ادامه اظهارات کمال تبریزی علیه "هفت":

همه می خواهند سر به تن "هفت" نباشد/ خیانت در خانواده ها، حاصل دوران تاریک احمدی نژاد است/ فراستی بکوشد نان حلال بخورد

کدخبر: 2038391

فراستی به خاطر بد روزگار و فاصله‌ای که از دوستانش گرفته یا شاید شرایط اقتصادی، به آدم دیگری تبدیل شده است. خیلی بد است آدم از راهی ارتزاق کند که مسیرش از بددهنی کردن درباره دیگران می‌گذرد. آدم باید نونی که درمی‌آورد حلال باشد.

به گزارش خبرنگار « نسیم آنلاین »، خشم کمال تبریزی از "هفت" همچنان ادامه دارد. او در جدیدترین مصاحبه خود که با روزنامه اعتماد انجام داده ضمن حمله شدید به این برنامه و عوامل آن با عباراتی تند خواستار تعطیلی این برنامه و برخورد با مجری و منتقد آن شده است.

کارگردان "سرزمین کهن" در این مصاحبه تلویحا بیان می کند که افخمی فردی خائن به سینما، فراستی انسانی محتاج دیده شدن و آسیب های اجتماعی ناشی از دوران "تاریک هشت ساله" گذشته است.

در ادامه متن کامل مصاحبه کمال تبریزی با اعتماد را می خوانید. لازم به ذکر است غلط های نگارشی و ویرایشی این مصاحبه، از متن روزنامه است.

آقای تبریزی می‌خواستید برنامه «هفت» را از آنتن شبکه سه حذف کنید؟

همه می‌خواهند سر به تنش نباشد.

پس چرا در تمام این مدت کسی از اهالی سینما به صورت جدی واکنشی نشان نداد؟

می‌دانید که آقای فراستی یک بار دیگر از ادبیات نامناسب در برنامه «هفت» استفاده کرده بود. آن موقع تیرش به آقای کیمیایی خورده بود و چون پخش برنامه زمان مدیریت آقای ضرغامی بود، برخورد تندی با عوامل شد و خیلی سریع آقای فراستی را کنار گذاشتند و از آقای کیمیایی هم عذرخواهی کردند.

این ادبیات از کجا می‌آید؟ چرا پیش از این چنین ادبیاتی در صدا و سیما به کار برده نمی‌شد اما حالا...

بعد از تجربه کردن هشت سال دولت نهم و دهم، دیگر تقریبا می‌توانیم بگوییم این‌طور صحبت کردن برای برخی آدم‌ها راحت شده است. اظهارنظر با فحاشی کردن فرق می‌کند. من می‌گویم هر کسی در بیان نظرش آزاد است و می‌تواند نقد کند و کاملا موضع منفی راجع به فیلم، کتاب و کاراکتری داشته باشد اما باید عفت کلامش را حفظ کند. جای تعجب دارد که تلویزیون چنین برنامه‌ای را پخش کرد، مدیر شبکه زمانی گفت برنامه هفت، در جهت اصلاح امور سینمایی ساخته می‌شود. اگر من کلمه «دیاثت فرهنگی» را در سریال «سرزمین کهن» استفاده کنم، مدیر شبکه سه قطعا این کلمه را حذف می‌کند و می‌گوید ما مجاز نیستیم چنین چیزی را پخش کنیم. البته نخستین بار عبارت «دیاثت فرهنگی» را آقای جوادی‌آملی به کار بردند و آقای فراستی هم در برنامه «هفت» اسم ایشان را آوردند که به نوعی مسوولیت به کار بردن از این واژه را از خودشان سلب کنند. شما اگر کتاب «موش و گربه» عبید زاکانی را بخوانید از این کلمات در آن زیاد می‌بینید، یا مثلا فرض کنید در اشعار مولانا کلماتی برای ادای منظورش استفاده می‌کند. من مطمئنم آقای جوادی آملی هم در بحث‌هایی که با شاگردانش داشته از این کلمه استفاده کرده تا بتواند موضوع را روشن کنند. در شبکه تلویزیونی و در برنامه‌ای زنده، آن هم در مملکت جمهوری اسلامی اینکه یک آدم(فراستی) به خودش اجازه دهد از چنین کلمه‌ای استفاده کند و برخوردی با او نشود، جای تعجب دارد. من مهم نیستم، این حرف در مورد هیچ کس دیگری هم نباید گفته شود. آن هم در رسانه‌ای که ادعا دارد مرکز اخلاق و دانشگاه است و قرار است مردم را هدایت و آگاه کند و تربیت به آنها یاد دهد.

شما مسعود فراستی را مقصر می‌دانید یا تلویزیون که او را به عنوان منتقد ثابت برنامه «هفت» پذیرفته است؟

ببینید آقایان فراستی و افخمی از نظر من ممکن است آدم‌های بدی نباشند اما در این برنامه مدل یک کاراکتری را به خود گرفته‌اند که انگار هیچ محدوده‌ای برای خودشان قائل نیستند. اینکه فیلمی نقد شود، حتی منفی و ناعادلانه و کسی را هم نیاورند که در مقابل نقدهای منفی از فیلم دفاع کند، از نظر من اهمیت ندارند. اما بی‌احترامی و توهین کردن به تربیت خانوادگی و اخلاق آدم‌ها برمی‌گردد. به نظر من این چیزها به گذشته آدم‌ها و نوع تربیت‌شان برمی‌گردد، به چیزهایی که از بچگی آرام آرام با آن بزرگ شده‌اند و رسیده‌اند به اینجا. شما آدمی را ببینید که طرز لباس پوشیدن و صحبت کردنش می‌تواند منزجرکننده و تهوع‌آور باشد اما من می‌گویم خود این آدم خیلی مقصر نیست چون این‌طوری تربیت شده و کسی نبوده که به او آن چیزها را یاد بدهد. شما اگر در ذهن‌تان برخی تعابیر شکل نگیرد از آنها استفاده نمی‌کنید. چه می‌شود که آقای فراستی و افخمی به خودشان اجازه می‌دهند چنین تعابیری را استفاده کنند؟ خب قطعا برمی‌گردد به نیاز روحی‌‌شان برای مطرح شدن و به پا کردن جنجال.

زمانه‌ای است که آدم‌های پرحاشیه و جنجال‌خیز، تشویق هم می‌شوند! شما که نمی‌خواهید وارد این حواشی شوید؟

من دوست دارم زودتر این جنجال تمام شود. متاسفانه موضوع به یک لجبازی تبدیل شد. مدیران سازمان همان موقع نگفتند ما اشتباه کردیم. این ویژگی مسوولان ما است که فکر می‌کنند اگر به اشتباه‌شان اعتراف کنند، کسر شأن‌شان می‌شود و نمی‌دانند اتفاقا با یک عذرخواهی ساده، برنامه‌شان قدر و منزلت پیدا می‌کند. افخمی به من پیشنهاد داد از راه صحیح شکایت کنم. اما من این کار را نمی‌کنم. اگر او از من شکایت کرد، من هم از تو شکایت می‌کنم. ما یک خانواده هستیم و باید مشکلات‌مان را خودمان حل کنیم.

اهالی سینما هم سر این مساله در دفاع از شما درآمدند. با هم حرف زده بودید؟

نه به صورت متمرکز. در خانه سینما حس ما مثل زمانی است که می‌خواستند در خانه سینما را ببندند. برنامه هفت هم آمده که این کار را بکند. این برنامه تمام تلاشش را به کار می‌برد که سینمای ایران را تعطیل کند.

چطور ممکن است آقای افخمی که خودش از سینما آمده چنین کاری کند؟

خیانت! بشر موجودی است که می‌تواند خیانت کند. متاسفانه این روزها خیانت را به وفور می‌بینیم. استنباط من این است که خیانت در خانواده‌ها هم زیاد شده است. درک و همزیستی در خانواده‌ها وجود ندارد. من این را حاصل آن هشت سال دوره تاریک می‌دانم. در آن روزها یک آموزشی به آدم‌ها داده شد که با تخطئه کردن شخصیت دیگران می‌توانند جایگاهی برای خودشان دست و پا کنند. من فکر می‌کنم پدیده داعش که در همه جوامع در حال تکرار است در جامعه ما هم پیاده می‌شود. داعش برای شما دادگاهی تشکیل نمی‌دهد. می‌گوید تو کافری و بعد با خواندن بیانیه‌ای گردن تو را می‌زند. نه برای تو حقی قائل می‌شود و نه دادگاهی ترتیب می‌دهد و چیز دیگری. این اتفاق در حوزه فرهنگ هم افتاده است. یک عده‌ای فکر می‌کنند با زور و تهدید و ارعاب، می‌توانند دیگران را به حاشیه برانند. این دوست قدیمی ما در چنین دامی افتاده است.

جدای همه این‌ها، مسعود فراستی را به عنوان یک منتقد قبول دارید؟

مسعود فراستی در گذشته منتقد خوبی بود. از زمانی که به برنامه هفت آمد دچار استحاله شد. ما در کنار هم در دوره‌ای گفت‌وگو و بحث می‌کردیم. آن موقع معقول بود و دوست‌داشتنی. اما به خاطر بد روزگار و فاصله‌ای که از دوستانش گرفته یا شاید شرایط اقتصادی، به آدم دیگری تبدیل شده است. خیلی بد است آدم از راهی ارتزاق کند که مسیرش از بددهنی کردن درباره دیگران می‌گذرد. آدم باید نونی که درمی‌آورد حلال باشد.

اگر برای سازمان سریال نمی‌ساختید، نسبت به برنامه هفت چه واکنشی نشان می‌دادید؟

واقعا اگر من در سازمان مشغول کار نبودم و این اتفاق برایم می‌افتاد، یک شکل دیگر عکس‌العمل نشان می‌دادم اما الان فکر می‌کنم این مسیر درستی است و بدون اینکه حاشیه‌سازی کنیم، بگوییم بالاخره سازمان صدا و سیما با مجموعه مدیرانی و با هیبت و عظمتی که دارد باید بتواند یک بار برای نخستین بار و آخرین بار موضع خودش را و تکلیف ما را مشخص کند. در سال‌های اخیر در سازمان صدا‌وسیما خیلی از آدم‌های که در سینما کار می‌کنند و معتبرند و نقطه آغاز شروع کارشان از تلویزیون بوده، هیچ‌کدام‌شان ارتباط نزدیکی با تلویزیون ندارند حس عاطفی‌ای با آن برقرار نمی‌کنند. با وجود چنین شرایطی تعجب می‌کنم چرا مسوولان تلویزیون علاقه به تن دادن به چنین وضعیتی دارند.

یعنی بحث کمبود بودجه برای حضور کارگردان‌های مطرح در تلویزیون بهانه است؟

تلویزیون همیشه کمبود بودجه داشته و در حال حاضر هم دارد. اما علت تعطیلی پروژه ما و عدم حضور برخی کارگردان‌ها در تلویزیون، کمبود بودجه نیست. اتفاقا «سرزمین کهن» به لحاظ مالی خیلی خوب حمایت می‌شود و با توجه به گرفتاری‌های مالی سازمان، خیلی خوب ما را می‌دیدند.

پس چه اتفاقی می‌افتد که سازمان صدا و سیما تصمیم می‌گیرد ریشه بسیاری از داشته‌هایش را بزند؟

تحلیل من این است که این معضلات از دو جا به وجود می‌آید؛ یکی اینکه داخل سازمان دودستگی وجود دارد، مجموعه‌ بعضی از مدیرانی که در حال حاضر آنجا فعالیت می‌کنند بعضی دیگر را قبول ندارند. یعنی همدیگر را تایید نمی‌کنند و با هم همسو نیستند. بنابراین مجموعه‌ای به وجود می‌آید که در آن کش‌وقوس وجود دارد، یک عده آن را یک طرف می‌کشند، یک عده طرف دیگر. فکر می‌کنم با روی کار آمدن دکتر میرباقری چنین معضلی از بین می‌رود. اما در دوره آقای سرافراز چنین چیزی بود. یعنی اگر طرحی را به بخشی از سازمان می‌دادید و تصویب می‌شد که می‌رفت هفت خانه بعدی را طی کند اما اگر به هر دلیلی تصویب نمی‌شد، گروه دیگری از داخل سازمان با شما تماس می‌گرفتند و می‌گفتند طرح شما رد شده و آن را بیاورید پیش ما. عمدتا این درگیری‌ و اختلاف‌ها چون جنبه سیاسی دارند، برای ما خیلی گران تمام می‌شود. ما را دچار سردرگمی می‌کند. چون هنرمندان، برنامه‌سازها، تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها کاری به مسائل سیاسی ندارند. آنها می‌خواهند کار خودشان را بکنند، کاری که به آن اعتقاد دارند، براساس تحلیل من این یک بخش ماجراست اما مساله دیگر که می‌توانید آن را قبول نکنید این است که به عقیده من اصولا برنامه هفت از داخل سازمان کنترل نمی‌شود.

از کجا کنترل می‌شود؟

از بیرون. از جایی که با سینما مخالفت دارد، علیه سینما می‌خواهد حرکت کند. یک چیزهایی را در سینما برنمی‌تابد. بنابراین از چنین اهرمی استفاده می‌کند.

از کجا معلوم که سازمان مخالفت نمی‌کند؟ سازمان حتی تیزر فیلم‌های سینمایی را هم برای تبلیغ پخش نمی‌کند. چرا چنین مخالفتی از داخل خود سازمان نباشد؟

تیزر برخی از فیلم‌ها پخش می‌شود.

بله، اما این فیلم‌ها مطابق با اهداف و خواسته‌های سازمان است.

مثلا تیزر «بادیگارد» خیلی خوب از تلویزیون پخش می‌شود. فیلم هم فروش می‌کند و به نظرم فیلم خوبی است. اما شما برنامه هفت را در روزهای جشنواره نگاه کنید، نخستین جلسه‌ای که برای بررسی و نقد فیلم بادیگارد تشکیل شد آقای فراستی به‌شدت فیلم را کوبید و به‌شدت در مورد فیلم منفی گفت. در برنامه فردا شب هفت، معلوم بود که گوش فراستی را گرفته بودند و گفته بودند تو حق نداری در مورد این فیلم بد بگویی، به خاطر همین حرف‌هایش را اصلاح کرد.

ادبیاتی که آقای افخمی در نامه‌اش به شما آورده هم جزو ادبیات همان هشت ساله است؟

افخمی اصلا این‌طوری نبود. او آدم متعادلی بود و این ویژ‌گی‌ها را نداشت. واقعا متوجه نمی‌شوم. وقتی چنین نامه‌ای را می‌نویسد خب معلوم است تمام بخش‌هایش یک حالت طنزگونه و شوخی دارد و آن بخشی که سعی کرده پشت آن طنز پنهان کند این است که می‌گوید چرا اجازه نمی‌دهی در مورد فیلمت اظهارنظر کنند، من می‌گویم شما در مورد فیلم من هر نقدی داری بگو اما فیلم را فقط نقد کن.

فکر می‌کنم زمانی که فیلم شش سال پیش را اکران کردید، منتظر هر گونه نقد تند بودید؟

بله، اگر از نقد فرار می‌کردم که اصلا فیلم را اکران نمی‌کردم. جریان نقد می‌تواند برای فیلمساز سازنده باشد و مهم است؛ مخاطب برای فیلمساز اهمیت ویژه‌ای دارد حداقل برای من این‌طور است. من فیلمم را می‌سازم و هر بار که می‌بینم درباره فیلمم صحبت می‌کنند، آموزش می‌بینم. بعد از این همه تجربه هنوز، از یک منتقد کهنه‌کار، منتقدی که واقعا منتقد است، یاد می‌گیرم. اینکه بد نیست، خیلی هم خوب است. حتما آقای افخمی فرق بین اظهارنظر و توهین و فحاشی را می‌داند. به نظر من او خودش را به ندانستن زده است متاسفانه و من نمی‌دانم دلیلش چیست. اتفاقا او آدمی است که این‌ چیزها را خیلی خوب از یکدیگر تشخیص می‌دهد اما نمی‌دانم چرا اصرار دارد برنامه‌ای را تولید کند که هر کسی هر چه دلش می‌خواهد بگوید.

خوب به عنوان برنامه‌ساز او هم دنبال پربیننده کردن برنامه‌اش است.

فکر می‌کند از این منظر برنامه خیلی پربیننده می‌شود؛ یعنی پا را از حد فراتر بگذارد و چیزهایی را مطرح کنند که منافی عفت، کلام و اخلاق است. فکر می‌کنند این آزادی است، اتفاقا این آزادی‌ها از جنس غربی است و برای شرقی‌ها نیست، چون شرق یک شرم و حیایی قائل است و فرهنگ و دیدگاهش به او اجازه نمی‌دهند از این ادبیات استفاده کند. حتی مردم هم خودبه‌خود گارد می‌گیرند، کمااینکه این گارد را گرفتند، چون شما دارید بدون ملاحظه سینمای ایران، مسوولان و فیلمسازان را زیر سوال می‌برید. من فکر می‌کنم آقای افخمی دارد فرافکنی می‌کند و حدس می‌زنم زمانی که این بخش از برنامه تمام شده و آنتن روی آیتم بعدی رفته، آقای افخمی با فراستی دعوا کرده که چرا این‌طور صحبت کردی. اما الان چون عکس‌العمل من را دیدند و می‌دانند نمی‌شود روی ماجرا سرپوش بگذارند، فرار رو به جلو کردند. من فکر می‌کنم این تلاش برای دست‌وپا زدن است برای اینکه بگویند ما نبودیم و ما قصد توهین نداشتیم. من می‌گویم اگر قصد توهین هم نداشتید مثل آدم‌ صادق که می‌آید عذرخواهی می‌کند، این کار را بکنید و بگویید من قصد توهین نداشتم.

چرا بلافصله بعد از پخش برنامه واکنش نشان ندادید؟ پروسه پخش «هفت» تا متوقف کردن «سرزمین کهن» چند روز طول کشید. در حال لابی کردن بودید؟ چرا همان زمان واکنش نشان ندادید؟ یعنی پروسه پخش برنامه تا واکنش شما طول کشید. داشتید لابی می‌کردید؟

نه لابی نمی‌کردم. (می‌خندد) فردای پخش برنامه، به اطلاع تهیه‌کننده «سرزمین کهن» رساندم که چنین اتفاقی افتاده و ما باید عکس‌العمل نشان بدهیم. بعد تهیه‌کننده گفت اجازه بدهید با مدیران سازمان صحبت کنیم. من هم به او گفتم اگر این ماجرا حل شود، عیبی ندارد اما اگر حل نشد، من مجبورم واکنش نشان بدهم و واکنشم زیاد جالب نخواهد بود. آقای مسعود به من گفت سر صحنه برو به کار ادامه بده. خودم به اطلاع سازمان می‌رسانم و سعی می‌کنم این مشکل را حل کنم. که همان روز شنبه حوالی ظهر، آقای مسعود با من تماس گرفتند که ساعت چهار و نیم جلسه‌ای در سازمان برگزار می‌شود و به دفتر آقای پورمحمدی بیایید.

در حضور چه کسانی؟

آقای پورمحمدی و آقای سیفی‌آزاد.

پس هیچ‌کدام از عوامل هفت حضور نداشتند؟

نه، نبودند. من گفتم برنامه دست کسانی است که خیلی توانایی اداره و اجرا ندارند، تولید برنامه زنده کار دشواری است. حتی اگر از من بخواهند این کار را انجام دهم، قبول نمی‌کنم.

یعنی آن زمان که برنامه زنده نبود، برنامه خوبی درمی‌آمد؟

نه، آن موقع هم خوب نبود اما الان سخت‌تر و دشوارتر شده است. می‌خواهم بگویم مورد من برنامه زنده بود، اگر ادیتش می‌کردند که دیگر بدتر. خیلی بدتر می‌شد. من به آنها گفتم زودتر برای این ماجرا فکری بکنند چون اگر نکنید من مجبورم عکس‌العمل نشان بدهم. آن موقع آقای پورمحمدی تلفن را برداشت و جلوی من به آقای افخمی زنگ زد. گفت این چه وضعی است و چرا این کار را کردید؟ آقای افخمی هم گفت ما ظرف امروز و فردا عذرخواهی می‌کنیم.

قرار بود عذرخواهی از طریق رسانه‌ها انجام شود؟

بله. به هر حال گفتند ما عذرخواهی می‌کنیم و من هم تصمیم گرفتم عکس‌العملی نشان ندهم و کارم را انجام بدهم. اما عذرخواهی نکردند و من هم قرار بود با آقای جیرانی گفت‌وگویی در یک برنامه اینترنتی داشته باشم و می‌خواستم در همان برنامه به اظهارات آقای فراستی واکنش نشان بدهم. به دلیل زمان دادن برای عذرخواهی این قرار را به عقب انداختم تا اینکه روز سه‌شنبه و بعد از عذرخواهی نکردن عوامل برنامه «هفت» در آن گفت‌وگو پاسخ آقایان را دادم.

سرزمین کهن» را چه زمانی متوقف کردید؟ وقتی خبر توقف آمد برخی رسانه‌ها گفتند که شما همچنان در شهرک سینمایی دفاع مقدس کار می‌کنید و پروژه متوقف نشده است.

سه‌شنبه که برگشتم سر صحنه به تهیه‌کننده گفتم که امروز باید روز آخر کارمان باشد. ما در شهرک سینمایی لوکیشن داشتیم از قبل هم گفته بودیم سه‌شنبه کارمان در این شهرک تمام می‌شود. همین که حدس زدم امروز کارمان تمام می‌شود، همان جا سر صحنه نامه توقف سریال را تنظیم کردم و فرستادم برای ایسنا تا به عنوان خبر کار کنند. ما تا پایان روز سه شنبه کار کردیم اما عکس‌هایی که به عنوان عکس‌های پشت صحنه «سرزمین کهن» در رسانه‌ها منتشر کردند، برای ما نبود. این عکس‌ها مربوط به پروژه آقای کاوری بود. اصلا در «سرزمین کهن» توپ و تانک وجود ندارد! این خبرگزاری و آدم‌هایی که خودشان را خبرنگار و روزنامه‌نگار می‌دانند فکر نمی‌کنند نباید دروغ بگویند، وقتی دروغ‌شان خیلی زود رو می‌شود.

شما هدف‌ و خواسته‌تان این بود که مسوولان این برنامه عذرخواهی کنند یا می‌گویید برنامه هفت نباید با این سبک و سیاق ادامه پیدا کند؟

من خیلی به برنامه هفت کاری ندارم. من می‌گویم مدیران سازمان باید به این قضیه عکس‌العمل به موقع نشان می‌دادند. ما در گرمای طاقت‌فرسا، وسط بیایان پروژه سنگین و سخت را فیلمبرداری می‌کنیم و نیاز به انرژی داریم. آنقدر کارمان دشوار است و روزهای سختی را در پیش داریم که حمایت سازمان به عنوان تهیه‌کننده و صاحب مادی اثر لازم است. قرار نیست ما خودمان را به آب‌وآتش بزنیم و آنها پشت سرمان روی آنتن حرف بزنند.

البته این توقف‌ها و شروع دوباره فیلمبرداری درباره سریال «سرزمین کهن» خیلی هم عجیب نیست!

چه کار کنیم؟ طلسم سرزمین کهن را خود سازمان ایجاد کرد.

چه شد که فاز اول آن پخش نشده، فیلمبرداری فاز دوم و سوم را آغاز کردید؟

الان تکلیف پخش سریال مشخص شده است. حالا همه‌چیز از صفر شروع می‌شود و ما به نقطه اول برمی‌گردیم. می‌دانید که کلید فیلمنامه پروژه سرزمین کهن از زمان دکتر میرباقری زده شد. نگارش فیلمنامه زمان دکتر میرباقری آغاز شد. یادم است تمام فیلمنامه را خوانده بود و برای من خیلی عجیب بود مدیری در آن سطح، فیلمنامه‌ای را از اول تا آخر خوانده باشد. آقای میرباقری اینقدر خوب این فیلمنامه را خوانده بود مثلا می‌دانست فلان شخصیت اینجا جمله‌ای که می‌گوید حرفش چه تعبیری دارد. خیلی از نوع برخورد او سر کیف می‌آمدم و خوشحال بودم که فیلمنامه برای او مهم است. جلساتی که با دکتر میرباقری داشتیم خیلی کارساز بود و ایده‌هایی که مطرح می‌کرد بسیار خوب بود. به هیچ‌وجه خبری از موضع سانسور و حذف و این مسائل نبود. پروژه در چنین شرایطی آغاز شد و حالا باز رسیده به جایی که دوباره دکتر میرباقری روی کار آمده است. این سریال در دوره‌ای پخش شد که سازمان مثل یک سد بزرگ در مقابل آن عمل کرد و خودش در واقع به خودش لطمه زد. هزینه‌هایی که بعد از توقف این پروژه افزایش یافت به قدری است که یک سازمان بازرسی باید آن را بررسی کند. ما در پایان فاز دوم فیلمبرداری بودیم و هنوز یک ماه از پایان پروژه مانده بود، کار ما را متوقف کردند و حتی صبر نکردند آن یک ماه را فیلمبرداری کنیم.

بحث اعتراض بختیاری‌ها به این مجموعه بهانه بود؟

بحث بختیاری‌ها یک سوءتفاهم بود که به راحتی برطرف می‌شد.

یعنی مساله‌ای نبود که خود سازمان علم کرده باشد؟

نه فکر نمی‌کنم. آن یک سوءتفاهمی بود که البته فکر می‌کنم قطعا مربوط به کش‌وقوس‌های سیاسی بود. کسانی برای سازمان خط و نشان می‌کشیدند و منتظر بهانه بودند که بهانه به دست‌شان افتاد و این کار را کردند. این مساله یک امر تمام شده است اما می‌خواهم بگویم در آن برهه خود سازمان به خودش لطمه ‌زد. اگر الان سازمان بازرسی کشور بیاید این پروژه را بررسی کند متوجه می‌شود مدیران وقت آن دوره چه هزینه سنگینی را به سازمان تحمیل کردند. یعنی الان ما با برآورد فاز سه‌ که مقدارش مطلوب نیست، دو برابر مجموع فاز یک و دو برای این فاز هزینه می‌کنیم!

نمی توانید رقمی از هزینه‌های ساخت این پروژه بگویید؟

واقعا نمی‌دانم. اما می‌دانم ما باید در ماه ١٢٠ دقیقه مفید بگیریم. سه ماه فیلمبرداری کردیم و با حفظ کیفیت الان ٣٦٠ دقیقه مفید داریم. هزینه‌ای که الان سازمان برای ٣٠ قسمت این سریال می‌کند دو برابر هزینه ٦٠ قسمت آن است. چرا؟ برای اینکه همه‌چیز گران شده و شما می‌روید سراغ بازیگرهایی که همزمان در چند پروژه کار می‌کنند و سرشان شلوغ است و رقم‌های عجیب و غریبی می‌دهند. حالا چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ در این فاز، مدیران جدید سازمان از یک مقطعی به بعد فهمیدند همان کاری که ما در فاز اول انجام دادیم، درست بود، یعنی موانع ادامه پیدا نکردن سریال کاملا سلیقه‌ای و شخصی بود.

حرف‌شان چی بود؟

حرف‌شان این بود که شما باید قصه‌تان را عوض کنید، یک کاراکتر را حذف، یک کاراکتر را اضافه کنید، یک کاراکتری را تغییر شخصیت بدهید. اصلا یک حرف‌های عجیب و غریب می‌زدند.

خب بهانه‌شان چی بود؟

می گفتند این جور که ما می‌گوییم باید تاریخ را نقد کنید. در صورتی که مدیران ارشد سازمان همه فیلمنامه را تایید کرده بودند. ممکن است ایرادهای مختصری داشته باشد، مثل روزشمار تاریخ انقلاب که آن هم قابل حل بود.

در کدام دوره مدیریتی مخالف با فیلمنامه قوت گرفت؟

دوران آقای دارابی می‌خواستند به ما بگویند فرمان تان را بدهید این طرف و ١٨٠ درجه تغییر مسیر بدهید. از اصلاحات عجیب‌وغریبی حرف زدند که ما مانده بودیم چطور این اصلاحات را انجام دهیم. حالا سازمان به این نتیجه رسیده که آنها همه حرف‌های غیرقابل قبول بوده و اساس چیزی که باید اتفاق بیفتد همین فیلمنامه‌ ٦٠ قسمتی آقای طالب‌زاده است.

سرزمین کهن» از چه زمانی پخش می‌شود؟

از اول پاییز.

و دوباره همه‌چیز از صفر شروع می‌شود؟

پخش سریال از اول شروع می‌شود.

همان قسمت‌ها؟ بدون اصلاحات؟

همان قسمت‌ها و بدون اصلاحات، چیزی حدود دو قسمت از فاز یک اصلاح شده بود. همه آنها برمی‌گردند سر جای‌شان.

