انیمه؛ صنعت هویتساز و هویتبخش ژاپنی
ارائه تصویری دقیق از کاربرد انیمه در پرداختن به امر ملی و هویتبخشی به بهانهی تولید و انتشار انیمه سینمایی سوزومه به کارگردانی ماکوتو شینکای
نسیم آنلاین؛ سید مجتبی هاشمی: دنیای انیمیشن، صحنهی به کارگیری از فانتزی و تبدیل غیرممکنها به ممکنها است. در انیمیشن بیش از هر محصول دیگر، تصویر ساخته و به کارگرفته میشود. همین امر موجب شده است کودک، نوجوان، جوان و حتی بزرگسال نسبت به آن روی خوش نشان دهد؛ زیرا انیمیشن پلی میان واقعیت و تخیل است. اما انیمیشن فقط برای سرگرمی و تجارت تولید نمیشود. انیمیشن از مضامین و پیامهایی برخوردار است که فکر و رفتار بیننده را درگیر و میخکوب میکند. این مضامین از یک عنصر خاص تغذیه میشود. عنصری که در پشت پرده قصهگویی و تصویرسازی منحصر به فرد و جذاب انیمیشن جای گرفته است. این عنصر پنهان، هویتسازی یا هویتبخشی است. سازنده با استفاده از این عنصر میتواند لایههای بنیادینی از کیستی، چیستی و چگونگی را باز کند، بدون آنکه بیننده و مخاطب احساس بدی به خود بگیرد. هویت است که به زندگی معنا و جهت میدهد. هویت است که میتواند ذهنیتها و باورها را به صورت ناخودآگاه تغییر دهد و رفتار انسانها را بازسازی کند.
عالیترین سطح هویت، هویت ملی، حلقه وصل و نخ تسبیح میان انواع هویتها است. این هویت نوعی هویت جمعی است. هویتی که از عناصری همچون ارزشهای دینی، آیینی، ملی و انسانی شکل میگیرد. مطابق این هویت، افراد در آن شیوه مشترکی در نحوه تفکر (ارزشها، اعتقادات، هنجارها، نمادها، رویکردها)، احساسات و تمایلات را ابراز میکنند و نسبت به آن متعهدند. گستردگی و اهمیت این هویت، توجه هنرمندان جهان خصوصا انیمیشنسازان ژاپنی را به خود جلب کرده است. به همین بهانه ژاپنیها عنصر محوری خود در طراحی و پرداخت به یک مضمون را هویت خصوصا هویت ملی قرار دادند. برپایه این هویتبخشی و در طول آن، سازوکار انتقال مفاهیم، تجاریسازی محصول و سرگرمی بودن آن را پیریزی کردند. ثمره این ابتکار و استفاده هنرمندانه از عناصر و مولفههای هویت ملی، بازنمایی و ترویج نوآورانه آن از طریق انیمه و مانگا در ژاپن و سایر کشورهاست. این نوشته به بهانه تولید و انتشار انیمه سینمایی سوزومه به کارگردانی ماکوتو شینکای، نویسنده و کارگردان ژاپنی، تنظیم شده است. هدف محوری این متن ارائه تصویری دقیق از کاربرد انیمه در پرداختن به امر ملی و هویتبخشی است.
گریز اول: اسطوره هویتبخش!
یکی از مولفههای محوری هویت ملی وجود نوعی ارزشهای آیینی مشترک میان اعضای یک گروه و جامعه است. از جمله شاخصترین ارزشهای آیین شینتو، آیین متداول و رایج ژاپنیها، اعتقاد به اساطیر و خدایانی رازآمیز، فوق طبیعی و مقدس است. اساطیر یا کامیهایی که خالقان زمیناند و پس از آن در صورتهای مختلف بر روی زمین فرمانروایی میکنند. اسطورهها در طول یک تاریخ و سنت در قالبهای مختلف متبلور میشوند و هرکدام مرامنامه، شخصیت و منش خود را دارند. اسطوره شناسنامه و عقبه دارد. اسطوره بدون هویت همچون نمک بدون شوری است. اساسا این دو مفهوم لازم و ملزوم یکدیگرند. پس هرگاه اساطیر به نحو مستقیم یا غیرمستقیم در یک اثر به کار گرفته میشوند؛ عنصر هویت خواهناخواه پیدا و پنهان است. این اسطوره هویتبخش یا هویتساز است که میتواند در ساخت یک کشمکش و شکلگیری درام محور و مبنا باشد. ابزاری که میتواند هم به خلق قصه پرکشش منجر شود و هم مرام و هویت اساطیری را به مخاطب تقدیم کند. انیمه سینمایی سوزومه چه نسبتی با گریز اول، اسطوره هویتبخش، دارد؟!
