مدرسه «بینوری» پاکستان؛ آبشخور فرهنگی جیش‌العدل

کدخبر: 2379022
خبرنگار:

شواهد نشان می‌دهد مدرسه علمیه‌ی «بینوری» واقع در شهر کراچی پاکستان عامل مهمی در گسترش تفکر تروریسم در منطقه بوده است. عبدالمالک ریگی، پدرخوانده گروهک تروریستی جیش‌العدل نیز تحصیلکرده‌ی این مدرسه است.

نسیم‌آنلاین: تروریسم همواره موضوعی بوده است که علاوه بر زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، ریشه در مسائل فرهنگی نیز داشته است. درست است که زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی ظهور این پدیده را تسهیل می‌کنند اما خود تروریسم موضوعی فکری و فرهنگی است.

منطقه‌ی ما نیز از دیرباز محل ترویج تفکرات تروریستی و افراطی بوده است. به ویژه اینکه قدرت‌های جهانی برای پیشبرد منافع خود از این اهرم استفاده کرده‌اند. این استفاده نیازمند نوعی پشتیبانی فکری و فرهنگی است تا بنیادهای فکری آن ایجاد شود. شواهد نشان می‌دهد این مبانی فکری به شکل سازماندهی شده در منطقه ترویج شده‌اند.

درگیری‌های اخیر در جنوب شرقی کشور و تنش‌های صورت گرفته بین ایران، گروه‌های تروریستی و دولت پاکستان بیش از هر چیز از منظر فکری و فرهنگی قابل بررسی است. موضوعی که ریشه‌ی اصلی ترور و شرارت به حساب می‌آید و بهبود زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی یا سیاسی، بدون خشکاندن ریشه‌های فکری باعث نابودی این پدیده نخواهد شد.

پناه گرفتن گروه‌های تروریستی در برخی کشورهای همسایه موضوعی است که در حوزه‌ی روابط بین‌الملل باید به آن پرداخت. اما از منظر فرهنگی، ردیابی این آبشخورهای فکری نشان می‌دهد برخی مدارس علمیه در پاکستان با تفکرات افراطی در این مسئله نقش اساسی دارند و در واقع سوخت اصلی افراط و ترور را در منطقه تامین‌ می‌کنند.

تفکرات جیش‌العدل از کجا آب می‌خورد؟

جیش‌العدل از باقیمانده‌های گروه تروریستی متلاشی شده‌ی «جندالله» به رهبری «عبدالمالک ریگی» تشکیل شد. بعد از دستگیری و اعدام ریگی، گروه تحت هدایت او موسوم به «جندالله» تجزیه شد و جانشینان او و اعضای گروه ریگی، گروه تروریستی دیگر یعنی «جیش‌العدل» را ایجاد کردند. به نوعی «عبدالمالک ریگی» را می‌توان پدرخوانده‌ی این گروه‌ تروریستی به حساب آورد. اما این پدرخوانده از کدام آبشخور تغذیه‌ی فکری می‌شد؟

جستجو در منابع فارسی اطلاعات دقیقی از تحصیلات ریگی نشان نمی‌دهد. خبرگزاری ایرنا بعد از دستگیری او در سال 1388درمورد تحصیلات او نوشته: «تحصیلات حوزوی وی چند ماه بیشتر سابقه ندارد. از سال 1378 وارد حوزه علمیه اهل سنت شهرستان سراوان شده بود و با گذشت مدت زمان اندکی به سبب برخی حرکات غیر اخلاقی از این حوزه اخراج شد.»

اما روزنامه «دان» پاکستان در همین سال نوشت محل تحصیل این تروریست مدرسه علمیه‌ای در پاکستان است. این روزنامه در چاپ روز 24 فوریه سال 2010 میلادی خود (پنجم اسفند 1388) به مناسبت دستگیری عبدالمالک ریگی در مطلبی به معرفی او پرداخت و این تروریست را تحصیل‌کرده‌ی مدرسه‌ی علمیه‌‌ی «بینوری» در شهر کراچی پاکستان دانست(لینک). اما این مدرسه، یک مدرسه‌ی علمیه‌ی ساده نیست.

کراچی
مدرسه علمیه «بینوری»؛ کراچی؛ پاکستان

«گروه بین‌المللی بحران» در مقاله‌ای که در مورد مدارس علمیه‌ی پاکستان در سال 2007 منتشر کرده این مرکز آموزشی را «آبشخور شبه‌نظامیان دیوبندی» و «مرکز خشونت‌های ضدشیعی» در سراسر این کشور دانسته است.

براساس این مقاله چند تن از تحصیل‌کردگان این مدرسه در سال 2000 گروه تروریستی «جیش محمد» را تاسیس کردند. پایگاه تخصصی وهابیت‌پژوهی در مورد این گروه نوشته: «گفته می‌شود این گروه از طریق مدارس مذهبی کراچی به ویژه مدرسه بنیوری، ارتباطی نزدیک با القاعده برقرار کرده است.»

علاوه بر این در ادامه‌ی گزارش ارتباط «سپاه صحابه»(از گروه‌های تروریستی ضدشیعی در پاکستان) نیز با این مدرسه تایید شده و معلمان و شاگردان آن، نقطه‌ی قوت این گروه تروریستی دانسته شده‌اند. «اعظم طارق» از سرکردگان پیشین «سپاه صحابه» نیز تحصیلکرده همین مدرسه است.

در ادامه‌ی این گزارش آمده که «یوسف لوضیانوی» از دیگر تحصیلکردگان این مدرسه، شاید پرخواننده ترین نویسنده فرقه‌ی ضدشیعی «دیوبندی» کراچی باشد. لوضیانوی در مهمترین اثرش می‌نویسد: «در کفر شیعیان شکی نیست و از اسلام خارج شده اند. تشیع دینی مخالف اسلام است.»

از دیگر دانش‌آموختگان این مدرسه می‌توان «عاصم عمر» رهبر شاخه‌ی هندوستان گروه تروریستی «القاعده» را نام برد. همچنین «اورنگ‌زیب فاروقی» از رهبران پیشین گروه تروریستی «سپاه صحابه»، «فضل رحمان خلیل» پایه‌گذار گروه تروریستی «حرکات المجاهدین» که با القاعده و طالبان نیز ارتباط نزدیک دارد و «ملاعمر» رهبر پیشین طالبان نیز از تحصیلکردگان این مدرسه‌اند.

گزارش «گروه بین‌المللی بحران» درمورد این مدرسه و همچنین فعالیت‌های تروریستی فارغ‌التحصیلان آن نشان می‌دهد این مدرسه پایگاه مهمی برای افراط و تروریسم در منطقه است. همچنین بنیانگذار این مدرسه یعنی «محمدیوسف بنوری» نیز از پیروان فرقه‌ی «دیوبندیه» است. فرقه‌ای که به تفکرات ضدشیعی مشهور است.

همه‌ی این قرائن در کنار یکدیگر ما را به یکی از سرچشمه‌های اصلی ترور و افراط در منطقه می‌رساند که آزادانه در پاکستان فعالیت می‌کند. اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود.

آبشخور اصلی: عربستان سعودی

پس از امتناع دولت پاکستان از پیوستن به ائتلاف عربستان سعودی در حمله به یمن در سال 1394، خبرگزاری تسنیم نوشت تعداد زیادی از علمای مدارس مختلف، سران قومی و متنفذین پاکستانی در ضیافت شامی در سفارت عربستان به میزبانی «محمد عبدالله بن عبدل دایم» سرکنسول عربستان شرکت کردند. در این ضیافت «عبدالرزاق اسکندر» معاونت و مدیر «جامعه علوم الاسلامی بینوری» گفت: با وجود سن بالا، خواستار پیوستن به این جنگ و دفاع از مکان‌های مقدس می‌باشم.

عبدالرزاق اسکندر اظهار داشت که حقایق تاریخی وجود دارد که یمن بخشی از عربستان است و دفاع از آن مسئولیت دولت عربستان سعودی می‌باشد.

این خبرگزاری همچنین گزارش داده که در همان زمان معاون وزیر امور مذهبی عربستان با رهبران گروه‌های افراطی «سپاه صحابه»، «انصار الامه»، مدارس دیوبندی و وهابی پاکستان ملاقات کرده و گفته که در صورت فشار به دولت پاکستان برای شرکت در ائتلاف عربستان علیه یمن به آنها کمک مالی خواهد کرد.

در همان زمان رهبر گروه تروریستی «سپاه صحابه» اعلام کرده بود که در صورتی عدم اعزام نیرو از سوی دولت پاکستان به عربستان، سپاه صحابه نیروی خود را برای دفاع از این کشور اعزام خواهد کرد.

این شواهد در کنار دیگر قرائن منتشر شده درباره حمایت مالی عربستان سعودی از تفکرات افراطی در پاکستان نشان می‌دهد این کشور لااقل یکی از حامیان بزرگ فرهنگی تروریسم و افراط در پاکستان است.

به هر حال تعجبی ندارد که «عبدالمالک ریگی» نیز در این مدرسه‌ی علمیه بیش از پیش تحت تاثیر تفکرات ضدشیعی و تروریستی قرار گرفته باشد. اخلاف ریگی در گروه تروریستی «جیش‌العدل» امروز در حال آتش‌افروزی و ترور در منطقه هستند و شرارت‌های آنان حتی باعث ایجاد تنش در روابط ایران و پاکستان نیز شده است.

این فعالیت‌ها طبیعتا از آبشخورهای فکری و فرهنگی نشأت می‌گیرد. تفکراتی که رسما در مدارس علمیه در پاکستان ترویج می‌شوند و دولت پاکستان تنها به ممنوع کردن فعالیت این گروه‌های تروریستی اکتفا کرده است. حال آنکه این تفکرات با دیپلماسی فرهنگی مخرب عربستان سعودی همچنان ترویج می‌شوند. بی‌تردید بدون خشکاندن این ریشه‌های فرهنگی مبارزه با این گروه‌ها و برخورد سخت با آنان موجب حل مسئله‌ به شکل بنیادین نخواهد شد.

ارسال نظر: