هنرمندان درجهدو و عزیزکردههای سینما
کارکرد صنوف سینمایی چیست؟
هرازگاهی خبری از خانهنشینی یا فوت یکی از هنرمندان سینما و تلویزیون منتشر میشود. این هنرمندان معمولا در سکوت خبری و بدون توجه صنوف سینمایی روزگار میگذرانند.
هرازگاهی خبری از خانهنشینی یا فوت یکی از هنرمندان سینما و تلویزیون منتشر میشود. این هنرمندان معمولا در سکوت خبری و بدون توجه صنوف سینمایی روزگار میگذرانند.
کارکرد صنوف سینمایی چیست؟ خانه سینما و مجموعههایی که ذیل آن تعریف شدهاند چه اهدافی دارند؟ خانه سینما و صنوف وابسته به آن قرار است رسیدگی به اعضا را در اولویت خودشان قرار دهند یا واکنشهایی که در دایره اتفاقات سیاسی تعریف میشود؟ اگر مشکلات، کمبودها و معضلات هنرمندان سینما را بررسی کنیم، به این نتیجه مشخص میرسیم که آنقدر این مسائل زیاد است که نمیتوان در کوتاهمدت به تمام آنها رسیدگی کرد؛ اما قاعدتا با شناخت درست از مشکلات هنرمندان و اولویتبندی صحیح، میتوان به آن دسته از مشکلاتی که اهمیت بیشتری دارد، رسیدگی کرد. صدها بازیگر و عوامل پشت صحنه در صنوف مختلف سینمایی به فعالیت مشغولاند. جز تعداد معدودی از آنها که اوضاع مالی بسیار خوبی دارند، اکثریت جامعه هنری با مشکلات معیشتی قابل توجهی روبهرو هستند. مشکلات اقتصادی از یکسو و عدمتوجه از سمت مدیران فرهنگی، مخاطبان و به طور ویژه همکارانشان از طرف دیگر باعث میشوند که این هنرمندان به مرور در یک انزوای ناراحتکننده فرو بروند. این انزوا بعضا تا زمان مرگ همراه آنهاست. اگر بخواهیم هنرمندانی که در موضوع این گزارش جای میگیرند را مرور کنیم به تعداد قابلتوجهی برمیخوریم. تقریبا هر هفته خبر بیماری یا فوت یک سینماگر -آنهم در خلوتش- منتشر میشود. این فعالان حوزه سینما کسانیاند که شاکله سینمای ایران را تشکیل دادهاند و بسیاری از خاطرات سینمایی ما را در طول سالیان مختلف رقم زدهاند.
بیسروصدا چندی پیش آقای سیدکمال طباطبایی از تهیهکنندگان سینمای ایران به رحمت خدا رفت. او بیش از 20 فیلم و سریال را ساخته بود و در برخی از موارد با موفقیت هم همراه شده بود. مرگ ناگهانی مرحوم طباطبایی بر اثر ایست قلبی بود، هرچند در زمان تشییع و خاکسپاری مرحوم تعدادی از سینماگران حضور داشتند اما بیمعرفتی و کمتوجهی بخشی از سینماگران باعث اعتراض آقای پیمان عباسی از فیلمنامهنویسان کشورمان شد. عباسی در سخنانی تند نوشت: «آقای سوپراستاری که سیدکمال نخستینبار بهت اعتماد کرد و گذاشتت جلوی دوربین؛ آقایی که سید کمکت کرد اولین فیلمتو بسازی؛ برادران خوانندهای که بعد از تیتراژ کارهای سیدکمال استار شدید؛ تویی که نقش (مرد) بازی میکنی، یادته التماسهات را برای بازی تو اون سریاله؟ شاید کسی ندونه اما من که خوب میدونم سیدکمال چه بازیگرهایی را معرفی کرد؛ چه فراموششدههایی را باز به صحنه برگرداند و چه بازیگرها و نویسندهها که از کنار سید، کارگردان و تهیهکننده شدن. چه پولهایی که تو جیبشون رفت. یادتونه موقع سفر علی با چشم گریون جلوی دوربینها و سیدکمال رژه میرفتید و بالبال میزدید که دیده بشوید، که تو کارهای بعدی باشید؟ یادتون نیست! من پیمان عباسی خیلی خیلی خوب یادمه... استارهای پوشالی، بیمعرفتهای پر از دروغ و ادا. امروز روز مرگ سید نبود، روز مرگ شماها بود...» اما این بیتوجهی در سینما محدود به یک یا دو نفر نیست. متاسفانه انگار این وضعیت به یک جریان تبدیل شده است. در همین هفتههای اخیر آقای داریوش اسدزاده از بازیگران پیشکسوت سینما در بستر بیماری است. این بازیگر پس از مدتی بستریشدن در بیمارستان به خانه بازگشت؛ اما توجه سینمای ایران به اسدزاده چقدر بود؟ آیا داریوش اسدزاده پس از چند دهه حضور در سینما و بازی در دهها فیلم حق و سهمش از سینمای ایران همین است؟ متاسفانه سینماگرانی که در روزهای کهنسالی یا بیماری در تنهایی بهسر میبرند محدود به یک یا دو مورد نیستند. کافی است که سراغ بخشهای مختلف سینما برویم؛ صدابردار، فیلمبردار، تدارکات، نورپرداز و... هریک از این بخشها دهها عضو دارند ولی معمولا مشکلات آنها نادیده گرفته میشود؛ دلیلش چیست؟ شاید چون آنها مشهور نیستند یا توجه به آنها مانوری شبهسیاسی نیست.
صنفیاقبیله؟ آقای محمد رسولاف یکی از فیلمسازانی است که در سالهای اخیر بهدلیل محتوای فیلمهایش مورد انتقاد بوده و حتی با احکام قضایی نیز روبهرو شده است. در مورد اخیر مربوط به او، رسولاف برای ساخت «لرد» مورد اتهام و محاکمه قرار گرفت. «لرد» فیلمی است که با مجوز ساختش زمین تا آسمان فرق میکند. محتوای فیلم رسولاف سراسر دروغ، سیاهنمایی و توهین به هویت ملی است. حالا و در چنین شرایط و زمانی که این فیلمساز صراحتا از فعالیتهایش دفاع میکند و حتی در اینباره با رسانههای معاند هم گفتوگو میکند، تعدادی از سینماگران در حمایت از وی او را تا دادگاه همراهی میکنند. احتمالا این اقدام خودشان را حمایت صنفی از یک همکار بدانند اما اگر کمی واقعبین باشیم این حرکت بیش از یک حمایت صنفی، یک اقدام یکطرفه و قبیلهگرایانه است؛ البته صنوفی مثل کانون کارگردانان و امثالهم قبلا هم حرکتهایی با عنوان فعالیت صنفی انجام داده بودند که هیچ شباهتی به یک حرکت صنفی واقعی نداشت. برخی از صنوف خانه سینما انگار درک درستی از فعالیت صنفی ندارند یا شاید هم نمیخواهند داشته باشند.
توجهبهشرط! شاید عزیزکردهها تعدادشان زیاد نباشد اما سینماگران گمنام سینمای ایران تعدادشان کم نیست. در این گزارش صرفا به دو مورد اشاره شد تا متوجه بشویم عمق بیتوجهی به بخش اعظمی از هنرمندان چقدر است. شاید این اشاره کمی ناراحتکننده باشد اما گویا برخورد خانه سینما نسبت به دو گروه «عزیزکردهها» و «هنرمندان گمنام» منوط به زنده یا مرده بودن آنهاست. حمایتهای صنفی سینماگران مشهور و صاحبنفوذ در موضوع عزیزکردهها اینگونه است که هروقت مشکلی داشته باشند (خصوصا در برخورد با حکومت) سرصف اعتراضاند اما نهایت رفاقتشان برای هنرمندان گمنام، حضور در مراسم ختم و تشییع جنازه آنهاست! بله گویا هنرمندان هم -شبیه دستهبندی شهروندان در برخی از کشورها- به هنرمندان درجه یک و دو تقسیم میشوند. اگر مشهور باشند و در جاهایی کنش سیاسی داشته باشند، عزیز میشوند و قبیله برایشان شیپور جنگ سر میدهد؛ اگر در دایره شهرت و سیاسیبازی تعریف نشوند، باید با تنهایی و بیتوجهی کنار بیایند و منتظر باشند در بهترین حالت در قطعه هنرمندان دفن شده و رضا کیانیان یا پرویز پرستویی چند جملهای به یادشان نطق اعتراضی کرده و جایی مثل صداوسیما را نقد کنند!
روزنامه صبح نو