پول کثیف و سینمایی که شاید دیگر نباشد!
سرمایههای مشکوک چه تاثیری بر آینده صنعت فیلمسازی ایران خواهد گذاشت؟؛ چرا سلبریتیهای ایرانی باید بیش از همه نگران ورود «پول کثیف» به سینما باشند؟
دو روز پیش بود که یکی از رسانههای داخلی با انتشار گزارشی به مقایسه دستمزدهای نجومی برخی از بازیگران ایرانی با بازیگران یکی از مشهورترین سریالهای خارجی پرداخت و از این نوشت که در بسیاری از موارد دستمزدهای بازیگران ایرانی با وجود تفاوت محسوس ارزش ریال با دلار، باز هم از بازیگران این پروژههای سرشناس بیشتر است! سرمایههای کلانی که در اغلب موارد ورود آنها به سینما و شبکه نمایش خانگی هیچگونه توجیه منطقی و اقتصادی ندارد.
نسیم آنلاین ؛ احسان سالمی: دو روز پیش بود که یکی از رسانههای داخلی با انتشار گزارشی به مقایسه دستمزدهای نجومی برخی از بازیگران ایرانی با بازیگران یکی از مشهورترین سریالهای خارجی پرداخت و از این نوشت که در بسیاری از موارد دستمزدهای بازیگران ایرانی با وجود تفاوت محسوس ارزش ریال با دلار، باز هم از بازیگران این پروژههای سرشناس بیشتر است! سرمایههای کلانی که در اغلب موارد ورود آنها به سینما و شبکه نمایش خانگی هیچگونه توجیه منطقی و اقتصادی ندارد.
کت جادویی بر تن مالک «شهرزاد»ماجرا با اعتراضهای محدود برخی از تهیهکنندگان سینما به ورود پولهای مشکوک به شبکه نمایش خانگی و پس از آن به سینما آغاز شد. ماجرایی که یک سر آن به سیدمحمد امامی تهیهکننده پروژه فرهنگی، سیاسی «شهرزاد» ختم میشد. امامی که پیش از آن فقط سابقه تهیهکنندگی مشترک در پروژه «شاهگوش» را در کارنامه داشت؛ این بار با وصل شدن به سیدهادی رضوی داماد محمد شریعمتداری وزیر فعلی تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تهیهکنندگی پروژهای را برعهده گرفت که در ظاهر قرار بود صرفا یک سریال تاریخی و عاشقانه باشد ولی در ادامه به مسائل سیاسی نیز گره خورد. اما مسئله اصلی در این میان بحثهایی بود که درباره دستمزدهای کلان بازیگران این پروزه مطرح شده بود. دستمزدهایی که برخی از آنها به بیش از یک میلیارد تومان هم میرسید و جالبتر آن بود که این دستمزدها نه از جانب بازیگران و نه از جانب تهیهکننده اصلی پروژه یعنی سیدمحمد امامی تکذیب نمیشد!
امامی با کوهی از سرمایه وارد چرخه تولید در سینمای ایران شده بود و نه فقط در سریال «شهرزاد» بلکه در بسیاری از آثار موفق سینمایی آن سالها از جمله «ابد و یک روز» و «خوب، بد، جلف» و... سرمایهگذاری کرد و در کنار آن هم حق امتیاز نسخه نمایش خانگی برخی دیگر از پروژههای مهم از جمله «فروشنده» اصغر فرهادی را خریداری کرد و همه اینها در شرایطی بود که بسیاری از این پروژهها مثل همان سریال «شهرزاد» در نهایت به اندازهای که برای آنها سرمایهگذاری شده بود، بازگشت سرمایه نداشتند ولی مشخص نبود چگونه کت جادویی امامی همچنان پر از پول بود و هر روز خبرهایی در ارتباط با سرمایهگذاری او در پروژهای تازه به گوش میرسید.
دو دوتایی که پاسخش چهار نیست!«این حجم از دانلودهای غیرقانونی درست همانند این است که مال ما را میدزدند. اگر این شرایط به همین صورت ادامه داشته باشد ما دیگر نمیتوانیم در بخش خصوصی به فعالیتمان ادامه دهیم». این بخشی از صحبتهای سیدامیر پروینحسینی یکی از تهیهکنندگان سریال پرستاره «ساخت ایران2» است که بخشهایی از آن خارج از ایران فیلمبرداری شده بود و طبعا علاوه بر دستمزد بازیگران، هزینه زیادی نیز بابت فیلمبرداری در خارج از کشور صرف کرده بود ولی بنابر این صحبتهای مطرح شده از سوی تهیهکنندهاش نتوانسته به سود کافی برسد. نکته اصلی آنجاست که نه فقط «شهرزاد» و «ساخت ایران 2» بلکه عموم سریالهای شبکه نمایش خانگی و البته بسیاری از فیلمهای تولید شده برای سینما با توجه به روند روبه رشد دستمزدهای پرداختی به بازیگران که در برخی از موارد صرفا به شکل پرداخت ارزی و با دلار انجام میشود، اساسا بازگشت سرمایهای متناسب با آنچه برای آنها صرف شده ندارند؛ پس با چه منطقی هر روز نام سرمایهگذاری جدید با جیبی پر از پول در سینمای ایران شنیده میشود؟
شایعاتی که هنوز تایید نشده...بابک زنجانی، حسین هدایتی، سیدمحمد امامی، صادق رنجکشان و سجاد علیجانی نامهایی هستند که در طی چند سال گذشته به واسطه سرمایههای بالایی که وارد چرخه تولید سینمای ایران کردهاند؛ بارها مورد توجه رسانهها قرار گرفتند. سه مورد اول که اتفاقا در پروژههای مهمی هم سرمایهگذاری کرده بودند و با کارگردانهای صاحب نامی هم نشست و برخاست داشتند، در حال حاضر به دلیل پروندههای اقتصادی که دارند، درگیر دادگاه و دادرسی شدهاند و حتی در یک مورد یعنی در ارتباط با سیدمحمد امامی، نماینده دادستانی به شکل رسمی اعلام کرد که او از طریق ورود سرمایه مشکوک به سنیما اقدام به پولشویی کرده است.
