاونت سیاسی تا حدودی به سمت نقد دولت رفته؛ اما بسیاری از برنامه های خوب و موثر سازمان به دلایل نامعلومی در این دوره حذف شده اند. برای مثال هیچ وقت روشن نشد که چرا باید برنامه ی خوبی مثل "حاشیه های پزشکی" تعطیل شود و یا برنامه ی دیگری مثل "سرزده" یا "بخش صرفا جهت اطلاع" و یا "ذره بین " به سرنوشتی مشابه دچار شوند. در چنین وضعیتی نگاه مخاطب غیر از این است که صداوسیما بوق تعریف و تمجید دولت است؟
مسابقات بی منطق تلفنی
" یکی از مسابقهها، مسابقهی تلفنی است. شخصی تماس می گیرد و بهخاطر هیچی، به او جایزه می دهند! یک روز من دیدم در یک برنامهی تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند اینکار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید؛ این راه ضرر دارد. عدهای که اینگونه مسابقات را نگاه می کنند، بیمنطقی به ذهنشان میآید و از این بی منطقی سوءاستفاده می کنند. این کار منطقی ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربی است یا یونانی است یا لاتینی است؛ بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصدهزار تومان یا فلان مبلغ مال شما! این کار معنی ندارد. بنابراین، مقولهی سرگرمی و تفریح، لزومش یک مسأله است؛ با برنامهریزی بودن آن یک مسأله است؛ بامحتوا بودنش یک مسأله است؛ پرهیز از جهات منفی هم در آن یک مسأله است.(11/9/1383)
پس از بیانات رهبر انقلاب، غالب این گونه مسابقات تا سالها از دور خارج می شوند اما اخیرا چنین برنامه هایی به آنتن تلوزیون بازگشته اند. البته بعد از تذکر دوباره ی رهبری مدت زمانی این برنامه ها تعطیل شدند ولی دوباره شاهد سربرآوردن بعضی این مسابقات که به جد مبانی فرهنگی نظام را زیر سوال میبرد؛ و اصل فرهنگ تعاون را نشانه میگیرد و فرهنگ به معنای واقعی کلمه لیبرال ها را گسترش میدهد به طور مشخص مسابقه ی «سبقت» شبکه ی یک مصداق اتم این برنامه ها است.
ذائقه سازی اسلامی
" میگویند مذاق، مزاج و فهم جوانان نسبت به مسائل زندگی عوض شده و چیزهای دیگری را می پسندند. کسانی که این حرف را می زنند، خودشان درصددند که ذائقهی نسل جوان را عوض کنند. فرض بفرمایید در زمینهی تولیدات فرهنگی - چون همهی شما فرهنگی هستید، از فرهنگ میگویم - فیلم و آهنگ بسازیم و جوان را به شهوت رانی، کامجویی و عشقورزىِ به معنای شهوت، تحریض و تحریک کنیم. بعد در جشنواره که فیلم را نشان می دهند، می بینید منظرهی نامناسبی در آن هست. در همان حال، انسان می بیند در بین این جماعت، صد جوان سرشان را پایین انداختهاند؛ یعنی حاضر نیستند آن منظره را ببینند؛ اما مثل اینکه بعضی به زور زیر چانهشان می زنند تا سرشان را بلند کنند و این منظره را ببینند و مفهومی در آنها القا شود! جوانِ امروز ما همان جوانِ آن روز است، با این تفاوت که آن روز تحت تأثیر تربیت های غلط بود.(15/11/1381)
مهمترین وظیفه ی صداوسیما همین ذائقه سازی است. اگر ذائقه سازی در جهت جامعه سازی اسلامی باشد، جامعه به سوی حیات طیبه پیش خواهد رفت و اگر ذائقه سازی به سوی جامعه سازی سرمایه داری باشد، جامعه نیز به همین سمت و سو گام خواهد برداشت. از ذائقه سازی در مورد سلبریتی سازی های حوزه های مختلف تا سریال های تلویزیونی.
ذائقه سازی های اشتباه به خاطر فقدان برنامه ی مشخص و مغز متفکر در صداوسیما است. از همین رو چون برنامه ای برای پر شدن آنتن وجود ندارد و سریال سازی نیز در انحصار افراد خاصی است، عده ای بی هویت بی آرمان سعی دارند سبک زندگی مطلوب خود را به مخاطب تحمیل کنند.
این ها تنها بخشی از توصیه های تخصصی رهبر انقلاب درمورد صداو سیما است که بارها توسط کارشناسان و متخصصان حوزه ی فرهنگ و رسانه نیز مطرح شده اما مورد بی مهری و بی توجهی مدیران فعلی و سابق صداو سیما قرار گرفته است. لازم است مدیران صداوسیما رویکرد هایی که در ضدیت با موارد فوق قرار دارد را اصلاح کرده و سیاست های جدید را مبتنی بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب تدوین و اجرا نمایند. البته نکات فوق الذکر بدان معنا نیست که هیچ اتفاق مثبتی در سازمان صداوسیما رخ نداده است. بلکه همانطور که در ذیل بدان اشاره خواهد شد، تغییراتی در این دوره اتفاق افتاده که امیدوارکننده است، لکن فاصله وضع موجود با نقطه ی مطلوب به قدری است که نیازمند اصلاحاتی ساختاری و رویکردی است.
در زیر به نکاتی متناسب با شرایط روز سازمان صداوسیما اشاره میکنیم :
سخنی با جناب رئیس:
نگذارید خدای ناکرده برای نگه داشتن چند دوست قدیمی، تعصب بی جا بر چند معاون ناکارآمد و سفارش مدیران قبلی و یا به هر دلیل دیگری مهم ترین رسانه ی انقلاب اسلامی با بحرانی ناخواسته روبرو شود. بیش از ۱ سال از 22 بهمن 97 می گذرد و شما به عهد خود با دانشجویان وفا نکردید . به جز یکی دو مورد تغییری حاصل نشده است . (جناب آقای علی عسگری در جلسه ی 16 آذر ماه سال 97 که با دانشجویان داشتند فرمودند از آنجایی که این برهه بسیار حساس است و زمان چهل سالگی انقلاب است من دست به بازنشسته های سازمان نمی زنم ولی از بعد 22 بهمن به مرور زمان آن ها را تعویض می کنم ) البته ذکر این نکته مهم است که منظور ما از جوان گرایی، رانت بازی نیست. مگر جوان با انگیزه ی توانای کارآمد همچون معاونت بین الملل، رئیس دانشکده صداوسیما و مدیر هنرستان صداوسیما و مدیران شبکه های کودک و چهار و برنامه سازان خوبی همچون ثریا و زاویه و پایش و... کم داریم ؟ قطعا ظرفیت نیروهای انقلابی در همه ی حوزه ها بسیار زیاد است. غالب موفقیت ها و اتفاقات مثبت چه در شبکه ی پویا و ما بقی شبکه ها، چه در معاونت بین الملل و چه در بخش های مختلف دیگر، وقتی اتفاق می افتد که مدیران و تصمیم گیران جنگ نرم علاوه بر آنکه وظیفه خود را درک کرده اند به مثابه ی افسران جنگ نرم پا به عرصه ی عمل گذاشته اند.
اصلاحات ساختاری:
با توجه به بررسی های ما و نظرات کارشناسان و شواهد موجود ، سازمان صداوسیما بسیار فربه و خسته است به گونه ای که تقریبا اکثر زمان مدیران به رتق و فتق امور جاری سازمان صرف می شود. هزینهای که سازمان برای این فربگی ساختاری پرداخت می کند بسیار زیاد است. صداوسیما نیازمند اصلاحات ساختاری است.اصلاحاتی که البته باید با برنامه ریزی دقیق انجام شود.
صداوسیمای فعلی را نه رئیس صداوسیما مدیریت می کند و نه مدیران شبکه ها ؛ صداوسیما را عده ای تهیه کننده که در بسیاری از موارد افرادی معلوم الحال هستند مدیریت می کنند. برنامه ساز تعیین می کند چه پخش بشود و چه پخش نشود. صداوسیما در قانون اساسی متولی پخش است نه تولید، طبق معمول وقتی تولید را هم دولتی کردیم کیفیت ها کم شده و سازمان از وظیفه ی اصلی اش دور می شود؛ مهمترین وظیفه ی صداوسیما برنامه ریزی، داشتن راهبرد، تعیین نیازها و استانداردها و تنظیم و هدایت برنامه های مختلف به سمت هدف مشخص است در حالی که این وظیفه ی اساسی در سازمان به کلی فراموش شده است و دائم در حال ارسال پیام های متناقض به مخاطب است به طوری که به اذعان خود مدیران، بررسی های مرکز پژوهش های سازمان به دست خود مدیران هم نمی رسد و یا دیر می رسد.
نکته ی مهم دیگر این است که باید در صداوسیما شورایی شکل بگیرد که وظیفه برنامه ریزی و ارائه راهبرد و همچنین رصد و رتبه بندی تولید کنندگان را داشته باشد بدین صورت که وظیفه ی این شورا این باشد که تعیین کند چه محتوایی در چه زمانی و چگونه باید به مخاطب برسد . پیدا کردن تیم های پژوهشی که بر روی موضوعات مختلف تمرکز کرده و تخصص دارند نیز بر عهده ی این شورا گذاشته شود. بدین صورت که تمامی برنامه سازان با این تیم ها ارتباط بگیرند و از طریق آنان محتوای برنامه ها مشخص شود برای مثال اگر قرار است برنامه یا سریال یا هر قالب دیگری با موضوعیت کتاب ساخته شود باید حتما مجمع ناشران انقلاب اسلامی در تیم فکری کار حضور داشته باشند . اما در بحث ساختاری، تنها کسانی که لازم است استخدام سازمان صداوسیما باشند همان تیم برنامه ریز و رصد کننده هستند که حتما این افراد باید فهم رسانه ای و محتوایی را توامان داشته باشند و بقیه اعم از کارگردان و تهیه کننده و بقیه ی عوامل تولید باید تیم های برنامه سازی تشکیل دهند و به صورت شرکت های خصوصی فعالیت کنند. بدین صورت که هر گروهی موظف است با وصل شدن به مجموعه های فکری که سازمان تعیین می کند برنامه های مورد نیاز سازمان را بسازد و کار سازمان خرید تولیدی های این تیم هاست. وقتی این تیم ها شکل گرفت هر گروهی متناسب با کیفیت کارشان هزینه دریافت می کنند و در این فرایند رتبه بندی هم اتقاق می افتد و راه برای همگان باز می شود و از طرفی هم سازمان دیگر نیروی بی خودی ندارد و درگیر مسائل غیر ضروری نمی شود و وظیفه ی اصلی خود را انجام می دهد. ریاست سازمان نیز باید از جمع همین شورا باشد و لازم نیست که ریاست را برعهده ی افراد فن سالار بدهیم زیرا بیشتر از آنکه مشکل فنی داشته باشیم مشکل محتوا و فهم رسانه ای داریم. همین کار را برای همه ی حوزه ها می توان انجام داد؛ از خبر گرفته تا سریال سازی و اساس کار مبتنی بر شایسته سالاری خواهد بود نه رابطه بازی که اکنون بر سازمان حاکم است و همچنین استعدادهای مختلف و توانایی افراد و گروه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. تعداد افراد شاغل در تمام این ساختار به هزار نفر هم نمی رسد . حال این عدد را مقایسه کنید با عدد فعلی که به گفته ی خود رئیس سازمان صداوسیما قریب به 40 هزار نفر است.
* مزیت های بسیاری برای این راه حل می توان نام برد از جمله اینکه:
الف)از استعداد های مختلف در سراسر کشور در برنامه سازی و سایر بخش ها مثل اجرا و بازیگری و غیره استفاده می شود و انحصار این موارد از دست سریال سازها و برنامه سازها و سلبریتی های پایتخت خارج می شود.
ب) سازمان از بی برنامگی خارج می شود و مدیریت راهبردی برنامه ها را در دست می گیرد.
ج) کاهش هزینه های مربوط به تولید و دستمزدهای نیروی انسانی و...
د)خصوصی سازی مراکز تولید ، شکل گیری فضای رقابت و درنتیجه افزایش کیفیت فنی و هنری محصولات
ه)افزایش کیفیت محتوایی محصولات به دلیل ارتباط با مراکز پژوهشی و تخصصی سازمان
و)ایجادامکان گزینش و انتخاب بین انبوه محصولات تولید شده بر اساس راهبردها و اهداف سازمان
اما برای رسیدن به این وضع مطلوب تدوین برنامه ای حداقل ده ساله برای سازمان صداوسیما لازم است . مواردی را که رعایت آن ها در این برنامه حائز اهمیت می باشد به شرح ذیل است :
- سازمان از هرگونه استخدام جدید منع شود. و همچنین افراد ناکارآمد ، بازخرید و بازنشسته شوند یا به دنبال ایجاد کار مفید برای سازمان بروند.
- به آهستگی و طی یک برنامه ی 5 ساله اصلاح ساختاری شروع شود . می توان به صورت آزمایشی از شبکه های کم مخاطب شروع کرد. حتی بخش های خبری را نیز می توان به گروه های مختلف سپرد.
- به طور جدی برای دانشگاه و هنرستان صداوسیما به عنوان اصلی ترین نهاد تربیت نیرو در حوزه ی فرهنگ و رسانه برنامه ریزی شود؛ برای مثال افزایش تعداد هنرستان ها دانشکده ها و به کارگیری شیوه های نوین آموزش رسانه ای.
- شرکت های بزرگی مثل سیما چوب و مرکز صبا و... به دولت یا بخش خصوصی واگذار شوند
- ریاست سازمان برعهده ی فردی دارای فهم رسانه ای و محتوایی باشد نه افرادی فن سالار مانند مدیران فعلی و اسبق سازمان.
- افراد و نهاد های مختلف به خصوص نهاد های امنیتی و غیره از هرگونه دخالت در امور سازمان منع شوند.
بدیهی است که این ها بخش کوچکی از پیشنهادات فراوانی است که در حال حاضر برای اوضاع فعلی صدا و سیما وجود دارد که متاسفانه توجهی بدان نمیشود. همچنین بسیاری موارد دیگر وجود دارد که باید برای آن فکر های اساسی کرد. برخی از این موارد عبارتند از: عدم وجود قانون متقنی برای اداره ی صدا و سیما، نوع انتصاب رییس سازمان صدا و سیما که در سیستم فعلی به هیچ کس پاسخگو نیست ؛ که حتی رهبری انقلاب در زمان تصویب متمم قانون اساسی مخالف این بوده اند که انتصاب رییس سازمان توسط رهبری باشد و بعضا بسیاری موارد دیگر که باید در فرصت های مناسب دیگر بدان پرداخت.