محمد توکلی
فرصتسوزیهای صداوسیما؛ در ستایش نامهی دوم جلیلی
نامهی دوم وحید جلیلی (خطاب به آقای غلامی) باب جدیدی از نقد را گشود که بسیار به آن محتاجیم. من معتقدم مطالبهی توضیح دربارهی کوتاهیها، فرصتسوزیها و عملنکردها کمتر از نقد عملکردها نیست، و چه خوب میشود اگر از این زاویه همگان به پاسخگویی واداشته شوند و بگویند که آیا حق فرصتی که برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در اختیار داشتهاند را بهجا آوردهاند یا نه؟
نسیم آنلاین : محمد توکلی* در کانال تلگرامی خود نوشت:
۱- نامهی دوم وحید جلیلی (خطاب به آقای غلامی) باب جدیدی از نقد را گشود که بسیار به آن محتاجیم. من معتقدم مطالبهی توضیح دربارهی کوتاهیها، فرصتسوزیها و عملنکردها کمتر از نقد عملکردها نیست، و چه خوب میشود اگر از این زاویه همگان به پاسخگویی واداشته شوند و بگویند که آیا حق فرصتی که برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در اختیار داشتهاند را بهجا آوردهاند یا نه؟
بیشتر بخوانید: نقد وحید جلیلی بر مدیران صدا وسیما و حامیانشان
۲- جلیلی: خسارتِ ناکارامدی در این دستگاه عظیم رسانهای {صداوسیما} که به قول برادرمان «خیلی وقت است که به یک تحول جدی و همهجانبه نیاز دارد» چقدر است؟
به نظر حقیر اولین و مهمترین خسارت وضعیت چنددهسال اخیر آن است که اساسا امید اصلاح را کشته و بلکه سطح توقعات را بهقدری پایین آورده که با یک سریال خوب شاد میشویم و با یک خبرنگار/مجری جسور ارضاء. گلِ کار صداوسیما شده پوشش مراسم محرم، انتخابات، مراسم ماه مبارک و سریالهای مناسبتی آن، شوهای نوروزی و ؟ اساسا انتظار نداریم که پیچ تلویزیون را که باز میکنیم حرف جدیدی بشنویم یا چیزی یاد بگیریم. قطع امید از صداوسیما (به تعبیر امام: دانشگاه عمومی) اولین و بدترین خسارتی است که در چنددهسال اخیر متحمل شدهایم.
۳- آیا هزینهی این خسارت عظیم را تماما باید از مدیران کنونی سازمان مطالبه کرد؟ منصفانه آن است که هر نفر و گروهی به سهم خود پاسخگو باشد و حساب پس بدهد؛ اما طبیعتاً این سهم رابطهی وثیقی با طول فرصت و عرض اختیارات دارد، و وقتی جلیلی به حلقهی بستهی مدیریتی بیستوششساله اعتراض میکند و کسی جوابی ندارد، حق است که تغییرات بنیادی را از همینها بخواهیم و مطالبه کنیم. اساسا اگر طی بیستوچندسال نشود در سازمانی تحول جدی ایجاد کرد، باید قبول کنیم که مسئله «زمان» نیست!
۴- اما روشنتر بپرسیم. در نقد عملنکردهای صداوسیما مطالباتی جدی وجود دارد که در انتظار پاسخاند:
الف) چند دوره و چند سال فرصت لازم است تا صداوسیما برای تربیت نیروی انسانی انقلابی مورد نیاز خود فکری بکند و دانشگاه صداوسیما ثمر بدهد؟
ب) در ماجرای #فضای_مجازی، دلیل تاخیر و تعللها چه بوده و چه کسی مسئول است؟ صداوسیما این عرصه را بهکلی واگذار کرده، و حالا با تهدید و التماس در صدد نقشآفرینی در این فضاست، و زهی خیال باطل.
ج) آیا توقع زیادیست که صداوسیمای جمهوری اسلامی به مخاطبان بالقوهی کشورهای منطقه فکر کند و با آنها به غیر از زبان اخبار حرف بزند؟
د) تا کی باید در اخبار به دنبال خطوط رسانهای دشمن بدویم و آیا هنوز زمان خروج از انفعال نرسیده؟ تا کی باید بازنشرکننده باشیم؟!
ه) آیا هنوز وقت آن نرسیده که صداوسیما تکلیف خودش را در #تصویرسازی از زن/مرد/نوجوان/خانه/خانواده/ازدواج/آخوند/معلم/... روشن کند؟! و این کار مهم را به کلیشههای معیوب چندنفر محدود وانگذارد؟
و) چهکسی مسئول اضافهوزن کنونی سازمان است؟ آیا مسخره نیست که بعد از چهلسال، هنوز در توجیه مشکلات از بدنهی غیرهمراه سازمان سخن بگوییم؟
ز) آیا برای سازماندهی گنجینهی آرشیو سازمان و ایجاد دسترسی مشخص و بهقاعده برای بازنمایی تاریخ انقلاب اسلامی چند سال فرصت لازم است؟
۵/ مسئله «زمان» و فرصت نیست؛ قابل درک است که بعد از چنددهسال مدیریت، اساسیترین چالشها هم عادی میشوند و دغدغهی «اداره» -که انصافا کار سخت و نفسگیری هم هست- ذهن مدیران را به خود مشغول میدارد و «تحول» ولو روی زبان باشد، جای مهمی در ارادهها نخواهد داشت. به جد معتقدم مدیریتهای کلان وقتی به تکرار افتادند بایستی با نیروهای تازهنفس جایگزین شوند، و در این میان فرقی میان صداوسیما و جشنوارهی عمار و وزرای روحانی نیست!
پ.ن. ۱: دقت کنید که آنهایی که اباعبدالله را تنها گذاشتند، بهخاطر عملنکردها و کوتاهیهایشان سرزنش میشوند، نه به دلیل عملکردهای بد.
پ.ن.۲: من جناب حسین محمدی را نمیشناسم و مراودهای با ایشان نداشتهام؛ ولی متاسفانه حمله همهجانبه و هماهنگی که بعد از نامههای جلیلی شکل گرفت، و همگی خالی از جواب نقدها و منحصرا در دفاع از شخص آقای محمدی بود، ظن درست بودن تحلیلهای آقاوحید را تقویت کرد. از قضا سرکنگبین دوستان زیاد شد و صفرا فزود! *-فعال فرهنگی و مدیر سفیرفیلم