هر چند که حرف و حدیث در ارتباط با صادق رنجکشان که مالک یک آژانس مسافرتی و توریستی است و دلایل اصلی حضور او در حوزه سرمایهگذاری سینما زیاد است اما این روزها داغترین بحث پیرامون حضور فردی جدید به نام سجاد علیجانی در عرصه سرمایهگذاری سینما و تلویزیون و حتی برگزاری جشنوارههاست! علیجانی که پیش از این همه نام او را به واسطه سرمایهگذاری در ساخت فیلم سینمایی «ما همه با هم هستیم» میشناختند که از آن به عنوان پربازیگرترین فیلم تاریخ سینمای ایران و البته یکی از گرانترین پروژههای ساخته شده در این سینما یاد میشود؛ این روزها و پس از مسائل پیش آمده برای مسابقه تلویزیونی «برنده باش» و همچنین حواشی پیرامون سرمایهگذار جشنواره جهانی فیلم فجر یک بار دیگر زیر ذرهبین رسانهها قرار گرفته است. حرفهای بسیاری پیرامون او وجود دارد و یکی از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور از قول چند کارگردان سینمای ایران که البته نامی از آنها نبرده، مدعی شده بود که او در زمینه خرید و فروش بیت کوین در ایران فعالیت میکند. برخی دیگر نیز مدعی فعالیت او در حوزه سایتهای شرطبندی و قمار هستند و برخی از شنیدهها نیز حاکی از سرمایهگذاری او در حوزه ساختوساز در کشورهای همسایه ایران از جمله گرجستان است. شنیدههای که هیچکدام هنوز به شکل رسمی تایید نشدهاند؛ اما هر چه که هست طبیعتا او نیز همچون سیدمحمد امامی و حسین هدایتی حالا زیر ذرهبین رسانههاست و بدون شک در آینده نیزدیک باز هم خبرهای زیادی در ارتباط با او منتشر میشود.
همه چیز که فقط پول نیست!درباره دلایل ورود پولهای مشکوک یا همان «پول کثیف» به سینما گمانههای مختلفی مطرح میشود. برخی دلیل این اتفاق را تلاش دارندگان این سرمایهها برای پولشویی از طریق سینما میدانند و برخی دیگر سودای رسیدن به شهرت و همنشینی با چهرههای سرشناس یا همان سلبریتیها را دلیل اصلی ورود سرمایههای عجیب و غریب فعلی به سینما میدانند. با این همه دلیل حضور این سرمایهها در سینما هر چه که باشد، واقیت آن است که کل چرخش اقتصادی سینما و شبکه نمایش خانگی ایران در سال به هزار میلیارد تومان نمیرسد و این رقم در مقایسه با چرخش مالی حوزههای دیگر عدد قابل توجهی نیست که بتوان از آن برای پولشویی گسترده و سواستفادههای احتمالی استفاده کرد.
آنچه که مهمتر از بحث درباره پولشویی در سینمای ایران است؛ اثرات ناشی از ورود پولهایی بادآورده و با منشایی نامعلوم در سینمای ایران است. پولهایی که چرخه اقتصادی سینمای ایران را به هم میریزد و در طولانی مدت به واسطه بالا بردن نرخ دستمزدهای همه عوامل به ویژه بازیگران، فرآیند فیلمسازی در کشور را با مشکلاتی اساسی روبرو میکند. آن هم در شرایطی که با شرایط اقتصادی فعلی جامعه ایرانی، توانایی مردم برای خرید بلیت سینما و همچنین خرید نسخههای قانونی سریالهای شبکه نمایش خانگی هر روز کمتر میشود و در این شرایط در عمل سینمای ایران تبدیل به یک سینمای شکستخورده و ضررده با هزینههایی بالا و درآمدی کم میشود.
به نظر میرسد سلبریتیهای ایرانی که این روزها با حضور فعال در شبکههای اجتماعی تقریبا درباره همه امور اظهارنظر میکنند، بیش از هر چیز باید نگران سرمایههای مشکوکی باشند که این روزها وارد چرخه تولید سینما و نمایش خانگی میشود. سرمایههایی که شاید در کوتاه مدت زمینهساز تولید برخی از آثار سینمایی و چرخش چرخ اقتصاد سینمای ایران باشد ولی بدون شک در دراز مدت اثری از آثار این سینما باقی نخواهد گذاشت.