یعنی الان برگشتید به نقطه اول! این میزان تعامل شما با سازمان برای من جالب است. انگیزه‌تان چیست از این همه کنار آمدن؟

این فیلمنامه آنقدر خوب است و دوستش دارم که نمی‌توانم آن را کنار بگذارم. همه کسانی که فیلمنامه را خوانده‌اند و با ما در این پروژه کار می‌کنند فیلمنامه را دوست دارند. این کار زحمت چند ساله است و آدم دلش نمی‌آید رهایش کند. بعد از این مدت توقف وقتی پیشنهاد کردند کار را شروع کنیم، بلافاصله استقبال کردیم. به هر حال یک مسوولیتی است که روی دوش آدم است و باری است که باید یک جوری روی زمین بگذاریم. باید برویم تا آخرش و آن را تمام کنیم و درست نیست آن را نیمه‌کاره رها کنیم.

آقای تبریزی از یک جایی به بعد در کارنامه کاری‌تان، کار کردن‌تان شتاب گرفت. چرا؟ چه اتفاقی افتاد؟

کجا؟

در همین چند سال اخیر.

معمولا ظاهرش شتاب است اما واقعیتش این است که در هشت سال گذشته که من همیشه به آن می‌گویم هشت سال تاریک، فیلم می‌ساختم و توقیف می‌شد. «خیابان‌های آرام» و «دونده زمین» هم جزو توقیفی‌ها بود.

تکلیف «خیابان‌های آرام» چه شد؟

هیچی هنوز مانده.

سر این فیلم هنوز به تعامل نرسیدید؟!

نه هنوز اجازه نمی‌دهند. اما «دونده زمین» که در دولت قبلی متوقف بود، در دولت جدید پروانه نمایش گرفت. مثلا «از رییس‌جمهور پاداش نگیر» هفت یا هشت سالی بلاتکلیف مانده بود. اینها در مقطعی با هم مجوز گرفتند، فکر می‌کنید که من غیرمعمول شتاب گرفتم.

اما آدم با پشتکاری هستید.

(می‌خندد.)

چون از جمله کارگردان‌هایی هستید که دلسرد نمی‌شوید. اینقدر توقیف، سنگ‌اندازی.

هیچ‌وقت.

چرا؟

من آدم‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنم، می‌گویم یک عده‌ای تولید‌کننده و سازنده‌اند و عده‌ای نیز موانع تولید و سازندگی‌اند. این جهانی که ما داریم در آن به سر می‌بریم دارای یک حکمت خیلی پیچیده و عمیق است، بنابراین مدل فکری من این است که بعضی وقت‌ها خراب‌کاری دیگری به نفع من است. بعضی وقت‌ها ممانعت به نفع تو است. بعضی وقت‌ها هم که ممانعت نیست آن هم به نفع تو است. من فکر می‌کنم آن حدیث که می‌گوید: «الخیر فی ما وقع» خود زندگی است شما اگر دلت صاف باشد و با صداقت کار کنید و بروید جلو همه این‌ سدها برداشته می‌شود چون همه‌شان مثل کف روی آب هستند، مثل مگس‌های روی شیرینی. یک دست تکان بدهید می‌روند اما به وقتش. من مادربزرگی داشتم که همیشه می‌گفت: هر جور که زندگی می‌کنی طبیعت و کائنات هم با تو همان طور رفتار می‌کند. پس خودت را با مناعت طبع نشان بده. اگر همه این طوری فکر کنند زندگی آرامی خواهیم داشت.

از قضاوت شدن نمی‌‌ترسید؟ اینکه فیلم‌هایی که چند سال پیش کارگردانی کردید زمان خودشان اکران نمی‌شوند؟

در معرض قضاوت قرار گرفتن طبیعی است. ما وقتی کار می‌کنیم ممکن است یک وقتی بالای منحنی باشیم و یک زمانی هم پایین بیاییم. ممکن است کسی ما را دوست داشته باشد و یک عده هم ما را دوست نداشته باشند. باید به حرفی که می‌زنیم اعتقاد داشته باشیم. این کافی است.

همه فیلم‌هایی را که ساختید قبول دارید؟

بله.(می‌خندد)

ارسال نظر: