تحول «خالهبازی» نیست
دو سال پیش در چنین روزهایی بود که پیمان جبلی ریاست سازمان صداوسیما را با شعار «تحول» به عهده گرفت. هرچند تغییرات محسوسی در همین دو سال اتفاق افتاده است اما تجربهی این دو سال نشان میدهد که تحول در این سازمان عریض و طویل آسان نیست
نسیمآنلاین: دو سال پیش در چنین روزهایی بود که رئیس جدید سازمان صداوسیما حکم در دست، به ساختمان شیشهای آمد. انگار قرار نبود دورهی پنج سالهی ریاست «علیعسکری» بر سازمان صداوسیما تمدید شود و او باید صندلی ریاست بزرگترین سازمان رسانهای ایران را ترک میکرد.
سکاندار جدید صداوسیما اما با برنامه آمده بود. برنامهای که بر اساس شنیدهها به تأیید رهبر انقلاب هم رسیده بود. همین برنامه، بعدها با مقداری ویرایش و کموزیاد با عنوان «سند تحول سازمان صداوسیما» تأیید و تصویب شد تا معیاری باشد برای بررسی عملکرد مدیران رسانهی ملی. مدیرانی که با شعار «تحول» به صداوسیما آمده بودند.
با توجه به اینکه «اخبار» بخش مهمی از فعالیت سازمان و سبد مصرفی تعداد زیادی از مخاطبان آن را تشکیل میدهد، تحول در این حوزه بیشتر به چشم آمد و همچنین تاثیرگذاری بیشتری نیز داشت.
همچنین «معاونت سیما» بعنوان بزرگترین معاونت سازمان با سکانداری حدود بیست شبکه تلویزیونی، بخشی از مجموعهی رسانهی ملی است که تحول در آن میتواند ابعاد گستردهای داشته باشد.
حوزهی فضای مجازی نیز بهعنوان بزرگترین رقیب سازمان صداوسیما، حوزهای است که تحول در آن میتواند معادلات را به شکل قابل توجهی تغییر دهد.
باید دید تحول دوساله در این سه حوزه چقدر موفق بوده و دامنهی تغییرات تا کجا کشیده شده است.
تحول در حوزهی خبر
از همان ابتدای کار یعنی پاییز 1400، تحول محسوس بود. اوج این تحولات، بازتاب اعتراضات کشاورزان اصفهان در بستر خشک زایندهرود و بعد از آن انعکاس ماجرای هک پمپبنزینها بود. ماجرا تا جایی پیش رفت که صداوسیما شعارهای تجمعکنندگان علیه این سازمان را نیز بازتاب داد. تحولی که البته بیهزینه هم نبود.
جبلی درباره فشارهای وارد شده بعد از این اتفاقات، 16 آذر همان سال گفت: «من به جاهایی هم که ما را احضار کردند گفتم دل ما را خالی نکنید. البته در آن جلسات به ما نگفتند کار بدی کردید گفتند کار خوبی بود اما... و از شما میخواهم سال دیگر در حل این "اما" ها کمک کنید.» رئیس سازمان صداوسیما همچنین با اشاره به نحوه پوشش خبری زلزله هرمزگان که رادیو محلی ۲۴ ساعت اطلاعرسانی میکرد و شبکه خبر مرتب اخبار مربوط را انعکاس میداد، گفت: «یکی از مسئولین با ما تماس گرفت که چرا اینقدر شلوغش کردهاید و معرکه راه انداختهاید؟»
این اظهارات نشان میدهد جبلی در همان ابتدای کار برای این تحول با موانع جدی روبرو شد. موانعی که آنقدر بلند بودند که اجازه ندهند این صراحت لهجهی رسانهی ملی ادامه پیدا کند.
این «صراحت» البته پیش از این هم مورد تأکید خدابخشی، معاون سیاسی سازمان بود. او در زمان ریاست ضرغامی بر صداوسیما در حضور او، از این که صداوسیما «صراحت ندارد» انتقاد کرده بود. صراحتی که در همان ماههای ابتدایی معاونت خدابخشی به دیوار بلندی برخورد کرد.
اما اشتباه نکنید. این پایان تحول در خبر صداوسیما نبود. به نظر میآید بخشهای خبری بعد از استقرار تیم مدیریتی جدید در صداوسیما تغییرات محسوسی را تجربه کردهاند.
اولین تغییری که به چشم آمد، تغییر محسوس ساختار خبرگزاری صداوسیما بود. تشکیل بیش از 45 میز تخصصی خبر محور این تغییر ساختاری بود. همهی این 45 میز جدید در یک سالن بزرگ گردهم آمدند تا خبرگزاری صداوسیما با شکل و شمایل جدیدی نمایان شود. «شکلگیری میزهای تخصصی با انتقال مدیران و سردبیران به لایه اول تولید محتوا» یکی از بندهای سند تحول بود که در خبرگزاری اجرا شد.
«مدیریت هوشمند و یکپارچه پیامهای متناسب با مأموریت معاونت سیاسی در شبکههای مختلف صداوسیما» یکی دیگر از بندهای سند تحول بود که با ادغام خبرگزاری، شبکه خبر و باشگاه خبرنگاران در عرصهی مدیریتی سازمان پیاده شد.
علاوه بر اینها، بخشهای خبری که در برخی ساعات روز پخش میشدند حذف شدند؛ از جمله بخش خبری ساعات 13، 19 و 10:30 که این نیز در راستای یکی دیگر از بندهای سند تحول بود. «بازطراحی و بازچینش بخشهای خبری موجود».
این تغییرات سریع البته مخصوص خبرگزاری است و در بخشهای دیگر سازمان، تحول به این سرعت پیش نرفت. جبلی هم همان ابتدا گفته بود که «حوزه سیاسی به لحاظ اجرای سیاستهای تحولی حوزه زودبازدهی است.» این زودبازدهی باعث شده است تحول با سرعت و بازدهی بیشتری در خبرگزاری اتفاق افتد.
«سندمحوری» یکی از رویکردهایی است که در سند تحول و هم در اظهارات مدیران صداوسیما مورد تاکید قرار گرفته است. سندمحوری به پیگیری اسناد بالادستی در نظام حکمرانی کشور اشاره دارد. کاری که بخشهای خبری صداوسیما انجام میدهند. خدابخشی، معاون سیاسی سازمان نیز مهرماه 1401 گفته بود: «آنچه اکنون و امروز برای معاونت سیاسی اهمیت و موضوعیت ناگزیر دارد، سندمحوری و نگاه و اتکا به اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی است.» علاوه بر این «جریانسازی سندمحور» موضوع دیگری است که در سند تحول مورد تاکید قرار گرفته است.
در این مورد نیز شاهد تحولی محسوس در حوزهی خبر بودهایم. سیدکاظم فروتن، دبیر ستادملی جمعیت مردادماه 1402 در نامهای به رئیس سازمان صداوسیما، از عملکرد این سازمان و اقدامات انجام شده در راستای اجرای «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در سال جاری تشکر و قدردانی کرد.
علاوه بر این موضوع «پیگیری مستمر و زنجیروار پروندهها» نیز که در سند تحول به آن تصریح شده بود در عمل به نتایجی رسید. در این راستا، خدابخشی در دیدار صمیمانهای که سال 1401 با دانشجویان دانشگاه صداوسیما داشت گفت: «تحقق نسخه الکترونیک سلامت نتیجه کار معاونت سیاسی بود. افزایش ظرفیت پزشکی پس از سالها، اجرای درگاه واحد مجوزها که آرزوی فعالان کسبوکار بود از دیگر نتایج پیگیریهای گروههای تخصصی ما بود.»
جبلی نیز اسفند 1400 بحث «آزادسازی سواحل» را نیز از نتایج عملکرد اخبار صداوسیما دانسته که خود صداوسیما نیز که در شمال کشور قطعاتی از سواحل را تحت تملک داشت، ملزم به اجرای آن شده بود.
بخش دیگری از سند تحول به «عدالت گستری در انعکاس نیازها، خواستهها و اقتضائات تکتک مردم ایران، همهی سلایق، اقوام، قومیتها و اقشار در رسانه» پرداخته است. لااقل نشانههایی از این بند سند تحول در خبر صداوسیما مشاهده شده است. انعکاس راهپیمایی مردم روستاها در نقاط مختلف کشور یکی از نشانههای چنین تغییری است که هم در آنتن و هم در سایت خبرگزاری صداوسیما مشهود بود.
اگرچه تحولات عرصهی خبر صداوسیما قابل توجه بوده است اما به نظر میآید در جلب افکار عمومی تأثیری نداشته است. بعد از انعکاس اعتراضات کشاورزان اصفهان، واکنشهای مثبتی از طرف افکار عمومی صورت گرفت اما قطع این روند نشان داد که تحول در حوزهای که مستقیما با افکار عمومی مرتبط است آسان نیست.
مواردی که برشمردیم اگرچه در نوع خود تحولات مهمی به شمار میآیند اما مرهمی برای درد اصلی اخبار صداوسیما یعنی «کاهش مخاطبان» نیستند.
طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در سال 1399، 41.4 درصد از پاسخگویان به اخبار صداوسیما در حد «خیلی زیاد یا زیاد» و 43.6 درصد در حد «کم یا خیلی کم» اعتماد داشتهاند. 11.9 درصد هم اصلا به این اخبار اعتماد نداشتهاند.
اما آیا «سندمحوری»، «تمرکز در تولید اخبار»، «حذف برخی بخشهای خبری» و تغییراتی از این دست میتواند به کاهش بحران اعتماد مخاطب کمک کند؟ اگرچه هرکدام از این تحولات در جای خود اهمیت دارند اما به نظر میآید کمکی به درمان درد اصلی خبر صداوسیما نکردهاند. هرچند در راستای پیاده کردن بند به بند سند تحول باشند.
تحول در سریالسازی
«مدیریت خطسبزی» بجای «مدیریت خطقرمزی» عبارتی است که مکررا در بیان مدیران جدید صداوسیما و همچنین در سند تحول تکرار شده است. وحید جلیلی، دبیر ستاد تحول صداوسیما در باره مدیریت خطقرمزی میگوید: «در واقع ما مدیر فرهنگی را مدیری تعریف میکنیم که تنها قرار است ناظر و مراقب باشد که احیاناً تصویر نادرستی پخش نشود یا مطلب ناموجهی عنوان نشود. در حالی که این نگاه باید از مدیریت خط قرمزی به مدیریت خط سبزی تغییر کند.»
از مجموع اظهارات اینطور بر میآید که منظور جلیلی از مدیریت خط سبزی این است که مدیران بجای تعیین «خط قرمز»ها، به تعیین «خطوط سبز» بپردازند و بجای اینکه بگویند یک اثر هنری به چه چیزهایی «نپردازد»، بگویند باید این اثر به چه چیزهایی «بپردازد.» موضوعی که در سند تحول هم به آن اشاره شده است و یکی از ابعاد تحول در سازمان صداوسیما خصوصا در حوزهی معاونت سیما است.
برای این کار در دوره جدید مدیریتی تدابیری در سازمان اندیشیده شد. رئیس سازمان صداوسیما اسفندماه 1400 در مصاحبه با جامجم اینطور به این تدابیر اشاره میکند: «این همان اصلاح فرایندی است که تقریبا به این نقطه رسیدیم که برای ایجاد وحدت فرماندهی و یکپارچهسازی و انسجام بخشی به تولید در سیما هم ما باید به نوعی تمرکز در تولید برسیم.» چیزی که در سند تحول هم با عنوان «یکپارچگی راهبردی» از آن یاد شده است. این موارد همگی به ادغام گروههای فیلم و سریال شبکههای سیما در مرکز «سیمافیلم» انجامید تا یکی دیگر از بندهای سند تحول نیز روی زمین اجرا شود. جبلی معنای این تغییر را این میداند که ایدههای هنری و نمایشی «از یک گلوگاه» به مرحله تولید برسد.
این موضوع البته بیهزینه نبود. کاهش تعداد و کیفیت آثار نمایشی روی آنتن، پیامدی بود که در کوتاهمدت دامن سیما را گرفت. موضوعی که مورد توجه رسانههای مختلف هم قرار گرفت و هرکدام به نوعی به این موضوع پرداختند. از جمله خبرگزاری فارس که با تیتر تند «خالهبازی بجای تحول» به تیم مدیریتی جدید رسانهی ملی تاخت و از کاهش کیفیت آثار تلویزیونی انتقاد کرد.
این موضوع مختص کمیت و کیفیت آثار نیست و بر میزان مخاطبان سریالها هم اثر گذاشته است. وحید جلیلی تیرماه 1402 در مصاحبه با مجلهی سوره گفت: «موقعی که صداوسیما را تحویل گرفتیم [یعنی سال 1400]، متوسط بیننده سریالها ۲۴ درصد بود.» طبق آماری که مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر کرده میانگین میزان بیننده سریالهای سیما در سال بعد یعنی سال ۱۴۰۱، ۱۷.۶ درصد بوده است. بر این اساس میتوان کاهش حدود هفت درصدی میزان مخاطبان سریالهای تلویزیون را در بازهی یکساله مدیریت تیم جدید به خوبی مشاهده کرد.
جبلی هم اسفند 1400 در این مورد گفته بود: «درست است که فکر میکنیم ماهواره یک رقیب بسیار خطرناک و جدی است برای ما، آمدیم چه کار کردیم برای مقابله با این رقابت؟ آمدیم گفتیم که ما از ساعت ۸ شب تا ۱۲ شب مردم را با سریالها بمباران کنیم. [به این ترتیب] کیفیت پایین میآید و هزینه بسیار زیاد به رسانه و سازمان تحمیل میشود. الزاما حجم زیاد تولید جذاب نیست. مهندسی پیام، تنوع دادن به پیام، وزن دادن و عمق دادن به پیام، آن است که میتواند جذابیت ایجاد کند.» از این گفتهها برمیآید که کاهش تعداد سریالها بر روی آنتن تصمیمی ارادی بوده اما آنچه جبلی با عنوان «وزن دادن و عمق دادن به پیام» یاد میکند با کاهش کیفیت آثار تولیدی همراه بوده است.
مهدی نقویان، رئیس مرکز سیمافیلم این موضوع را نتیجهی طبیعی ایجاد تغییرات در رسانهی ملی میداند. او تیرماه امسال در این باره به خبرگزاری تسنیم گفته است: «وقتی انتظار دارید رسانهی ملی دچار تغییرات شود و به این موضوعات در تولیدات سریالها پرداخته شود، احتیاج به زمان دارد؛ قاعدتا آنتن را دچار اختلالی میکند که ما در یک سال گذشته دیدهایم.» نقویان در ادامه این نوید را داد که «موتور سریالسازی در تلویزیون دوباره روشن شده» و سریالهای درحال تولید تا آخر تابستان به عدد بیست میرسد.
این موضوع در سند تحول نیز با عنوان «کاهش فشار آنتن با بازمهندسی و توجه به اثربخشی کنداکتور» مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس به نظر میرسد که کاهش تعداد سریالها موضوعی ارادی و تصمیم مدیران سازمان صداوسیما بوده و بخشی از فرآیند تحول است.
به نظر میآید که در حوزهی معاونت سیما نیز شاهد تحولات چشمگیر بودهایم اما این تحولات هنوز به بار ننشسته است. از این رو هنوز بحرانهای اصلی رسانه ملی در این حوزه پابرجاست. با توجه به زمانبر بودن تحول و به بار نشستن آن باید دید آیا در ادامه شاهد نتیجهدادن این تحولات در حوزهی سیما خواهیم بود یا خیر.
تحول در فضای مجازی
شاید حوزهی فضای مجازی یکی از کمرونقترین حوزههای تحول در صداوسیما باشد. بجز پلتفرم «تلوبیون» که وظیفهی انتشار مستقیم محتوای آنتن در فضای مجازی را بعهده دارد در دیگر حوزهها شاهد نقش پررنگی از صداوسیما نیستیم.
صفحهی اینستاگرام خبرگزاری صداوسیما با 324 هزار دنبالکننده فعالیت میکند. عددی که برای مثال در مقایسه با بیبیسی فارسی که حدود بیست میلیون دنبالکننده دارد کاملا ناچیز است.همچنین دنبالکنندگان کانال تلگرامی این خبرگزاری نیز به 35 هزار نفر نمیرسد. این در حالی است که محتوای این صفحات نیز از بازنشر برخی ویدیوها چیز بیشتری ندارد و هویت مستقل و کارویژه معینی ندارند.
این موضوع با آن بخش از سند تحول که از « دستیابی به رتبه نخست مرجعیت خبری و اطلاعرسانی برای 5 میلیون نفر از موثرین، فعالان و علاقمندان خبر در فضای مجازی» سخن میگوید فاصلهی بسیاری دارد. به ویژه اینکه در این دو سال شاهد اتفاقی نبودهایم که امیدها را برای دستیابی به این هدف افزایش دهد.
این میزان از مخاطب در پلتفرمهای پرطرفدار در فضای مجازی با میزان مخاطبان رقبای صداوسیما قابل مقایسه نیست. البته باید در نظر داشت که با وجود تلویزیون، مخاطبان ایرانی کمتر به سمت دنبال کردن خبرگزاری صداوسیما در فضای مجازی میروند. از طرف دیگر میزان اعتماد به اخبار صداوسیما نیز چنگی به دل نمیزند تا لااقل بتوانیم عدم استقبال از اخبار صداوسیما در فضای مجازی را با میزان مخاطبان تلویزیون توجیه کنیم.
علاوه بر هدفگذاری پنج میلیونی در سند، از «افزایش ضریب نفوذِ رسانهای سازمان در فضای مجازی در سطح جهان اسلام» نیز سخن به میان آمده است که با توجه به وضع کنونی سازمان در فضای مجازی دور از انتظار به نظر میرسد.
ردپای کمرنگتری از برنامه تحول در معاونت مجازی نسبت به بخشهای دیگر سازمان صداوسیما مشاهده میشود.
تحول «خالهبازی» نیست
بطور کلی تحول، فرایندی زمانبر است. وحید جلیلی در مصاحبه با مجلهی سوره میگوید: «شاید مهمترین ایراد آقا به سند تحول، زمانبندیهای ارائهشده بود. به آقای جبلی فرموده بودند در یک سال و دو سال و سه سال میخواهید تحول ایجاد کنید!؟ میخواهید معجزه کنید!؟ تعبیر آقا چنین بود.» جلیلی در عین حال تاکید میکند که «این نباید بهانهای باشد که برای تحول سرعت مناسب نداشته باشیم.»
حالا بعد از دو سال از استقرار تیم جدید در ساختمان شیشهای، به نظر میآید تغییرات قابل توجهی در رسانهی ملی صورت گرفته و بندهای مهمی از سند تحول اجرا شده است. به نظر میآید در دو سال گذشته معضلات مهم سازمان همچنان پابرجاست و در برخی موارد حتی وخیمتر نیز شدهاند.
این موضوع نشان میدهد تحول در سازمانی به عریضی و طویلی صداوسیما هرگز کار آسانی نیست و پیامدهای منفی خود را خواهد داشت. به ویژه اینکه وابستگی حاکمیتی صداوسیما باعث شده است مناسبات سیاسیاجتماعی بر اوضاع این سازمان و ارتباط مردم با آن تاثیر بگذارد. با توجه به عوارض غیرقابل اجتناب «تحول»، باید لااقل تا پایان دوره مدیریتی جدید صبر کرد و دید داستان تحول، رسانهی ملی را به کجا میکشاند.