جوابیه عرفان قانعیفرد به خسرو معتضد
پژوهشگر تاریخ مهمان برنامه بی بی سی در جوابیه خود به مصاحبه «نسیم»، با معتضد آورده است: برادر بزرگتر شما در ساواک خدمت کرده و سال ۱۳۹۱ توسط برادر خود در سوئیس یک نامه مداحی برای پرویز ثابتی نوشتهاید/ هنوز هم توسط برادرتان دوست دارید به روایت های ساواک دست بیابید
خسرو معتضد، کارشناس تاریخ معاصر چندی پیش در مصاحبه با خبرگزاری «نسیم»، به بررسی و نقد روند شبکه انگلیسی بی بی سی در خصوص تاریخ معاصر ایران پرداخت. وی در بخشی از این مصاحبه ضمن نام بردن از عرفان قانعی فرد، کارشناس این شبکه ضمن انتقاد از وی، او را حامی و مدافع ساواک نامید.
در پی این مصاحبه، عرفان قانعی فرد جوابیه ای به شرح زیر برای «نسیم»، ارسال کرد.
این را برای خبرگزاری نسیم نوشتم که منتشر می کنند بنا به قانون مطبوعات می نویسم/
اما خدمتش عرض کنم که :
یک بار در یکی از مرکز تاریخ معاصر، این مورخ - به قول صادق هدایت - ادا و اطواری و افندی پیزی را دیدم . چهره آشناست البته میراث خور مراکز تاریخ. در هر پروژه ای، اردک می رفت و غاز می آمد. انگشت توی شیر می زد اما همیشه طلبکار بود…درباره «همه » چیزهایی می گوید که در قوطی هیچ عطاری نمی شود مشابهش را یافت که والله «همه»، اله هستند و بله! .. خلاصه همیشه معتقد بوده ام که با آن الپر، نمی شود اره داد و تیشه گرفت… …توقع هیچ معجزه ای از توی امامزاده نداشته و ندارم، او در هر دورانی برای صاحبان قدرت مسلط زمانه، باد توی بوق می دهی و پیزُر لای پالان می گذاشتی و می گذاری…گاهی از این مطلق بینی و اوهام رها شو که، چیزی یافت نمی شود!
بنده مخلص در سراسر آثارم در داخل ( با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) و یا خارج از کشور ( خاطرات پرویز ثابتی) منتشر شده اند و همگی در راستانی مصالح و منافع و امنیت کشورم بوده و هست و تا بدانجا رفت که همواره رسانه های ضد آب و خاک کشورم و تجزیه طلب ها و اپوزیسیون علیه بنده مطالبی همواره انتشار داده اند که اهمیتی ندارد اما سخنان خسرو معتضد در مصاحبه با سایت ارزشمند نسیم مرا یاد شب نامه ای از گروهی تجزیه طلب و تروریست که دستشان به خون دانشمندان هسته ای کشورم آلوده است، انداخت که به ارشاد اسلامی نامه فرستادند تا جلوی آثار مرا بگیرند؛ دقیقا با همان ادبیات تخریبی.
همیشه و ذاتا شخصی گوشه نشین و مشغول کار خود هستم اما مثل ایشان در برابر نسل نو، چهره تلویزیونی نبوده و نیستم که روزی روزگارانی در صدا و سیما برو و بیایی داشته وبعد با همه بیا و برو بیرونم کنند… از شما چه پنهان، پدر خود را لرزاندم و سالها صبوری کرده ام تا همچو خشت ، روایت روی روایت بگذارم که به تاریخ مُلک و مملکتم خدمتی کنم . و اکنون انگار پرم به پر معتضد گرفته و این پدر آمرزیده، حُرمت خود را کنار و پاشنه دهن را کشیده به تاریخ و تاریخ نگاری!… در عمرم یک بار پاسخ تلفنش را داده ام و در ان تلفن کوتاه هم بحضرت استاد بد نفوس که از طنز روزگار امروزه کلاهش پشمی پیدا کرده، گفتم که "…من صرفا راوی صادق بوده ام و مسئولیت روایت هم با شخص اول راوی " اما ظاهرا ایشان توهم دارند و هراس از اینکه توسط همکاران مورخ یا نسل جوان ، کارهایش نقد نشوند!… فقط صادقانه عرض کنم که با چسب و قیچی کردن مجلات زمان شاه و ایلغار کردن و تاختن به این و آن هم نمی شود مورخ شد و براستی حیف است جای کسروی و آدمیت ، ترا مورخ بنامند و البته صدا و سیمای عریضی و طویل هم طی 30 سال نتوانست از وی چهره مورخی بسازد.
این بار - بعد از اهانت هایش در روزنامه امید جوان و در صدا و سیما - دوباره در نسیم هم به من اهانت کرده. و حال پاسخ اهانتش :
1. شما شخصا در 1 شهریور 1391 به بنده تلفن زدید و دردتان از کتاب ثابتی بود که وی در آن کتاب شما را فردی " متقلب و مداح دولت و بدنام در برابر نسل جوان " نامیده بود و شما دقیقا فرمودید " آقا در روزنامه امید جوان به شما فحش داده ام بحاطر اینکه در کتاب ثابتی مرا میرزا بنویس جمهوری اسلامی خوانده ای و ..".. و من هم تنها بله بله کردم و به امید خدا رهایت کردم. چون نقل شما غلط بود. زیرا در کتاب ثابتی روایتش و نظرش این است که نسل جوان نباید فریب جعل ها را بخورند و هر کسی حق دارد برود و روایت های متفاوت را کنار هم بگذارد و بسنجد. ... و تنها در آن 2 دقیقه مکالمه، بنده بله بله گفتم ، راستش را بخواهی، معتقد بودم پشت تلفن : انسانی چند چهره صحبت می کند. و امروز هم در نسیم می فرمایی بنده زنگ زده ام که مبادا از درجه سرهنگی شما در تاریخ، قدری کاسته شود.
2. برادر بزرگتر شما در ساواک - اداره امنیت داخلی- سالها در بخش مربوط به جناب پرویز ثابتی خدمت کرده و سال 1391 توسط برادر خود در سوئیس یک نامه ای مداحی برای پرویز ثابتی در شرح و بیان عظمت و درستی کتاب در دامگه حادثه نوشته اید. هنوز هم توسط برادرتان دوست دارید به روایت های ساواک دست بیابید... چندچهره بودن هم حد و اندازه ای دارد ! همانند آن زمان که قبلا که دوست ارجمندم جناب رسول جعفریان نوشت که خسرو معتضد اول در روزنامه جشن شاهنشاهی ایران، شماره 34، چهارشنبه دهم شهریور ماه 1350 مداحی درباره جشنهای شاهنشاهی و فرح و .. می نویسد و بعد در صدا و سیما چنین پدرکشتگی با تاریخ سابق دارد.
3. در آخرین هفته آذر ماه سال 88 حمید بقایی رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی در نامه ای از احمدی نژاد خواست تا برای تشکیل کمیتهای جهت پیگیری موضوع غرامت ایران در دوران اشغال جنگ جهانی دوم اقدام کند که به دنبال آن رییسجمهور - دستور پیگیری این موضوع را خطاب به اسفندیار رحیممشایی صادر کرد. و عصر روز چهارشنبه مجموعه پنج جلدی اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم با حضور محمود احمدی نژاد رونمایی شد و از کارگردان و تهیه کننده سریال در چشم باد، و شما به عنوان مورخ و تعدادی از پژوهشگران در حوزه تاریخ توسط سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجتبی ثمره هاشمی دستیار ارشد رییس جمهور، تقدیر به عمل آمد.
حال لطف فرموده یک سند درباره ارتباط من با مراکزو ارکان قدرت در داخل و خارج مملکت رو بفرمائید جز عکس هایی که در گفتگو با چهره های متفاوت سیاسی و تاریخی که دارم.
4.فرموده ای که " قانعی فرد نام دارد را به تلویزیون بی بی سی بردند و شروع به تعریف و تمجید از ساواک کرده که ساواک کار بدی نمی کرد و..." ؛ بنده در کجا چنین گفته ام؟ شما سالها در تلویزیون بوده اید چرا به این موضوع نپرداخته اید؟ من به کار غیر انسانی و وحشیانه شکنجه در کجا مهر تائید گذاشته ام؟ من گفته ام که از نظر تاریخی و بررسی رویدادها، ترور و جنایت و خشونت را اول گروه های تروریست مثل مجاهدین خلق و چریک فدایی شروع کرده اند. بنابراین پرونده سازی شما هم غیر انسانی است. عین تهمت های تجزیه طلب ها و تروریست ها و کمونیست ها سخن می رانید. هنوز اسم و سن درست آدم ها را تشخیص نمی دهی! و یادتان رفته از سال 1391 چند سالی می گذرد.
خلاصه عرض کنم که در راستای پژوهش هایم، پدر کُشتگی با هیچ نظام و دوره ای ندارم و برای همه شهیدان راه حفظ امنیت و استقرار و عزت کشور، با حُرمت گفته ام: شادروان ! و شما هم بجای دادگستری و مراکز امنیتی کشورم، حق تهمت سازی و پرونده سازی علیه کسی را ندارید. شب و روز در رسانه های معاند نظام ایران و تجزیه طلب علیه بنده پرونده سازی می شود اما دیگر شرط انصاف و انسانیت نیست که در داخل کشورم نیز بخاطر ذکر چند روایت متفاوت تاریخی، شخصی چنین دهان بیالاید. و بجای حمایت از تفکر من که دفاع از سنگ سنگ آب و خاکم و امنیت مصالح و منافع کشورم هست برود و این بار به بهانه شکنجه از منفورترین سازمان سیاسی کشور یعنی مجاهدین خلق دفاع کند.
با احترام قانعی فرد - لندن