شینکای در این اثر به نحو ویژهای از ظرفیت اسطورهای ژاپنی، کامیها، استفاده کرده است. کامی زلزله و کامی رعد و برق وشمشیر، دو ربالنوعی است که اساس و بنیان قصه و کشمکشها با چیستی و کیستی آنها گره خورده است. در ادبیات اساطیری ژاپن، به رب النوع زلزله «نامازو» میگویند. نامازو از حیث بصری همچون گربهماهی غولپیکر است. روایت مشهور پیرامون نامازو آن است که این گربهماهی غولپیکر درون و زیر زمین است. این ربالنوع در یک حالت میتواند منجر به زلزله شود. حالتی که کامی تندباد و شمشیر، تاکمیکازوچی، گارد خود را پایین بیاورد و گربهماهی غولپیکر از سنگ مهار شده خلاص شود. در این حالت است که به واسطه این اتفاق، زلزله روی میدهد. درواقع نگهبان دروازه و سنگنماهای مهر و موم شده، کامی رعد و برق است. خدایگان زلزله بدخو، خشمگین و به دنبال پاکسازی است درحالیکه خدایگان رعد و برق، یکی از قهرمانان و حافظان امنیت و سلامت جهان تلقی میشود. نامازو مصلح اجتماعی است که خط عدالت را در بههم ریختن وضع موجود و ساخت بینظمی میداند اما تاکمیکازوچی معتقد به حفظ اصول و خط مشی اول خالق جهان، ایزاناگی، است. او عدالتخواهی رادیکال و پارتیزانی را نمیپذیرد و نگهبان حفظ قواعد عادلانه فعلی است؛ زیرا مصلح اجتماعی بودن با بیقانونی و نامشروعی سازگاری ندارد. این منش و روش کامی رعد و برق است.
شینکای با الهام و بهرهگیری از این ظرفیت اسطورهای، خط روایی خود را تعریف و تنظیم میکند. این خط روایی در لایههای پنهان خود از جدال گفتمانی و فکری کامی رعد و برق و کامی زلزله بهره میگیرد. اساسا دعوای کامیها بر سر چیرگی چیستی و کیستی تیپ خود بر دیگری است. پیامدهای این جدال در زیست انسانها منعکس میشود. چیرگی خدای زلزله بر خدای رعد و برق و حافظ امنیت به معنای وقوع بلایای طبیعی است. روندی که در طول انیمه سوزومه به خوبی احساس میشود، تقابل دوگانه کامی سرکش و کامی حافظ است. با درنظر گرفتن این گریز، میتوان گفت این عقبه و شناسنامه اساطیری شینتو بود که قصه بر روی آن بنا شد.
گریز دوم: سفر قهرمان در آفتاب تابان
لزومی ندارد که شینکای دائما مخاطب را با دیالوگ شخصیتهای اصلی و فرعی خود درگیر کند. سازنده با استفاده از کهنالگوی سفر قهرمان، شخصیت محوری و مخاطب را از دنیای شناخته شده وارد یک دنیا و سفری ناشناخته میکند. سوزومه در طول سفر روحانی و جسمانی خود با ارتباط با محیط و شخصیتها متحول میشود. درنهایت واقعیت تکلیف خود را در مییابد و به سرانجام میرساند. اما سفر قهرمان در ژاپن شناختهشده و ناشناخته چگونه رخ داد؟
پاسخ این سوال در یکی دیگر از ابعاد هویت ملی و مولفههای آن قرار دارد. یکی از ابعاد جدی هویت ملی، بعد جغرافیایی است. محیط جغرافیایی تبلور فیزیکی، ملموس و مشهود هویت ملی محسوب میشود. در این بعد نگرش و انگاره افراد نسبت به جایگاه سرزمین، محدوده جرافیایی، دلبستگی و تعلق خاطر به سرزمین و احساس آرامش و آسایش مولفههای محوری خوانده میشود. در قسمت ژاپن شناختهشده تصویری از همافزایی آیین شینتو و زندگی مدرن دیده میشود. سبک زندگی ساکنین شهرهای مرکزی و اقمار و تجربه زیسته آنها به اشتراک گذاشته میشود. درواقع یک تور ژاپنگردی راه افتاده است و مخاطب نیز درگیر اقلیم و معماری روستایی و شهری آفتاب تابان میشود.
قسمت ناشناخته سفر سوزومه، ارتباط و کشمکش او با دنیای مردگان و صحنه جدال او به عنوان نماینده کامی رعد و برق، محافظ درب و سنگنما، است. این بخش از سفر بر ارائه تصویر نامشهود جغرافیای ژاپن تمرکز کرده است. سازنده در این بخش به دنبال ارائه تفسیری معنوی از علت زلزلهها و صحنه اجتماعی ژاپن است. شینکای میخواهد دلبستگی و تعلق خاطر به سرزمین مادری خود را به یک مسئله اسطورهای و الوهیتی پیوند بزند. البته پیوندی که در آن مردم قهرمان و محافظ وضع موجود هستند. باور شینکای این است که میشود در چارچوب همین جغرافیای سراسر بلایای طبیعی ماند و زیست و تعلق خاطر داشت. جغرافیا و طبیعت مقدس است و بایستی عاشقانه آن را پذیرفت. به بیان دیگر شینکای هویت ژاپنی را با کهنالگو پیرنگ پیوند زد و تفسیری متناسب با واقعیت و باورهای ژاپن ارائه کرد.
چگونه انیمه یا انیمیشن میتواند هویت ملی را بازنمایی کند؟
پاسخ به این سوال یک مقدمه ساده میخواهد. سازنده با تمرکز بر مولفهها و عناصر هویت در ابعاد مختلف، زیربنای نظری خود را طراحی و پیریزی میکند. سپس مولفهها و عناصر را به خدمت میگیرد و در ترکیببندی و قاب، قصه و خط روایی خود استفاده میکند. در نهایت این نمادها، المانها و دیالوگها هستند که به بیننده به نحو خودآگاه یا ناخودآگاه گرا میدهد. ممکن است مخاطب متوجه مضمون و فرامتن انیمه نشود اما سازنده به رسالت خودش عمل کرده و نگران نیست. او مفاهیم و عناصر را به نحو مطلوب به کار میگیرد و حتی مشخص میکند که بیننده چگونه ببیند. با درنظر گرفتن این فرایند، میتوان گفت انیمه سینمایی سوزومه پاسخی دقیق به این سوال است. ساخت چنین اثری از جانب شینکای به معنای انجام یک امر ملی بود. اثری که هم برای مخاطب ژاپنی حرف دارد و هم به واسطه جذابیتهای بصری و روایی، هویتسازی و هویتبخشی را انجام میدهد. این امر صرفا به آثار شینکای منحصر نمیشود. آثار اوسامو تزوکا، هایائو میازاکی، ایسائو تاکاتاها، ساتوشی کن، شنیچیرو واتانابه و مامورو هوسادا نمونههای دیگری از جایگاه محوری هویتسازی در صنعت انیمه است. ظرفیت و مزیتهای انیمه یا انیمیشن در خلق یک فانتزی و دخالت تمام و کمال تخیل در تولید محصول، امتیاز ویژهای برای مدیوم مذکور است. مدیومی که زیربنای آن به طرح بحثی بنیادین در سطوح مختلفی هویتی میپردازد.
این متن با تمرکز بر دو امتیاز برجسته سوزومه یعنی استفاده از بعد آیینی و بعد جغرافیایی هویت نوشته شد. عناصر هویت ملی صرفا در دو گریزی که بیان شد، منحصر نمیشود. میشود به صورتهای مختلفی به نقش ویژه هویت در انیمه پرداخت و از آن صحبت کرد. این پرداخت صرفا تلنگر و سقلمه دنیای انیمه به انیمیشنساز، منتقدان و سیاستگذار فرهنگی ایرانی است. انیمه سرشار از نمونههای موفق برجستهسازی و بازنمایی انواع هویتها است. دنیایی که میتواند فارغ از اشکالات فنی، داستانی و هنجاری خود، صفحه جدیدی از اهمیت و جایگاه انیمیشن در هویتسازی و هویتبخشی را به مخاطب، انیمیشنساز و سیاستگذار فرهنگی بگشاید.