رسانه ملی و چالش نقد، یادداشتی از تهیه کننده برنامه «ثریا»
معتقدم هر دستگاهی که راه نقد بر خودش را ببندد و از نقد صریح استقبال نکند به سرنوشتی مشابه آنچه بر دستگاه قضایی در دوران آقای آملی لاریجانی رفت دچار خواهد شد و هر چند کارنامه اش نقاط قوتی داشته باشد اما خودش راه اصلاح و بهبود را بر خود می بندد و همگان آرزوی تغییر و تحول آتی در آنرا خواهند داشت.
محسن مقصودی: ۱. مجادلات و نامه نگاری های اخیر در خصوص نقد صدا و سیما اگر چه بعضا ظاهر خشن و تلخی دارند اما نویدبخش حرکت تازه ای در نقد درون گفتمانی در طلیعه گام دوم انقلاب اسلامی است. نباید از این مباحث ترسید و دوری کرد، این صراحت ها و فریادهای دلسوزانه، حتی اگر بعضا با چاشنی تندی و لحن نامتعارف هم همراه شده باشد نشانه و لازمه پیشرفت است. بحث های علمی و کارشناسانه در خصوص این انتقادات و پاسخ های علمی به آن می تواند هم به تحلیل منصفانه عملکردها بیانجامد و هم نقطه عطفی باشد برای اصلاح و تحول در صدا و سیما و نهادهای فرهنگی دیگر. پس به جای جبهه بندی احساسی و دو قطبی سازی فضا باید قدرش را دانست و به عنوان فرصت به آن نگریست.
۲. حقیر به عنوان یکی از کسانی که حدود ده سال است از نزدیک در جریان بخشی از ظرفیتها و برخی از مسائل صدا و سیما هستم و برخی چالشها را از نزدیک لمس کرده ام، بیان این گونه انتقادات را به فال نیک میگیرم و از مدیران سازمان هم می خواهم صرف نظر از نگاه شان به نیت و اغراض و یا لحن گوینده و تحلیل سیاسی ماجرا، از این فرصت گفتگوی صریح و انقلابی، برای تحول و ارتقای سازمان صدا و سیما به عنوان بزرگترین امکان رسانه ای جبهه حق علیه جبهه ظلم و ستم جهانی استفاده کنند. اما چگونه می توان انتقادها و حتی تخریب ها را نقطه عطفی برای ایجاد تحول دانست؟
۳. یکی از مهمترین چالشها و ضعفهای صدا و سیما در دوره های مختلف عدم ایجاد ساختارهای رسانه ای و مردمی برای نقد کارشناسانه برنامه ها، بخش های خبری و سریالهای صدا و سیما در رسانه ها و بویژه در خود صدا و سیماست. البته لیبرال ها و ضدانقلاب همیشه رسانه ملی را به میل خود نقد کرده اند اما مردم عادی، مستضعفین و اهالی انقلاب از آنجایی که صدا و سیما را ذیل دستگاه ولایت می دانستند عمدتا به احترام ایشان از نقد صریح، پروا کرده اند و سربسته ماندن این انتقادات و فروخوردن آن گاهی به بروز آتشفشانی آن منجر می شود که بعضا اصل بحث در مجادلات فراموش می شود.
۴. حدود چهار سال پیش و در دوره جناب آقای سرافراز به همراه جمعی از همکاران جوان در جلسه ای با معاونت سیمای وقت تلویزیون (جناب آقای پورمحمدی) پیشنهادی دادیم و خواهش کردیم برنامه ای را برای نقد صریح، بدون تعارف و البته منصفانه سریالها و برنامه های تلویزیون تولید و پخش کنند. گفتیم صدا و سیما که فیلم های سینما را در برنامه هفت نقد میکند و در سایر برنامه ها سایر مسوولین اقتصادی و فرهنگی را به درستی نقد می کند نمی شود که خودش از نعمت نقد دیگران بی بهره بماند چه خوب است که خودش پیش قدم باشد برای این منظور. اتفاقا در جلسه استقبال شد اما خبری از اجرای آن نشد! دو سال پیش (اواسط سال 96) در دوره معاونت سیمای فعلی (جناب آقای میرباقری) برنامه ای از سوی معاونت سیما در شبکه یک آغاز شد برای نقد سریالهای سیما به نام "قاب نقد" که اگر چه با ایده آل فاصله داشت اما اجرای صریح "داریوش کاردان" نوید بخش یک برنامه بی تعارف و رویکردی جدید در رسانه ملی بود. همان ایام در پیامکی بلند به معاونت سیما و مدیران شبکه از ایشان تشکر کردم و ضمن خداقوت از آنها خواهش کردم این مسیر را با صراحت بیشتر و با حضور منتقدان صریح تر و مسلط بر محتوا (و نه صرفا تکنیک) ادامه داده و این مسیر را به نقد برنامه های ترکیبی و گفتگو محور تلویزیون نیز بکشانند و پیشنهاد دادم اولین برنامه ای که حاضر است بدون هیچ ملاحظه ای در آن برنامه نقد شود، با افتخار برنامه ثریا خواهد بود. معتقدم جنین برنامه ای اگر صراحت داشته باشد و واقعا نگاه انتقادی مخاطبان و کارشناسان را منعکس کند بسیار جذاب تر و پرمخاطب تر از برنامه "هفت" خواهد بود و خیلی از ضعفها را اصلاح خواهد کرد. بعد ها در حاشیه جلسه ای از این پیشنهاد و خداقوت گفتن ما تشکر شد اما بعدترش نمی دانم به چه دلیل همان برنامه "قاب نقد" هم تعطیل شد! و امید نیم بند ما برای شروع مسیری تازه در تلویزیون ناکام ماند.
۵. به مدیران عزیز صدا و سیما همیشه عرض کرده ام، نمی شود ما همه مسوولین در دستگاه های مختلف را نقد کنیم اما به نقد صدا و سیما که می رسد سکوت کنیم و اتفاقا معتقدم نقد صریح و غیرنمایشی صدا و سیما میتواند بسیاری از خدمات و تلاش های سازمان را به مردم معرفی کند. کارهای خوب از مخاطبان و منتقدان نمره قبولی میگیرند و کارهای ضعیف با ضعف خود آشنا شده و آنها را اصلاح می کنند. وقتی ما و همه برنامه ها و سریالها با بودجه بیت المال کار می کنیم نقد و بررسی صریح نقاط ضعف و قوت برنامه بر مبنای رسالت های رسانه ملی و همچنین میزان رضایت مردم و مخاطبان باید ملاک ارزیابی ها باشد و همه تهیه کندگان و مدیران باید پاسخگوی مردم باشند. باید شاخص های مد نظر رهبر معظم انقلاب و تذکرات صریح ایشان معیار نقد باشد، باید آرمان تحقق یک "دانشگاه عمومی" ملاک نقد و بررسی ها و مورد مطالبه منتقدین باشد. علاوه بر برنامه ها، بخش های خبری هم می تواند نقد و بررسی شود و از خبرنگاران موفق تقدیر شود، کلیت عملکرد شبکه ها ( هم شبکه های سراسری و هم شبکه های استانی) نیز با توجه به ماموریتشان می تواند مورد نقد سالانه مردم و کارشناسان قرار گیرند و مدیران محترم پاسخگوی عملکرد خود باشند. علاوه بر "شفافیت"، "پاسخگویی" هم معجزه می کند و اعتماد مخاطب را افزایش می دهد. معتقدم هر دستگاهی که راه نقد بر خودش را ببندد و از نقد صریح استقبال نکند به سرنوشتی مشابه آنچه بر دستگاه قضایی در دوران آقای آملی لاریجانی رفت دچار خواهد شد و هر چند کارنامه اش نقاط قوتی داشته باشد اما خودش راه اصلاح و بهبود را بر خود می بندد و همگان آرزوی تغییر و تحول آتی در آنرا خواهند داشت. امیدوارم رسانه ملی با باز کردن بیشتر فضای نقد انقلابی و حتی نقد غیر انقلابی در خود صدا و سیما، اجازه ندهد تصویر نادرستی از عملکردش در ذهن ها شکل بگیرد و راه تحول و اصلاح را برای خود هموار کند.
۶. در این سالها عادت و اصرار داشته ام به سهم خودم از کارهای خوب صدا و سیما تقدیر کنم یا در قالب برنامه ثریا یا در یادداشت های صفحه شخصی و یا حداقل -در دورانی که در سکوت رسانه ای بوده ام - با پیامک زدن به عوامل سازنده و مدیران مربوطه خداقوتی گفته ام و تشکر کرده ام و عمدتا از آنجایی که خودم را عضوی از خانواده سیما می دانم (اگر چه کارمند سازمان نیستم) انتقادات به برخی برنامه ها را خصوصی و پیامکی به مدیر مربوطه رسانده ام. در ماجرای سریال "بوی باران" یا "عروس تاریکی" هنوز کار به اواسط سریال نرسیده بود و جنجال ها و انتقادات رسانه ها شروع نشده بود، که از شدت سیاه نمایی و تلخی سریال، دیگر کاسه صبرم شکست و در پیامکی به مدیر محترم و دغدغه مند شبکه یک عرض کردم که "میدانم این سریال مربوط به سالهای قبل از مدیریت شماست اما اگر صلاح میدانید حداقل یک برنامه نقد صریح برایش بگذارید که معلوم شود در خود شبکه هم به محتوای آن انتقاداتی وجود دارد و... " در روزهای آخر سریال و البته پس از انتقادات رسانه ای فراوان، در کنداکتور سایت شبکه یک دیدم که دو شب (بعد از پایان سریال) با عنوان "نقد و بررسی مجموعه بوی باران" اختصاص داده اند. خیلی خوشحال شدم و گمان کردم مسیر ناکام "برنامه قاب نقد" دوباره باز شده است. بی صبرانه منتظر برنامه نقد و بررسی بودم. اما برنامه ای که با عنوان "حوالی نگاه" از شبکه یک پخش شد از همان ابتدا با زیرنویس "تحلیل و بررسی مجموعه بوی باران" به روی آنتن رفت. بازهم ناامید نشدم و منتظر بودم که انبوه نقدها جایی در این "تحلیل و بررسی" داشته باشد و دریغ از حتی یک جمله در نقد محتوا و یا ساختار سریال و پر از تعاریف کلی و کلیشه ای. این برنامه شبهای بعد هم ادامه نیافت. بدون شک این برنامه (که نمی دانم چگونه و چرا ماموریتش تغییر کرد) برای رسانه ملی یک فرصت سوزی و خودزنی آشکار بود و یکی از دلایل آتشفشانی شدن انتقادهای پس از آن.
۷. در مجادلات این روزها، از بحث های شخصی و حاشیه ای که بگذریم آنچه مهم است اینکه آنجا که بحث ارزیابی صدا و سیما شده هر دو سر طیف که از نیروهای انقلاب هستند معتقدند صدا و سیما نیازمند تحول است. هر دو سر طیف معتقدند که صدا و سیما به رغم همه تلاش ها و مجاهدت ها و نقاط قوت هایش هنوز نتوانسته است انتظارات و آرمانهای رهبر انقلاب را محقق کند. این به معنی انکار تلاش ها و مجاهدت های همکاران و مدیران صدا و سیما نیست. اتفاقا صدا و سیما پیشرفت های خوبی در این سالها داشته و همین امروز مدیران جوان و انقلابی در سه چهار شبکه مهم سیما مشغول کارند و افق های جدیدی هم دیده می شود اما همه حرف این است که پیشرفت ها در برابر نیازهای جبهه رسانه ای انقلاب کم است. پیشرفت ها در مقایسه با ظرفیتهای موجود هم کم است. در مقابل کارهای خوب انجام شده، کارهای انجام نشده زیادی هم وجود دارد و در گام دوم انقلاب مردم انتظار یک تحول در رویکردهای رسانه ای را دارند. انقلابی که پیشرفتهای علمی اش، اقتدار دفاعی اش و نفوذ منطقه ایش این روزها چشم دنیا را خیره کرده است نیازمند رسانه هایی است که بتوانند در جنگ نرم نیز دشمن را مات و مبهوت کند و در جبهه داخلی نیز مردم را امیدوار به اصلاح امور و تحقق آرمانهای انقلاب نماید - که در این زمینه حرف بسیار است و مجالش اینجا نیست _ و این رسالتی است که بر دوش ما و همه همکاران و مدیران محترم رسانه ملی است و در این مسیر نباید از انتقادات ترسید و یا ناراحت شد بلکه باید دست همه منتقدان را به گرمی فشرد. فکر می کنم با این رویکرد انتقادپذیری، زبان تلخ و لحن تند انتقادات دلسوزان هم کم کم آرامتر می شود و از همه ظرفیت انقلاب برای این تحول بهره خواهیم گرفت.